مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
امریکا
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
221 - 247
بن بست سیاسی روابط ایران و امریکا، با حدوث انقلاب اسلامی و استمرار تعارض آکنده از تشتّت روابط بین دو کشور، پس از سپری شدن چهار دهه، این سؤال را برای خردِ پرسشگر مطرح می کند که با توجه به تطور تاریخی ایران و امریکا و تکاثر منافع منطقه ای، همراه با لحاظ کردن فرصت های پیش آمده برای ترمیم و بهبود روابط دو کشور و تأثیر آن بر خاورمیانه، چرا با ورود به دهه پنجم انقلاب، مجاری دیپلماتیک دو کشور همچنان مسدود است. چه متغیرهای بر این مساله تاثیر می گذارد، در این مقاله این موضوع بررسی شده است که بین مناقشه ایران و آمریکا از طرفی و مناقشه فلسطین یا به عبارتی روند صلح خاورمیانه پیوند وجود دارد، پیوندی در هم تنیده شده که حل و فصل مناقشه ایران و آمریکا را به روند صلح خاورمیانه گره زده است، از طرفی خاتمه دادن به مناقشه اسراییل با فلسطینی ها بدون موافقت جمهوری اسلامی ایران اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است لذا بر این پیچیدگی ها در دوره اوباما و ترامپ تمرکز شده است.. در این مقاله از روش تبیینی برای تجزیه و تحلیل رابطه بین متغیرها استفاده شده است و روش گردآوری داده ها نیز به روش کتابخانه ای و اسنادی است.
نقش انقلاب اسلامی ایران در افول قدرت امریکا در اندیشه دفاعی امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
براساس نظریه کارشناسان و نظریه پردازان سیاسی، نظام سیاسی امریکا در عرصه های گوناگون فکری و عملی، رو به افول است و جهان در آستانه شکل گیری نظمی نوین قرار گرفته است. افول قدرت امریکا هرچند معلول عوامل متعددی است، اما در اندیشه و مکتب دفاعی امام خامنه ای نقش انقلاب اسلامی در افول قدرت امریکا بسیار مهم و اساسی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین نقش انقلاب اسلامی ایران در افول قدرت امریکا در اندیشه و مکتب دفاعی امام خامنه ای سامان یافته است. براساس نتایج به دست آمده، انقلاب اسلامی ایران نه تنها در عرصه حیاتی ایدئولوژیک، بلکه در عرصه های چندوجهی سیاسی و نظامی هم توانسته است قدرت و امپریالیزم امریکا را در منطقه و جهان با چالش هایی جدی روبه رو کند.
راهبردهای انقلاب اسلامی ایران در رویارویی با سلطه امریکا در اندیشه دفاعی امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
براساس نظر کارشناسان و نظریه پردازان سیاسی، سلطه امریکا با چالش های جدی روبه روست. انقلاب اسلامی ایران در طول حیات پربرکت خویش با راهبردهای حکیمانه و مؤثر رهبرش نقش مهمی در رویارویی با سلطه امریکا داشته است. بی تردید یکی از مهم ترین عوامل موفقیت انقلاب اسلامی ایران در این عرصه بهره مندی اش از هدایت های همسوی امام خمینی(ره) و امام خامنه ای بوده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با هدف استنباط و تحلیل راهبردهای انقلاب اسلامی ایران در رویارویی با سلطه امریکا در اندیشه دفاعی امام خامنه ای سامان یافته است. براساس نتایج به دست آمده می توان این راهبردها را با توجه به مؤلفه های اندیشه دفاعی امام خامنه ای در چهار طبقه «گفتمان سازی»، «دفاع ترکیبی»، «مواجهه فعال در مقابل دشمن» و «دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای»، استنباط، دسته بندی و تحلیل کرد. کاربست دقیق راهبردهای شناسایی شده می تواند برتری جمهوری اسلامی ایران را در برابر همه قدرت های استکباری تضمین کند.
