مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
ایلخانی
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳
10 - 26
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از زایش و پویش علوم ریاضی کلاسیک، مدیون ایرانیان در فرایند تمدن اسلامی است که در پی اجرای سیاست و درایت دولت ها و دانشمندان عصر بویهی، سلاجقه و ایلخانی به دست آمد، بنابراین می توان گفت: از پدیده های مهم تاریخ علم و تاریخ اجتماعی دوره میانه اسلامی، توسعه فوق العاده و هم زمان علوم ریاضی و مذهب تشیع در عصر ایلخانی است که اغلب با تدبیر سیاسی-علمی خواجه نصیرالدین طوسی همراه بود. مغولان که برخی از مورخان نحوه و آثار ورود آنان به ایران را با تصرف آن توسط اعراب مسلمان مشابه می پندارند، مرحله ای از تحول و تطور تاریخ علوم ریاضی را در ایران رقم زدند. مراغه و تبریز به مرکز فعالیت دانشمندان و پایتخت علمی ایلخانی مبدل گشت و علوم عقلی و نقلی اسلامی و خاصه علوم مربوط به شیعی توسعه شگرفی یافت، موضوعی که به روشنی تبیین نشده است، از این رو، مقاله حاضر در صدد است به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعات کتابخانه ای به این سئوال پاسخ دهد که: جزئیات دستاوردهای علمی در حساب، جبر، هندسه و مثلثات چه بوده است؟ یافته های این پژوهش، نشان می دهد در این دوره، با اوج گیری تولید ارصاد و نگارش زیج ها به چنان نوآوری های شگفت انگیزی دست پیدا کرد که به کالای رایج صادراتی به اروپا تبدیل گشت.
مناسبات علمی ایران دوره ایلخانی با دیگر ملل و مناطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
267 - 297
حوزههای تخصصی:
در دوران ایلخانان (736-654 ه. ق)، با توجه به گستردگی قلمرو مغول و همچنین تسامح و تساهل فکری و مذهبی آنان، فضای مناسبی جهت تردد عالمان و اندیشمندان سرزمین های مختلف در ایران به وجود آمد که در سایه آن مناسبات علمی گسترده ای بین قلمرو ایلخانی و دیگر کانون های تمدنی جهان آن عصر برقرار شد. در این فضا، حمایت همه جانبه متولیان علم و آموزش در ایران به همراه روحیه دانش پژوهی، رحله طالبان علم، رفت وآمد گسترده دانشمندان ایران و دیگر سرزمین ها را رقم زد. این روابط دوسویه، در احیای فعالیت های علمی در ایران و مبادله میراث و یافته های علمی این سرزمین با ملل مختلف از شرق دور تا دنیای غرب نقش بسزایی داشته است و باید آن را از نتایج مثبت و قابل ملاحظه حکومت ایلخانان در بعد علمی و فرهنگی در ایران قلمداد کرد. در این مقاله، با رویکرد توصیفی – تحلیلی، ضمن شرح مبادلات علمی بین دانشمندان قلمرو ایلخانی با اندیشمندان دیگر کشورهای جهان، علل و عوامل زمینه ساز برای پیدایش این مناسبات موردبررسی قرار خواهند گرفت.
مطالعه تطبیقی و جامعه شناختی دو نگاره از کتاب جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
15 - 25
حوزههای تخصصی:
دانش بین رشته ایِ جامعه شناسی هنر، برای شناخت جوامع، به آثار هنری نیز رجوع می کند. در این مقاله، هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری ازنظر جامعه شناختی بررسی می شود. هدف اصلی این تحقیق بنیادی که با روش توصیفی و نمونه پژوهی انجام گرفته، یافتن عوامل مؤثر بر هنر و هنرمندان این دو دوره تاریخی است. فرضیه اصلی نیز بر تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر هنر و هنرمندان، در مقابل تأثیر هنر بر جامعه مبتنی است. برای این منظور، دو نگاره از کتاب های جامع التواریخ رشیدی و ظفرنامه تیموری به عنوان نمونه، تحلیل تطبیقی می شوند. وجه اشتراک این دو نگاره، تأکید بر عظمت مقام شاهی است و تنها وجه تمایز این دو اثر، در نوع نگاه هنرمندان به پادشاه است که در شرایط سیاسی و اجتماعی این دو دوره تاریخی ریشه دارد. در جمع بندی کلی، ارتباطی دوسویه در عظمت بخشی به حاکمان و هنر این دوره ها دیده می شود. بنابراین، می توان گفت هنر نگارگری دوره ایلخانی و تیموری، نقش بسیار مهمی در بقا و القای عظمت این حکومت ها داشت و درواقع، حمایت از هنر، قدرتی والا برای پادشاهان به ارمغان می آورد.
