آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

مطالعه نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، صرفاً با تکیه بر متن ادبی شاهنامه، در برخی موارد، درک چندان درستی از نشانه های موجود در نگاره های مذکور را به دنبال نداشته است. شاهنامه فردوسی، یک متن ادبی، با محوریتِ زبان شعری و متعلق به گفتمان ایرانی است؛ درصورتی که شاهنامه بزرگ ایلخانی، یک متن هنری، با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان ایلخانی است. تحلیلِ نگاره های شاهنامه بزرگ بهتر است براساس سپهرنشانه ایرانِ دوره ایلخانی صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه را به عنوان «نه متن» وارد «متن» تصویری نگارگری ایلخانی کرده است. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته پژوهش حاضر این است که سفید، رنگ مقدس خدای اولگئن (خدای آفریننده) در شمنیسم و اساطیر ترکی - مغولی است؛ به همین دلیل در فرهنگ ترکی- مغولی، فقط حاکمان و در مرحله بعدی شمن ها، بر اسب سفید سوار می شده اند و بقیه افراد حق استفاده از آن را نداشته اند. بنابراین در مصورسازی روایت های شاهنامه فردوسی، تحت تأثیر سپهر نشانه ای دوره ایلخانی، حاکمان را سوار بر اسب سفید، نشان داده اند. هرچند حاکمان سوار بر اسب با رنگ های دیگر نیز می شدند. اهداف پژوهش: مطالعه دلایل استفاده رنگ سفید برای اسب حاکمان و سلاطین در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی براساس سپهر نشانه ای دوره ایلخانی. شناخت ارتباط رنگ سفیدِ مورداستفاده برای اسب در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی با اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم. سؤالات پژوهش: علت کاربرد رنگ سفید برای اسب حاکمان و سلاطین در نگاره های شاهنامه بزرگ مغول چیست؟ کاربرد رنگ سفید برای اسب های نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی چه ارتباطی با اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم دارد؟

The Relationship between Turkic-Mongol Myths and Shamanism with ‘White Horse’ from the Great Ilkhanid Shahnameh miniatures: A Cultural Semiotics Study

تبلیغات