مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
پدیدارشناختی
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۶۶-۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته جوانان مصرف کننده مواد در فرحزاد تهران انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه پژوهش شامل مصرف کنندگان مواد جوان فرحزاد تهران بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 35 نفر (20 مرد و 15 زن) در سال 1401 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش استراوس و کوربین انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد مثلث خانواده، فرد، و اجتماع با میانجی گری عوامل خانوادگی، اجتماعی، فردی، اقتصادی، فرهنگی، و روان شناختی به همراه شخصیت های نابسنده و مستعد و دارای مشکلات رفتاری در پیدایش و شکل گیری زیست جهان زندگی اعتیادی مطالعه شوندگان، موثر بود. نتیجه گیری: بر پایه تجربیات زیسته، افراد مورد مطالعه با دید فردیت محور به دنبال ارزش گذاری کنش های خود در میان همتایان بوده و برای جبران فقدان ها، محرومیت ها، افزایش کیفیت دوستی، تکمیل اوقات فراغت، و فراموشی ناکامی ها و مشکلات رفتار وابستگی به مصرف مواد را تا آنجا ادامه دادند که موجب ایجاد زیست جهان اعتیادی و قفل شدگی آنان در گرداب سقوط و افول مصرف مواد شد. مداخلات جامع، شامل حمایت های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، و روانی به این گروه از جوانان پیشنهاد می شود.
از تنها زیستی تا تنها ماندن؛ مقایسه دو گروه از زنان مجرد تنها در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
87 - 117
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر افراد زیادی از گروه های مختلف اجتماعی تنها زندگی می کنند که سهم زنان در این میان قابل توجه است. برخی از آنها به اختیار خود زیست تنها را انتخاب کرده اند و برخی دیگر به ناچار در زندگی تنها شده اند. در این پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی، 28 زن هرگز ازدواج نکرده بالای 40 سال ساکن شهر تهران که به صورت اختیاری و یا اجباری تنها زندگی می کنند را به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با آنها مصاحبه شد. یافته ها نشان داد زنان تنهازیست اختیاری افرادی هستند که تنها و مستقل زندگی کردن در دوران مجردی را به انتخاب خود برگزیده اند. آنها اکثراً با تحصیلات دانشگاهی، شاغل و دارای پایگاه اجتماعی و اقتصادی مناسبی هستند. این دسته از زنان تلاش می کنند با ارتقاء تحصیلات، مهارت آموزی و افزایش توانمندی ها، از خود تصویر یک زن مستقل، خودساخته و با اراده ارائه کنند. به عبارتی تا حدی با این ایده غالب در نئولیبرالیسم، که افراد ترجیح می دهند تنها باشند و روابط خود را با توجه به اولویت های خود تعریف و محدود کنند، همراهی می کنند. در مقابل زنان تنهازیست اجباری، افرادی هستند که خواسته و ناخواسته ازدواج نکردند و مجرد مانده اند که به دلیل فشارهای خانوادگی مجبور به جدا شدن از خانواده شده اند و یا با از دست دادن والدین و مهاجرت اجباری و ... در زندگی تنها مانده اند. آنها آمادگی کمتری برای مدیریت زندگی تک نفره دارند و در انتظار تغییر شرایط زندگی فعلی خود هستند و ازدواج را راهکار مناسبی در این زمینه می دانند. واژگان کلیدی: تنهازیستی، سبک زندگی، انتخاب، اجبار و پدیدارشناختی.
دلایل نهان شیدایی یا کراش از دیدگاه دانشجویان: مطالعه پدیدارشناختی در حوزه روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
120 - 127
حوزههای تخصصی:
تلاش در برقراری روابط عاطفی و صمیمی با دیگران یکی از نیازهای مهم در دوره جوانی است. در سال های اخیر با رشد تکنولوژی و ظهور فناوری های ارتباطی از جمله رسانه های اجتماعی پدیده کراش در بین جوانان رایج شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مطالعه کراش یا نهان شیدایی از دیدگاه دانشجویان بود. طرح پژوهش از نوع کیفی پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401 بود که به صورت نمونه دردسترس انتخاب شدند. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از این گروه از دانشجویان تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انجام گرفت. تحلیل داده ها با روش کلایزی و مشخص کردن مضامین اصلی و فرعی نشان داد که علل انتخاب کراش به عنوان یک روش برقراری ارتباط عاطفی شامل دلایل روان شناختی مثل اعتماد به نفس پایین، خجالتی بودن، مورد توجه قرار گرفتن و دلایل اجتماعی مثل طرد شدن از سوی دوستان، انتخاب یک دوست، کمبود مهارت های ارتباطی، اجبار از سوی دوستان، ترس از تحقیر شدن و سوژه شدن بود. بر پایه این یافته ها ارایه برنامه های مداخلات روان شناختی و آموزشی در ارتقای مهارت های تعاملات اجتماعی و بین فردی ضروری است.
شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی: یک استراتژی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1319 - 1338
حوزههای تخصصی:
زمینه: تیپ شخصیتی دی که با عوامل شناختی ارتباط داشته است، فرد را مستعد اختلالات روانشناختی و جسمانی می کند. با این حال، سوگیری های شناختی مختص این تیپ تاکنون شناسایی نشده است و در صورت شناسایی می تواند به اصلاح سوگیری های شناختی طیف وسیعی از مشکلات کمک نماید.
هدف: با توجه به ضرورت پر کردن خلأ موجود، پژوهش حاضر با هدف شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری انجام شد. جامعه هدف، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر در سال ۱۴۰۱ بودند که از میان آن ها، 21 نفر با تیپ شخصیتی دی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و یک مصاحبه نیمه ساختاریافته، طراحی شده توسط محققان، با آن ها انجام شد. تحلیل محتوای آشکار و تحلیل محتوای پنهان بر اساس کدگذاری باز و محوری در نرم افزار MAXQDA-2020 نیز انجام شد.