تحلیل بازنمایی فضاهای جنسیتی در نگارگری دوره ایلخانی؛ بررسی فضاهای جنسیتی شده بر اساس نگاره های جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی است تا بر اساس نگاره های برجای مانده از دوره ایلخانی، فضاهای جنسیتی بازنمایی شده در آن شناسایی و نسبتِ حضور زنان و مردان مورد مداقه قرار گیرد. در این راستا، نگاره های دو نسخه مهم بر جای مانده از این دوره، جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی بررسی شده است. نگاره های جامع التواریخ، گویای تاریخ مغولان و نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، به تاریخ اساطیری ایران اشاره دارد. طبقه بندی نگاره ها به مثابه مواد فرهنگی و توجه به فرایند زمانی، از ویژگی های روش شناختی باستان شناسی این پژوهش به شمار می رود. با استناد به این موارد، فضاهای بازنمایی شده در دو ساحت کلی فضای غیریکجانشینی (اردوهای مغول) و فضای شهری، تفکیک و به موضوعات مختلف در فضاهای عمومی و خصوصی در هر یک از نگاره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش اینکه در نگاره هایی که به تاریخ مغولان اشاره دارد، نقش زنان در فضاهای گوناگون بسیار پررنگ تر است و نمی توان فضای طرد شده جنسیتی را در آن بازشناخت. در حالی که زنان در نگاره هایی با موضوع تاریخ ایرانی، عموماً دارای نقشی منفعلانه و تنها در جایگاه نظاره گر در روزنه های معماری بازنمایی شده اند. ایوان، پرده و پنجره های مشبک، از جمله نشان های فضایی است که یادآور حضور زنان است. بنابراین فضاهای شهری و ساختمانی که در نگاره ها بازنمایی شد ه اند، از تفکیک پذیری های جنسیتی بیشتری نسبت به فضاهای اردویی برخوردار است.
سفارت در دوره ایلخانی وتیموری : موانع وچالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
عصر مغولان و سپس تیمور،از اثرگذارترین دوره های تاریخ ایران است که با خود تغییراتی را به وجود آورد. در این برهه شاهد تغییرات فراوانی در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هستیم. یکی از عرصه هایی که دچار تغییر و تحول شد،آداب پذیرش سفرا بود. مغولان دارای آداب خاص خود در زمینه پذیرش سفیر بودند که به شدت متعهد به اجرای آنها بودند حتی در دوران مسلمانی خود نیز تنها پاره ای از اصول را که مغایر قوانین اسلام بود، کنار گذاشتند. این اصول در برخی از ادوار عصر تیموریان تداوم یافت و در برخی دیگر شاهد دگرگونی هستیم. در این دوره با وجود خصلت تهاجمی مغولان و تیمور، آنها از کارکردهای مبادله سفیر غافل نبودند و تبادل سفیر در این دوران با مقاصد متنوع صورت می گرفت.پژوهش حاضر به روش تاریخی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی و با بهره بردن از منابع تاریخی در پی پاسخ به این سؤال است که سفرا باتوجه به اهدافی که در مأموریت خود داشتند با چه موانعی و مشکلاتی روبه رو می شدند و این موانع و مشکلات چه پیامدهایی در پی داشته است؟
مطالعه ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی و شمنیسم» با «اسب سفیدِ» نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
121 - 140
