مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
شفقت به خود
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
مقایسۀ اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور بر سرمایه روان شناختی و شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقت محور بر سرمایه روان-شناختی و شفقت به خود دختران نوجوان افسرده انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی در سه مرحله پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. در این مطالعه تعداد 45 دختر نوجوان 15 تا 19 سال از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. سپس گروه های آزمایش تحت ده جلسه درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. هر سه گروه قبل، بعد و یک ماه پس از مداخله با پرسشنامه های سرمایه روان شناختی و شفقت به خود ارزیابی شدند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد در مرحله پس-آزمون، گروه های درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور نسبت به گروه کنترل در افزایش سرمایه روان شناختی تفاوت معناداری داشتند . البته در مرحله پیگیری تنها درمان پذیرش و تعهد وجودنگر نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشت. درباره متغیر شفقت به خود، هر دو درمان در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل تفاوت معناداری داشتند. همچنین نتایج نشان داد تفاوت بین دو درمان، تنها در متغیر شفقت به خود در مرحله پس آزمون، معنادار بود. براساس یافته ها، هر دو درمان گزینه های مناسبی برای افزایش سرمایه روان شناختی و شفقت به خود در دختران نوجوان افسرده می باشند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
43 - 52
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان پزشکی سطح شهر اصفهان در سال1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر). گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی والدگری (رزکام، بریاندا و میکولاژاک، 2018) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003) بود. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی والدگری و شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش فرسودگی والدگری و افزایش شفقت به خود این مادران شود. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش خودآگاهی، نحوه کنترل خشم، مدیریت استرس، حل مسئله و تصمیم گیری بهنجار می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش فرسودگی والدگری و افزایش شفقت به خود در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودآگاهی هیجانی، همدلی و شفقت به خود در کارآموزان زن روان-درمانگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
228 - 251
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودآگاهی هیجانی، همدلی و شفقت به خود در کارآموزان روان درمانگری انجام شد. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه کارآموزان زن روان درمانگری شهر تهران در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. گردآوری اطلاعات با پرسشنامه خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، پرسشنامه همدلی مهرابیان و اپستین (1972) و پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) انجام شد. برای هر یک از گروه های آزمایش برنامه مداخلاتی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی باون و مارلات (2011) به صورت جلسات هفتگی برگزار شد. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در دوره پس آزمون بین میانگین نمرات همدلی (001/0>P)، ذهن آگاهی هیجانی (001/0>P)، و شفقت به خود(001/0>P) گروه شرکت کننده در جلسات مداخله نسبت به گروه گواه از نظر آماری تفاوت معنادار می باشد. اثربخشی دو شیوه مداخلاتی در طول زمان در آزمودنی های گروه های آزمایش پایدار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش انجام مداخلات روان شناختی جهت آماده سازی کارآموزان روان درمانگری اهمیت بالایی دارد و می تواند پایه ای برای آگاهی افزایی و به کارگیری صحیح این مداخلات در کارآموزان روان درمانگری باشد.
بررسی نقش میانجی ابعاد شفقت به خود بر سبک های دلبستگی و رفتارهای پر خطر دانشجویان: بهبود راهبردهای آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: شیوع رفتارهای پرخطریکی از موضوع های جدی تهدید کننده سلامت است، مخصوصا اینکه رفتارهای پرخطر بر شیوه های آموزشی که فرد با آن درارتباط است تاثیر منفی دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی واسطه گری ابعاد شفقت به خود بر سبک های دلبستگی و رفتارهای پرخطر دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی با روش رگرسیون سلسه مراتبی به روش بارون و کنی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان آزاداسلامی و پیام نور واحد کرج بوده است که حدودا 15000 نفر تخمین زده شده بود. با استفاده از جدول مورگان 374 نفر از دانشجویان مجرد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک دلبستگی هازن و شاور، رفتارپرخطر و شفقت به خود پاسخ دادند. نتایج در محیط 21SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد،از میان ابعاد سه گانه سبک دلبستگی، سبک دوسوگرا، رفتارهای پرخطر را پیش بینی می کند ( F=4/77, P<0/03). نتایج رگرسیون سبک دلبستگی و شفقت به خود نشان داد که فقط مولفه دلبستگی دوسوگرا قدرت پیش بینی کنندگی شفقت به خود را دارد(p<0/00 F= 11/172 ,).نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که تنها بعد انزواگزینی از ابعاد شفقت به خود در رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا و رفتارهای پرخطر نقش میانجی دارد. برای بررسی معناداری اثر میانجی از آزمون سوبل استفاده شد که نتایج حاکی از معناداری این آزمون بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سبک دلبستگی دوسوگرا در پیش بینی رفتارهای پرخطر و نقش میانجی بعد انزوا گزینی در رابطه سبک دلبستگی دوسوگرا و رفتارهای پرخطر دانشجویان لازم است در برنامه های مداخله ای و پیشگیرانه به این دو متغیر توجه شود، تا دانشجویان به نحو مناسب تری در حوزه های تحصیلی و آموزشی عمل کنند. بنابراین می توان با مبنا قرار دادن مولفه های زمینه ایی باعث بهبود فرایندها و راهبردهایی آموزشی شد.