خیزش نظامی چین، امریکا و موازنه آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله در پی یافتن پاسخی به این پرسش است که آیا اساساً خیزش نظامی چین برای ایالات متحده یک تهدید امنیتی محسوب می شود و اگر چنین است، امریکا چگونه به این مسئله غامض امنیتی واکنش نشان خواهد داد. فرضیه ای که در این مقاله به دنبال ارزیابی آن هستیم این است که از آنجا که افزایش قدرت هر کشور، تقاضای آن کشور برای ایفای نقش بیشتر در صحنه بین المللی را به همراه دارد، بنابراین نوسازی و توسعه توانمندی های نظامی چین، در نهایت تقاضای این کشور برای ایفای نقش بیشتر در معادلات جهانی خصوصاً در شرق آسیا را به دنبال خواهد داشت و این مسئله برای ایالات متحده که خود را تنها هژمون نظام بین المللی می داند و دارای منافع امنیتی فراوانی در این منطقه است، تهدیدی امنیتی محسوب می شود؛ از این رو، این مسئله امریکا را بر آن داشته تا با پیگیری دو استراتژی مهار و مشارکت، درصدد پاسخگویی و ایجاد موازنه در برابر چین برآید.
آینده روابط امریکا و چین: همکاری؛ رقابت(مقاله علمی وزارت علوم)
خیزش چین به عنوان قدرتی بزرگ در منطقه و جهان، قدرت هژمون ایالات متحده امریکا را به چالش کشیده است. رویکرد اول، چین را به عنوان تهدیدی خاموش برای منافع امریکا و آسیای شرقی و نیز رقیب قدرت امریکا در آینده می داند و خواهان جلوگیری از رشد چین و اعمال محدودیت های بیشتر بر این کشور است (تأکید بر قدرت سخت). رویکرد دوم، معتقد است که با درگیرکردن هرچه بیشتر چین در اقتصاد و جامعه جهانی و نهاد های چندجانبه مختلف می توان خیزش این کشور به سمت جایگاه قدرتی بزرگ را مدیریت کرد (موازنه قدرت نرم). دو کشور دو سیستم سیاسی و فرهنگی و ترکیب نژادی متفاوت دارند. آنها در مراحل متفاوتی از مدرنیته و توسعه اقتصادی هستند و 6000 مایل از یکدیگر فاصله دارند. یکی در قله سلسله مراتب بین المللی است و دیگری به سمت آن درحال صعود است. تاریخ نشان داده است که رقابت قدرت های بزرگ به جنگ گرم یا سرد منتهی می شود و پیش بینی های زیادی وجود دارد که این دو کشور نیز در این مسیر تراژیک گام برمی دارند. این دیدگاه ها به اختلافات دو کشور بر سر تایوان، حقوق بشر، تجارت، امور مالی، کنترل تسلیحات و امنیت منطقه ای اشاره می کنند. این دیدگاه ها معتقدند که هر دو کشور نیروی نظامی خود را برای رویارویی علیه یکدیگر آماده می کنند. اگرچه باید تأکید کرد که سیاست گذاران دو کشور، از سابقه تاریخی رقابت آلمان و بریتانیا و جنگ سرد میان اتحاد شوروی و امریکا آگاهی دارند. برخورد دو کشور با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی برای هر دو کشور بسیار وحشتناک است. از طرفی، بازدارندگی تسلیحات هسته ای دورنمای برخورد تمام عیار میان دو کشور را کاهش می دهد. با این وجود، روابط آینده این دو کشور روی طیفی از همکاری و رقابت قرار دارد و درصورت رسیدن چین به میزان قدرت امریکا پتانسیل برخورد سیاسی یا حتی نظامی نیز زیاد می شود. با توجه به خیزش چین به عنوان قدرتی جهانی و امریکا به عنوان ابرقدرت حال حاضر، کیفیت روابط آینده چین و امریکا چگونه است؟ آیا روابط دو کشور بر اساس همکاری متقابل و هم گرایی و ثبات و صلح شکل خواهد گرفت یا با زوال روابط دو کشور به سمت افزایش رقابت و شاید حتی برخورد و جنگ منتهی خواهد شد؟نگارندگان با استفاده از دیدگاه های متنوع در موضوع روابط آینده ایالات متحده امریکا و چین تلاش می کنند تا با پاسخ همه جانبه به پرسش های مطرح شده، به فرضیه ای بینابینی دست یابند. آینده روابط چین و امریکا از برخورد بین دو مجموعه از نیرو های مخالف تعیین می شود، دو جهت مخالف که از قدرت نسبتاً مساوی برخوردارند. در آینده، اساس روابط چین و امریکا با کمی نوسان و با تغییرات تناوبی، به طرف همکاری بیشتر یا رقابت افزون تر بدون تمایل قطعی به یکی از دو جهت و برخورد نظامی باشد. در این پژوهش، با رویکردی کثرت گرا، روش پژوهش کیفی را ملاک قرار داده ایم. پژوهش کیفی بهره گیری از ترکیبی از روش های کیفی است. روش پژوهش کیفی مستلزم نوعی تکثر روشی است. پژوهشگر کیفی در کار خود هر گونه استراتژی و روش یا مواد تجربی دردسترس را به کار می گیرد. برخلاف تصور رایج، روش کیفی به هیچ وجه به معنای استفاده نکردن از داده های کمی نیست، همان طورکه در این پژوهش، از داده های کمّی نیز استفاده شده است.
