مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
استراتژی تجاری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با نگرش جدید استراتژیک به منابع انسانی، هماهنگی استراتژیک بین استراتژی تجاری، استراتژی منابع انسانی و ساختار سازمانی صورت گرفته است. برای حصول به این هدف ابتدا تعاریف مربوط به استراتژی، استراتژی منابع انسانی و ساختار سازمانی صورت گرفته و سپس نظریه های پیرامون ارتباط بین آنها مرور شده است. در ادامه الگوهای هماهنگی عقلایی، طبیعی و نقاط مرجع استراتژیک (SRP,S) بررسی و گونه شناسی مناسبی از عناصر فوق بر مبنای نقاط مرجع ـ میزان کنترل (کم یا شدید) و کانون توجه (داخلی یا خارجی) ـ شناسایی و در یک صنعت نمونه مورد آزمون قرار گرفته است.
در نهایت با آزمون فرضیه ها، به این نتیجه رسیده ایم که بین عناصر هماهنگ شده سازمان ها و عملکرد آنها رابطه ای وجود ندارد.
بررسی ارتباط استراتژی تجاری و گزارشگری سرمایه انسانی با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته
حوزه های تخصصی:
تمایل به دسترسی بیشتر به بازارهای سرمایه، کاهش هزینه سرمایه، کافی نبودن وجوه جمع آوری شده داخلی، ساختار پاداش دهی و نوع فعالیت، از جمله مواردی هستند که گسترده تر بودن گزارشگری سرمایه انسانی در شرکت های پیرو استراتژی پیشگام را توجیه می نمایند. در این مطالعه تلاش می شود تا علت، چگونگی و میزان تأثیر نوع استراتژی تجاری شرکت (پیشگام یا مدافع) بر میزان گزارشگری اطلاعات سرمایه انسانی آن شناسایی گردد. نمونه نهایی مورد استفاده برای این مطالعه، مشتمل بر 41 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و برای پردازش داده ها، نرم افزارهای SPSS17 و EViews7 به کار گرفته شده اند. همچنین گفتنی است به منظور پردازش داده ها، از خوشه بندی، آزمون t دو نمونه ای و روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر تأثیر مثبت و معنادار تمایل به استراتژی پیشگام بر گزارشگری سرمایه انسانی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
همسوسازی استراتژی های منابع انسانی و تجاری بر مبنای تئوری نقاط مرجع استراتژیک در دانشگاه جامع علمی کاربردی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی استراتژی های تجاری و منابع انسانی در دانشگاه جامع علمی کاربردی تهران و همسوسازی این استراتژی ها با استفاده از تئوری نقاط مرجع استراتژیک انجام شد. تحقیق حاضر کاربردی ،توصیفی از نوع پیمایشی است و در آن با به کارگیری مدلهای پورتر و بامبرگر و مشولم، به ترتیب استراتژیهای تجاری و منابع انسانی با نظرسنجی از متخصصان و خبرگان در سطوح عالی دانشگاه جامع علمی و کاربردی که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند،تدوین شد.برای همسوسازی استراتژی منابع انسانی با استراتژی تجاری ،از نظرات 118 نفر از کارشناسان ،مدیران و مشاوران که به طور تصادفی از بین افراد جامعه آماری انتخاب شدند،استفاده گردید . نتایج حاصله نشان داد که در حال حاضر استراتژی تجاری دانشگاه جامع علمی کاربردی تهران ، استراتژی تفکیک و تمایز و استراتژی منابع انسانی آن، استراتژی پدرانه می باشد. طبق سناریوهای پیشنهاد شده، دانشگاه جامع علمی کاربردی تهران یا باید استراتژی منابع انسانی خود را از پدرانه به پیمانکارانه تغییر دهد، یا باید استراتژی تجاری اش را از تفکیک و تمایز به تمرکز و هزینه تغییر یابد و یا باید با استراتژی ترکیبی منابع انسانی سعی در به کار گیری آمیخته ای از استراتژی های پدرانه و پیمانکارانه نماید تا بتواند هم وضعیت جاری خود را دچار خلل نکند و هم بتواند همسو با استراتژی تجاری خود عمل نماید.
