مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تثلیث
با گذار از رهیافت مدرن به رهیافت پست مدرن، ملزومات جدیدی در عرصه روش شناسی پژوهش کیفی مطرح شده است. تثلیث به عنوان یکی از شیوه های اعتباربخشی در تحقیقات کیفی محسوب می شود؛ ولی مطابق جهان بینی شالوده شکنانه پست مدرن، تثلیث نقش چندانی در اعتباربخشی به یافته های تحقیق ندارد، لذا، پژوهشگران پست مدرن، از روش کریستالیزه شدن به جای تثلیث برای افزایش اعتبار درونی یافته های تحقیق استفاده می کنند. اصل اساسی تثلیث، کاربرد استراتژی های مناسب و روش های متعدد برای شناخت پدیده است؛ در حالی که، در کریستالیزه شدن، از ژانرهای متعدد برای اعتباربخشی استفاده می کنند. کریستالیزه شدن، رویکرد تحقیق کیفی پست مدرنی است که با برجسته کردن توصیف های عمیق سبک های متعدد، راهی برای یکپارچه سازی موضوعات و الگوهای تجارب زندگی محسوب می شود. عدم توجه به مبانی هستی شناختی و مفروضات آن، تمایل به تحمیل هستی شناسی یگانه، نگاه مطلق گرایانه به واقعیت های چندگانه به طور اجتماعی برساخته شده، از جمله انتقاداتی هستند که باعث شده است تا پژوهشگران برای اعتباربخشی در متون پست مدرن از مفهوم کریستالیزه شدن استفاده کنند.
قلمرو دین و زوایای ایمان از نظر اگوستین
حوزه های تخصصی:
زندگی فکری و دینی اگوستین را در چند مرحله می توان تصوبر نمود: زمانی که سخنوری سیاسی بود. سپس طالب حکمت گردید. خشک بودن فلسفه وخالی بودن فلسفه از دین ومعنویت او را به سوی مانویت دو انگارانه کشاند. و پس از 9 سال به شکاکیت اکادمیان گرفتار گشت بعدها نیز به عنوان استاد وکالت در میلان مشغول شد. تا اینکه وارد شدن در مسیحیت ورق جدیدی را در زندگی او گشود. تعریف آگوستین از عقل، تبییین ایمان، اثبات خداوند، خلقت،رابطه نفس وبدن.معاد ازل وابد، زمان از اموری است که نمی تواند در تبیین مساله انتظار بشر از دین به نظر آگوستینوس کمک نماید. اعتقاد به خدای قادر وخیر مطلق، تبیینی جدید از تثلیث، رابطه نفس وبدن، اعتراف به گناه، تقدسی فوق العاده به کلیسا بخشیدن رابطه عقل وایمان از تعابیری هستند که در تفکر آگوستین و فلسفه مسیحی آگوستین نقش عمده ای دارند. «ایمان می آورم تا بفهمم» شاید طلیعه ای باشد برای پیش بینی افق فکری آگوستین و نظر او راجع به دین و عقل.
فلسفه دین هگل: دیالکتیک تثلیث در رابطه سکولار خدا و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
171 - 192
حوزه های تخصصی:
پرسش از رابطه خداوند و جهان، در طول تاریخ فلسفه، پرسشی همواره مهم و حیاتی بوده است. این رابطه گاه رابطه ای جدی و آن به آن و متصل و گاه منفصل و اصطلاحا سکولار است. در این نوشتار تلاش شده که بر مبنای فلسفه دین هگل، فیلسوف مهمی که به بازتفسیر مسیحیت می پردازد، به ایضاح رابطه خدا و جهان در نظرگاه وی پرداخته شود. جایگاه خداوند در جهان چیست؟ برای این کار، پس از طرح دوگانه تعالی و حلول در تفسیر پروتستانتیزم به تعریف سکولاریسم جهت تبیین این مفهوم و سپس به توضیح تثلیث، آموزه مهم مسیحیت که در فلسفه دین هگل جایگاه مهمی دارد پرداخته می شود. این آموزه بنا به تفاسیری از خود هگل، زیربنای دیالکتیک سوژه-ابژه را در هگل تشکیل می دهد و او مواقف دیالکتیک را با اقانیم تثلیث توضیح می دهد. در انتها رابطه خدا و جهان از منظر دوگانه حلول و تعالی در نظرگاه هگل شرح و توضیح داده می شود.