پیش بینی میزان رعایت پروتکل های بهداشتی کووید19 بر اساس سبک های دفاعی و شفقت به خود
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هفتم ۱۴۰۱ شماره ۵۵
۲۳۶-۲۲۵
هدف پژوهش حاضر پیش بینی میزان رعایت پروتکل های بهداشتی کرونا بر اساس نقش مکانیسم های دفاعی و شفقت به خود بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی کاربران شبکه های اجتماعی واتساپ و تلگرام در تمام استان های کشور بوده است. نمونه پژوهش 250 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از استان های تهران، سیستان و بلوچستان، خراسان، همدان و کردستان انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه ی میزان رعایت پروتکل ها، مقیاس سبک های دفاعی (DSQ) اندروز (1993) و شفقت به خود (SCS) نف (2003) جمع آوری و به وسیله ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میزان رعایت پروتکل ها و سبک های دفاعی رشد نایافته و روان رنجور ارتباط منفی و معنادار و سبک رشدیافته و شفقت به خود ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد (0/05>P). همین طور 60/2 واریانس میزان رعایت پروتکل های بهداشتی کرونا را سبک های دفاعی و شفقت به خود پیش بینی می کنند (0/05>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های دفاعی و شفقت به خود در میزان رعایت پروتکل های بهداشتی نقش دارند.
روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
70-47
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. از میان بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر شاهرود، 250 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ولع مصرف، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، و مقیاس شفقت به خود بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش، از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر ولع مصرف اثر مستقیم و معنادار داشتند و شفقت به خود در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که افراد در معرض خطر برگشت، دارای طرحواره های ناسازگار اولیه بودند و با توجه به اینکه این طرحواره ها در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و نقش عمده ای در آسیب پذیری افراد دارند، توصیه می شود که طرحواره های ناسازگار در طرح ریزی روش های پیشگیری و همچنین برنامه های درمانی برای افراد وابسته به مواد مورد توجه قرار گیرد. لذا، هر دو متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه و شفقت به خود نقش مهمی در ولع مصرف دارند. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش ولع مصرف از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه میان دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید -19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۷۹)
214-203
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه میان دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید -19 صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد بهبود یافته از کووید -19 و فعال در شبکه های اجتماعی مجازی در سال 1400 بود. تعداد 204 نفر با روش نمونه گیری دردسترس و پاسخگویی آنلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه رشد پس از سانحه ( PTGI ) دسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان ( AAQ ) هازان و شاور (1987) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود ( SCS ) ریس و همکاران (۲۰۱۱) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم دلبستگی اضطرابی (02/0-= β و 90/0= P ) و دلبستگی اجتنابی (04/0= β و 43/0= P ) بر رشد پس از سانحه معنادار نیست ولی اثر مستقیم دلبستگی ایمن معنادار بود (34/0= β و 01/0= P ). همچنین نتایج نشان داد که اثر دلبستگی ایمن (09/0= β و 01/0= P )، اضطرابی (07/0-= β و 01/0= P ) و اجتنابی (10/0-= β و 01/0= P ) با میانجیگری شفقت به خود بر رشد پس از سانحه معنادار بود.. در نهایت نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه پژوهش بیانگر این بود که شفقت به خود میانجی معنادار رابطه دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید – 19 است که می تواند در آموزش ها و مداخله های ارتقا رشد پس از سانحه مورد توجه قرار گیرد.