بررسی رابطه استراتژی تجاری با گزارشگری مالی متقلبانه با تأکید بر نقش کیفیت افشا
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه استراتژی تجاری با گزارشگری مالی متقلبانه با تأکید بر نقش کیفیت افشا در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روششناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 114 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دورهی زمانی 6 ساله بین سالهای 1390 تا 1395 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. برای آزمون فرضیههای پژوهش از نرمافزار ایویوز نسخه 9 و از رگرسیون لجستیک استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که استراتژی تدافعی مدیریت بر گزارشگری مالی متقلبانه تأثیر معکوس و معنادار دارد ولی استراتژی تهاجمی مدیریت بر گزارشگری مالی متقلبانه تأثیر مستقیم و معنادار دارد. کیفیت افشا بر رابطه بین استراتژی تدافعی مدیریت و گزارشگری مالی متقلبانه تأثیر معکوس و معنادار دارد. ولی کیفیت افشا بر رابطه بین استراتژی تهاجمی مدیریت و گزارشگری مالی متقلبانه تأثیر معناداری ندارد.
تأثیر استراتژی تجاری و بیش ارزش گذاری سهام بر ریسک سقوط قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت ها عموماً از دو نوع استراتژی تهاجمی و تدافعی استفاده می کنند. مدیران شرکت های تهاجمی به نگهداشت اخبار بد تمایل دارند؛ بنابراین سطح نبود تقارن اطلاعاتی در این شرکت ها بالاتر از شرکت های تدافعی است و ریسک سقوط قیمت سهام نیز بیشتر است. شرکت هایی هم که سهام آنها بیش ارزش گذاری می شود، در معرض سقوط قیمت سهام هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر استراتژی تجاری و بیش ارزش گذاری سهام بر ریسک سقوط است. در این راستا، از اطلاعات مالی 74 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی دوره 1386 تا 1395 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که استراتژی تجاری و بیش ارزش گذاری سهام اثر مثبت و معناداری بر ریسک سقوط قیمت سهام دارد؛ یعنی در شرکت های تهاجمی و شرکت هایی که دارای بیش ارزش گذاری سهام هستند، ریسک سقوط قیمت سهام، بیشتر است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بیش ارزش گذاری سهام اثر معناداری بر رابطه استراتژی با ریسک سقوط سهام ندارد.
بررسی نقش استراتژی تجاری در ارزیابی قدرت کنترل های داخلی حاکم بر گزارشگری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
57 - 81
حوزه های تخصصی:
استقرار سیستم کنترل داخلی اثر بخش در واحدهای اقتصادی موجب افزایش اثربخش و کارایی عملیات و کسب اطمینان معقول از کیفیت گزارش دهی و رعایت قوانین و مقررات می شود. مطابق با تئوری سازمانی احتمال دارد شرکت هایی با استراتژی تهاجمی نسبت به شرکت هایی با استراتژی تدافعی نقاط ضعف با اهمیت کنترل داخلی بیشتری را گزارش نمایند. هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین استراتژی تجاری و کنترل های داخلی حاکم بر گزارشگری مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، 135 شرکت در طی سال های 1389 تا 1396 انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بین استراتژی تجاری و وجود ضعف کنترل های داخلی در واحد های تجاری ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. از طرف دیگر بین استراتژی تجاری بکار گرفته شده توسط واحد تجاری و اصلاح نقاط ضعف کنترل های داخلی در سال های آتی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. یافته ها حاکی از این است که استراتژی تجاری می تواند بعنوان یک شاخص مفید در ارزیابی قدرت کنترل داخلی شرکت ها مورد توجه قرار گیرد.
تاثیر استراتژی های تجاری بر خوانایی صورت های مالی
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، مفهوم استراتژی در ادبیات سازمانی و توسط محققان مالی بصور قابل توجهی مورد توجه قرار گرفته می باشد. در شواهد نظری، استراتژی به عنوان اراده و برنامه ریزی سازمان برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمانی و پیش بینی منابع لازم برای دستیابی به این اهداف، تعریف شده می باشد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر استراتژی های تجاری بر خوانایی صورتهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته واز نظر روش نیز در دسته تحقیقات همبستگی محسوب می گردد. به منظور تحلیل داده ها ابتدا پیش آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون F لیمر، آزمون هاسمن و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تایید و رد فرضیه های تحقیق (نرم افزار Eviews نسخه شماره 8) استفاده گردیده است. نتایج نشان داد استراتژی های تجاری بر خوانایی صورتهای مالی تاثیر گذارند.