بررسی آیپک و تأثیر آن بر سیاست خاورمیانه ای امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
ساختار سیاسی غیرمتمرکز و توزیع شده امریکا سبب شده است که جریان ها و تشکل های بسیاری بتوانند روند پیچیده تصمیم گیری سیاسی در این کشور را تحت تأثیر قرار دهند. با آنکه یهودیان تنها حدود سه درصد جمعیت امریکا را تشکیل می دهند اما توانسته اند به تأثیرگذار ترین اقلیت قومی در ساختار قدرت امریکا تبدیل شوند. یهودیان امریکا مجموعه چشمگیری از سازمان های مختلف را برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی امریکا به وجود آورده اند که در این میان نقش کمیته امور عمومی امریکا اسرائیل (آپیک(به عنوان قدرتمندترین سازمان یهودی امریکا بسیار شاخص می باشد، سازمانی که مسئول برنامه ریزی و هماهنگ کردن فعالیت اکثر سازمان های یهودی امریکا را بر عهده دارد و نقش اساسی را در هماهنگی سیاست های امریکا با منافع صهیونیسم ایفا می کند. در عصر حاضر این سازمان مهمترین ابزار صهیونیست ها در امریکا برای تأثیرگذاری بر سیاست های قدرت اول دنیای کنونی در مسائل مربوط به اسرائیل و پُرمناقشه ترین منطقه جهان، خاورمیانه، می باشد. پژوهش حاضر درصدد است، ضمن ارائه نمایی اجمالی از دلایل قدرت یهودیان در امریکا، آیپک و تأثیرآن را بر سیاست خاورمیانه ای امریکا مورد بحث و بررسی قرار دهد.
سیاست های روسای جمهور آمریکا پس از 11 سپتامبر و صلح سازی در افغانستان (با تکیه بر دکترین لیبرال- دموکراسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
افغانستان ازجمله کشورهایی است که مدت های مدیدی از ویژگی بی ثباتی برخوردار بوده است و این سبب شده است تا آن چه را که لازمه ایجاد حکومت مقتدر و صلح جو بوده، از بین ببرد و در دوران پس از یازدهم سپتامبر می توان رویدادی را مشاهده کرد که بسترساز بسیاری از وقایع بعد از خود و ایجادکننده زمینه رشد بی ثباتی در منطقه و جهان شده است و به دنبال آن، آمریکا بعد از یازدهم سپتامبر توانست در عرصه جهانی افکار عمومی جهان را در مب ارزه با تروریسم (که بستر رشد آن کشورهای بی ثبات و فرومانده چون افغانستان بوده) با خود همراه سازد. سیاست های آمریکا در افغانستان علاوه بر بازتاب هایی که در عرصه جهانی داشت،در بستر داخلی افغانستان و رابطه آن با کشورهای هم جوار نیز تبعاتی با خ ود به همراه داشته است. آمریکا با این اقدام ها درواقع سعی داشته با سهیم کردن گروه های مختلف درروند قدرت و تسریع روند دموکراتیزه شدن در ایج اد ثب ات در داخل نقش آفرینی کرده است. این ثبات آفرینی به کاهش اقدامات تروریستی و در منطقه و ازجمله برای کشورهای هم جوار خواهد انجامید. ازاین رو، مقاله پیش رو به دنبال این سؤال بوده است که تأثیرات سیاست های آمریکا پس از یازدهم سپتامبر در افغانستان چگونه بوده است؟ فرضیه موردنظر مقاله چنین است که سیاست هایمختلف آمریکا(اعم از نظامی و لیبرالی) و خصوصاً سیاست های لیبرال- دموکراتیک این کشور در جهت ایجاد ثبات و صلح سازی انجام گرفته است. همان گونه که در دیدگاه لیبرالیسم، کشورهای دموکراتیک علی ه کشورهای دموکراتیک دی گر وارد ج نگ نمی شوند، برخی معتقدند که افزایش روند دموکراتیزه شدن افغانستان از طریق نهادهای دموکراتیک، به نوعی کاهش نیروهای گریز از مرکز و درنتیجه ثبات آفرینی در این کشور (افغانستان) را در پی دارد؛ هرچند این سیاست های آمریکا با تناقضات و چالش هایی روبه رو بوده است. نویسندگان در این مقاله از روش تبینی- تحلیلی استفاده کرده اند