نقد و بررسی وجود شناسیِ عارف لوتری یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاکوب بومه، از جمله عارفانی است که به تحلیل نحوة صدور کثرت از وحدت پرداخته است. از دیدگاه وی، مقام ذات که وی گاه از آن به لاذات و لاوجود تعبیر می کند، قابل شناخت نیست. شناخت آنگاه میسر است که کثرتی متجلی شود و در پرتو آن، معرفتی حاصل آید. بومه حلقة واسطة ظهور این کثرت را، ارادة ذات می داند که می خواهد شگفتی های مندرج در ذات را رؤیت کند. ازاین رو، مرتبه ای قابلی، که وی از آن به مرآت و حکمت ازلی یاد می کند، ایجاد می شود و ذات در آن شگفتی های مندرج در خود را به منزلة کلمة صادر از خود مشاهده می کند. از نظر وی، این کلمه که در واقع تصویر منعکس شده در حکمت ازلی است، همان عیسی مسیح است. در گام بعد، این ظهورات علمی به وسیلة روح القدس انتشار می یابند.
ثنویت قدرت در بن مایه های تثلیث «اوستا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب اوستا، در شمار کهن ترین سرودها و متن های ایرانی است که روزگاری در شمار کتاب های آسمانی بوده و طی مراحل گوناگون، دست خوش تحوّلاتی بنیادین شده و آن را از بن مایة توحیدی اش دور ساخته است. ثنویت و تثلیث هر یک مبانی اعتقادی هستند که از دیرباز تاکنون در آیین ها و مذاهب الهی و غیرالهی نمود می یابند. پژوهش های انجام شده دربارة اوستا، بیشتر معتقد به ثنوی گری با تأثیر از آیین «زروان» با محوریت دو قدرت «اهورامزدا» و «اهریمن» است و پژوهش های تاریخی در متون گوناگون، به مثلث قدرت اهورامزدا، آناهیتا و میترا تکیه دارد. این پژوهش به شیوة «توصیفی تحلیلی» می کوشد با استناد مستقیم به اوستا و غیرمستقیم به سایر منابع، بازتاب نقش روحانیان در تاریخ و نیز شاهان عصر هخامنشی و ساسانی را در اوستا بررسی می کند و شاخه ای از پوشش تفکر تثلیثی را در دین زرتشت نشان دهد که ریشه های آن را بیش و پیش از آنکه در زروانیسم بجوییم، باید در میتراییسم جست وجو کنیم.
بررسی تطبیقی گونه های دعای شیعه و کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در مورد دعا و ویژگی های آن، از جهت محتوا، جهت صدور و مخاطب آن از جمله کارهای بایسته در دعاپژوهی است که به عنوان گونه شناسی دعا مطرح می شود. اهمیت دعا در شیعه و کاتولیک و آثار سازنده آن در نیل به سعادت و لزوم پژوهش در زمینه اصناف و گونه های آن و اهمیت بحث تطبیقی میان این دو مذهب، نویسنده را بر آن داشت که به بررسی تطبیقی گونه های دعا از نظر شیعه و کاتولیک و بیان وجوه شباهت و تمایز آنها بپردازد. روش بحث توصیفی تحلیلی است. گونه های دعای شیعی و کاتولیک بر اساس صدور، محتوا و مخاطب مورد بررسی قرار می گیرد. مهم ترین نتایج این پژوهش، تشابه محتوایی دعای شیعه و کاتولیک در برخی موارد، مانند تجلیل خدا و حاجت خواهی، و تمایزی مانند تجلیل توحیدی یا تثلیثی، توسل یا شفاعت است. مخاطب دعای شیعه خداوند و بالتبع و به شکل طولی پیامبر و ائمه هستند، اما دعای کاتولیکی سه وجود خدای پدر، پسر و روح القدس را به شکل استقلالی مورد خطاب قرار می دهد.