اثربخشی کمیته حسابرسی و اجتناب مالیاتی شرکت ها: مطالعه نقش تعدیلی استراتژی های رهبری هزینه و تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۰
117-146
حوزه های تخصصی:
کمیته های حسابرسی نقش بسزایی در برنامه ریزی مالیاتی شرکت ها و مدیریت ریسک مالیاتی ایفا می نمایند. از سوی دیگر کمیته های حسابرسی اثربخش با درک مناسب از استراتژی تجاری شرکت بر مسائل گوناگون موجود در شرکت نظیر ارزیابی برنامه ریزی مالیاتی نظارت می کنند. لذا بر پایه این استدلال، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی با میزان اجتناب مالیاتی شرکت ها و مطالعه اثر تعدیل کنندگی استراتژی تجاری با توجه به دو معیار آن یعنی رهبری هزینه و تمایز، بر این رابطه می پردازد. بدین منظور، برای سنجش اجتناب مالیاتی شرکت از سه معیار تفاوت دفتری مالیات، نرخ موثر مالیاتی و نرخ موثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی و همچنین از دو معیار استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز برای اندازه گیری استراتژی تجاری استفاده گردید. فرضیه تحقیق نیز با استفاده از نمونه ای متشکل از 470 سال - شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1396 و با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرارگرفت. پس از اطمینان از برازش قابل قبول مدل های اندازه گیری و ساختاری پژوهش، یافته ها حاکی از آن است که اثربخشی کمیته حسابرسی موجب کاهش اجتناب مالیاتی شرکت می گردد. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که استراتژی تجاری رابطه منفی بین اثربخشی کمیته حسابرسی و اجتناب مالیاتی شرکت ها را تعدیل می کند. بطوری که استراتژی رهبری هزینه (تدافعی)، بر رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی و اجتناب مالیاتی اثرگذار بوده و رابطه منفی بین آن ها را تشدید می کند. همچنین استراتژی تمایز (تهاجمی)، بر رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی و اجتناب مالیاتی اثرگذار بوده و رابطه منفی بین آن ها را تضعیف می کند.
نقش پاداش مدیریت در تغییر ارتباط بین استراتژی های تجاری و سرمایه گذاری بیش (کمتر) از حد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۷
177 - 201
حوزه های تخصصی:
تمایل به تغییر شیوه سرمایه گذاری در نتیجه عدم شفافیت در وضعیت مالی و استراتژی نامطلوب تجاری ایجاد می شود به نحوی که مدیران به منظور پوشش ریسک ناشی از عدم دریافت پاداش، اقدام به تغییر استراتژی های تجاری می نمایند. در این مقاله، هدف بررسی نقش پاداش مدیریت در تغییر ارتباط بین استراتژی های تجاری و سرمایه گذاری بیش (کمتر) از حد است. به همین منظور، داده های مربوط به 120 شرکت پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار برای دوره زمانی 1385 تا 1396 استخراج و از مدل رگرسیونی داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استراتژی جسورانه منجر به سرمایه گذاری بیش از حد می شود. همچنین، نتایج حاصل از فرضیه دوم تحقیق بیانگر تاثیر معنادار پاداش مدیران بر ارتباط بین استراتژی جسورانه و سرمایه گذاری بیش از حد است. فرضیه سوم تحقیق مشخص می کند که استراتژی محافظه کارانه منجر به سرمایه گذاری کمتر از حد می شود. در نهایت، پاداش مدیریت اثر معناداری بر تعامل مشترک استراتژی محافظه کارانه و سرمایه گذاری کمتر از حد ندارد. در مجموع نتایج این تحقیق موید آن است که به منظور کنترل رویکرد و استراتژی های خوش بینانه مدیران و اجتناب از تحمیل هزینه های ناشی از دید کوتاه مدت، رویکردهای انگیزشی و همراه با رفتار مدیران مبنای پرداخت قرار گیرد.
