مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اطلاعات مالی اساس ارزشیابی را در بورس اوراق بهادار تشکیل می دهد. در مطالعه حاضر به بررسی عدم تقارن اطلاعاتی و اندازه شرکت در مدیریت سود شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار پرداخته شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی می باشد. انجام پژوهش در قالب استدلالات قیاسی-استقرائی است. داده های مورد نیاز از طریق مطالعه صورتهای مالی، یاداشت های همراه و گزارش های مالی شرکت های مورد مطالعه، نرم افزارهای اطلاعاتی، آرشیوهای الکترنیکی و اینترنتی جمع آوری و در صحنه گسترده اکسل سازماندهی و محاسبه شده تا در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار Eviews مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. جامعه آماری شامل شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران، در محدوده زمانی بین سالهای ۱۳90 الی ۱۳92 می باشد نمونه مطالعاتی به روش حذف سیستماتیک با توجه به محدودیت های فوق 60 شرکت می باشد. یافته ها: نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین عدم تقارن اطلاعاتی با مدیریت سود وجود دارد. همچنین ارتباط معناداری بین اندازه شرکت با مدیریت سود وجود دارد.
بررسی تأثیر مدیریت سود و استراتژی تجاری بر ریسک ورشکستگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
حاکم شدن وضعیت رقابتی بر بازارهای مالی بسیاری از شرکت ها را با احتمال ریسک ورشکستگی مواجه کرده و از گردونه رقابت خارج می کند. این امر می تواند موجب نگرانی صاحبان سرمایه شود. از ریسک ورشکستگی به عنوان یک حقیقت مهم در چرخه عمر واحدهای تجاری مدرن یاد می شود که می تواند منجر به تحمل هزینه های اقتصادی و اجتماعی سنگین به سهامداران، اعتباردهندگان، مدیران، کارکنان و در مجموع به کل اقتصاد خواهد شد. مسئله اصلی در اینجا شناسایی عواملی است که می توان از طریق آن ها احتمال ریسک ورشکستگی شرکت در آینده نزدیک را پیش بینی کرد. بر اساس مطالب ذکرشده هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین مدیریت سود و استراتژی تجاری با ریسک ورشکستگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به منظور دستیابی به هدف فوق، اقدام به تدوین دو فرضیه شد. بر این اساس به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، نمونه ای متشکل از 135 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1393 الی 1398 انتخاب شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش نیز از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که مدیریت سود بر ریسک ورشکستگی تأثیر مثبت و معناداری دارد بدین معنی که با افزایش مدیریت سود، ریسک ورشکستگی افزایش خواهد یافت؛ درحالی که استراتژی تجاری تأثیر منفی و معناداری بر ریسک ورشکستگی دارد، بدین معنی که با افزایش استراتژی تجاری، ریسک ورشکستگی کاهش می باید.