بررسی پارامترهای سیاسی-اقتصادی افول ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
به همان اندازه که برآمدن و ظهور قدرت ها در عرصه جهانی امری طبیعی است، افول و فرود آن ها نیز امری طبیعی است. عوامل متعددی بسته به نوع قدرت برتری در این صعود و افول نقش دارند؛ جنگ، اقتصاد، هزینه های ناشی از ابرقدرت بودن، سیاست های جهانی، افول ایدئولوژی ها و مواردی از این دست از مهمترین دلایل این افول هستند. ایالات متحده آمریکا که دوران صعود در عرصه جهانی را از قرن نوزدهم آغاز کرده بود، پس از پایان جنگ سرد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یک قدرت هژمون در عرصه بین الملل شناخته شد. با این وجود از همان زمان نشانه هایی مبنی بر افول این قدرت نیز قابل مشاهده بود. مطالعات نشان داده که ایالات متحده از نظر شاخص های سیاسی همانند دمکراسی، حقوق بشر، قدرت نرم (آموزش، تحصیلات تکمیلی و تعداد دانشجویان خارجی،کمک به کشورهای کمتر برخوردار و...)، قدرت نظامی(بودجه نظامی و هزینه های نظامی قدرت های رقیب) ، قدرت اقتصادی و سایر شاخص های برتری هژمونیک، فاصله اش با سایر رقبای جهانی در حال کاهش است. مقاله حاضر درصدد است عوامل سیاسی- اقتصادی این کشور که منجر به افول اقتصادی را بررسی نموده. سوال اصلی ما این است که عوامل موثر سیاسی- اقتصادی افول هژمون آمریکا کدامند؟ روش این مقاله کیفی از نوع توصیفی تحلیلی است که از منابع اسنادی و کتابخانه ای برای پاسخ به سوال اصلی بهره می برد.
بررسی بازیگری قطر در خلیج فارس با تاکید بر روابط قطر و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
قطر کشوری کوچک اما تاثیر گذار در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است و به بازیگری مهم تبدیل شده است که می تواند در سرنوشت منطقه تاثیر پر رنگی داشته باشد. در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی جدید منطقه، نقش قطر متمایز و متفاوت از دیگر بازیگران منطقه ای بوده است . انگیزه های قطر برای سیاست خارجی واسطه جویانه اش عبارتند از: حفظ امنیت و ثبات خود در منطقه ای با جغرافیای پر تنش؛ جلوگیری از درگیری و ورود به منازعات با انتخاب یکی از طرفین؛ تمایل به گسترش نفوذ خود به عنوان بازیگر منطقه ای به خصوص در برابر عربستان سعودی و اهرم نفوذ در جامعه بین الملل. در راستای انجام این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است این سوال مطرح شده است که روابط قطر و امریکا چه تاثیری بر امنیت منطقه خلیج فارس دارد ؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که گرایش قطر به سمت امریکا نشات گرفته از احساس ناامنی این کشور است و امریکا به نوعی حامی قطر در منطقه می باشد . نقشی که قطر در معادلات سیاسی دارد نشان دهنده آن است که دیگر منابع سنتی قدرت یعنی سرزمین، جمعیت و توان نظامی تنها اشکال قدرت نیستند و منابع جدیدی چون رسانه، هنجارها و تبدیل شدن به یک برند می تواند خود منبعی برای قدرت باشد.
