مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اختلال دوقطبی
حوزه های تخصصی:
هدف: افت عملکرد تحصیلی به دنبال ابتلا به اختلال دوقطبی نوع یک (BID) گزارش شده است. در این مطالعه افت تحصیلی در سال های نوجوانی و نیز تاثیر اختلالات روانپزشکی همزمان بر عملکرد تحصیلی این بیماران بررسی شده است.
روش: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی، نوجوانان مبتلا به BID بستری در بیمارستان روزبه در طول یک سال تحصیلی، از نظر سال های مردودی، ترک تحصیل و افت تحصیلی کلی و نیز تاثیر اختلالات همزمان بر عملکرد تحصیلی بررسی شدند. جمع آوری اطلاعات بر اساس گزارش بیماران و تشخیص اختلالات بر اساس مصاحبه بالینی بر مبنای DSM-IV بود.
یافته ها: تعداد 75 نفر ازمبتلایان به BID (52% دختر و 48% پسر) با میانگین سنی 15.41 سال (انحراف معیار 1.7) وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها به طور متوسط 48/1 سال (انحراف معیار 8/1) افت تحصیلی و 60% آنها حداقل یکسال عقب ماندگی تحصیلی داشتند. تفاوت گروه بیماران بدون همبودی با گروهی که حداقل یک اختلال روانپزشکی دیگر داشتند از نظر میزان افت تحصیلی به لحاظ آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: اختلال دوقطبی نوع یک در گروه نوجوانان بستری موجب افت تحصیلی شده، ولی وجود همبودی ها تاثیر چندانی در میزان افت تحصیلی ندارد.
مقایسه الگوی همبودی اختلال وسواسی- اجباری در کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه همبودی اختلال وسواسی - اجباری در کودکان و نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک صورت گرفت.
روش: در این پژوهش تعداد 100 نفر (50 نفر کودک و نوجوان، 50 نفر بزرگسال) مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I و بستری در بیمارستان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. تشخیص اختلال دوقطبی بر پایه پرسشنامه های K-SADS (اطفال) و SCID (بزرگسالان) در نظر گرفته شد. همبودی و فنومنولوژی اختلال وسواسی - اجباری به صورت مادام العمر و با استفاده از چک لیست DSM-IV و پرسشنامه های ییل - براون کودکان و بزرگسالان ارزیابی گردید.
یافته ها: میزان همبودی اختلال وسواس - اجبار در کودکان و نوجوانان 52% و در بزرگسالان 28% بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت. مقایسه فنومنولوژی وسواس - اجبار در دو گروه نشان داد تنها در گروه وسواس های مذهبی، جنسی، پرخاشگری و سوماتیک و اجبارهای چک کردن تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود دارد (22% کودکان در مقابل 6% بزرگسالان).
نتیجه گیری: میزان بالای همبودی اختلال وسواسی - اجباری در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I خصوصا کودکان و نوجوانان در تایید مطالعات پیشین است. میزان بالاتر اختلال وسواسی - اجباری در گروه کودکان و نوجوانان می تواند مطرح کننده زیر گروه بالینی خاصی از اختلال دوقطبی باشد که نیازمند برنامه درمانی متفاوتی است.
میزان عود در اختلال دو قطبی نوع یک: پیگیری 17 ماهه بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به دانش ناکافی موجود در زمینه سیر و پیامد اختلال دوقطبی، و از طرفی عدم انجام ارزیابی طولی سیر این اختلال در ایران، این مطالعه مقدماتی بر روی بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا انجام شد.
روش: در یک بررسی طولی و آینده نگر، 23 بیمار مبتلا به اولین دوره مانیا با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (BID) که در مرکز آموزشی - درمانی روانپزشکی ایران بستری شده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ابتدا از فهرست معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR، مقیاس 24 ماده ای اندازه گیری افسردگی هامیلتون (HDRS)، مقیاس اندازه گیری مانیای یانگ (YMRS) و مقیاس وسواسی - اجباری ییل - براون (YBOCS) استفاده شد. سه پرسشنامه اخیر هر دو تا چهار ماه و ارزیابی دوباره تشخیصی هر شش ماه انجام می شد. بیماران بین 8 تا 24 ماه (5.3 ±17.0) پیگیری شدند. سابقه ابتلا به اختلالات روانی در بستگان درجه یک بیمار به کمک شرح حال و مصاحبه تعیین گردید.