بررسی ارتباط بین محدودیت های مالی، تولید ناخالص داخلی و اقلام تعهدی اختیاری
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اقلام حسابداری که در گزارش های مالی تهیه و ارائه می شود، سود خالص است. معمولاً سود به عنوان مبنایی برای محاسبه مالیات، عاملی برای تدوین سیاست های تقسیم سود و راهنمایی برای سرمایه گذاری و تصمیم گیری به حساب می آید. باید توجه داشت که برخی از ویژگی های ذاتی شرکت ها، سودمندی اقلام تعهدی را با افزایش احتمال میزان خطای برآورد کاهش داده و از این طریق بر روی کیفیت اقلام تعهدی تأثیرگذار است و موجب می شود تا مدیران برای نشان دادن هر چه بهتر عملکرد شرکت، از طریق اقلام تعهدی اقدام به مدیریت سود کنند. لذا بر پایه این استدلال، هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین محدودیت های مالی، تولید ناخالص داخلی و مدیریت سود است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که بین محدودیت های مالی شرکت های حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی و میزان اقلام تعهدی اختیاری افشاشده رابطه منفی و معناداری وجود دارد. لذا فرضیه اول مورد تایید واقع گردید. همچنین نتایج حاکی از تایید فرضیه دوم مبنی بر آن است که بین میزان محدودیت های مالی شرکت های حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی و میزان اطلاعات مربوط افشاشده رابطه منفی و معناداری وجود دارد؛ و از سویی دیگر، فرضیه سوم نشان می دهد بین تولید ناخالص داخلی و مدیریت سود در شرکت های حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
نگاهی به جایگاه اقلام تعهدی در صورت های مالی و اثرگذاری آن بر پیشگیری و اجتناب از زیان
حوزه های تخصصی:
اقلام تعهدی تفاوت بین سود حسابداری و جریان وجوه نقد حاصل از عملیات را بیان می کند. بدین معنی که اقلام تعهدی بزرگ، نشان دهنده فزونی سود گزارش شده نسبت به جریان وجوه نقد تولید شده توسط شرکت می باشد. این تفاوت، نتیجه قیود حسابداری می باشد که چه زمانی درآمد و هزینه باید شناسایی شوند. اقلام تعهدی را می توان به اجزای اختیاری و غیراختیاری تفکیک کرد. اجزای اختیاری اقلام تعهدی عبارت از اقلامی است که مدیریت می تواند کنترل هایی بر روی آن ها اعمال کند. اجزای غیراختیاری اقلام تعهدی عبارت از اقلام تعهدی است که مدیریت نمی-تواند بر روی آن ها کنترلی اعمال نماید. از جمله دلایل و انگیزه هایی که مدیران را وا می دارد تا از پیش بین زیان اجتناب ورزند می توان به تلاش برای حفظ سمت و شغل ارتقای آن، تعیین یه هدف مساعد و مطلوب برای عملکرد و تلاش آتی و فشار از سوی ساختار حاکمیت شرکتی بانک محور و... اشاره کرد. برخی از این انگیزه ها به طور بالقوه در مدیران ایرانی نیز وجود دارد مثلا برخی ازمدیران شرکتهای ایرانی، مدیریت شرکتی را برعهده دارند که متعلق به یک هلدینگ یا سازمانی است که شرکتهای دیگری رانیز در مجموعه سرمایه گذاری خود دارد. بنابراین مدیر تلاش می کند تا با پیش بینی سود واجتناب از پیش بینی زیان، انگیزه و اشتیاق خود را برای دستیابی به یک هدف مطلوب و موفقیت آمیز نشان دهد. با توجه موارد بالا دراین مقاله علمی به دنبال پاسخ این سوال هستیم که آیا بین مدیریت اقلام تعهدی و اجتناب از زیان رابطه وجود دارد؟
پریشانی سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار
حوزه های تخصصی:
پریشانی سرمایه گذاران مستعد محدودیت های توجهی هستند. این محدودیت های توجهی دال بر این هستند که سرمایه گذاران قادر نیستند همزمان تمامی شرکت های خود را با یک شدت مورد نظارت قرار خواهد داد. از این رو امکان دارد سرمایه گذاران در نقاط معینی از زمان و برای برخی از شرکت ها خود تبدیل به پریشان سرمایه گذاران شده و نظارتی با شدت کمتر از حد بهینه ارائه خواهد شد. پریشانی سرمایه گذاران نهادی در نظارت و انضباط بخشیدن به مدیران نشان می دهند که مالکیت نهادی رابطه ای منفی با مدیریت سود واقعی خواهد داشت . سرمایهگذاران نیز با توجه به سطح سودآوری شرکت، تصمیم به نگهداری با فروش سهام میگیرند. مسأله ای که در حال حاضر در بورس اوراق بهادار خودنمایی می کند، عدم شناخت صحیح عوامل رفتاری مؤثر بر تصمیمات سرمایهگذاری سرمایه گذاران است. این عدم شناخت صحیح سبب می شود که کارایی بازار کاهش پیدا کند و منابع مالی به درستی تجهیز و تخصیص پیدا نکنند و در نهایت سبب اتلاف منابع در این بازار میگردد. بنابراین شناخت عوامل مذکور میتواند علاوه بر توسعه دانش مالی رفتاری در کشور به آشنا کردن سرمایه گذاران با تورش هایی که ناخواسته در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری خود با آنها مواجه هستند، کمک نماید. این مطالعه از نوع مطالعات کیفی تحلیل محتوا است و با توجه به روش اجرا مطالعه مرور نظام دار (سیستماتیک) تلقی می شود. نتایج مطالعات مختلف نشان میدهد بین مدیریت سود و پریشانی سرمایه گذاران ارتباط معناداری وجود دارد.