نکته نویافته در بیتی از قصیده ترسائیه خاقانی؛ نگاهی تازه به تربیع و تثلیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
135 - 151
حوزه های تخصصی:
قصاید خاقانی یکی از دشواریاب ترین قصاید موجود در زبان و ادب فارسی است که پژوهش های بسیاری درباره شرح ابیات و لغات و ... آن انجام شده است؛ اما همچنان در دیوان اشعارش، به نسبت با دیگر دیوان های شاعران فارسی گوی، نکات مبهمی وجود دارد که خواننده در فهم آن با مشکل روبه رو می شود؛ ازجمله این ابیات دشوار می توان به بیت زیر از قصیده ترسائیه اشاره کرد: «به تثلیث بروج و ماه و انجم به تربیع و به تسدیس ثلاثا» برپایه نظریه منجمان و شارحان، تثلیث و تربیع به ترتیب سعد و نحس فلک است؛ چگونه ممکن است شاعر برای شفاعت و رهایی از زندان، ممدوح خود را به نحوست فلک قسم داده باشد. شروح بسیاری بر این بیت نوشته شده است؛ اما همچنان مفهوم آن در هاله ای از ابهام قرار دارد. این نوشته درپی یافتن پاسخ به این پرسش است که مقصود خاقانی از ذکر تربیع و تثلیث چیست. براساس یافته های پژوهش، دو واژه تثلیث و تربیع در معنیِ رایج آن یعنی اصطلاح نجومی به کار رفته و به دیدگاه کلامی خاقانی اصلاً توجهی نشده است. در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از منابع کلامی مسیحی و برپایه نظریه های یونگ، تأویل جدیدی از واژه تربیع ارائه شود که به نظر شاعر نزدیک تر باشد. نویسنده در این تحقیق نشان می دهد مریم در نزد گروهی از مسیحیت از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در جایگاه عامل چهارم (تربیع) پرستش می شود؛ از این رو شاعر این نکته را دریافته است و ممدوح را به حضرت مریم قسم می دهد تا در نزد شاه شروان از او شفاعت کند. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی تلاش می شود تا با نگاهی تازه، بیت نامبرده بررسی شود.
کاربرد تثلیث در پژوهش های کیفی (با تاکید بر رویکرد نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶۷
147 - 166
بر خلاف رویکرهای کمی، در رویکردهای کیفی، هدف اساسی، نظریه سازی است. رویکرد نظریهزمینه ای یکی از رویکرهای پیشرفته کیفی است که در دوران گذار از رویکردهای اثباتی به فرا اثباتی به شکل جدی مطرح شده است. این رویکرد با کنکاش و جستجوی نکات کلیدی بدست آمده از عبارات، کلمات، جملات و جز آنها، به دنبال توصیف پدیده مورد نظر با هدف نظریه سازی است که برای حصول این امر نیاز دارد از روشها، نظریه ها و مقایسات متعدد سود جوید. این امر همان استفاده از تکنیکی است که تحت عنوان تثلیث از آن یاد می گردد. بنابراین، در مقوله تثلیث، محقق از روشهای متعدد تحقیقی برای مطالعه در مورد یک پدیده استفاده می نماید. در واقع اصل اساسی تثلیث، کاربرد استراتژی های مناسب و روشهای متعدد برای شناخت پدیده با هدف تایید یافته ها از طریق همگرا ساختن چشم اندازهای مختلف می باشد. بر این اساس، این مقاله در پی معرفی مفهوم تثلیت در پژوهش های کیفی و کاربرد خاص آن در رویکرد نظریهزمینه ای است.
رنج قدسی و رهایی در الهیات متأخر مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقال درصدد است، علاوه بر واکاوی مفهوم رنج، به رابطه بین رنج و رهایی (رستگاری) در الهیات مسیحی بپردازد. تمرکز نویسنده بر سه طیف از رنج است که نه تنها از هم گسسته و غیرمرتبط نیستند، بلکه در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر نیز به سر می برند: رنج مسیح به عنوان انسانی برگزیده و حتی خارق العاده؛ رنج انسان (معمولی) و رنج خدا. سئوال درباره چرایی و چگونگی تحقق رنج است و توجه به یک رویکرد تئولوژیک در الهیات مسیحیت؛ خدایی که رنج می کشد. پاسخ الهیات مدرن مسیحی به این سئوال که آیا خداوند (با همه قدرت و قهاریتش) می تواند دچار رنج شود، مثبت است و البته می کوشد به پارادوکس قادر و مطلق بودن خدای یگانه (که در عین حال پدر است) و رنج کشیدنش، با طرح مفاهیمی چون تجسم، کنوسیس (Kenosis) خدای عشق و رهایی، پاسخ دهد. البته این پاسخ، شرحی توأمان است بر چرایی رنج مسیح، و البته وجه کنوتیکی و غیرفیزیکی رنج او. از این رو وجه کنوتیکی رنج پدر و پسر، نشان از عمق رنجی داوطلبانه، آگاهانه و عامدانه، برای رستگاری بشر دارد؛ هرچند پدر این رنج را از همان ابتدای خلقت و با حلول روح خود در بنی آدم به جان خریده است. روایت چرایی و چگونگی وقوع این رنج که در الهیات مسیحی، رنج قدسی و الهی (sacred and divine suffering) نام گرفته با بهره گیری از رویکردهای متألهان متأخر مسیحیت (کاتولیک) انجام شده است که برخی از آنها مانند یورگن مولتمان، مفهوم رنج قدسی را تا بعد پراکتیکال الهیات امید و رهایی بخش (liberation theology) تداوم داده اند.