چرخه اعتماد در روابط بین الملل: مطالعه موردی ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
7 - 39
با توجه به نقش اعتماد به مثابه امری معناشناختی در مصالحه ها و منازعات بین المللی مقاله حاضر به بررسی مفهوم اعتماد و ابعاد مختلف آن می پردازد، در این مقاله ضمن بررسی ابعاد مختلف مفهوم اعتماد و با در نظر گرفتن آن به صورت چرخه ای که قابلیت ایجاد، تداوم، شکست و یا بازتولید خود را دارد با استفاده از گزاره های مکاتب برساخته گرایی به رابطه دو کشور ایران و امریکا و جایگاه آن ها در درون این چرخه می پردازیم. پژوهش ها نشان می دهد کشورهایی که وارد چرخه ی اعتماد می شوند به دلیل دگرگونی شرایط و عوامل مختلف درونی چرخه، اعتماد بین آن ها ممکن است خدشه دار شود و گاهی بهبود یابد و بازتولید شود و یا در صورت عدم توانایی بازتولید و بازگشت به اعتماد اولیه با فروپاشی کامل چرخه ی اعتماد روبه رو شوند. تکیه اصلی بحث با توجه به عدم تغییر چهل ساله ی ساختار موجود جمهوری اسلامی ایران، به تأثیر کارگزاران و گزاره های معنایی و روانشناسی بین آن ها مربوط می شود. با عنایت به اینکه یافته های تاریخی این مقاله حاکی از تأیید ظهور و سپس افول اعتماد بین دو کشور از زمان ایجاد ارتباطات اولیه تا به امروز و از چشم انداز نظری یافته های این مقاله معطوف به تأثیر کارگزاران دو کشور در تصمیم سازی ، در طول تاریخ خود ابتدا وارد چرخه ی اعتماد شده اند اما در نهایت با وارد شدن در چرخه ی بازخورد رفتارهای متقابل باعث بی اعتماد در رابطه خود شده اند. روش تحقیق در این مقاله تجربی_ تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها نیز کتابخانه ای است.
مفاهیم مهار و بازدارندگی در روابط روسیه و امریکا؛ تأثیر و پیامدها برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
247 - 290
هدف این مقاله بررسی ابعاد سیاست های مهار و بازدارندگی در روابط روسیه و امریکا و تحلیل تأثیرات آنها بر منافع و امنیت ایران است. امریکا با تلقی روسیه به عنوان قدرت تجدیدنظرطلبی که موقعیت برتر آن در عرصه بین الملل را به چالش می کشد، مهار این کشور را با همان ماهیت دوره شوروی با هدف تحدید نفوذ، قبض ژئوپولتیکی، کاهش وزن استراتژیک و تغییر رفتار آن به راستای منافع خود در دستور دارد. در سوی دیگر، روسیه که در سودای احیاء جایگاه قدرت بزرگ خود است، سیاست مهار را نه تنها تهدید و مانعی برای تحقق این آرمان، بلکه چالشی برای حکومت مداری بهینه جهانی نیز می داند. واکنش مسکو به راهبرد مهار امریکا بازدارندگی است که متناسب با نوع تهدیدات از نظامی تا اقتصادی و در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی در پی تحقق آن است. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و تمرکز زمانی بر دوره سوم و چهارم پوتین مهار و بازدارندگی در روابط مسکو و واشنگتن را در چهارچوب نظری همین مفاهیم بررسی و پیامدهای آنها را بر ایران خواهد سنجید. تصریح می شود که هرچند در روندهای جدید با متنوع و همزمان شدن تهدیدات و تهدیدگرها کاربست مهار و بازدارندگی با مشکلاتی همراه شده، اما نظر به استمرار رقابت قدرت و حساسیت مفاهیم ژئوپولتیک و امنیت در روابط روسیه و امریکا این دو راهبرد با پیچیدگی بیشتر استمرار خواهند داشت. در جمع بندی تأکید می شود که مهار و بازدارندگی در این روابط تبعات متفاوتی برای ایران دارند. مقاومت روسیه در برابر سیاست های تهاجمی واشنگتن و تمایل آن به همکاری با ایران به عنوان یک نیروی ضدهژمون از جنبه های مثبت و احتمال موضوع شدن تهران در مصالحه امریکا و روسیه در قالبِ مفاهیمی چون ثبات راهبردی جهت احتراز از هزینه های مهار و بازدارندگی از اثرات منفی این دو راهبرد بر منافع و امنیت تهران هستند.
نقش هویت جمهوری اسلامی ایران در روابط با امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳ (پیاپی ۷۳)
137 - 161
مقاله به بررسی نقش هویت جمهوری اسلامی ایران در روابط با امریکا در محدوده زمانی سال های 1979 تا 2021 پرداخته است. بر این اساس پرسش اصلی این است که هویت جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر روابط با ایالات متحده امریکا بین سال های 1979 تا 2021 داشته است؟ فرضیه پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته این است که هویت انقلابی - اسلامی جمهوری اسلامی ایران با نقش پذیری فزاینده ضد یکجانبه گرایانه و سلطه گری در تقابل با منافع ایالات متحده امریکا بوده که منجر به قطع روابط دو کشور بین سال های 1979 تا 2021 شده است. روابط ایران و امریکا در بردارنده ساختار نهادینه شده تخاصم در روابط دو واحد سیاسی است که از یک طرف ریشه در ماهیت و نوع نظام سیاسی آنها و از طرفی هم ریشه در علل و عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی دارد. در واقع آنچه مانع ایجاد روابط معمول میان طرفین گردیده، در سطح گفتمانی و یا رفتاری نیست بلکه ناشی از هویت تقابلی ایران و امریکاست.