فراتحلیلی از اثر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2237 - 2250
حوزه های تخصصی:
حاکمیت شرکتی معمولاً در قالب مجموعه ای از سازوکارهای طراحی شده به منظور کاهش مشکلات نمایندگی میان سهامداران و مدیران به دلیل تفکیک مالکیت و کنترل تعریف می شود که در سطح وسیع، سازوکارهای داخلی (همچون نقش، ساختار و انگیزه های هیئت مدیره، ساختار سرمایه و ...) و سازوکارهای خارجی (همچون قوانین و مقررات، بازار سرمایه، بازار محصول و ...) را شامل می شود.در این پژوهش به منظور جمع بندی دقیق تر نتایج متضاد مطالعات متعدد انجام شده در زمینه تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود، از روش فرا تحلیل (متاآنالیز) استفاده شده است. این روش روی نمونه ای شامل 62 مطالعه، مشتمل بر 42 مطالعه خارجی در دوره زمانی 2008 تا 2019 و 20 مطالعه داخلی طی سال های 1386 تا 1397 اجرا شد. متغیرهای مستقل سه دسته هیئت مدیره (استقلال و اندازه هیئت مدیره، دوگانگی نقش مدیر ارشد اجرایی) و ساختار مالکیت (مالکیت داخلی و مالکیت نهادی) در نظر گرفته شد و مدیریت سود شرکت، متغیر وابسته مدنظر قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد. نتایج فرضیه های پژوهش نیز حاکی از وجود ارتباط معنی داری بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود است.
نقش تعدیل کننده زنان کمیته حسابرسی در بررسی تأثیر تخصص اعضای کمیته بر مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر جنسیت و تخصص مالی کمیته حسابرسی بر مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس ایران انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با گردآوری شواهد از استناد سازمانی به صورت همبستگی و پس رویدادی بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش شرکت های بورس اوراق بهادار تهران است که تعداد ۱۴۴ شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. محدوده زمانی پژوهش از سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹ است. برای تصمیم گیری در مورد فرضیه های پژوهش دو مدل رگرسیون ترکیبی بررسی و سه فرضیه آزمون شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جنسیت اعضای کمیته حسابرسی بر مدیریت سود تأثیر معناداری ندارد. تخصص مالی کمیته حسابرسی و همچنین تعامل جنسیت اعضای کمیته حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی بر مدیریت سود تأثیر معکوس و معناداری دارند. بنابراین به طور کلی جنسیت اعضای کمیته حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر مدیریت سود تأثیر معناداری دارند. لذا تعامل دو متغیر جنسیت و تخصص مالی بر مدیریت سود تأثیرگذار است. در واقع افزایش زنان کمیته حسابرسی و تخصص مالی آن ها توأماً منجر به کاهش مدیریت سود می شود.
