مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
هماهنگی استراتژیک
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر مبنای نظریه نقاط مرجع استراتژیک (SRP?s) الگویی را جهت هماهنگی بین استراتژی بازاریابی و استراتژی سطح کسب و کار ارایه می دهد. در ادبیات تئوریهای مدیریت می توان سه نوع الگوی هماهنگی را شناسایی کرد: الگوی عقلایی، الگوی طبیعی و الگوی همه جانبه. در این مقاله بعد از مروری بر مبانی فلسفی و منطقی نقاط مرجع استراتژیک دو نقطه مرجع به عنوان نقاط مرجع اعلم در نظر گرفته شدند که عبارتند از: میزان کنترل (کم یا شدید) و کانون توجه (داخلی یا خارجی). بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک استراتژی های بازاریابی و استراتژیهای سطح کسب و کار تعیین شدند و سپس رابطه بین گونه های مختلف استراتژیهای مذکور مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش صنعت دارویی کشور و نمونه آماری شرکتهای زیر مجموعه هولدینگ دارویی تامین (TPICO) می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین استراتژی مرحله ورود به بازار با استراتژی فرصت جو، استراتژی بازار در حال رشد با استراتژی تحلیل گر، استراتژی بازار بالغ با استراتژی مدافع تمایز طلب و استراتژی بازار در حال افول با استراتژی مدافع کم هزینه بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک هماهنگی وجود دارد و در این حالت عملکرد بهتری نسبت به سایر حالت ها مشاهده می شود.
بررسی رابطه بین سبک کنترل استراتژیک و عملکرد شرکت های هولدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع کنترل استراتژیک، به خودی خود پیچیده است و این موضوع در شرکت های هولدینگ دارای پیچیدگی مضاعف است. تحقیقات پیشین، دو متغیر رسمیت و تعداد معیار عملکرد (شفافیت) در کنترل استراتژیک اعمال شده توسط ستاد مرکزی در شرکت های هولدینگ را به صورت نظری مورد توجه قرارداده اند. در این تحقیق سعی شد تا با جمع آوری اطلاعات از شرکت های هولدینگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، این موضوع مورد بررسی قرار گیرد و بهبودهای لازم ارائه شود. گرچه آزمون های انجام شده، ارتباط بین رسمیت و تعداد معیارهای ارزیابی به کار گرفته شده در کنترل استراتژیک را با عملکرد بلند مدت شرکت های نمونه تحقیق، تایید نکرده است، اما ترکیب این دو متغیر و ارائه چهار گونه برای کنترل استراتژیک، موجبات اندکی بهبود را در برقراری رابطه بین گونه های کنترل استراتژیک و عملکرد بلند مدت شرکت های هولدینگ فراهم آورد. آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که در شرکت های نمونه، شرکت هایی از عملکرد بالاتر برخوردار بوده اند که از گونه کنترل رسمی بر مبنای تعداد معیار کم تر استفاده کرده اند. به علاوه، یافته های تحقیق مبین آن است که هر شرکت هولدینگ باید به تناسب نوع تدوین و اجرای استراتژیک خود، از یکی از استراتژی های کنترل استراتژیک استفاده نماید و هماهنگی بیشتر بین این سه مرحله بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک پیشنهاد شده، در یک شرکت، به بهبود عملکرد بلند مدت آن شرکت منجر خواهد شد.
بررسی رابطه هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم¬گیری اخلاقی با عملکرد سازمانی : پژوهشی در سازمانهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ارتباط استراتژیهای منابع انسانی و استراتژیهای تصمیم گیری اخلاقی را با عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار میدهد. جامعه آماری پژوهش وزارت جهاد کشاورزی و نمونه آماری سازمانهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی میباشد. واحدهای نمونه ای مورد مطالعه در سازمانها شامل134 نفر از مدیران، کارشناسان ارشد و اعضای هیئت علمی است که 118 کارمند مرد و 16 کارمند زن را در بر میگیرد. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استراتژیهای منابع انسانی، استراتژیهای تصمیم گیری اخلاقی و استراتژیهای فرهنگ استفاده شده است. برای سنجش عملکرد، امتیاز عملکرد و بهره وری مؤسسات و مراکز طی دوره سه ساله 1385 تا 1387 مبنا قرار گرفته است. داد ه های جمع¬آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون میانگین، تکنیک خودگردان سازی و آزمون تفاوت کای اسکوئر تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که در سطح اطمینان 95% هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم گیری اخلاقی موجب بهبود عملکرد میشود. همینطور میانگین عملکرد سازمانی در سازمانهای دارای هماهنگی زیاد نسبت به هماهنگی متوسط و نیز میانگین عملکرد سازمانی در سازمانهای دارای هماهنگی متوسط نسبت به هماهنگی کم بیشتر میباشد.