آینده پژوهی جهش برون دادهای پژوهشی ایران و آمریکا براساس یک مطالعه علم سنجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
52 - 59
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی آینده پژوهی سهم تولیدات علمی ایران و امریکا از کل تولیدات علمی جهان است. روش پژوهش: مطالعه حاضر، با روش علم سنجی انجام شده است. منبع جستجو داده ها،پایگاه های Wos,scopus است. بازه زمانی،سال های 1995 تا 2020 است. برای پیش بینی زمان از تابع خطی Linear و Logarithmic و ضرایب رگرسیونی استفاده شد. یافته ها: سهم ایران از تولیدات علمی جهان، در 1995 در wos و scopus به ترتیب ،4/00 و 5/00 و در 2020 در هر دو پایگاه 2/2 است، متوسط نرخ رشد 215% است؛ سهم آمریکا در Wos و scopus در 1995 به ترتیب، 2/35 و 8/30 درصد و در 2020 در wos و scopus برابر با 4/24 و 4/20 است، متوسط نرخ رشد، به ترتیب باکاهش 31%.- و 34% -است. نتیجه گیری : سهم تولید علمی ایران و آمریکا با گذشت زمان در حال همگرایی شدن است ، یعنی سهم کشور آمریکا در حال کاهش و کشور ایران رو به افزیش است. این همگرایی شدن، در نتیجه افت شدید تولیدات علمی آمریکا به نسبت رشد تولیدات ایران سریع اتفاق می افتد. با تداوم همین روند، در scopus در سال 2058 و wos 2061 میلادی سهم دو کشور برابر می شوند.
سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال نوطالبان افغانستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
85 - 107
حوزه های تخصصی:
تاریخ افغانستان، همیشه همراه با ناامنی، اشغال نظامی، اختلافات درون فرقه ای و مذهبی، مداخلات خارجی و فقر جامعه بوده که این کشور را تبدیل به میدانی برای حفظ منافع قدرتهای خارجی نموده است. رابطه افغانستان باکشورهایی همچون روسیه، چین و ایران همواره در معادلات سیاست خارجی دولتهای امریکایی مورد محاسبه قرار گرفته است. تحولات بعد از حوادث 11 سپتامبر و اشغال نظامی افغانستان در سال 2001 طالبان را از قدرت برکنار کرد تا اینکه در سال 2021 همزمان با خروج نظامیان امریکایی و سقوط شهرهای افغانستان توسط طالبان، قدرت را بعد از دو دهه در اختیار آنان نهاد. سوال اصلی این است که رویکرد سیاست خارجی امریکا در قبال ظهور گروه نوطالبان چگونه قابل تبیین است؟ پژوهش حاضر با روش تبیینی طبق نظریه نوواقع گرایی، بدنبال آزمون این فرضیه است که تسلط نوطالبان در راس قدرت افغانستان به معنای خروج کامل امریکا از آن کشور نبوده، بلکه صرفا بدلایل مختلفی همچون نگرانی از قدرت فزاینده چین، هزینه های سنگین نظامی، حضور قدرتهای منطقه ای مثل روسیه ، چین و ایران، ناکامی در نابودی تروریسم، اختلاف نظر با دولت افغانستان و سازش با طالبان قابل تبیین است
جنگ تجاری چین و ایالات متحده آمریکا و پیامد آن بر کشورهای جنوب شرق آسیا؛ مطالعه موردی ویتنام و تایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور قدرت اقتصادی چین در دهه های اخیر در کنار کاهش سهم امریکا در تولید جهانی و تجارت بین المللی منجر به تغییر چشم انداز ژئوپلیتیکی جهان و تغییر موازنه اقتصادی در عرصه بین الملل شده است. این امر رقابت تجاری چین و امریکا را به نقطه اوج خود رسانده که در قالب جنگ تجاری قابل مشاهده است. رقابت اقتصادی-تجاری واشنگتن-پکن سبب شده تا منطقه جنوب شرق آسیا به میدان کشمکش و مناقشه میان این دو بدل گردد . پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه جنگ تجاری چین و امریکا بر اقتصاد کشورهای جنوب شرق آسیا مانند ویتنام و تایوان تأثیر گذاشته است؟ در پاسخ این فرضیه با روش تبیینی بررسی می شود که جنگ تجاری چین و امریکا از طریق اعمال تعرفه های تجاری و ایجاد محدودیت های وارداتی نسبت به یکدیگر منجر به تحول در واردات-صادرات و معاملات تجاری با کشورهای جنوب شرق آسیا به ویژه ویتنام و تایوان شده است. هدف این پژوهش، تبیین سیاست تجاری و اقتصادی چین و امریکا بر اساس استراتژی نومرکانتیلیسم در قالب جنگ تجاری است که این امر درنهایت موازنه اقتصادی در تمامی جهان به ویژه کشورهای جنوب شرق آسیا را با تحول روبه رو می سازد.