ارزیابی نقش چرخه عمر شرکت در بهینه سازی مدل محافظه کاری بال و شیواکومار(2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۶۴-۱۳۶
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی نقش چرخه عمر شرکت در بهینه سازی اندازه گیری محافظه کاری بر اساس مدل محافظه کاری شرطی بال و شیواکومار (2005) می باشد. پژوهش حاضر یک پژوهش تحلیلی_همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش، متشکل از کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 تا 1396 که شامل نمونه ای تصادفی متشکل از1980 مشاهده شرکت-سال که با استفاده از متغیرهای مدل دیکنسون (2011) به مراحل سه گانه چرخه عمر تقسیم شده است. جهت آزمون فرضیه ها از تکنیک رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. ابتدا با وارد کردن متغیر چرخه عمر به مدل اندازه گیری محافظه کاری شرطی بال-شیواکومار، مدل تعدیل شده حاصل گردید و سپس ضریب تعیین مدل اصلی برآورد و با نتایج ضریب تعیین به دست آمده از مدل تعدیل شده مقایسه گردید و با استفاده ازآزمون *Z معنی داری تفاوت ضریب تعیین مدل تست شد. نتایج آزمون نشان می دهد که مقدار ضرایب تعیین در مدل تعدیل شده بال-شیواکومار، نسبت به مدل اصلی افزایش معناداری دارد. بنابراین وارد کردن چرخه عمر به مدل مورد نظر، باعث افزایش قدرت پیش بینی مدل شده است.
عدم قطعیت اقتصادی و مدیریت سود: شواهدی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
5 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که چگونه عدم قطعیت اقتصادی بر یک جنبه مهم تصمیم گیری مدیران یعنی "گزارش و مدیریت سودهای حسابداری" تاثیر می گذارد. داده های مورد بررسی شامل شاخص های مدیریت سود و عدم قطعیت اقتصادی برای 163 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1389 لغایت 1395 (مجموعا 1.141 شرکت – سال)، است که در قالب داده های پانلی متوازن و با استفاده از برآورد رابطه رگرسیون خطی چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. متغیر عدم قطعیت اقتصادی با استفاده از انحراف معیار سود هر سهم و مدیریت سود با استفاده از مدل جونز تعدیل شده محاسبه شده است. نتایج تخمین مدل نشان دهنده آن است که عدم قطعیت اقتصادی، رابطه مثبت و معناداری با مدیریت سود دارد. به عبارت دیگر در زمان افزایش انحراف معیار سود هر سهم، مدیران شرکتها برای کنترل نوسان نامطلوب سود، بیشتر از ابزار مدیریت سود ، و در زمان کاهش انحراف معیار سود هر سهم، کمتر از ابزار مدیریت سود استفاده می کنند.
تاثیر پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی بر محافظه کاری حسابداری، مدیریت سود و شفافیت اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
165 - 186
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز شاهد تلاش های روز افزون برای هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری در سطح بین المللی هستیم. رشد تجارت بین المللی و افزایش روز افزون سرمایه گذاری های مشترک چند ملیتی درکشورهای مختلف، ضرورت مربوط بودن، به هنگام بودن و قابل مقایسه بودن اطلاعات و گزارشهای مالی را دو چندان کرده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی بر کیفیت اطلاعات حسابداری از دیدگاه استفاده کنندگان صورتهای مالی در ایران می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 234 نفر از افراد شاغل در حرفه حسابداری، مشاوران و فعالان بازار سرمایه و استفاده کنندگان از صورتهای مالی شرکتها میباشدکه در سال 1399 صورت پذیرفته است. روش تجزیه و تحلیل داده ها، روش تحلیل عاملی میباشد، همچنین آزمون معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و smart pls انجام شده است. یافته های تحقیق نشان میدهدکه بکارگیری استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی، موجب افزایش سطح محافظه کاری، کاهش مدیریت سود، کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش شفافیت اطلاعات ارائه شده میشود و کیفیت کلی اطلاعات حسابداری را بهبود می بخشد.