یافته ها: تنها تشخیص یکی از بیماران (3/4%) به اسکیزوفرنیا تغییر کرد. سایر بیماران شامل 11 زن و 11 مرد با میانگین سنی10.4 ±28.4 سال بودند. بیشتر بیماران مجرد و با تحصیلات کمتر از دبیرستان بودند. 8/31% سابقه اختلال افسردگی داشتند. سوء مصرف مواد (به جز نیکوتین) تنها در دو بیمار وجود داشت. 1/9% دچار همبودی اختلالات اضطرابی بودند. 22.7% دارای وابسته فامیلی مبتلا به BID و 6/13% دارای وابسته مبتلا به اختلال افسردگی ماژور بودند. 40.9 درصد بیماران دچار عود اپی زود خلقی شدند. دو سوم موارد عود در سال اول و یک سوم در سال دوم بروز کرد. 13.6 درصد بیماران در شش ماه اول (پس از بهبودی دوره اول مانیا) و 31.8 درصد در سال اول دچار عود شدند. هیچ موردی از اپی زود خلقی مختلط و یا تندچرخی بروز نکرد. آزمون خی دو تفاوت آماری معنی داری در سابقه اپی زود خلقی پیش از اولین دوره مانیا، بین بیماران دچار عود مانیا (4/71%) و بیماران بدون این عود (0/20%) نشان داد.
نتیجه گیری: میزان عود در اوایل سیر BID قابل توجه است و با توجه به بالاتر بودن عود در بیماران دارای سابقه ابتلا به اپی زودهای افسردگی، مداخله پیشگیرانه جدی، به ویژه در این گروه از بیماران توصیه می شود.
بررسی کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی و تاثیر زمان در آنها.
روش: 99 آزمودنی از طریق نمونه گیری غیرتصادفی در دست رس انتخاب و در سه گروه مزمن دوقطبی (33=n)، دوره نخست دوقطبی (33=n) و گروه شاهد (33=n) قرار داده شدند. عملکرد مداوم، خرده مقیاس فراخنای ارقام، رنگ- واژه استروپ و دسته بندی کارت های ویسکانسین ارزیابی شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که گروه های دوقطبی نسبت به گروه شاهد، به طور قابل ملاحظه ای دچار اختلال هستند، اما بین بیماران مزمن و دوره نخست دوقطبی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر عدم تاثیر زمان در عملکرد اجرایی بیماران دوقطبی است.
مقایسهی شیوهی خاطرهنگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات روانی به دلیل فقدان نقایص جسمی به سختی تشخیص داده میشوند. این مشکل وقتی تشدید میشود که دو اختلال دارای نشانهها و علایم بسیار شبیه به هم باشند. هدف از مطالعهی حاضر، مقایسهی شیوهی خاطرهنگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی میباشد.
روشکار: این پژوهش، پسرویدادی از نوع مورد-شاهدی بود که با روش خاطرهنگاری بر روی 60 بیمار مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی بستری در بیمارستانهای فاطمی و ایثار اردبیل در سال 1387 که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی مصاحبهی بالینی، روش خاطرهنگاری و پرسشنامهی علایم مثبت و منفی (PANSS) بود. از روش تحلیل واریانس برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 36/10±07/68 سال بود. تفاوتی از نظر میزان تحصیلات، وضعیت ازدواج، شغل و سن وجود نداشت اما تفاوت بین گروهها از نظر تعداد روزهای بستری، معنیدار بود (001/0>P). خاطرات بیماران دوقطبی از تنوع بیشتری نسبت به دو گروه دیگر (اسکیزوافکتیو واسکیزوفرنی) برخوردار بود که از لحاظ آماری نیز معنیدار بود (001/0>P). بیماران اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر از میزان بینظمی نوشتاری بیشتر و از لحاظ میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی از مقدار کمتری برخوردار بودند که هر دو مورد از لحاظ آماری معنیدار بود (001/0>P، 001/0>P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، میانگین تعداد خاطرات و کلمات عاطفی و هیجانی در بیماران اسکیزوفرنی کمتر از بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی میباشد و در بیماران اسکیزوافکتیو نیز کمتر از دوقطبی میباشد. همچنین از لحاظ نحوهی نگارش، بیماران اسکیزوفرنی در مقایسه با بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی، بینظمی نوشتاری بیشتری داشته و این بینظمی در بیماران اسکیزوافکتیو نیز بیشتر از بیماران دوقطبی بود.