تأثیر استراتژی تجاری بر رابطه خطی و غیرخطی مسئولیت پذیری اجتماعی با میزان و پایداری سود تقسیمی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
109 - 128
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، تأثیر استراتژی تجاری بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی با میزان و پایداری سود تقسیمی شرکت ها بررسی شده است. برای اندازه گیری استراتژی تجاری، مدل اصلاح شده یوان و همکاران (2018) با پنج بُعد، برای مسئولیت پذیری اجتماعی، شاخص های اصلاح شده یوان و همکاران (2018) و بهارمقدم و همکاران (1392) و برای متغیرهای میزان و پایداری سود تقسیمی از مطالعه بنلملی (2018) استفاده شد. شرکت های نمونه با غربالگری منظم از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1398 انتخاب شدند. آزمون فرضیه ها به کمک مدل رگرسیون چندمتغیره با اثرات ثابت اجرا شد. یافته ها نشان می دهند (1) باوجود رابطه خطی مثبت قوی بین مسئولیت پذیری اجتماعی با (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت، رابطه غیرخطی بین آنها یافت نشد؛ بنابراین، این یافته ها بیان کننده تأیید دیدگاههای مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها است؛ (2) استراتژی تجاری، رابطه خطی منفی قوی با (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت دارد. به عبارتی شرکت های پیرو استراتژی تجاری تهاجمی (تدافعی) سود کمتری (بیشتری) توزیع می کنند؛ (3) بین اثر تعاملی (استراتژی تجاری و مسئولیت پذیری اجتماعی) با (میزان و پایداری) سود تقسیمی شرکت رابطه خطی منفی قوی وجود دارد؛ اما رابطه غیرخطی معنادار برقرار نیست؛ ازاین رو، استراتژی تجاری، بیش از مسئولیت پذیری اجتماعی بر میزان و پایداری سود تقسیمی شرکت تأثیر دارد.
مطالعه نقش تعدیل گری استراتژی تجاری بر میزان تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر کارایی سرمایه گذاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
با افزایش رقابت در عرصه تجارت، شرکت ها برای بقاء خود، نیاز به انجام سرمایه گذاری های مناسب و به موقع دارند. با توجه به تحولات جهان امروز، خصوصاً کشورهای در حال توسعه، این کشورها برای حل مشکلات اقتصادی نیازمند راهکارهایی مناسب جهت استفاده بهتر از امکانات خود می باشند. در این راستا، یکی از عوامل مهم در جهت حل مسائل اقتصادی کشورها، بسط و توسعه سرمایه گذاری است؛ اما این امر به تنهایی کافی نیست و با توجه به محدودیت منابع مالی، علاوه بر مسأله توسعه سرمایه گذاری، افزایش کارایی سرمایه گذاری نیز از جمله مسائل با اهمیت است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر کارایی سرمایه گذاری و همچنین نقش تعدیل گری استراتژی تجاری در این رابطه می پردازد. این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، از نوع توصیفی همبستگی می باشد. به عبارت دیگر، در این پژوهش به بررسی وجود رابطه و همبستگی بین متغیرها از طریق رگرسیون پرداخته می شود. به منظور دستیابی به هدف فوق، اقدام به تدوین سه فرضیه شد. بر این اساس به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، نمونه ای متشکل از 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391 الی 1398 انتخاب شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش نیز از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که بین مسئولیت اجتماعی شرکت و کارایی سرمایه گذاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد بدین معنی که با افزایش مسئولیت اجتماعی شرکت، کارایی سرمایه گذاری افزایش خواهد یافت. همچنین، استراتژی تجاری تأثیر مثبت و معناداری بر کارایی سرمایه گذاری دارد بدین معنی که با افزایش استراتژی تجاری، کارایی سرمایه گذاری افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، استراتژی تجاری بر رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و کارایی سرمایه گذاری تأثیرگذار است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر همسوسازی استراتژی های تجاری و اقدامات مدیریت منابع انسانی با رویکرد اقیانوس آبی با تکنیک الکتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
283 - 302
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر همسوسازی استراتژی های تجاری و اقدامات مدیریت منابع انسانی با رویکرد اقیانوس آبی و با روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. در این تحقیق ، پس از بررسی مبانی نظری و مرور مطالعات پیشین، چارچوب نظری طراحی شد. سپس با استفاده اطلاعات گردآوری شده و نظرسنجی از خبرگان، پرسشنامه ای حاوی 28 سؤال تدوین گردید و میان نمونه آماری که با روش نمونه گیری غیر احتمالی قضاوتی انتخاب شده بودند، توزیع و داده های حاصل با بهره گیری از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون تی. و تکنیک الکتر تحلیل شد. یافته ها نشان دادند که مهم ترین شاخص های تأثیرگذار بر همسوسازی استراتژی های تجاری و اقدامات مدیریت منابع انسانی در سازمان با رویکرد اقیانوس آبی، به ترتیب عوامل مدیریتی، عوامل مرتبط با کارکنان، بسترهای سازمانی، جایگاه سازمان در منحنی عمر، عوامل محیطی نزدیک و عوامل محیطی دور بوده اند.