تبیین رابطه بین اظهارنظر حسابرس و ویژگی های کیفی حسابرس بر مدیریت سود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تبیین رابطه بین اظهار نظر حسابرس و ویژگی های کیفی حسابرس بر مدیریت سود در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری متفاوت پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل داده های320 شرکت طی سال های 1399-1389 بوده که با استفاده از معیارهای سرمایه گذاری به دو گروه شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا و پایین طبقه بندی شده و با نرم افزار اقتصاد سنجی ای ویوز تجزیه و تحلیل گردیده اند. در مرحله اول با استفاده از روش پروبیت اثر متغیرهای کیفیت حسابرسی بر نوع اظهارنظر حسابرس آزمون گردید. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های کیفی حسابرس رابطه معنی داری با نوع اظهار نظر حسابرس دارند. در مرحله دوم با تحلیل روش های حداقل مربعات معمولی و حداکثر لگاریتم درست نمایی نتایج نشان می دهد که بین مدیریت سود و ویژگی های کیفی حسابرس در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری بالا که با معیار های 1-نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها و 2- نسبت رشد اموال، ماشین آلات و تجهیزات تفکیک شده ، رابطه وجود دارد. این رابطه در شرکت های با فرصت سرمایه گذاری پایین که با معیارهای 1- نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری دارایی ها، 2- نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها و 3- نسبت رشد اموال، ماشین آلات و تجهیزات تفکیک شده ، نیز برقرار است.
مدیریت سود و رفتار سرمایه گذاری شرکت ها با بازده حقوق صاحبان سهام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مدیریت سود و رفتار سرمایه گذاری شرکت ها با بازده حقوق صاحبان سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. این پژوهش بر اساس داده های 148 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1398 تا 1399 صورت گرفته است. بدین منظور از دو مدل رگرسیونی چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین مدیریت سود و بازده حقوق صاحبان سهام رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. و بین رفتار سرمایه گذاری شرکت ها و بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معکوس معناداری وجود دارد.
ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی با تاکید بر توانایی مدیریت
حوزه های تخصصی:
منابع مالی مهمترین نیاز شرکت ها برای ادامه فعالیت خود می باشد برخی از شرکت ها ممکن است دچاربحران مالی شوند که در این صورت با کمبود مالی مواجه شده و تداوم فعالیت آنها با مشکلاتی مواجه خواهد شد. عواملی که می تواند بر بحران مالی اثرگذار باشد مدیریت سود و توانایی مدیران است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی با تاکید بر توانایی مدیریت می باشد. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علی (پس رویدادی) هست. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 134 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 6 ساله بین سال های 1393 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفتند. روش مورداستفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و داده های مربوط برای اندازه گیری متغیرها از سایت کدال و صورت های مالی شرکت ها جمع آوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین مدیریت سود و بحران مالی ارتباط مستقیم وجود دارد. ولی، تاثیر توانایی مدیریت بر بحران مالی به صورت معکوس و معنادار است. همچنین، توانایی مدیریت بر ارتباط بین مدیریت سود و بحران مالی تاثیر معکوس و معنادار دارد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که در شرکت هایی که مدیریت سود اتفاق می افتد مدیران سود را در جهت منافع شخصی خود دستکاری کرده و شرکت را دچار بحران مالی می کنند. ولی اگر در شرکت توانایی مدیران بیشتر باشد. مدیران توانمند از مدیریت سود در جهت کاهش بحران مالی بهره می برند و با افزایش توانمندی مدیران احتمال رخداد بحران مالی کاهش می یابد.