امکان یا امتناع الهیاتی روشمند در نامه های پولسِ قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
93-110
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه پولس چهره ای مهم و تأثیرگذار در تاریخ مسیحیت به شمار می آید، این پرسش در خصوص نامه های منسوب به او قابل طرح است که آیا می توان الهیاتی روشمند و منسجم را در نوشته های او ملاحظه کرد. در این جستار، ضمن توجه به دیدگاه های مختلف درباره امکان یا امتناع الهیاتی روشمند در آرای پولس، امکان چنین الهیاتی را در نامه های پولس، مورد توجه قرار خواهیم داد. او خود در ارائه الهیاتی روشمند، از سویی به پیشینه الهیاتی اش در سنت یهودیت توجه دارد؛ چنان که بسیاری از پژوهشگران الهیات مسیحی بر این امر اذعان دارند که ایمانِ پولس در تعلق وی به سنت یهودی ریشه دارد؛ از سوی دیگر، پولس به تجربه های شخصی و عرفانی اش در مواجهه با سنت الهیاتیِ مسیحی نیز توجه دارد. در این پژوهش، با توجه به چهار آموزه کلیدی در الهیات مسیحی، بیان خواهیم کرد که می توان الهیاتی روشمند، البته نه چندان واضح، را در نامه های پولس ملاحظه کرد. این چهار مبحث عبارت اند از: مبرا بودن از گناه از طریق ایمان، الهیات اخلاقی، گناه نخستین و تثلیث.
چندخدایی از دیدگاه قرآن و عهد جدید و آسیب شناسی عهد جدید در این زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان الهیات عهد جدید برخلاف الهیات قرآن کریم (که برتوحید بنا نهاده شده است)، مبتنی بر آموزه تثلیت است. این آموزه بر سه اقنوم مجزا، یعنی پدر، پسر و روح القدس مبتنی است. پدر در الهیات مسیحی همان روح خداوند است که ضرورتاً الهی است و روح القدس حقیقتاً خود خداست. پسر، عیسی مسیح است که برای رستگاری و نجات بشریت آفریده شده است. این سه اقنوم در میان متکلمان و متألهان مسیحی مبتنی بر نوعی چندخدایی و یا شرک نیست. هدف اصلی این مقاله پاسخ به این پرسش است که دیدگاه قرآن کریم و عهد جدید درباره چندخدایی و آسیب های مترتب بر آن در عهد جدید چیست؟ از این رو، برای فهم بهتر این موضوع، به رویکرد قرآن کریم نسبت به چندخدایی در مسیحیت نیز اشاره شده است.