نقش میانجی گر شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی در رابطه ی شفقت به خود و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (دی) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۸
۲۰۹۰-۲۰۶۷
زمینه: تحقیقات زیادی به ارتباط بین بهزیستی تحصیلی با شفقت به خود تأکید کرده اند. با وجود اهمیت بالای نقش بهزیستی تحصیلی، تاکنون پژوهش های محدودی در این حوزه در ایران انجام شده است. در برخی از این پژوهش ها به شناسایی عوامل پیش بینی کننده بهزیستی تحصیلی دانش آموزان از جمله به نقش شفقت به خود پرداخته شده ولی تاکنون مکانیزم های میانجی گر این رابطه شناسایی نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی شفقت به خود با بهزیستی تحصیلی با نقش میانجی گر شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. روش: طرح این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند.370 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبق جدول مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینن-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999)، پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و همکاران (۱۹89) و فرم کوتاه شده ی شفقت به خود ریس (2011) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. بررسی و ارزیابی الگوی پیشنهاد شده با روش تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین بهزیستی تحصیلی و شفقت به خود (0/01 P< ، 0/42 r=)، شادکامی (0/01 P<، 0/60 r=)، خودکارآمدی تحصیلی (0/01 P<، 0/44r=) و بین شفقت به خود و شادکامی (0/01 P<، 0/64 r=) و شفقت به خود و خودکارآمدی تحصیلی (0/01 P<، 0/23 r=) رابطه ی معنادار وجود دارد. نتایج نشان داد که در رابطه بین شفقت به خود و بهزیستی تحصیلی، شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی میانجی گری می کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که از شفقت به خود بالا برخوردار بودند و بهزیستی تحصیلی بهتری برخوردار بودند، دارای شادکامی بیشتر بوده و خودکارآمدی تحصیلی بهتری را تجربه کرده اند.
تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت ورزی به خود و تنظیم هیجان دختران چاق
زمینه و هدف: در سال های اخیر اضافه وزن و چاقی در میان بسیاری از جوامع و کشورها شیوع پیدا کرده است. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و شفقت به خود در دختران چاق انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای چاقی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره مهر شهر تهران در سال 1399 بود. تعداد 4٠ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2006) بود. گروه آزمایش 10 جلسه یک ساعته آموزش ذهن آگاهی را 2 بار در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله ای ا دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کواریانس با SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش نمره شفقت ورزی نسبت به خود آزمودنی های گروه آزمایش تأثیر مثبت و معناداری داشته است (05/0>P). بین میانگین نمرات تنظیم هیجان افراد دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: در مجموع یافته های تحقیق نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود شفقت به خود و تنظیم هیجان دختران مبتلا به چاقی مؤثر است. محقق پیشنهاد می کند برای رسیدن به نتایج قابل اعتمادتر مرحله پیگیری به مدت 3 ماه اجرا گردد.
تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت ورزی به خود و تنظیم هیجان دختران چاق
زمینه و هدف: در سال های اخیر اضافه وزن و چاقی در میان بسیاری از جوامع و کشورها شیوع پیدا کرده است . بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و شفقت به خود در دختران چاق انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای چاقی مراجعه کننده به کلینیک مشاوره مهر شهر تهران در سال 1399 بود. تعداد 4٠ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2006) بود. گروه آزمایش 10 جلسه یک ساعته آموزش ذهن آگاهی را 2 بار در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله ای ا دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کواریانس با SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش نمره شفقت ورزی نسبت به خود آزمودنی های گروه آزمایش تأثیر مثبت و معناداری داشته است (05/0> P ). بین میانگین نمرات تنظیم هیجان افراد دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (05/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع یافته های تحقیق نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود شفقت به خود و تنظیم هیجان دختران مبتلا به چاقی مؤثر است. محقق پیشنهاد می کند برای رسیدن به نتایج قابل اعتمادتر مرحله پیگیری به مدت 3 ماه اجرا گردد.
اثربخشی معنادرمانی بر استرس، شفقت به خود و احساس تنهایی دانش آموزان متوسطه دوم
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲
144 - 162
هدف از انجام این پژوهش اثربخشی معنادرمانی بر استرس، شفقت به خود و احساس تنهایی دانش آموزان متوسطه دوم بود. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه 2 شهر کرج در شش ماه دوم سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان به دو مرکز مشاوره مدرسه های این منطقه با تقسیم بندی 15 نفر برای هر کدام از گروه های آزمایش و کنترل برآورد شده است که این تعداد نفرات بنابر رعایت ملاک های ورود، با این پژوهش همکاری کرده اند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استرس کوهن (1983)، شفقت به خود نف (2003)، احساس تنهایی راسل (1980) و پروتکل معنادرمانی بر اساس چارچوب طرح درمانی اندرسون، بلر و هوتزل بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی، نسخه22 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در قسمت توصیفی داده ها از شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. همچنین به منظور بررسی نرمال بودن متغیرهای پژوهش از آزمون کالموگروف اسمیرنف و به منظور بررسی تجانس واریانس ها از آزمون لوین استفاده گردید. در قسمت استنباطی داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که معنادرمانی بر استرس، شفقت بر خود و احساس تنهایی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم اثربخش است. با توجه به شدت اثر، آموزش معنادرمانی بر احساس تنهایی دانش آموزان تاثیری بیشتری نسبت به استرس، شفقت بر خود دارد.