تأثیر راهبرد تصاحب بر انگیزۀ گزارش تحریف آمیز سود در شرکت های تصاحب شونده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تأثیر راهبرد تصاحب بر گزارش تحریف آمیز سود ازطریق مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و فعالیت های واقعی در شرکت های تصاحب شونده مطالعه شده است. در راستای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیون چندمتغیره داده های ترکیبی با اثرات ثابت و روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 166 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه سال های 1392 تا 1396 است که با روش غربالگری گزینش شده اند. یافته ها نشان دادند مدیران در مواجهه با راهبرد تصاحب در شرکت های هدف، سود را هم ازطریق اقلام تعهدی اختیاری و هم ازطریق فعالیت های واقعی متورم ساخته اند. درحقیقت، پدیده تصاحب، هم بر مدیریت سود ازطریق اقلام تعهدی غیرعادی و هم بر مدیریت سود فعالیت های واقعی غیرعادی شرکت های تصاحب شونده تأثیر معنی دار مثبتی داشته است. همچنین، این نتیجه درباره جنبه تولید غیرعادی به منزله یکی از رویه های مدیریت سود ازطریق فعالیت های واقعی نیز تأیید شد؛ اما جنبه های جریان نقد عملیاتی غیرعادی و مخارج اختیاری غیرعادی از راهبرد تصاحب تأثیر نگرفتند.
شناسائی تاثیر مدیریت سود بر معیارهای اجتناب مالیاتی و اهمیت آن برای مطالعات اجتناب مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه چهارچوبی نظری و آزمون های تجربی مرتبط برای تشخیص این واقعیت است که معیارهای اجتناب مالیاتی مختلف شامل چه نوع اجتناب مالیاتی هستند و بر این اساس چه زمانی اجتناب از مالیات مرتبط یا نامرتبط با مدیریت سود را منعکس می نمایند. در این پژوهش از تحلیل استاتیک مقایسه ای برای ارائه چهارچوبی نظری در خصوص شناسائی اثر مدیریت سود بر معیارهای اجتناب مالیاتی استفاده می شود. سپس جهت انجام آزمون های تجربی از آزمون یو من ویتنی برای مقایسه تاثیر مدیریت سود بر معیارهای اجتناب مالیاتی استفاده می گردد. به منظور انجام آزمون-های تجربی، داده های سالانه 153 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1391 تا 1399 بررسی شده است. با توجه به استفاده از سود حسابداری پیش از مالیات به عنوان مبنای محاسبه اکثر معیارهای اجتناب مالیاتی انتظار می رود مدیریت سود با این معیارها مرتبط باشد. نتایج بیانگر آن است که معیار اجتناب مالیاتی مبتنی بر جریان های نقد عملیاتی که در تحقیقات پیشین استفاده شده، شامل "اثر صورت" بوده و با احتمال کمتری تحت تاثیر مدیریت سود (اثر مخرج) قرار دارد. این پژوهش بیان میدارد استفاده از یک معیار اجتناب مالیاتی بر پایه جریان های نقدی یا بر پایه سود حسابداری، می تواند منجر به انحراف نتایج مطالعات تجربی در این حوزه گردد. لذا پیشنهاد می دهد استفاده همزمان از معیار مبتنی بر جریان های نقد عملیاتی و معیار سنتی مبتنی بر سود حسابداری جهت تفکیک اجتناب مالیاتی مرتبط و نامرتبط با مدیریت سود در نمونه مورد مطالعه، می تواند به عدم نسبت دادن نتایج مدیریت سود به اجتناب مالیاتی کمک نماید.