مدل سازی قیمت گذاری توزیع اطلاعات بر مبنای محدودیت تأمین مالی، استراتژی تجاری و راهبری شرکتی با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان اطلاعات در محیط بازار، رفتار فعالان بازار را تحت تأثیر قرار می دهد. طبیعی است که افراد فعال در بازار، سهم متفاوتی از این گردش اطلاعات داشته باشند. هدف این مقاله، بررسی اثر عوامل محدودیت مالی، استراتژی های تجاری و راهبری شرکتی بر ارزش اطلاعات و تغییرات در توزیع اطلاعات حسابداری است. به منظور بررسی موضوع مطالعه، پس از استخراج داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، از مدل رگرسیونی داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شده است. قیمت گذاری عدم تقارن اطلاعاتی، در شرایط محدودیت مالی بالا کاهش می یابد همچنین در سطوح راهبری شرکتی بالاتر، کمتر است از طرف دیگر قیمت گذاری عدم تقارن اطلاعاتی در سطوح با استراتژی جسورانه، بیشتر است. محدودیت مالی منجر به تفاوت در هزینه سرمایه بین شرکت های دارای عدم تقارن اطلاعاتی بالا با شرکت های دارای عدم تقارن اطلاعاتی پایین می شود، راهبری شرکتی منجر به افزایش شفافیت اطلاعاتی و مخابره اخبار مساعد به بازار سرمایه شده و استراتژی جسورانه اختیارات بیشتری برای مدیران فراهم می کند، زیرا دنبال کردن استراتژی مبتنی بر بازار و نوآورانه نیازمند سرمایه گذاری در چندین تکنولوژی جدید است تا موجب طراحی محصولات و اکتشاف بازارهای جدید شود.
The flow of information in the market environment affects the behavior of market participants. It is natural for market participants to have a different share of this information flow. The purpose of this article is to investigate the effect of financial constraints, business strategies and corporate governance on the value of information and changes in the distribution of accounting information.In order to investigate the subject of the study, after extracting data related to companies listed on the Tehran Stock Exchange, the composite data regression model has been used to test the research hypotheses.Information asymmetry pricing decreases in the face of high financial constraints. It is also lower at higher levels of corporate governance. On the other hand, pricing information asymmetry is higher at levels with bold strategy.Financial constraints lead to differences in the cost of capital between companies with high information asymmetry and companies with low information asymmetry. , Pursuing a market-based and innovative strategy requires investing in several new technologies to design products and explore new markets.
بررسی تأثیر مدیریت سود و استراتژی تجاری بر ریسک ورشکستگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت سود و استراتژی تجاری بر ریسک ورشکستگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای این منظور اثر مدیریت سود، استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تنوع بر ریسک ورشکستگی شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین، اثر متغیرهای اهرم مالی، اندازه شرکت، نقدینگی و زیان شرکت در مدل های رگرسیونی کنترل شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی شش ساله بین سال های 1393 الی 1398 می باشد که بر اساس روش نمونه گیری حذف سیستماتیک تعداد 147 شرکت و در مجموع 882 سال-شرکت به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها در گروه پژوهش های توصیفی-پس رویدادی قرار دارد که برای بررسی فرضیه ها از مدل های رگرسیونی چندمتغیره با استفاده از نرم افزار ایویوز8 و روش داده های پانلی (تابلویی)- اثرات ثابت بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد در مجموع مدیریت سود و استراتژی تنوع می تواند موجب افزایش ریسک ورشکستگی شرکت ها شود و این در حالی است که استراتژی رهبری هزینه موجب کاهش ریسک ورشکستگی شرکت ها می شود.
بررسی تأثیر مدیریت سود و استراتژی تجاری بر ریسک ورشکستگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
حاکم شدن وضعیت رقابتی بر بازارهای مالی بسیاری از شرکت ها را با احتمال ریسک ورشکستگی مواجه کرده و از گردونه رقابت خارج می کند. این امر می تواند موجب نگرانی صاحبان سرمایه شود. از ریسک ورشکستگی به عنوان یک حقیقت مهم در چرخه عمر واحدهای تجاری مدرن یاد می شود که می تواند منجر به تحمل هزینه های اقتصادی و اجتماعی سنگین به سهامداران، اعتباردهندگان، مدیران، کارکنان و در مجموع به کل اقتصاد خواهد شد. مسئله اصلی در اینجا شناسایی عواملی است که می توان از طریق آن ها احتمال ریسک ورشکستگی شرکت در آینده نزدیک را پیش بینی کرد. بر اساس مطالب ذکرشده هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین مدیریت سود و استراتژی تجاری با ریسک ورشکستگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به منظور دستیابی به هدف فوق، اقدام به تدوین دو فرضیه شد. بر این اساس به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، نمونه ای متشکل از 135 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1393 الی 1398 انتخاب شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش نیز از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که مدیریت سود بر ریسک ورشکستگی تأثیر مثبت و معناداری دارد بدین معنی که با افزایش مدیریت سود، ریسک ورشکستگی افزایش خواهد یافت؛ درحالی که استراتژی تجاری تأثیر منفی و معناداری بر ریسک ورشکستگی دارد، بدین معنی که با افزایش استراتژی تجاری، ریسک ورشکستگی کاهش می باید.
تأثیر بکارگیری استراتژی تجاری تهاجمی در دوره کرونا بر رابطه عملکرد اجتماعی شرکت ها و واکنش بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استراتژی تجاری تهاجمی بر رابطه عملکرد اجتماعی شرکت ها و واکنش بازار در دوره کرونا می پردازد. به این منظور نمونه ای متشکل از 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره ی زمانی 8 ساله بین سال های 1392 تا 1399 مورد بررسی قرار گرفتند. بمنظور آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون چند متغیره با داده های ترکیبی و نرم افزارهای ایویوز و استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بحران کرونا بر میزان بازده سهام و بازده غیرعادی سالانه شرکت های نمونه تاثیر منفی و معناداری داشته است. همچنین میزان افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها در دوره کرونا بر واکنش بازار سرمایه گذاران و میزان بازده غیرعادی سهام در دوره کوتاه مدت تاثیر معناداری نداشته ولی در دوره بلندمدت، واکنش مثبت سرمایه گذاران رادر پی دارد. همچنین نتایج نشان می دهد، بکارگیری استراتژی تجاری تهاجمی در دوره کرونا بر ارتباط بین افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها و واکنش بازار سرمایه گذاران وسطح بازده غیرعادی دربلندمدت تاثیر مستقیم دارد. براین اساس شرکت هایی که در بحران کرونا تلاش کردند، میزان نوآوری و فعالیتهای اجتماعی خود را افزایش دهند با افزایش واکنش سرمایه گذاران و بازده سهام در بلندمدت مواجه شدند.