بهبود عملکرد سازمان از طریق هماهنگی استراتژیک بین استراتژی های منابع انسانی، تصمیم گیری اخلاقی و فرهنگ سازمانی: پژوهشی در سازمان های تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به هماهنگی و یک حلقه مناسب ارتباطی بین محیط یک سازمان و سطوح مختلف استراتژی(استراتژی سطح شرکت، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژی های وظیفه ای)، از الزامات موفقیت در یک محیط رقابتی است. سازمان ها می توانند با تعیین وضعیت موجود خود نسبت به نقاط مرجع استراتژیک به انتخاب استراتژی مناسب اقدام نمایند. نقاط مرجع استراتژیک، نقاطی برای هماهنگی هستند و اگر همه عناصر و سیستم های سازمان خود را با آن هماهنگ کنند، یک هماهنگی همه جانبه به وجود می آید. این مقاله بر مبنای نظریه نقاط مرجع استراتژیک گونه های مختلف استراتژی های منابع انسانی، استراتژی های تصمیم گیری اخلاقی و استراتژی فرهنگ و سپس ارتباط بین این گونه ها را با عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری پژوهش وزارت جهاد کشاورزی و نمونه آماری سازمان های دانش محور وزارت جهاد کشاورزی می باشد. برای جمع آوری داده ها در مورد گونه های مختلف استراتژی از سه پرسش نامه استفاده شده، و برای سنجش عملکرد، امتیاز عملکرد و بهره وری موسسات و مراکز طی یک دوره سه ساله مبنا قرار گرفته است. داد ه های جمع آوری شده با استفاده از آزمون میانگین، تحلیل واریانس، تکنیک خودگردان سازی و آزمون تفاوت کای اسکوئر تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان گر آن است در سطح اطمینان 95% هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی، استراتژی تصمیم گیری اخلاقی و استراتژی فرهنگ موجب بهبود عملکرد می شود. علاوه بر این، میانگین عملکرد سازمانی در سازمان های دارای هماهنگی زیاد نسبت به هماهنگی متوسط و نیز سازمان های دارای هماهنگی متوسط نسبت به هماهنگی کم بیش تر می باشد.
رابطه هماهنگی استراتژیک بین استراتژی های تجاری، استراتژی های منابع انسانی و ساختار سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با نگرش جدید استراتژیک به منابع انسانی، هماهنگی استراتژیک بین استراتژی تجاری، استراتژی منابع انسانی و ساختار سازمانی صورت گرفته است. برای حصول به این هدف ابتدا تعاریف مربوط به استراتژی، استراتژی منابع انسانی و ساختار سازمانی صورت گرفته و سپس نظریه های پیرامون ارتباط بین آنها مرور شده است. در ادامه الگوهای هماهنگی عقلایی، طبیعی و نقاط مرجع استراتژیک (SRP,S) بررسی و گونه شناسی مناسبی از عناصر فوق بر مبنای نقاط مرجع ـ میزان کنترل (کم یا شدید) و کانون توجه (داخلی یا خارجی) ـ شناسایی و در یک صنعت نمونه مورد آزمون قرار گرفته است.
در نهایت با آزمون فرضیه ها، به این نتیجه رسیده ایم که بین عناصر هماهنگ شده سازمان ها و عملکرد آنها رابطه ای وجود ندارد.
الگویی برای تعامل میان ارتباطات، تعارض و فرهنگ سازمانی و رابطه آن با عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که سازمان ها همواره با آن مواجه هستند، بهبود عملکرد سازمانی است که در قالب مفاهیمی چون رشد، سودآوری، افزایش سهم بازار، بهره وری و سایر شاخص ها مطرح می شود. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا رابطة میان ارتباطات، تعارض و فرهنگ سازمانی را مشخص کرده و رابطة آن با عملکرد را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا مؤسسات پژوهشی تحت نظارت «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» به عنوان جامعة آماری با کاربرد روش پژوهش ترکیبی و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و گونه های ارتباطات، تعارض و فرهنگ سازمانی آن ها با استفاده از سه پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت. تعداد 188 پرسشنامه از 23 مؤسسه پژوهشی جمع آوری شد و در تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفت. سپس مدل پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر مورد تأیید آماری قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که میان ارتباطات، تعارض، فرهنگ سازمانی و عملکرد رابطة معنادار وجود دارد؛ همچنین بین هماهنگی استراتژیک و عملکرد نیز رابطة معنادار وجود دارد و با افزایش میزان هماهنگی استراتژیک میان این عناصر، عملکرد نیز افزایش می یابد
الگوی هماهنگی استراتژی منابع انسانی با عناصر سازمان و تأثیر آن بر بهبود عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
261 - 286
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: هدف از این پژوهش، بررسی هماهنگی استراتژی منابع انسانی، استراتژی سازمان، ساختار و فرهنگ سازمانی و رابطه آنها با عملکرد سازمان است.