بررسی خطای برآورد ناشی از نحوه اندازه گیری اقلام تعهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
61 - 80
حوزه های تخصصی:
در مدل های رایج اقلام تعهدی، از روش های متعددی برای اندازه گیری این اقلام استفاده شده است. اولسون (2014)، چارچوبی از ساختار اقلام تعهدی ارائه کرده و اندازه گیری براساس تغییرات متوالی در مانده حساب های غیرنقدی ترازنامه را مبتنی بر ساختار اقلام تعهدی می داند. این اندازه از اقلام تعهدی، دربردارنده اقلامی است که کمتر به منظور مدیریت سود دستکاری می شوند، لیکن با توجه به اینکه در مدل های رایج کنترلی از بابت آن ها صورت نمی گیرد، ممکن است در دسته اقلام تعهدی اختیاری (شاخص مدیریت سود در حوزه وسیعی از تحقیقات حسابداری) طبقه بندی شوند. این موضوع می تواند منجر به ایجاد خطای برآورد اقلام تعهدی اختیاری و افزایش خطای نوع اول در آزمون کشف مدیریت سود شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی خطای نوع اول، ناشی از نحوۀ اندازه گیری اقلام تعهدی، در آزمون کشف مدیریت سود است. بدین منظور، اطلاعات 157 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 تا 1397 بررسی شد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی و رگرسیون نشان می دهد که اگرچه تفاوت ناشی از روش اندازه گیری اقلام تعهدی، به عنوان اقلام تعهدی اختیاری دسته بندی می شود، اما شبیه سازی صورت گرفته به منظور آزمون مدیریت سود، خطای نوع اول غیرقابل قبولی را در سطح اطمینان 95% نشان نمی دهند. بنابراین اگرچه اندازه گیری اقلام تعهدی مبتنی بر ترازنامه به صورت بالقوه می-تواند منجر به افزایش خطای نوع اول در آزمون مدیریت سود شود اما تا زمانی که متغیر انگیزاننده مدیریت سود مورد نظر پژوهشگر با رویدادها و عواملی که این تفاوت را در اندازه اقلام تعهدی ایجاد می کنند همبسته نباشد، خطای نوع اول غیرقابل قبولی ایجاد نکرده و بنابراین می توان در راستای استاندارد سازی نحوه اندازه گیری اقلام تعهدی بر چارچوب اولسون (2014) استوار بود و اقلام تعهدی را براساس تغییرات متوالی در مانده حساب های غیرنقدی ترازنامه اندازه گیری کرد.
شناسایی گزارش های مالی جسورانه شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
141 - 160
حوزه های تخصصی:
گزارش های مالی جسورانه در مقابل گزارش های مالی محافظه کارانه قرار دارد و مفهوم آن، به کارگیری درجه پایینی از محافظه کاری در تهیه صورت های مالی است. در این نوع گزارش ها، تمایل به انتشار اخبار خوب و نگهداری اخبار بد وجود دارد. هدف پژوهش حاضر که به روش پیمایشی انجام شده است، شناسایی گزارش های مالی جسورانه شرکت ها می باشد. جهت دستیابی به هدف فوق، شاخص های این نوع گزارش از طریق انجام مصاحبه با صاحبنظران حرفه حسابداری و حسابرسی تهیه و سپس اعتبارسنجی آن، از طریق پرسشنامه و تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم در نرم افزار PLS انجام گردید. توزیع پرسشنامه در بین اعضای انجمن مدیران مالی ایران انجام شده است. تعداد پرسشنامه های جمع آوری شده پس از حذف پرسشنامه های ناقص 161 مورد می باشد. یافته ها نشان داد ده مورد از شاخص های گزارشگری مالی جسورانه شامل تحریف، تحریف های برطرف نشده در سال های مختلف، عدم ذخیره گیری، تعدیلات سنواتی منفی، تغییرات غیرعادی و فاحش در فروش، تقلب، تغییر مداوم هیئت مدیره، پاداش مدیران، تولید کالاهای غیراساسی و نیز شرکت های انحصاری اعتبار کافی دارد و مدل نهایی (مدل اندازه گیری، ساختاری و کلی)، برازش مطلوبی دارد.