مقایسه درمان دارویی با درمان تلفیقی دارویی - رفتاری - شناختی بر سوگیری مثبت حافظه بیماران دو قطبی در شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف مقایسه دو روش درمانی شامل دارو درمانی و درمان تلفیقی دارویی- رفتاری - شناختی بر سوگیری مثبت حافظه بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی انجام گرفت که از میان 100 نفر بیمار مبتلا به آن اختلال، مراجعانی انتخاب شدندکه هیچ گونه درمانی دریافت نکرده بودند و در فاز افسردگی قرارداشتند. از این تعداد سه گروه 15 نفری به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. یک گروه گواه ویک گروه که درمان دارویی دریافت کردند وگروه سوم که درمان تلفیقی(دارویی- رفتاری- شناختی) دریافت کردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بیماران دو قطبی، گروه درمان تلف ی قی، دارای سوگیری مثبت حافظه بیشتر نسبت به دارو درمانی می باشند(001/0 P< ) ونیز بیماران دوقطبی دو گروه دارو درمانی ودرمان تلفیقی دارای سوگیری مثبت حافظه بیشتری نسبت به گروه کنترل می باشند (001/0 P< ).
تاثیردرمان ترکیبی گاباپنتین بالیتیوم درنوجوانان مبتلابه اختلال دوقطبی دریک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی کنترل شده با دارونما(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:مطالعات درمان تکدارویی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی با شروع زودرس، رضایتبخش نبوده و مطالعات درمان ترکیبی، اندک است. گزارشاتی در مورد نقش گاباپنتین در درمان اختلال دوقطبی بزرگسالان وجود دارد. مطالعهی حاضر اثربخشی درمان ترکیبی گاباپانتین و لیتیوم را در نوجوانان مبتلا در مقایسه با دارونما بررسی کرده است.
روشکار: در این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با دارونما در سال 1387-1388 تعداد 31 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی 17-10 ساله به صورت متوالی و تصادفی در دو گروه مداخلهی درمانی لیتیوم و گاباپانتین (16 نفر) و لیتیوم و دارونما (15 نفر) قرارگرفتند. مطالعه در طول 8 هفته انجام گرفت. دوز لیتیوم به تدریج تا سطح درمانی سرمی 1/1-8/0
میلیاکیوالان بر لیتر وگاباپانتین تا 400 میلیگرم افزایش یافت. پرسشنامههای مقیاس درجهبندی مانیای یانگ (YMRS)، افسردگی بک (BDI) واضطراب هامیلتون (HARS) هر 2 هفته یک بار تکمیل شده است. عوارض دارویی هر 2 هفته یک بار، سطح سرمی لیتیوم هفتگی و وزن بیماران در ابتدا وانتهای پژوهش بررسی گردید. در تحلیل آماری از آزمونهای تی و ANOVA استفاده شد.
یافتهها:دو گروه از نظر نمرهی YMRS، BDI و HARS، در سطح پایه تفاوتی نداشتند. تفاوت نمره تا هفتهی هشتم در هر دو گروه معنیدار بود (05/0P<) ولی میزان کاهش نمرهی پرسشنامه ها بین دو گروه معنیدار نبود.
نتیجهگیری: افزودن گاباپنتین به لیتیوم، تفاوت معنیداری بین دو گروه از نظر تاثیر بر کاهش علایم مانیا، افسردگی و اضطراب نسبت به دارونما ایجاد نکرد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه اختلالات خلقی در اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات خلقی، گروه بزرگی از بیماری های روان پزشکی می باشد که از این بین، اختلالات طیف بای پولار مدت های زیادی بدون تشخیص و درمان مناسب باقی می ماند. یکی از ابزارهای رایج بیماریابی برای این منظور، پرسش نامه اختلالات خلقی است. از این رو، این مقاله نسخه فارسی پرسش نامه فوق و ویژگی های روان سنجی آن را در شهر اصفهان ارایه کرد.