رویکردی تطبیقی به مسئله «تثلیث» از منظر قرآن کریم، کتاب مقدس و ارباب کلیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۷, Issue ۲۴, Autumn ۲۰۲۰
11 - 31
حوزه های تخصصی:
مسئله تثلیث از مهم ترین و پیچیده ترین اصول اعتقادی جهان مسیحیت است و به واسطه اشکالات عقلی و فلسفی متعددی که این اعتقاد به همراه دارد، عالمان مسیحی با چالش جدی روبرو شده اند و همواره در گفتگوهای میان ادیان، از این مسئله به عنوان یکی از مشکلاتی یاد می شود که نظام فکری و اندیشه ای مسیحیت با آن مواجه است. در به وجود آمدن عقیده تثلیث میان مسیحیان، عوامل فراوانی دخیل بوده است که از جمله آن می توان به افکار پولس و فلسفه یونان اشاره کرد. غیر عقلانی بودن تثلیث، امروزه یکی از مناشی انکار دین مسیحیت در میان صاحب نظران ادیان مختلف شمرده می شود که مراجعه به کتاب مقدس و بررسی شواهد تاریخی و عقلی نشان می دهد تثلیث در دوران پس از ظهور حضرت عیسی (علیه السلام) به اعتقادات مسیحیان افزوده شده است؛ لذا شناخت حقیقت تثلیث و توجیهات پذیرندگان آن در کنار بررسی پیامدهای پذیرش تثلیث از جمله مسائلی است که این پژوهش که با روش کیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد علمی انجام شده است، به دنبال کشف آن بود. نتایجی که از این پژوهش تطبیقی حاصل شد، حاکی از رد عقیده «تثلیث» به استناد منابع ادیان توحیدی و استدلال های عقلی است که نشان می دهد این اعتقاد، الهی نبوده و ریشه در بدعت هایی دارد که به دین مسیحیت اولیه وارد شده است.
کفر «ثالِثُ ثَلاثَهٍ» و توحید «رابِعُ ثَلاثَهٍ» از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
203-222
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم با تعبیرهای مختلف از یک سو، به نفی شرک و چندگانه پرستی می پردازد و از سوی دیگر، مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می نماید. نفی اعتقاد به « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا و تاکید بر « رابِعُ ثَلاثَهٍ » بودن او، یکی از این راه هاست. ازمنظر قرآن کریم، تعبیر « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » درباره خدا، بیانگر محدودیت، جسمیت و هم عرض بودن خدا با سایر موجودات و به تبع آن، اِسناد وحدت عددی به خداست؛ به طوری که اگر خدا به همراه دو نفر باشد، با آنها به شمارش درآمده، مجموع آنان سه نفر می شود. از این جهت، « ثالِثُ ثَلاثَهٍ » کفر و باطل است. این در حالی است که « رابِعُ ثَلاثَهٍ »، خدا را از محدودیت و هم عرضی با سایر موجودات دور داشته، وحدت او را غیر عددی می داند و به همین دلیل، اگر خدا با دو موجودی، معیت داشته باشد، سومی آن دو بوده، بر آنان احاطه قیّومی و عملی دارد، نه اینکه با آنها شمارش شود و به عدد و رقم آنان اضافه گردد. به همین دلیل، « رابِعُ ثَلاثَهٍ » نشانه توحید ناب بوده، درباره خدای سبحان به کار می رود.
نقد سازگاری توحید قرآن و کتاب مقدس در اندیشه دنیز ماسون (با نگاهی به اندیشه تفسیری ملاصدرا)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
95 - 122
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به تثلیث در کتاب مقدس مسیحی از چالش ها ی بسیار مهم برای متکلمان مسیحی بوده است؛ به ویژه برای کسانی که کوشیده اند در بحث تطبیقی آن را سازگار با توحید در قرآن نشان دهند. خانم ماسون با اذعان به برتری قرآن در مسئله توحید در قرآن و برخی ضعف های اندیشه مسیحی در آن، تلاش دارد از این چالش بیرون آمده، به نوعی اندیشه تثلیث را سازگار با توحید نشان دهد؛ اما در این راه موفق نبوده است. تلاش برخی محققان بر آن است دیدگاه او را متفاوت با اندیشمندان مسیحی دیگر و متأثر از اندیشه عرفانی اسلام نشان دهند؛ اما تبیین دیدگاه او نشان می دهد اندیشه او با دیگر اندیشمندان مسیحی تفاوت ندارد. همچنین اندیشه او متفاوت با دیدگاه عرفانی است که از وحدت وجود سخن گفته اند. اعتقاد به تثلیث با هر نوع تقریری از آن با دیدگاه قرآن تفاوت بنیادی دارد. این تفاوت و انتقاد بنیادی به عقیده تثلیث با دقت در آیات قرآن و اندیشه تفسیری برخی اندیشمندان مانند صدرا به طور روشن قابل بازیابی است.
عقاید بنیادین مسیحیت در بوته نقد مفسران قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به رسالتی که مفسران قرآن کریم در بیان معنا و مراد آیات کریمه قرآن دارند، در این تحقیق، آراء ایشان در بیان و فهم آیاتی از قرآن که به نقد افکار و عقاید بنیادین مسیحی متعرض شده اند، مورد کاوش و ارزیابی قرار گرفته است. تبیین و ارزشیابی نظرات مفسران قرآنی در این موضوع، می تواند به فهم بهتری از این آیات قرآن منجر شده و برخی ابهامات و پرسش-ها پیرامون آنها را روشن کند؛ علاوه بر آن، طیفی از دیدگاه های انتقادی نسبت به اعتقادات مسیحی را که کمتر به آن توجه شده است معرفی کند، چراکه با وجود برخی ایرادات، کمبودها و نارسایی ها، بسیاری از انتقادات مفسران قرآن مواردی قابل اعتناء و حائز توجه هستند. در این تحقیق، با تکیه بر تفاسیر متعدد و با روش تحلیلی، به پاسخ سؤالاتی پیرامون آیه شریفه 157 سوره نساء و آیات 17، 73 و 116 از سوره مبارکه مائده پرداخته شده و در ذیل آنها، نقدهای مفسران قرآن از اصول مسیحیِ تثلیث، تجسد و اتحاد و فدا مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی آموزه فدا شدن حضرت مسیح با رویکرد انتقادی بر اساس قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۵۱
113 - 140
نقد و بررسی و معقولیت سنجی آموزه های ادیان یکی از پرسش های مبتلابه بشر است و در این میان، آموزه فدا که به موجب آن بشریت به خاطر گناه ابوالبشر حضرت آدم باید تاوان و خسارتی بپردازد واین خسارت با رنج و مرگ مسیح پرداخته شده است، از جمله مسائلی است که در هاضمه ادراکی و عقلانیت انسان مدرن با چالش هایی مقرون شده است چالش برانگیز در مسیحیت معاصر است. از آنجا که قرآن به عنوان معجزه جاوید در عالم هستی، معیار و محک بی نظیری است برای میزان توجیه پذیری و صحت آموزه های ادیان به ویژه ادیانی که از دستبرد تحریف کنندگان در امان نماندند، مقاله حاضر با هدف بررسی و سنجش این آموزه از نگاه قرآن کریم به روش توصیفی- تحلیلی آیات مرتبط را در معرض تدبر و تأمل قرار داده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم هم دوش با روایات اسلامی، هیچ گاه این باور را تأیید نمی کنند و با تأکید بر عصمت حضرت آدم(ع) و سایر پیامبران، با تصریح به عروج حضرت عیسی(ع) قبل از به صلیب کشیده شدن و هرکسی را مسئول سرنوشت خود دانستن و همچنین معرفی اعمال آدمی به عنوان معیار نجات وی، مسأله فدیه را باطل می شمارد.
بررسی شناخت و آگاهی مفسران قرآن در ادوار پیشامعاصر نسبت به اعتقادات آئین مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ آذر ۱۴۰۱ شماره ۳۰۰
41-50
مفسران قرآن، نظر به رسالتشان در تبیین معنا و مقصود آیات قرآنی، از دواعی کافی برای کنجکاوی بیشتر در عقاید نصاری که مورد طعن قرآن هم قرار گرفته است، برخوردار بودند. ازاین رو شماری از ایشان هم احساس نیاز کرده و به بیان و سپس ردّ این تعالیم یا مراجعه به کتب عهد جدید اقدام کرده اند. این تحقیق، با روش کتابخانه ای و اسنادی در استخراج و روش تحلیلی در پردازش، به جست وجوی عملکرد و دستاوردهای مفسران قرآن در اعصار پیش از معاصر در زمینه شناخت مفاهیم اساسی الهیات مسیحی پرداخته است. براساس یافته های تحقیق، پنج تن از مفسران، یعنی وزیر مغربی، برهان الدین بقاعی، قرطبی، ابن تیمیه و آلوسی در این نوع از مطالعات شاخص بودند گرچه دیگر مفسران قرآن، اطلاع مناسبی از این موضوعات نداشتند و مطالعات تطبیقی بین قرآن و کتاب مقدس در ادوار پیشین توسعه نیافت. با وجود اینکه گسترش آن می توانست به فواید مهمی بیانجامد. ضمناً نباید نادیده انگاشت که اثر منفی ناشی از رواج اسرائیلیات در تفاسیر در این موضوع بی تأثیر نیست.
تفسیرتثلیث، تصلیب، عروج و رجعت عیسی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
105 - 131
حوزه های تخصصی:
شخصیت داستانی و اسطوره آمیز مسیح(ع) دستاویزی برای دانش ادبی فراهم کرده است. این پژوهش، جدای از پرداختن به نقش و تأثیر عیسی در متون ادب فارسی، با بینشی عرفانی به شرح منسجم تثلیث، تصلیب، عروج و رجعت عیسی پرداخته و یافته های مسئله را با شواهدی از ادب فارسی به روش تفسیری، تبیین کرده است. همچنین با نگاهی به زندگی شگفت آور مسیح(ع)- با هدف مانا شدن باورمندی ها- ضرورت تحقیق را روشن ساخته است . از سویی با دیدگاهی استعاره گونه، تثلیث را رمزی از وحدت دانسته و صلیب را نماد نفس اماره نشان داده که باید با آن مبارزه کرد. اما از منظر اسطوره دایره، عروج را نشانه قرب و رجعت را استعاره از بازگشت به اصل خویشتن، شناسانده و با نگاه عرفانی، آشکارکرده که با راهنمایی پیری خردمند چونان مسیحی ورجاوند ، می توان مجردوار با رهایی از مغرب تن به مشرق جان عروج داشت تا به وطن حقیقی وجایگاه عشق، برای جاودانگی رجعت کرد.
تثلیث در عهد جدید و نگاه قرآن کریم در این زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
209 - 245
حوزه های تخصصی:
در عهد جدید عیسی «مولود مقدس»، «بنده خدا»، « پسر انسان»، «مسیح»، «منجی»، «شبان نیکو»، «صورت خدای نادیده»، «پسر خدا»، «کلمه خدا» و نهایتاً در انجیل یوحنا و نوشته های او و رساله های پولس و اعتقادنامه ها، عیسی «خدا» نامیده می شود. اما در قرآن کریم عیسی علیه السلام با عنوان «پیامبر بزرگ»، «پیامبر اولو العزم»، «روح الله»، «کلمه الله»، «مؤید به روح القدس»، «دارای خلقتی استثنایی و معجزه آسا»، «عبد و بنده خدا»، «نشانه نزدیکی قیامت» ذکر شده است و فرزند خدا و یا خدا معرفی نمی شود. روش این مقاله، ﺗﻮﺻیﻔی- تحلیلی و در عین حال تاریخی و مقایسه ای (تطبیقی)و کتابخانه ای و در مواردی هم معناشناختی است. آنچه در عهد جدید (در بخش «عیسی خدایی» آن) موجود است «تثنیه» است نه «تثلیث»، یعنی فقط از «پدر» و «پسر» سخن به میان آمده است. قرآن بر اساس نظام توحیدی، با صراحت و قاطعانه به انکار و نقد آموزه تثلیث پرداخته و با رد هرگونه اعتقاد به الوهیت عیسی مسیح علیه السلام یا همانیِ الله و مسیح، این عقیده را کفرآمیز و شرک آلود و غلوآمیز خوانده است.
بررسی دیدگاه قرآن و عهد جدید در باره الوهیت مسیح (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در قرآن مجید مسیح (علیه السّلام) خود را بنده خدا می داند و هرگونه ادعای الوهیت را از خود نفی می کند؛ ولی مسیحیان تثلیث گرا معتقدند عیسی در عهد جدید ادعای الوهیت کرده که به ظاهر این مسئله تضادی بین قرآن و عهد جدید را می نمایاند. برای حل این مسئله در صدد بررسی آن بر آمدیم که «آیا متون عهد جدید، مدعی الوهیت مسیح (علیه السّلام) هستند یا این مسئله را نفی می کنند؟» هدف این پژوهش نشان دادن همسویی قرآن مجید با عهد جدید در نفی الوهیت عیسی مسیح (علیه السلام) و بررسی باور به تثلیث از منظر عهد جدید می باشد. روش تحقیق نیز بر اساس تحلیل متنی و تفسیر متن مقدس به متن مقدس است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عیسی مسیح (علیه السّلام) در انجیل بارها با شیوه های مختلف منکر الوهیت خود شده است تا هرگونه تردید در این باره رفع شود؛ چنانکه در قرآن مجید نیز تأکید شده که عیسی مسیح (علیه السّلام) هیچ گاه مدعی الوهیت خود نبوده است.