هموارسازی سود و مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
در دستاوردهای علمی جدید هموارسازی سود مدیریت سود نامیده میشود که شامل اقداماتی برای کاهش نوسان های سودهای گزارش شده حسابداری است . تغییر پذیری پیش بینی مدیران از دیدگاه سرمایه گذاری دارای ارزش اقتصادی است. از انگیزه های هموارسازی سود کاهش میزان خطای پیش بینی سود در دوره اتی در مقایسه با دوره جاری است. به منظور تخمین مدل های این تحقیق جهت آزمون فرضیه ها، ابتدا مدل ها با استفاده از داده های سالانه (مقطعی) برای هر یک از سال های 1393 الی 1400 و 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برآورد شده است. سپس داده های ترکیبی برای 8 سال و مجموع 880 شرکت آزمون می شوند. بنابراین می توان اینطور نتیجه گیری کرد که مدیریت حسابداری سود و مدیریت واقعی سود هیچ یک تابعی از دیگری نبوده و بصورت همزمان انجام می شوند در نتیجه فرضیه دوم در سطح اطمینان 99 درصد این فرضیه تأیید می شود، به عبارتی نتیجه می گیریم که در شرکت های مورد مطالعه مدیریت سود اعمال شده است.
تاثیر مکانیسمهای حاکمیت شرکتی، سودآوری، اهرم مالی و مدیریت سود بر اجتناب از پرداخت مالیات در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر مکانیسم های حاکمیت شرکتی، سودآوری، اهرم مالی و مدیریت سود بر اجتناب از پرداخت مالیات در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. اطلاعات اخذ شده در رابطه با متغیرهای تحقیق وارد صفحه گسترده اکسل شده و سپس با استفاده از نرم افزار ایویوز 11 تحلیل شدند. جامعه آماری این پژوهش به روش حذف سیستماتیک از میان 159 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1399 می باشد. نتایج فرضیه های یک تا پنج به ترتیب نشان داد که تعداد اعضای کمیته حسابرسی بر اجتناب از پرداخت مالیات تأثیر معکوس و معناداری دارد. استقلال هیئت مدیره بر اجتناب از پرداخت مالیات تأثیر معکوس و معناداری دارد. سودآوری شرکت بر اجتناب از پرداخت مالیات تأثیر معکوس و معناداری دارد. اهرم مالی شرکت بر اجتناب از پرداخت مالیات تأثیر مستقیم و معناداری دارد. مدیریت سود بر اجتناب از پرداخت مالیات تأثیر مستقیم و معناداری دارد. اجتناب مالیاتی می تواند انعکاسی از نظریه مسأله نمایندگی باشد و ممکن است منجر به تصمیمات مالیاتی ش ود که منافع ش خصی مدیر را دنبال کند. لذا یکی از چالش های پیش روی سهامداران و هیأت مدیره، یافتن روش ها و انگیزه های کنترلی اس ت تا هزینه های نمایندگی را به حداقل برسانند. شرکت هایی که از میزان بالای اهرم مالی برخوردارند؛ بعلت افزایش در ریسک ورشکستگی؛ بیشتر اقدام به اجتناب مالیاتی می کنند. اجتناب از پرداخت مالیات می تواند منابع مالی را در اختیار شرکت قرار دهد که موجب افزایش سودآوری و کاهش اهرم مالی شرکت گردد که همراه با دستکاری در صورت های مالی و مدیریت سود خواهد بود و در نقطه مقابل آن هم می تواند موجب بی اعتباری شرکت و افزایش هزینه نمایندگی شود.
خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبک های رهبری در حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی مدیران می تواند بر انتخاب سبک های رهبری در مقولات حسابداری (از جمله مدیریت سود، مسئولیت پذیری اجتماعی، کیفیت گزارشگری مالی و....) اثرگذار باشد؛ پژوهش حاضر در نظر دارد تا به ارزیابی روابط بین خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبک های رهبری در حسابداری بپردازد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس می باشند. به دلیل این که دسترسی به تمامی اعضای جامعه ی آماری امکان پذیر نبود بنابراین از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. از این رو پرسشنامه ها بین مدیران توزیع گردیده و جمعا 150 پرسشنامه تکمیل شده گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار لیزرل صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری تحول گرا در حسابداری-در مقایسه با عمل گرا- تأثیر بیشتری داشته است. علاوه بر این، خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عمل گرا و سبک رهبری تحول گرا در تعیین استراتژی تجاری شرکت ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار است