بررسی و تحلیل قاعده بسیط الحقیقه
حوزههای تخصصی:
براساس نظر برخی از پژوهشگران حوزه تصوف، به ویژه ابن عربی، نظریه «وحدت شخصی وجود» ریشه در مکاشفات اهل سلوک دارد و از منظر عقلانی و برهانی قابل تبیین نیست؛ بااین حال، تعدادی از محققان صوفی تلاش کرده اند تا با استناد به ادله و قواعد فلسفی، این نظریه را به طور عقلانی تبیین کنند. این ادله در طول تاریخ مورد نقد و بررسی اندیشمندان مختلف قرار گرفته و بسیاری از آن ها رد شده یا ادعاهایی بی پایه شناخته شده اند. در میان این ادله، قاعده «بسیط الحقیقه» یا استدلال بر «نامتناهی و نامحدود بودن حق تعالی» به عنوان یکی از معدود دلایلی که هنوز هم مورد توجه پژوهشگران قرار دارد و به عنوان دلیلی مستحکم تلقی می شود، مطرح است. با توجه به اهمیت این قاعده و ادعای طرفداران آن مبنی بر عدم نقدپذیری اش، پژوهش حاضر به بررسی انتقادی این قاعده اختصاص یافته است. این تحقیق، برخلاف رویکردهای پیشین، به تحلیل دقیق اقسام تبیین ها و تقریرهای مربوط به قاعده بسیط الحقیقه پرداخته و اشکالات وارد بر آن را بررسی می کند. با استفاده از روش های عقلی و استدلالی و بر پایه منابع کتابخانه ای، پانزده نقد بر این قاعده ارائه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نمی توان از قاعده مزبور برای اثبات نظریه وحدت شخصی وجود بهره گرفت؛ زیرا این قاعده نه تنها دچار تهافت درونی است و تبیین صحیحی ارائه نمی دهد، بلکه با دیگر مبانی وجودشناسی و خداشناسی، ازجمله وحدت تشکیکی وجود نیز تناقض دارد.