مواد و روش ها: با استفاده از نمونه گیری در دسترس 62 نفر از بیماران مبتلا به طیف اختلالات بای پولار (بر اساس مصاحبه روان پزشکی و ابزار ساختار یافته یا Composite international diagnostic interview) و 62 نفر از افراد سالم (بر اساس پرسش نامه General health questionnaires) به عنوان گروه سالم در نظر گرفته شدند (که از نظر سن، تأهل، جنس، تحصیلات و شغل با گروه بیمار جور بودند) و ابزار MDQ (Mood disorder questionnaires) توسط آن ها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری Cronbach’s alpha، ضریب همبستگی Spearman، تحلیل تمایزات و تحلیل عاملی استفاده شد.
یافته ها: پایایی کل پرسش نامه با استفاده از Cronbach’s alpha 81/0 گزارش شد. همچنین ضرایب همبستگی درونی هر سؤال با نمره کل بین 18/0 تا 64/0 محاسبه شد. نقطه برش، حساسیت و ویژگی به ترتیب 5/8، 67 درصد و 76 درصد محاسبه گردید. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از چرخش واریماکس، ابزار نهایی از 3 عامل اساسی برخوردار شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، پرسش نامه مزبور از ویژگی های روان سنجی مناسبی در جامعه پژوهشی برخوردار می باشد و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر جهت غربالگری دقیق اختلالات طیف بای پولار در مراکز بهداشتی- درمانی استفاده نمود.
مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد: مطالعه ی مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مانیای حاد، بخش خطرآفرینی از اختلال دوقطبی است و نیاز به درمان مناسب روانی-اجتماعی و دارویی دارد تا از خطرات جدی برای بیماران جلوگیری گردد. در درمان مانیای حاد دوقطبی از داروهای تثبیت کننده ی خلق مانند والپروات و آنتی سایکوتیک های آتیپیک نظیر کوئیتیاپین به صورت ترکیبی یا به تنهایی استفاده می شود. اثر کوئیتیاپین در ترکیب با والپروات سدیم در مطالعات مختلف مشخص گردیده اما با توجه به احتمال تداخلات دارویی در مصرف همزمان، لازم است اثر درمان تکی این دارو نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. هدف این مطالعه بررسی مروری مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد است.
مرور مطالعات: با جستجو در پایگاه های علمی مختلف انگلیسی و فارسی تا تاریخ فوریه ی 2015 چهار مقاله در این خصوص یافت شد. بنا بر نتایج این مطالعات، تفاوت معنی داری در اثربخشی کوئیتیاپین به صورت تک دارویی و والپروات سدیم در درمان مانیای حاد دیده نشده و هر دو این داروها موثر واقع شدند، هر چند در برخی مطالعات، اثربخشی کوئیتیاپین از والپروات سدیم سریع تر ظاهر گردید.
نتیجه گیری: درمان تک دارویی با کوئیتیاپین می تواند به میزان والپروات سدیم در بهبود علایم مانیای حاد موثر باشد و بنا بر برخی مطالعات اثر آن بر بهبودی بیمار، سریع تر است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی رابطه ی شدت فازهای مانیا و مختلط اختلال دو قطبی با شدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد زیادی مبنی بر هم ابتلایی اختلال وسواسی-جبری در بیماران با اختلال دوقطبی موجود می باشد. لذا این طرح با هدف تعیین رابطه ی شدت فازهای مانیا ومختلط اختلال دوقطبی باشدت علایم وسواسی-جبری در هم ابتلایی این دو اختلال انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی در سال 1390، 30 بیمار بیمارستان های امام حسین (ع) و طالقانی تهران که با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (در فاز مانیا و مختلط) بستری شده بودند، با کمک مصاحبه ی بالینی ساختاریافته جهت بررسی اختلالات محور یک در DSM-IV (SCID-I) از نظراختلال وسواسی-جبری بررسی و در صورت تایید تشخیص وارد مطالعه شدند. پرسش نامه ی مانیای یونگ، مقیاس افسردگی هامیلتون، مقیاس یل-براون و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی در مورد تمام بیماران تکمیل شد. شدت فازهای مانیا ومختلط و نیز شدت علایم وسواسی-جبری در هفته ی اول بستری، زمان ترخیص از بیمارستان و یک ماه بعد از ترخیص، ارزیابی شدند. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های آماری مانند آمار توصیفی، اندازه گیری مکرر، آزمون تی، ویلکاکسون و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه ی 19 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین شدت علایم وسواسی-جبری و نمره افسردگی هامیلتون در زمان بستری و ترخیص، تنها در فاز مختلط ارتباط معنی داری بود (به ترتیب 005/0= Pو 029/0=P).