یافته ها: 56 کد اولیه در دو مقوله اصلی "سوگیری شخصی" و "سوگیری محیطی" شناسایی شد. سوگیری محیطی شامل "دیدگاه نسبت به دنیا" (با مقوله های فرعی "دیدگاه نسبت به آینده" و "دیدگاه نسبت به وضع موجود") و "دیدگاه نسبت به دیگران" می شود؛ درحالی که سوگیری شخصی شامل "خصوصیات شخصی" (دربرگیرنده"خصوصیات هیجانی"، خصوصیات اجتماعی" و "خصوصیات شناختی") و "زندگی شخصی" (شامل "نگرش نسبت به زندگی فعلی خود" و "نگرش نسبت به گذشته خود") می شود. در نهایت، کدهای اولیه، همه مقوله های اصلی و فرعی به کد محوری"سوگیری تفسیر" داده شدند.
نتیجه گیری: سوگیری های تفسیر شناسایی شده می توانند به عنوان آیتم های سناریوهای اصلاح سوگیری تفسیر در نظر گرفته شوند و جهت اصلاح سوگیری های ذکرشده در افراد با تیپ شخصیتی دی به کار گرفته شوند.
مطالعه پدیدارشناختی راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی (مطالعه موردی: مرکز حامی پرتو منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
313 - 335
حوزههای تخصصی:
افغانستان به عنوان یک کشور همسایه با مشکلات امنیتی و اقتصادی جدی روبه رو بوده و بسیاری از افغانستانی ها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند، ایران به عنوان یکی از مقصدهای اصلی این مهاجران انتخاب می شود. مهاجرانی که به شکل غیرقانونی از افغانستان به ایران می آیند از مهارت و توانایی خاصی برخوردار نبوده و در کارهای رده پایین جامعه مشغول به کار می شوند. کودکان این مهاجران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده هایشان مجبور به کار می شوند. با توجه به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران به دنیا آمده اند یا در سنین کودکی به این کشور مهاجرت کرده اند، مسئله فرهنگ پذیری آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر فهم راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی در ایران است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناختی، از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را کودکان افغانی حاضر در مرکز حامی پرتو در منطقه 5 تهران تشکیل داده اند و با 18 نفر از آن ها مصاحبه شده است. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدف مند با حداکثر تنوع استفاده شد. داده ها با استفاده از روش موستاکاس تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی عبارتند از: همانندسازی، جدایی یا انفصال، هماهنگی یا انطباق، حاشیه گزینی یا انزواطلبی. یکپارچگی، رایج ترین شکل راهبرد فرهنگ پذیری است؛ چراکه به کودکان کار افغانی اجازه می دهد با وجود پایبندی به هویت فرهنگی و ارزش های جامعه خویش، خود را با هویت و فرهنگ جامعه میزبان وفق دهند.
واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی ثلاث باباجانی: (مطالعه ای پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
تحصیل گریزی وضعیتی روانشناختی است که دانش آموز علیرغم میل باطنی خود در مدرسه حضور دارد و اگر فشارهای موقعیتی وجود نداشت اقدام به ترک تحصیل می کرد. هدف این پژوهش واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی شهرستان ثلاث باباجانی بود. روش انجام پژوهش کیفی و به روش پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، مدیران و دبیران مشغول به کار با حداقل 5 سال سابقه تدریس در مناطق مرزی در شهرستان ثلاث باباجانی بودند. تعداد 24 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین کفایت نمونه نیز از قاعده اشباع نطری استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل فردی، عوامل اقتصادی، عوامل آموزشی و عوامل فرهنگی از مهم ترین عوامل موثر بر تحصیل گریزی دانش آموزان می باشند، نگرش منفی به علم، اشتغال کاذب، آسیب های اجتماعی و امنیتی و تداوم محرومیت از مهم ترین پیامدهای تحصیل گریزی هستند و آگاهی بخشی، تسهیلات ویژه برای دانش آموزان مناطق مرزی و ابزارهای قانونی از جمله مهم ترین راه حل های کاهش پدیده تحصیل گریزی هستند.
تجربه زیسته معلمان از عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آنها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی ادراک و تجربه زیسته معلمان درباره عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آن ها در سال 1401 بود که با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی از نوع توصیفی انجام گرفت. جامعه پژوهشی مدّ نظر در این مطالعه، شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه در شهر یزد بودند که پژوهشگران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 24 معلم (16 نفر زن و 8 نفر مرد) را انتخاب و به مصاحبه با آن ها پرداختند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با کاربرد الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده های به دست آمده به شناسایی و دسته بندی ده مضمون اصلی منجر گردید. این مضامین ده گانه مشتمل بر: هوش هیجانی، نگرش شغلی، سرمایه روان شناختی، کفایت های مدیر مدرسه، شرایط خانوادگی، فرایند سیاست گذاری آموزشی، مسائل داخلی سازمان آموزشی، ادراک بی عدالتی، محدودیت های فردی و محدودیت های مربوط به فراگیران است. ناظر بر یافته-های پژوهش می توان چنین عنوان نمود که شرکت کنندگان عوامل متفاوتی را بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی معلمان موثر می دانند و این بدان معناست که هرکدام از معلمان با چالش های متعدد و متفاوتی در امر آموزش و فعالیت های حرفه ای خود روبه رو هستند و بی توجهی به بهبود وضعیت آن ها می تواند بر کفایت و توانمندی های هیجانی و اجتماعی آنان تاثیر منفی گذاشته و درآینده ای نه چندان دور نظام آموزشی و به دنبال آن پویایی و بالندگی جامعه را با مخاطرات زیادی همراه سازد.