مطالعه نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، صرفاً با تکیه بر متن ادبی شاهنامه، در برخی موارد، درک چندان درستی از نشانه های موجود در نگاره های مذکور را به دنبال نداشته است. شاهنامه فردوسی، یک متن ادبی، با محوریتِ زبان شعری و متعلق به گفتمان ایرانی است؛ درصورتی که شاهنامه بزرگ ایلخانی، یک متن هنری، با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان ایلخانی است. تحلیلِ نگاره های شاهنامه بزرگ بهتر است براساس سپهرنشانه ایرانِ دوره ایلخانی صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه را به عنوان «نه متن» وارد «متن» تصویری نگارگری ایلخانی کرده است. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته پژوهش حاضر این است که سفید، رنگ مقدس خدای اولگئن (خدای آفریننده) در شمنیسم و اساطیر ترکی - مغولی است؛ به همین دلیل در فرهنگ ترکی- مغولی، فقط حاکمان و در مرحله بعدی شمن ها، بر اسب سفید سوار می شده اند و بقیه افراد حق استفاده از آن را نداشته اند. بنابراین در مصورسازی روایت های شاهنامه فردوسی، تحت تأثیر سپهر نشانه ای دوره ایلخانی، حاکمان را سوار بر اسب سفید، نشان داده اند. هرچند حاکمان سوار بر اسب با رنگ های دیگر نیز می شدند. اهداف پژوهش: مطالعه دلایل استفاده رنگ سفید برای اسب حاکمان و سلاطین در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی براساس سپهر نشانه ای دوره ایلخانی. شناخت ارتباط رنگ سفیدِ مورداستفاده برای اسب در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی با اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم. سؤالات پژوهش: علت کاربرد رنگ سفید برای اسب حاکمان و سلاطین در نگاره های شاهنامه بزرگ مغول چیست؟ کاربرد رنگ سفید برای اسب های نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی چه ارتباطی با اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم دارد؟
همزیستی مسالمت آمیز ادیان ابراهیمی در نگاره های نسخه خطی جامع التواریخ عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 244
حوزههای تخصصی:
از جمله راهبردهای سیاسی فرهنگی که در دربار ایلخانان به کارگرفته شد همانا نوع نگاه و رویکرد آنها نسبت به دین و اقلیت های دینی بود. بسیاری این نوع نگاه حکومتی مغولان به دین و امور مذهبی را تسامح و تساهل مذهبی دانسته اند که باعث گردید تا در دربار ایلخانان افرادی با مذاهب مختلف حضور یافته و به مدارج بالای حکومتی برسند. همچنین حاکمان مغول خود نیز، در ادوار مختلف عصر ایلخانی دارای ادیان متفاوتی بوده اند. ادیان ابراهیمی از جمله ادیانی است که در عصر مغول رواج بسیار پیدا می کند و آثار هنری بسیاری تحت تاثیر این ادیان قرار می گیرند. از جمله آثار هنری فاخر هنری عصر ایلخانی، نسخه خطی جامع التواریخ رشید الدین فضل الله همدانی است که در زمان وزارت ایشان به رشته تحریر در آمده و مصور گشته است. این نسخه کتابی است تاریخی و در بر گیرنده تاریخ اسطوره ها، باورها و فرهنگ قبایل ترک- مغول و سایر اقوام و ادیان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا چگونگی شرایط و حضور ادیان ابراهیمی در عصر ایلخانی را مورد مطالعه قرار داده و بازنمود آن را در نگاره های نسخه جامع التواریخ رشید الدین بیابیم. و به این سوالات پاسخ گوییم که1- چرا در تصاویر جامع التواریخ رشیدالدین شاهد همزیستی مسالمت آمیز نگاره هایی از ادیان اسلام،مسیحیت و یهودیت هستیم2- ویژگی های بصری نگاره های مرتبط با هر یک از ادیان ابراهیمی کدام است؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی صورت می پذیرد و تجزیه تحلیل دادهها در آن به صورت کیفی خواهد بود. نتایج حاصل گویای این امر است: به دلیل تسامح و تساهل مذهبی که در عصر ایلخانان حضور می یابد، در تالیف و کتابت نسخه جامع التواریخ نیز شاهد حضور نگاره هایی با مضامین یهودی، مسیحی و اسلامی (ادیان ابراهیمی) در کنار همدیگر هستیم.