نتیجه گیری: ارتباط معنی دار شدت علایم وسواسی-جبری با جزء افسردگی فاز مختلط اختلال دوقطبی، می تواند مبنی بر ارتباط بیشتر شدت وسواس با اپیزودها یا علایم افسردگی اختلال دوقطبی باشد که این یافته می تواند در بیماران دچار این هم ابتلایی پیشنهادکننده ی راهکارهای درمانی مناسب تر باشد.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص خودکار اختلال دوقطبی مبتنی بر سیگنال های مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص خودکار اختلال دوقطبی مبتنی بر سیگنال های مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی یک بیماری روان پزشکی مزمن و ناتوان کننده است که میزان شیوع نوع یک آن، 4/1 تا 6/1 درصد است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک پس از تثبیت فاز حاد می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام بیماران مرد با تشخیص اختلال خلقی دوقطبی نوع یک بستری در بخش های بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در سال 1390 بودند که با درمان دارویی فاز حاد در آن ها تثبیت شده بود. از میان این بیماران،30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه 15 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمونتحت گروه درمانی شناختی-رفتاری 10 جلسه ای و گروه شاهد تحت درمان گروهی حمایتی غیر ساختاریافته قرار گرفتند. آزمون های افسردگی و اضطراب بک و عزت نفس آیزنک برای تمام بیماران، قبل، بلافاصله بعد و 2ماه و 6 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند. یافته ها: بعد از گروه درمانی شناختی-رفتاری، میزان افسردگی و اضطراب در پایان درمان و دو ماه و شش ماه پی گیری،کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>P) اما افزایش در میزان عزت نفس در پایان درمان و دوره ی پی گیری، معنی دار نبود. نتیجه گیری: رویکرد گروه درمانی شناختی-رفتاری به عنوان یک درمان موثر برای کاهش افسردگی و اضطراب بعد از تثبیت فاز حاد در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک می تواند مد نظر قرار گیرد و می توان در بازتوانی بالینی این بیماران، از آن کمک گرفت.
بررسی اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای بر حافظه کاری و علائم اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر درمانی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای (rTMS) مغز از روی جمجمه بر حافظه کاری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش: بدین منظور در این طرح پژوهشی 30 نفر از مبتلایان به اختلال دوقطبی با روش نمونه گیری هدفمند از مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله درمانی با آزمون حافظه کاری N-back و پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس درجه بندی مانیای یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای افراد گروه آزمایش به مدت 20 روز برنامه درمانی (rTMS) اجرا گردید به این ترتیب که هرروز به مدت 20 دقیقه شرکت کنندگان فرک انس 1 هرتز را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی راست و تتابرست تحریکی را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی چپ، دریافت کردند. برای تحلیل نتایج از روش آماری کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که rTMS در بهبود عملکرد حافظه کاری و بهبود علائم خلقی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مؤثر است. نتیجه گیری: بعد از مداخله، بین دو گروه آزمایش و کنترل در بهبود حافظه کاری تفاوت معناداری وجود داشت و همین طور در علائم اختلال دوقطبی نیز بهبود معناداری ایجاد شد. می توان چنین نتیجه گرفت که مداخله تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای مغز، در بهبود حافظه ی کاری و علائم اختلال دوقطبی مؤثر است.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 3 نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بودند، تأیید گردید.
