مطالب مرتبط با کلیدواژه

نامتناهی


۲۱.

جایگاه «اوبودگی»: چگونگی مطرح شدن خدا نزد امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا اوبودگی نامتناهی لویناس دیگری اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۴۷۲
لویناس از تصور «نامتناهی» یا خدا نزد دکارت به مثابه ی امری که ناشی از اندیشه ی «من اندیشنده» نیست، بسیار بهره برده است، ولی آن را در راستای نظام اخلاقی خود باز تقریر می کند. این که باز تقریر لویناس از برهان دکارت تا چه حد می تواند برهانی اخلاقی در جهت اثبات وجود خدا باشد، و همچنین این که اساساً خدا چه جایگاهی در فلسفه ی وی می تواند داشته باشد، مسائلی هستند که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است. از سویی دیدگاه لویناس درباره ی خدا قابل انفکاک از فلسفه ی او نیست. وی فلسفه ی خود را با نقد تاریخ فلسفه ی غربی مبنی بر نادیده گرفتن گرفتن غیریت دیگری شروع می کند. سپس بامعنای خاصی که بر مفهوم سوبژکتیویته بار می کند، می کوشد مسیری اخلاقی به سوی «دیگری» بگشاید؛ مسیری که در آن غیریت «دیگری» به رسمیت شناخته شده باشد. این گونه به نظر می رسد در این مسیر تنگناهایی وجود دارد که لویناس سعی کرده است با طرز تلقی ویژه ی خود از خدا و جعل واژه ی «اوبودگی» برآن ها فائق آید. این مقاله تلاشی است برای پرتوافکنی بر چگونگی سیر لویناس در جهت رسیدن به مفهوم خدا یا «اوبودگی»؛ و این که تا چه حد می توان این سیر را برهانی اخلاقی بر وجود خدا تلقی کرد.
۲۲.

ادله اثبات عدم تناهی واجب تعالی و تلازم آن با وحدت شخصی وجود (براساس نگاه صدرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۳۷
یکی از مفاهیم جاری در بیان فلاسفه و مورد استفاده در الهیات به معنای اعم و اخص و طبیعیات، مفهوم نامتناهی است که انواع گوناگونی دارد. در این میان، معنای قابل اطلاق به واجب تعالی، نامتناهی شدّی است که باید تفسیر صحیحی از آن ارائه شود. مراد از نامتناهی شدّی، وسعت و شدّت در وجود است. این تفسیر مبتنی بر مبانی خاصّ فلسفه صدرایی چون اصالت وجود، تشکیک خاص الخاصّی، علیّت به معنای تشأن و بسیط الحقیقه است. نامتناهی بودن خداوند دلایل متعددی دارد که مهم ترین ثمره آن، اثبات وحدت شخصی وجود است. از وحدت شخصی وجود، به دست می آید که میان این دو تلازم است؛ یعنی از هریک می توان دیگری را نتیجه گرفت و تمام دلایل مثبِت هریک، مُثبِت دیگری نیز خواهد بود.
۲۳.

عدم تناهی عالم طبیعت و نسبت آن با عدم تناهی خداوند

کلیدواژه‌ها: عالَم طبیعت نامتناهی وحدت وجود جسم زمان حدوث و قِدم زمانی مکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۳۲
عالم طبیعت، ضرورتاً نامتناهی است و نسبت تناهی به آن محال است، زیرا در آن صورت به وجود عدم مطلق و محض، یعنی تناقض می رسیم. از طرف دیگر عالم جسمانی، چون ظاهر عوالم مجرّد و حکایت گر آن هاست، باید همانند آن ها نامتناهی باشد و بر اساس بساطت و وحدت تشکیکی وجود، مرتبه نازل و مظهرِ حقیقت وجود است، پس عالم طبیعت ضرورتاً نامتناهی است و این امر با مخلوق بودن آن منافاتی ندارد. نظریه مخالف این مدعا، تناهی ابعاد جسم و عالم جسمانی است که دلایل آن مخدوش و نوعی مغالطه می باشد. فرض قِدم زمانی کلّ عالم، به معنای خاص نیز، با توجّه به حدوث زمانی تک تک موجودات طبیعی، قابل قبول است و می توان تا حدّی مشکل وجود موجودات متناهی در جهانی نامتناهی را قابل حل دانست.
۲۴.

چگونگی اطلاق اصل آسان باوری بر تجربه دینی، با تکیه بر نقش اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اصل آسان باوری تجربه دینی فرضیه خداباوری اصل سادگی نامتناهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۴۹
ریچارد سوئینبرن، با تأسی از سی. دی. براد، اصل آسان باوری را بر تجربه دینی قابل اطلاق می داند. او ادعا می کند که طبق این اصل، تجربه دینی تجربه ای واقعی است، و در نتیجه می تواند به مثابه قرینه ای برای فرضیه خداباوری تلقی گردد و احتمال وجود خداوند را افزایش دهد. من در این مقاله استدلال خواهم کرد، بر خلاف ادعای ریچارد سوئینبرن، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی قابل اطلاق باشد. بدین منظور، ابتدا به تبیین دیدگاه سوئینبرن درباره اصل آسان باوری خواهیم پرداخت، سپس به بررسی نقد مطرح شده از جانب ویلیام رو خواهم پرداخت، که ادعا می کند به دلیل عدم تمایز میان تجربه دینی اصیل و موهوم، اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق نیست. در ادامه به پاسخ های ارائه شده به رو خواهم پرداخت که ادعا می کنند تجربه دینی، همانند تجربه حسی، قابل ارزیابی است و در نتیجه اصل آسان باوری بر تجربه دینی قابل اطلاق است. در آخر نشان خواهم داد اطلاق این اصل بر تجربه دینی با مشکل جدی تری روبرو است، و با ارجاع به ابتنای اصل سادگی بر اصل آسان باوری استدلال خواهم کرد که به دلیل پیچیدگی متعلَق تجربه دینی (خداوند به مثابه امری نامتناهی)، اصل آسان باوری نمی تواند بر تجربه دینی اطلاق شود. از این رو برای حفظ ارزش معرفت شناسانه تجربه دینی، باید به توجیه دیگری توسل جست.