بازیابی فرم ادوات جنگی دوره ایلخانی بر اساس نگاره های منابع تاریخی این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
72 - 91
حوزههای تخصصی:
ساخت ادوات جنگی به منظور دفاع، تثبیت و گسترش قدرت حاکم همواره مورد توجه نهادهای قدرت در اعصار مختلف بوده است. ایلخانان نیز برای اعتلای حکومت خود نیازمند ساخت تجهیزات نظامی بوده اند. امروزه، علی رغم کاوش های باستان شناسی در محوطه های ایلخانی، اطلاعات چندانی از این جنگ افزارها به دست نیامده است. در این میان، نگاره های دوره ایلخانی، به دلیل پرداختن به صحنه های رزمی، از منابع دست اول جهت آگاهی از انواع ادوات جنگی این دوره به حساب می آیند. بر همین اساس، در این مقاله با بررسی و تحلیل نگاره های دوره ایلخانی، انواع ادوات جنگی مورد استفاده این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و طرحی از آن ها نیز جهت آشنایی بیش تر ارایه می شود. هدف، بررسی فرم، تزیین و کاربرد سلاح های دوره ایلخانی است. شیوه گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای انجام شده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی، توصیفی- تحلیلی درصدد است بر اساس نگاره های نسخ خطی و با استفاده از منابع مکتوب تاریخی به این پرسش ها پاسخ دهد که: در دوره ایلخانی از چه نوع ادوات جنگی استفاده می شد و این ادوات جنگی دارای چه فرم و تزییناتی بوده اند؟ آیا فرم و نقوش ادوات جنگی این دوره، نشان از رده نظامی افراد دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که، در این دوره مجموعه ای از انواع شمشیر، گرز، نیزه، تیر و کمان، سپر دفاعی، زره، کلاه خود و منجنیق در طی لشکرکشی در میدان های کارزار، مبارزه تن به تن، شکار و مراسم دربار مورد استفاده قرار گرفته است که طرح آن ها در بدنه اصلی مقاله ارایه خواهد شد. زره و کلاه خود این دوره نشان از رده نظامی دارد و برخی از جنگ افزارها دارای نقوش اسلیمی، هندسی، گیاهی و حیوانی هستند.
تحلیل آرکیتایپی فضای عرفانی در آرامگاه های عارفان دوره ایلخانی (شیخ عبدالصمد نطنزی و شیخ صفیالدین اردبیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
161 - 186
حوزههای تخصصی:
روانشناسی تحلیلی یونگ ابزار معرفی تازه ای جهت فهم معانی و دریافت پیام هایی نو از منابع هنری و ادبی به شمارمی رود. براساس این نظریه، کهن الگوها(آرکی تایپ)، بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیمی مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر به جای گذاشته اند. در میان آثار معماری، آرامگاه های عارفان دوره ایلخانی به عنوان فضاهایی عرفانی، یکی از بهترین زمینه های ظهور این صُور ازلی را دارا می باشند. یکی از کهن الگوهای مهم و محوری که در روانشناسی تحلیلی یونگ مطرح است، کهن الگوی رُشد(فرآیند تفرّد) می باشد که درباره پرسش های معنوی در مورد معنای زندگی و هدف هستی مطرح می شود. یونگ معتقد است که این کهن الگو را فقط می توان با اسرار توصیف ناپذیر «وحدت عرفانی» قیاس کرد. براساس هدف پژوهش حاضر، که شناخت مفاهیم معنایی آرکی تایپ می باشد، ضمن بهره گیری از روش محتوای کیفی از رویکردهای مطرح در ادراک نشانه ها استفاده شده است. این تحقیق با مطالعه بر روی این لایه های نشانه ای سعی دارد تا کیفیت و نحوه ارتباط میان تفکر عرفانی، کهن الگوها و ساختار معماری فضاها را روشن سازد. با این فرض که توجه به سیر از جهان دنیوی به جهان اخروی همواره در ادبیات و عرفان موردتوجه بوده است، به نظرمی رسد این کهن الگو در ساختار معماری آرامگاه های موردنظر بازتاب یافته باشد.