تحلیل برداشت های چینی از نیات و سیاست های امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵ (پیاپی ۷۵)
241 - 284
حوزه های تخصصی:
فهم و برداشت تصمیم گیران از رویدادها به اندازه و چه بسا بیشتر از خود آن رویدادها اهمیت دارد. فارغ از واقعیت ماجرا نخبگان در نتیجه برداشت های خود رفتار می کنند. از همین رو نقش عوامل شناختی و ذهنی در رفتار بازیگران بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که نخبگان چینی چه برداشت و فهمی از سیاست ها و نیات امریکا نسبت به کشورشان دارند. در مرحله بعد، تأثیر این برداشت بر روابط دوجانبه بررسی می شود. برای واکاوی این موضوع از چارچوب مفهومی مربوط به نقش برداشت ها در سیاست بین الملل بهره گرفته شده است. روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار نیز برای واکاوی و رمزگشایی دیدگاه نخبگان چینی بکار بسته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نخبگان چینی، امریکا را دشمن اصلی خود، دشمن هویتی خود، رقیب اصلی خود در حوزه های فناوری و اقتصادی و چالشگر قدرت و نفوذ چین در منطقه می پندارند. از نظر آنان، هدف اصلی امریکا جلوگیری از قدرت یابی و روند رو به رشد چین است. این برداشت ها سبب شده است سیاست چین نسبت به امریکا در سال های اخیر قاطعانه تر، تهاجمی تر و انتقادی تر شود.
رابطه ایران با ایالات متحده امریکا؛ امکان یا امتناع؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
105 - 131
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم مورد بحث در محافل سیاسی جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، مسئله رابطه با امریکا بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره فضایی از مخالفت، دشمنی، نفی، دگرسازی و خشونت واژه ای بر روابط ایران و امریکا حاکم بوده است. واقعیت این است که رابطه ایران و امریکا کلاف سردرگمی است که این دو کشور تنها بازیگران آن نیستند، بلکه بازیگران دیگری که از این رهگذر سود می برند در فرایند این روابط تأثیرگذار هستند. این مقاله ضمن تحلیل روندهای حاکم بر روابط ایران و امریکا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون، به بررسی پیشران های تأثیرگذار بر روندهای موجود پرداخته و به دنبال پاسخ به این پرسش مهم است که با توجه به استمرار پیشران های تأثیرگذار بر روابط ایران و امریکا، آیا امکان بهبود روابط میان دو کشور در آینده نزدیک وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه مطرح این است که با توجه به استمرار وجود پیشران های سه گانه تأثیرگذار در ایجاد روندهای موجود در مناسبات ایران و آمریکا، شامل تضادهای ایدئولوژیک میان ایران و امریکا، جایگاه اسرائیل و لابی صهیونیستی فعال در امریکا در اتخاذ سیاست های خصمانه امریکا علیه ایران و درنهایت، تأثیرگذاری کشورهای حوزه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان بر سیاست خارجی خاورمیانه ای امریکا، امکان بهبود روابط ایران و امریکا در آینده نزدیک متصور نیست.