روش: جامعه آماری این تحقیق، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری کشور هستند که از میان آنها، اطلاعات 18 بانک به عنوان نمونه تحقیق، تجزیه و تحلیل شده است. روش شناسی تحقیق، روش ترکیبی است که در بخش کیفی برای تحلیل پاسخهای 66 نفر از مدیران ارشد و اعضای هیأت مدیره بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی، اطلاعات 132 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای حاصل از تحلیل واریانس تک و چند عاملی نشان میدهند که هماهنگی بیرونی عمودی و افقی و اثر تعاملی آنها، بر عملکرد بانکها مؤثر است. علاوه بر این، دو متغیر هماهنگی بیرونی عمودی و افقی، 79 درصد از واریانس عملکرد بانکها را تبیین کردند. مابقی مربوط به متغیرهایی است که اثر آنها در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته است.
نتیجهگیری: نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار عملکرد بانکهای هماهنگتر با عملکرد بانکهایی است که هماهنگی کمتری در آنها به چشم میخورد.بر این اساس، پیشنهاد میشود به منظور افزایش عملکرد، هماهنگی همه جانبه عناصر مختلف سازمان مورد توجه و تأکید قرار گیرد
نقش فرهنگ سازمانی در هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی کسب و کار و مدیریت سازمان
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه رهبری استراتژیک، این مطالعه، یک مدل نظری را برای بررسی تاثیر رفتارهای رهبری مدیران ارشد در هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار(IS-Business) در زمینه ادغام سیستم های سازمانی (ES) توسعه می دهد. به طور خاص، فرهنگ سازمانی به عنوان یک متغیر تعدیلگر بحرانی در مدل تحقیق بر اساس نظریه اقتضائی، افزوده می شود. نتایج تحلیلی تجربی نشان می دهد که تاثیرات رفتارهای آرمان گرایانه و رفتارهای انگیزشی الهام بخش رهبری، محرک فوق العاده ای برای هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار هستند که بیشترین تأثیر مثبت را در ادغام سیستم های سازمانی دارد علاوه بر این، فرهنگ انعطاف گرا به طور مثبت رابطه بین رفتارهای رهبری استراتژیک و هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار را تعدیل می کند، در حالی که فرهنگ کنترل گرا به طور منفی این روابط را تعدیل میکند. مطالعه ما به ادبیات موجود در هر دو زمینه ی رهبری و هماهنگی استراتژیک سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار کمک می کند.
ارائه مدل استراتژی های کنترل براساس الگوی نتیجه ای دو بعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
215 - 235
کنترل در سطح استراتژیک، کنترل تمامی عناصر سازمان در سطح ذهنی و مفهومی است. کنترل استراتژیک از دو الگوی فرایندی و نتیجه ای به دست می آید، در کنترل استراتژیک فرایندی توجه و تمرکز به صحت و درستی فرایند مدیریت استراتژیک است و در کنترل استراتژیک نتیجه ای با استفاده از نقاط مرجع استراتژیک گونه ها به دست می آیند. از این رو هدف این پژوهش ارائه الگوی نتیجه ای دو بعدی استراتژی های کنترل برای حفظ پویایی سازمان می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش مرور نظام مند استفاده شد. ابتدا با جست و جو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر، تعداد 130 مقاله استخراج و از میان آن ها 60 مقاله بر اساس معیارهای مشخص انتخاب گردید. سپس با استفاده از روش استنتاج مضمون، زمینه های تحقیقاتی کنترل شامل کنترل استراتژیک، اهرم های کنترل و سیستم های مدیریت کنترل شناسایی و پس از آن نگاشتی از مفاهیم و موضوعات مرتبط با هر زمینه ترسیم گردید. شناسایی استراتژی های کنترل با استفاده از نقاط مرجع استراتژیک که با سایر عناصر هماهنگ بوده زیرا هماهنگی هم معیار صحت است و هم باعث هم افزایی می گردد. نقاط مرجع استراتژیک در این جا میزان تمرکز و کانون توجه تعیین شده و همراه با 16 زیرمقوله و 47 کد (عامل) زیر مجموعه، از جمله یافته های اصلی این تحقیق هستند. بر مبنای الگوسازی نتیجه ای، از میان استراتژی های اولویت دار یکی را انتخاب نموده و به هماهنگی افقی و عمودی مبادرت می ورزیم، برای گونه شناسی استراتژی های کنترل، هر یک از نقاط مرجع استراتژیک (میزان تمرکز و کانون توجه) را به صورت یک طیف در نظر می گیریم تا یک ماتریس دو در دو حاصل شود و سپس استراتژی های کنترل در این خانه ها جای داده می شود. با استفاده از این گونه شناسی چهار استراتژی1) استراتژی های کلیدی عملکرد، 2) استراتژی های سودآوری، 3) استراتژی های تحول و 4) استراتژی های ارتباطی که هماهنگ با الگوی نتیجه ای کنترل استراتژیک لورنژ و الگوی اهرم های کنترل استراتژی سایمونز حاصل شده است.