تحلیل و بررسی سکه های ایلخانی موجود در موزه ملی «باغ فین» کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
37 - 55
مقدمه: سکه ها، از منابع مهم شناخت تاریخ گذشته بشر و از اسناد مهم تاریخی هستند. که با مطالعه آن ها از لحاظ فنی (جنس، آلیاژ) و محتوایی (نقوش و مضامین سکه) بسیاری از ابعاد مختلف تحولات سیاسی، اجتماعی، هنری و مذهبی دولت ها بازیابی می شود. در پژوهش حاضر که با هدف شناخت مسکوکات دوره ایلخانی به تحریر درآمده، تلاش شده، تا با توصیف و تحلیل نقوش و نوشتار سکه های موزه «باغ فین» به ارتباط آ ن ها با مذهب و سیاست این دوره پرداخته شود و به پرسش چیستی مضمون سکه های ایلخانی موزه «باغ فین» و نمودهای بصری رایج آن ها پاسخ داده می شود. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف بنیادی است که با جمع آوری اطلاعات و داده های کتابخانه ای و میدانی (موزه ملی باغ فین کاشان) به شیوه تحلیلی- تاریخی به تحریر درآمده است.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که در میان سکه های ایلخانی موجود در موزه ملی باغ فین کاشان، سکه ها به سه حاکم ایلخانی ازجمله «غازان محمود» (۶۹۴ - ۷۰۳ ه.ق)، «اولجایتو» (۷۰۳ ۷۱۶ ه.ق) و «ابوسعید» (۷۱۶ ۷۳۶ ه.ق) تعلق دارد که بیشترین آن ها متعلق به ابوسعید و سه قطعه مسکوکات متعلق به شاهزادگان دوره فترت (محمدخان و انوشیروان) است. به طور کلی، نوشتار مرتبط با مذهب شیعی (اسامی ائمه اطهار (ع)) و تسنن (اسامی خلفای راشدین)، قاب های تزیینی هندسی متشکل از دایره، نقوش گیاهی و اجرام آسمانی و نقوش با کاربری تمغا، ازجمله نمودهای بصری به کار رفته در سکه های ایلخانی موزه ملی باغ فین کاشان هستند.نتیجه گیری: نوشتار سکه های ایلخانی موزه ملی باغ فین مرتبط با مذهب شیعه (اسامی ائمه اطهار (ع) و تسنن (اسامی خلفای راشدین) است. قاب های تزیینی هندسی متشکل از دایره، نقوش گیاهی، اجرام آسمانی و نقوش با کاربری تمغا، ازجمله نمودهای بصری به کار رفته در این سکه هاست که به مانند دیگر دوره های تاریخی ایران مذهب و سیاست عصر خود را بازنمایی کرده اند.
تطبیق ساختار بصری کادربندی و صفحه بندی کتب هم عصر حکومت ایلخانی (مطالعه موردی دو کتاب «الموالید و منافع الحیوان»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
450 - 472
حوزههای تخصصی:
در نسخ خطی ایرانی، کادربندی به عنوان جزئی از عناصر کاربردی صفحه از توجه و منش زیبانگارانه هنرمند بری نبوده است. در کتب مختلف دوره اسلامی، به واسطه انزوای سرزمینی و یا تأثیر فرهنگ مستولی شده بر سرزمین و مانند آن، نمونه های متفاوت و مشابهی در دوره های مختلف حوزه تمدن ایرانی دیده شده است. کادربندی و صفحه آرایی نسخ خطی که در گذشته با عنوان جدول کشی و صفحه بندی نسخ شناخته می شد با ورود اسلام به ایران و توجه ویژه به کتاب آرایی و تزئین نسخ خطی مذهبی و غیر مذهبی بیش از پیش موردتوجه هنرمندان ایرانی قرار گرفت. در این پژوهش ساختار صفحه بندی در دو کتاب هم عصر ایلخانی، «الموالید» و «منافع الحیوان»، تطبیق داده شده است. پژوهش حاضر کیفی است و داده های آن بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی و روش ارائه آن توصیفی و تحلیلی با رویکردی تطبیقی است. یافته های این پژوهش، حاکی از آن است که در این کتب، علی رغم اینکه اعمال ساختار هماهنگ کننده کلی مشتمل بر کادربندی دیده می شود اما تفاوت عمده ای در نحوه استفاده از این عنصر ساختاری در صفحه بندی این نسخ مصور وجود دارد و آن کاربستِ ساختار متحدالشکل و قاعده مندِ چهارگانه در کتاب «الموالید» و تنوع در شکل کادر و تغییر ابعاد آن با بزرگی و کوچکی سوژه اصلی درون کادر در «منافع الحیوان» است. در کتاب الموالید ظهور نوعی کادربندی مبتنی بر اولویت و اهمیت موضوع دیده می شود.