نتيجه گيري: کاربرد زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، می تواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی و عناصر صوری هنردرمانی در بیماران روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی با عناصر صوری هنردرمانی بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی شهید مدرس اصفهان و مرکز بیماران اعصاب و روان پرستو بود که از میان آن ها، 60 نفر شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (14 مرد و 16 زن) و 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (13 مرد و 17 زن) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه سبک های دفاعی (Defense Style Questionnaire یا DSQ)، آزمون ترسیم نقاشی شخصی در حال چیدن سیب از درخت (Person Picking an Apple from a Tree یا PPAT) و مقیاس عناصر صوری هنردرمانی (Formal Elements of Art Therapy Scale یا FEATS)، جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی Pearson، Independent t و تحلیل واریانس دو متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: همبستگی مثبت و معنی داری بین مکانیزم های دفاعی شوخی، تصعید، فرونشانی، باطل سازی، واکنش وارونه و دلیل تراشی با عناصر صوری تلفیق، سطح رشدی، کیفیت خط، منطق، چرخش، جزییات اشیا و محیط و تناسب رنگ مشاهده شد. بین مکانیزم های دفاعی فرافکنی، برون ریزی، جداسازی، انکار، جابه جایی و بدنی سازی با عناصر صوری تلفیق، واقع گرایی، حل مسأله، سطح رشدی، جزییات اشیا و محیط، کیفیت خط، برجستگی رنگ و منطق نیز همبستگی منفی معنی داری وجود داشت. دو گروه بیماران دوقطبی و اسکیزوفرنی در همه عناصر صوری هنردرمانی به جزء عنصر چرخش، با یکدیگر تفاوت داشتند. علاوه بر این، تفاوت جنسیتی در سه عنصر تلفیق، سطح رشدی و کیفیت خط مشاهده گردید.
نتيجه گيري: بر اساس نتایج به دست آمده، FEATS قادر خواهد بود مکانیزم های دفاعی بیماران را شناسایی کند. همچنین، به نظر می رسد این مقیاس توانایی غربالگری و تشخیص بیماری های روانی را دارد.
نگاهی به چرخه و اپیزود در اختلال دوقطبی تند چرخش: یک چالش تشخیصی و پژوهشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به چرخه و اپیزود در اختلال دوقطبی تند چرخش: یک چالش تشخیصی و پژوهشی
مقایسه توجه انتخابی در فازهای اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از آنجا که در اختلال دوقطبی، نقص توجه ، نقص اصلی عصب روان شناختی در نظر گرفته می شود، هدف این پژوهش، مقایسه ی توجه انتخابی در فازهای مانیا، افسردگی و یوتایمیا در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی شهر اصفهان در سال 1395 تعریف شد . روش : نمونه ی پژوهش 59 نفر بود که 15 نفر آنها در فاز مانیا،10 نفر در فاز افسردگی و16 نفر در فاز یوتایمیا قرار داشتند و 18 نفر نیز افراد عادی بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران با تشخیص روان پزشک و بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSN5) ، مقیاس مانیای یانگ افسردگی همیلتون و افراد عادی با پرسش نامه های چک لیست نشانه های اختلالات روانی(SC1-90-R V.4.1) و کیفیت زندگی 36 سوالی (SF36) وارد پژوهش شدند. برای سنجش توجه انتخابی ، نرم افزار آزمون استروپ ساده به کار رفت. داده ها با تحلیل واریانس یک راهه، کروسکال والیس و آزمون های تعقیبی تجزیه و تحلیل شدند. شاخص های اندازه گیری شده عبارت بودند از: زمان آزمایش، تعداد خطا، تعداد سؤال های بدون پاسخ، تعداد پاسخ های صحیح، زمان پاسخ در دو قسمت هم خوان و ناهم خوان، نمره و زمان تداخل. یافته ها : نتایج نشان دادند که زمان آزمایش هم خوان و ناهم خوان و زمان پاسخ هم خوان در گروه های مانیا- کنترل و افسردگی- کنترل و زمان پاسخ ناهم خوان در گروه های یوتایمیا- مانیا و مانیا – کنترل و افسردگی- کنترل تفاوت معناداری دارد (0001/0 > P )، اما در سایر گروه ها تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به عملکرد ضعیف بیماران دوقطبی در توجه انتخابی در فازهای حاد اختلال و ادامه این نقص در فاز یوتایمیا شاید بتوان ادعا کرد که شدت نقص توجه در اختلال دوقطبی با فازها مرتبط است ، البته انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بیشتر ضروری به نظر می رسد.
تأثیرآموزش روانی فردی و آموزش روانی خانواده بر سطح سرمی لیتیوم و بیلی روبین خون بیماران دوقطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر عبارت از بررسی تأثیر درمان های مکمل آموزش روانی فردی و آموزش روانی خانوادگی بر بیماران دوقطبی نوع یک تحت درمان روانپزشکی، برای تنظیم شاخص های زیستی لیتیوم و بیلی روبین خون است. مقدمه: هدف پژوهش حاضر عبارت از بررسی تأثیر درمان های مکمل آموزش روانی فردی و آموزش روانی خانوادگی بر بیماران دوقطبی نوع یک تحت درمان روانپزشکی، برای تنظیم شاخص های زیستی لیتیوم و بیلی روبین خون است. روش: پس از وارسی معیارهای ورود و خروج یک نمونه 66 نفری از بیماران دچار اختلال دوقطبی نوع یک با شیوه هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی در سه گروه آموزش روانی فردی، آموزش روانی خانواده و گروه کنترل قرار داده شدند. دو گروه آزمایشی اول آموزش روانی فردی و خانوادگی را دریافت کردند، درحالیکه گروه کنترل ویزیت ساده با مشاور داشتند. سنجش متغیرهای لیتیوم و بیلی روبین با استفاده از کیت های آزمایشگاهی پارس آزمون در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. داده ها استخراج و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: تفاوت معناداری برای گروههای تحقیق در ارتباط با سطح لیتیوم گروه ها بدست آمد. گروه آموزش روانی خانواده در پس آزمون به گونه معنادار میانگین بالاتری از گروه کنترل از نظر میزان لیتیوم داشتند، در پیگیری دو ماهه نیز میانگین گروه آموزش روانی خانواده از گروه کنترل در میزان لیتیوم بالاتر بود. نتیجه گیری: آموزش روانی فردی و خانوادگی می تواند سطح لیتیوم خون بیماران دوقطبی را تنظیم نماید و علایم ناشی از اختلال دوقطبی نوع یک بیماران را در کوتاه مدت و بلند مدت کنترل کند. درمان مکمل آموزش روانی فردی و خانوادگی در کنار درمان روانپزشکی روتین این بیماران توصیه می شود.
ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی درکودکان و نوجوانان انجام شده است. روش: این بررسی گذشته نگر بر روی 257 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی که به صورت پی درپی در سال های 87-1383در بخش کودک و نوجوان بیمارستان روزبه شهر تهران بستری شده بودند انجام شد. داده های مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی، تشخیص، درمان، اختلال های همراه و نیمرخ علایم خلقی و پسیکوتیک از پرونده بستری و پرسش نامه مشخصات بیمار که در زمان بستری پر شده بود، گردآوری شد. در بررسی دوباره، ارزیابی تشخیصی به کمک مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان، تشخیص فعلی و طول عمر برای افراد زیر 18 سال و مصاحبه نیمه ساختاریافته اختلال های خلقی و اسکیزوفرنیا در افراد بزرگتر از 18 سال انجام شد. شدت علائم در دوره حاد اختلال خلقی با بهره گیری از مقیاس رتبه بندی مانیای یانگ برای مانیا، پرسش نامه افسردگی بک (برای افراد بالای 16 سال) و پرسش نامه افسردگی کودکان (برای افراد زیر 16 سال) سنجیده شد. عملکرد کنونی نیز به کمک پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد (بالای 18 سال) و پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد کودکان (زیر 18 سال) ارزیابی گردید. یافته ها : شایع ترین علامت یعنی تحریک پذیری (98% ) در بیشتر موارد با خلق بالا همراه بود. 2/73% بیماران دست کم یک اختلال همراه داشتند و شایع ترین اختلال همبود، کمبود توجه همراه با بیش فعالی (2/44%) بود. ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در دوره های ارزیابی یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بالاتر از 80% بود. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش از بالابودن ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان حمایت می کند.