نقش ابعاد دلبستگی بر ارج نهادن به بدن و انگیزه خودبهسازی با واسطه گری شفقت به خود در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
189 - 210
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین ابعاد دلبستگی (اجتناب و اضطراب) با ارج نهادن به بدن و انگیزه خود بهسازی صورت پذیرفت. مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 394 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه یزد در سال تحصیلی 98-1397 بود که به روش نمونه-گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور مطالعه ی متغیرهای مورد پژوهش از مقیاس ابعاد دلبستگی کولینز، پرسشنامه شفقت به خود نف، پرسشنامه ارج نهادن به بدن آوالوس و همکاران و پرسشنامه انگیزه خودبهسازی برینز و چن استفاده شد. تحلیل دادهها با کمک روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos ویراست 24 انجام شد. جهت آزمودن اثرات واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار بود. یافته ها حاکی از آن بود که در مسیرهای مستقیم، بعد اضطراب دلبستگی به طور منفی و معنادار شفقت به خود و ارج نهادن به بدن را پیش بینی می کند و بعد اجتناب دلبستگی تنها توانست انگیزه خودبهسازی را بصورت مثبت و معنی دار پیش بینی کند. علاوه بر این شفقت به خود نیز به طور مثبت و معنادار ارج نهادن به بدن و انگیزه خودبهسازی را پیش بینی می کند. همچنین نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که شفقت به خود در رابطه بین اضطراب دلبستگی با ارج نهادن به بدن و انگیزه خودبهسازی دارای نقش واسطه ای است.
تاثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل زیادی در بروز اختلال های روانی دانش آموزان نقش دارند که ازجمله می توان به فقدان مهارت های تنظیم هیجانی اشاره کرد. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود جهت کاهش پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آن ها 36 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (18) و کنترل (18) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (DASS-21) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. مداخله آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود به مدت 9 جلسه نود دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه برای گروه آزمون اجرا شد اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود بر افسردگی (001/0P<؛89/12=F)، اضطراب (000/0P<؛ 84/17=F) و استرس (002/0P<؛ 30/12=F) دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه تأثیر معنادار داشته است؛ بدین معنی که این آموزش باعث کاهش افسردگی، اضطراب و استرس دانش آموزان شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت که آموزش تنظیم هیجانی متمرکز بر شفقت به خود با بهره گیری از مهارت هایی همچون آگاهی هیجانی، مشاهده گری، تمرینات ذهن آگاهی و پرورش نگرش های مشفقانه نسبت به خود می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود پریشانی روان شناختی دانش آموزان در سطح مدارس به کار رود.
تأثیر آموزش شفقت به خود برحرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلال های دوره کودکی با میزان شیوع نسبتاً بالا است که می تواند مشکلات فراوانی به علت رفتارهای تکانشی، فزون کنشی، و نارسایی توجه برای فرد مبتلا، همسالان، معلمان، و والدین در زمینه های مختلف آموزشی ، اجتماعی، و خانوادگی ایجاد کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر حرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه استفاده شده و جامعه آماری آن شامل مادران کودکان 5 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت در سال 1400-1399 بود. نمونه مورد مطالعه نیز شامل 28 مادر از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و در دو گروه آزمایش و گواه به شیوه تصادفی جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی شفقت به صورت گروهی شرکت داده شدند، ولی گروه گواه در این مدت هیچ مداخله ای را دریافت نکردند و فقط جلساتی جهت پاسخدهی به برخی سوالات نامرتبط با حوزه شفقت ورزی برای آنها برگزار شد. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه حرمت خود سورنسن (2006) و پرسشنامه تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) ارزیابی شدند. تحلیل داده ها نیز با آزمون t مستقل با نمرات افتراقی نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مداخله آموزش شفقت در مرحله پس آزمون حاکی از آن بود که به طور معناداری نمرات حرمت خود گروه آزمایش، افزایش (001/0 p<، 571/11-=t) و نمرات تنیدگی ادراک شده، کاهش ( 001/0p<، 642/9-=t) یافته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شفقت با تأکید بر مؤفه هایی همچون مهربانی با خود در زمان تنش و سختی ها، اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی و حضور در لحظه، و همچنین با قرارگیری در گروه همنوعان خود باعث بهبود سطوح حرمت خود و کاهش تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شده است. بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان حوزه های مختلف اجرا شود.