اهداف پژوهش:شناختِ روش ها، تکنیک ها و عناصر ساختاری در صفحه بندی نسخ حوزه تمدنی ایرانی در کتاب الموالید و منافع الحیوان.بررسی چگونگی جدول و کادربندی در دو کتاب الموالید و منافع الحیوان.سؤالات پژوهش:ساختار بصریِ کادربندی در دو نسخه «الموالید» و «منافع الحیوان» چگونه بود؟تشابه و تمایز کادربندی و صفحه بندی در دو نسخه الموالید» و «منافع الحیوان» چیست؟
غیاثی، شاعر وابسته به دستگاه غیاث الدین محمّدِ رشیدی وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۳)
119 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع مطالعه در تاریخ ادبیات فارسی سفینه ها و جُنگ های شعری، ادبی و تاریخی از هر دوره ای است که گاه از آن ها آگاهی های دست اوّل و منحصربه فردی حاصل می شود. در جُنگ ادبی و تاریخی کهن و کم نظیری از اواخر عهد ایلخانی، محفوظ در کتابخانه مرعشی در قم که در این پژوهش «جُنگ ایلخانی مرعشی» نامیده می شود، سروده های شاعری متخلّص به «غیاثی» وجود دارد که در تبریز و در دستگاه غیاث الدین محمّد وزیر، فرزند خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، فعّالیّت داشته و تاکنون در مطالعات تاریخ ادبی و شعرشناسی از او و سروده هایش یادی نشده است. این سراینده که ظاهراً تخلّص خود را از لقب همین ممدوح انتخاب کرده، بلافاصله پس از قتل او برایش مرثیه سروده است. کاتب یا یکی از کاتبان «جُنگ ایلخانی مرعشی» نیز که گویا خود در تبریز و نزدیک به این وقایع بوده، آن سروده ها را در جُنگ خصوصی خود که در این گفتار به آن استناد شده ثبت کرده است. در این پژوهش، علاوه بر بازجُست ردّ این سراینده اوایل قرن هشتم هجری در سایر منابع، سروده های او در این منبع بازخوانی و تصحیح شده است.
گونه شناسی کاشی های محوطه میراث جهانی تخت سلیمان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
29 - 46
حوزههای تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی دو وجه دارد، وجهی که بعد مادی اثر را مدنظر قرار می دهد و وجهی که ارزش های معنوی، هنری، تاریخی و زیبایی شناسی آن ها را لحاظ می کند. بنابراین، معرفی، مستندسازی و ثبت آثار مختلف تاریخی به عنوان بخشی از فرایند حفاظت و مرمت، علاوه بر اینکه با نقش ترویجی که در فراهم کردن درک و شناخت از ارزش های هنر و فرهنگ برعهده دارد و موجب حفاظت و کمک به احیاء آن ها نیز می شود. در این پژوهش تلاش شده است که با معرفی مجموعه کاشی های پایگاه میراث جهانی تخت سلیمان به عنوان یکی از مجموعه های ارزشمند هنر ایرانی که از قدمت و تنوع بالایی برخوردار است، این نیاز حفاظتی را پوشش داده شود. برای دنبال کردن این هدف از روش توصیفی و تحلیلی، و بررسی و گردآوری مستندات میدانی و مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شد. در نتیجه این مطالعه بیش از 5400 کاشی شامل انواع کاشی های نفیس زرین فام در اشکال و نقوش متنوع، کاشی لاجوردی، فیروزه ای، طلا چسبان با نقوش برجسته، کاشی های هندسی، نمونه های کاشی های تک رنگ و برخی آجر کاشی ها شناسایی شد.