تأثیر خودشیفتگی مدیران بر استراتژی های تجاری و عملکرد نوآوری با تأکید بر خوش بینی مدیران
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر خودشیفتگی مدیران بر استراتژی های تجاری و عملکرد نوآوری با تاکید بر خوش بینی مدیران است. جامعه آماری تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1398 می باشد که با استفاده از روش حذف سیستماتیک، تعداد 101 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار minitab و EViews انجام شده است. برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین خودشیفتگی مدیران و استراتژی های تهاجمی و استراتژی های تدافی وجود دارد و متغیر خوش بینی مدیران، بر رابطه بین خودشیفتگی مدیران و استراتژی های تهاجمی تاثیر معناداری ندارد. همچنین رابطه معنی داری بین خودشیفتگی مدیران و مولفه های عملکرد نوآوری شامل نوآوری فردی، نوآوری محیطی، نوآوری اجرایی و نوآوری فنی وجود دارد و متغیر خوش بینی مدیران در ارتباط بین خوش بینی مدیران با تمام مولفه های عملکرد نوآوری، به جز نوآوری فنی، تاثیرگذار می باشد. نتایج این مطالعه می تواند با هدایت و تأثیرگذاری در تصمیم گیری ها، تأثیر مولفه های روانشناختی مانند خودشیفتگی بر عملکرد افراد را شناسایی کند.
خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبک های رهبری در حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی مدیران می تواند بر انتخاب سبک های رهبری در مقولات حسابداری (از جمله مدیریت سود، مسئولیت پذیری اجتماعی، کیفیت گزارشگری مالی و....) اثرگذار باشد؛ پژوهش حاضر در نظر دارد تا به ارزیابی روابط بین خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبک های رهبری در حسابداری بپردازد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس می باشند. به دلیل این که دسترسی به تمامی اعضای جامعه ی آماری امکان پذیر نبود بنابراین از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. از این رو پرسشنامه ها بین مدیران توزیع گردیده و جمعا 150 پرسشنامه تکمیل شده گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار لیزرل صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری تحول گرا در حسابداری-در مقایسه با عمل گرا- تأثیر بیشتری داشته است. علاوه بر این، خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عمل گرا و سبک رهبری تحول گرا در تعیین استراتژی تجاری شرکت ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار است
تأثیر استراتژی های تجاری بر مسئولیت اجتماعی و عملکرد آتی شرکت های بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر استراتژی تجاری بر مسئولیت اجتماعی و عملکرد آتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بر همین اساس، اطلاعات مربوط به 99 شرکت نمونه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 10 ساله از سال های 1390 لغایت 1399 موردبررسی قرارگرفته است. برای گردآوری و اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که با توجه به اینکه دو متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت و استراتژی اکتشافی بر عملکرد آتی شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد لذا می توان گفت فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت با عملکرد قوی تر در شرکت هایی که استراتژی های اکتشافی را دنبال می کنند مرتبط است. بنابراین فرضیه اول پژوهش حاضر تأیید می شود. همچنین با توجه به اینکه تأثیر متقابل دو متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت و استراتژی رشد بر عملکرد آتی شرکت تأثیر مثبت و معنادار دارد لذا می توان گفت فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت با عملکرد قوی تر شرکت در میان شرکت های رشدی مرتبط است. بنابراین فرضیه دوم پژوهش حاضر نیز تأیید می شود.
اثر رقابت در بازار محصول بر استراتژی تدافعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۰ (جلد ۳)
207 - 221
حوزه های تخصصی:
استراتژی رقابتی مناسب می تواند به یک مزیت رقابتی منتج شود و برای دستیابی به یک مزیت رقابتی نیز باید یک استراتژی رقابتی تدوین شود. انتخاب استراتژی رقابتی مناسب، کار پیچیده و حتی مخاطره آمیزی است. تصمیم گیری در زمینه تدوین استراتژی ها، سازمان را متعهد می کند تا برای دوره ای طولانی، محصولات خاصی را تولید کند، در بازارهای خاصی به فعالیت بپردازد و از منابع و فناوری های شناخته شده ای استفاده کند. بر این اساس، سازمان ها می کوشند تا با تدوین استراتژی های مناسب، در عرصه پویای رقابت به بقا و رشد خود ادامه دهند از این رو هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که آیا رقابت در بازار محصول بر استراتژی تدافعی تجاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد؟ که با استفاده از 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1394 تا 1400 و با نمونه مشتمل بر 120 شرکت و همچنین با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره انجام پذیرفت. که نتایج یافته های تحقیق نشان داد رقابت در بازار محصول بر استراتژی تدافعی تجاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر معناداری دارد.