تحرک و پویایی بین المللی در دوره ریاست جمهوری روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۳)
163 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارزیابی گام هایی است که دولت حسن روحانی برداشته است تا وضعیت بین المللی و منطقه ای ایران را تغییر و بهبود بخشد. از این رو، رئیس جمهور منتخب حسن روحانی و کابینه اش تأکید کرده اند که سیاست خارجی میانه رو و سازنده در سراسر دوره مسئولیت دنبال خواهند کرد. سؤال اصلی مقاله این است که عوامل مؤثر بر خروج ایران از انزوای بین المللی در دوره روحانی چیست؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که چرخه نخبگان با سرکارآمدن روحانی، رفع تحریم ها با حل مسئله هسته ای و بهبود نسبی وضعیت اقتصادی از جمله عوامل مؤثر بر خروج ایران از انزوای بین المللی محسوب می شوند. در واقع، دولت یازدهم موجب شد تصویر عدم همکاری و دشمنی ایران در نزد غرب و جهان عرب تا حدود زیادی کاهش یابد و با فاصله گرفتن از سبک گزافه گویی دیپلماسی، کاهش تنش، کاهش فشار بر برنامه هسته ای و کاهش فشار بر اقتصاد ایران از طریق لغو تحریم های هسته ای، در نهایت خروج ایران از انزوای بین المللی تحقق یابد.
ضرورت درک جایگاه استراتژیک ایران در پرتو ارزش های تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۲)
125 - 142
حوزه های تخصصی:
این مقاله متعاقب افزایش تنش بین ایران و آمریکا درمنطقه خاورمیانه و خلیج فارس متعاقب شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و حمله انتقامی ایران به پایگاههای آمریکا و تهدید دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر حمله به مراکز فرهنگی ایران نوشته شده است. مقاله نگاهی اجمالی به جایگاه استراتژیک ایران با تاکید بر ارزش های فرهنگی و تمدنی این کشور دارد. سوال اصلی مقاله این است که چرا رئیس جمهور آمریکا تهدید کرد که مراکز فرهنگی ایران را مورد حمله قرار خواهد داد؟ و چرا آمریکا علیرغم قدرت گسترده نظامی خود همواره از مصادره دستاوردهایش توسط ایران در منطقه خاورمیانه شکایت می کند؟ فرض مقاله این است که جایگاه فرهنگی و تمدنی ایران از دارایی های استراتژیک این کشور محسوب می شود و قدرت نرم ایران را در منطقه تقویت کرده است. بنابراین هم تهدید دونالد ترامپ به مورد هدف قرار دادن مراکز فرهنگی ایران و هم شاکی بودن آمریکا مبنی مصادره نتیجه لشگرکشی هایش در منطقه توسط ایران، در پرتو این دارایی استراتژیک ایران معنی پیدا می کند. دارایی فرهنگی و تمدنی ایران به عنوان یک ذخیره استراتژیک بسیار مهم در طی قرن های متمادی از زمان امپراطوری پارس تا کنون شکل گرفته، انباشته شده و قدرت نرم بسیار کارآمدی را در اختیار این کشور قرار داده است، که جایگاه ایران را در منطقه مستحکم کرده است. این قدرت نرم در مصاف با قدرت سخت ایالات متحده آمریکا کارآمدی و تاثیر خود را در مواقع مختلف نشان داده است. همچنین در ادامه مقاله، موارد دیگر تقویت کننده جایگاه استراتژیک ایران همچون وضعیت توپوگرافی کشور و نیز جایگاه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک آن مورد توجه قرار گرفته است
تبیین راهبرد ایران هراسی از جانب امریکا جهت مشروعیت سازی منطقه ای رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
97 - 118
حوزه های تخصصی:
راهبرد ایران هراسی سالهاست توسط امریکا دنبال شده است و برای آن اهداف متعددی چون به حاشیه راندن ایران، ایجاد اختلال درتعاملات منطقه ای و بین المللی آن، وهمچنین توجیهی جهت ایجاد ائتلاف برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران بیان گردیده است. نظریه موازنه تهدید که به واکنش دسته جمعی در مقابل تهدید دشمن مشترک اشاره دارد در بررسی این پژوهش درنظر گرفته شده است. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی بطور ویژه بدنبال بیان هدف امریکا از اعمال این استراتژی در راستای تامین منافع متحد استراتژیک منطقه ای، خود یعنی اسرائیل می باشد و بدنبال پاسخ به این سوال است که سیاست ایران هراسی آمریکا چه تاثیری بر مشروعیت بخشی منطقه ای اسراییل دارد؟ در پاسخ آورده ایم که امریکا با بزرگ نمایی تهدید ایران برای کشورهای منطقه و یکسان دانستن این تهدید برای همه بازیگران منطقه ای، ضمن ایجاد ائتلاف همه جانبه منطقه ای علیه ایران، این تهدید مشترک را مبنایی برای نزدیکی، حضور و مشروعیت منطقه ای رژیم صهیونیستی قرار داده است.