مقایسه رابطه والد - فرزندی، سبک های هویت و شفقت به خود نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضرمقایسه رابطه والد - فرزندی، سبک های هویت و شفقت به خود نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه دختران و پسران مقطع دبیرستان تک فرزند و چند فرزندی شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس روابط والد فرزندی (PCRS، 1983) ، پرسشنامه سبک هویت (ISS، 1992) و پرسشنامه شفقت به خود (SCS، 2003) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ روابط والد فرزندی تفاوت وجود ندارد(65/0>P). همچنین نتایج نشان داد شفقت به خود و سبک هویت اجتنابی در نوجوان خانواده های تک فرزند و چند فرزند تفاوت داشتند (001/0>P). در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ رابطه والد فرزندی تفاوتی وجود ندارد، اما تک فرزندها شفقت به خود پایین تر و سبک هویت اجتنابی بیشتری نسبت به چند فرزندها داشتند.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان با نارسایی های تحولی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی مقطع ابتدایی شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. گروه نمونه شامل 283 نفر از مادران کودکان با نارسایی های تحولی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه قدردانی ) (GQ-6 (مک کلاف و همکاران، 2002)، پرسشنامه شفقت به خود (SCS-SF)(ریس و همکاران، 2011)، پرسشنامه استرس ادراک شده(PSS-14) (کوهن و همکاران، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی ((BDI-13 (بک، 1972)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی و با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارد(0۱/0>p)؛ همچنین، شفقت به خود با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی معنا داری دارد(۰۱/0>p). بر اساس یافته های پژوهش، شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی، نقش واسطه ای داشت. (۰۱/0>P). براساس نتایج،مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت با تمرکز بر تقویت قدردانی و شفقت به خود، می توانیم افسردگی و استرس ادراک شده مادران دارای کودکان با نارسایی های تحولی را کاهش دهیم.
مدل پیش بینی سازگاری روانی - اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
163 - 179
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که در فصل پاییز و زمستان سال 1400 به مراکز درمانی و متخصصین گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 340 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری (دروگیتس، 1986) (PSADS)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) (HPLQ) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003 (SCQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، شفقت به خود و سازش یافتگی روانی-اجتماعی با بیماری دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین رفتارهای ارتقادهنده سلامت و شفقت به خود بر سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود در رابطه بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). همچنین مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، شفقت به خود دارای نقش میانجی معنادار بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری است.
مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والد- فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
229 - 238
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله ی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله ی شفقت به خود به دختران بر بهزیستی ذهنی دختران نوجوان با تعارض والدفرزندی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر 14و15سال که در سال تحصیلی ۱۳۹۹ - 1400 در منطقه 14 شهر تهران در مدارس دولتی مشغول به تحصیل بودند و مادران آنها تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 45 نفر از دانش آموزان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادف در سه گروه گمارده شدندگروه اول شامل10 نفر از مادران دانش آموزان که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند، و گروه دوم 12 نفر از دانش آموزان که تحت مداخله شفقت به خود قرار گرفتند و در گروه گواه 12 نفر از دانش آموزان که هیچ مداخله دریافت نکردند. مداخلات در 8 جلسه 90 دقیقه ارائه گردید. دانش آموزان مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) را پیش و پس از مداخله و دو ماه بعدپاسخ دادند یافته های حاصل از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد. که مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به مادران و مداخله شفقت به خود به دختران نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهزیستی ذهنی اثربخش بود(p≤ 0.001) و مداخله شفقت به خود اثر بخش تر بود و در مرحله پیگیری تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود بنابراین می توان از این مداخله در محیط های مشاوره مدارس استفاده کرد
مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه پذیرش مبتنی بر تعهد با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی در مادران کودکان آموزش پذیر
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
50 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه پذیرش مبتنی بر تعهد[1]و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی[2] برشفقت به خود، وتاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش می باشد. روش: روش این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه اجرا شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود و از میان لیست جامعه آماری مادران دانش آموزان استثنایی آموزش پذیردو شهر ملارد و شهریار درسال(1401-1400)، 36 نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و دردوگروه آزمایشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی برپذیرش وتعهدویک گروه گواه، قرارداده شدند. ازپرسشنامه های شفقت به خود[3] نف(2003) و تاب آوری خانوادگی[4]سیکسبی(2005) به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس برای مقایسه میانگین ها بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22)استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی به شیوه مشاوره گروهی برافزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیرتأثیر دارد. تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش شفقت به خود (6/59 درصد)و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (9/27 درصد)در مقایسه با گروه کنترل بود(001/0 P<و891/106 F=) و تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تاب آوری (5/81 درصد)و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی (9/45 درصد) درمقایسه با گروه کنترل بود(001/0 P<و891/106 F=). نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود. 1.Acceptance and Commitment Therapy 2.Cognitive therapy based on mindfulness 3.self-compassion Scale 4.family resilience Scale