مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرسودگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که سبک های دلبستگی و سبک های حل تعارض می توانند تأثیر مهمی بر کیفیت روابط زناشویی داشته باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های حل تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری را کلیه کارمندان متأهل دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه شامل 750 کارمند متأهل تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 160 کارمند متأهل که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و از آنها خواسته شد پرسشنامه فرسودگی زناشویی (CBM)، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (AAI) و پرسشنامه شیوه مقابله با تعارض (ROCI-2) را تکمیل کنند. تحلیل داده ها با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. یافته ها نشان داد سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی و سبک حل تعارض مسلط و اجتنابی با فرسودگی زناشویی رابطه مثبت دارند. باتوجه به نتایج این تحقیق به نظر می رسد سبک های دلبستگی در نحوه ی بکارگیری سبک های حل تعارض نقش دارند و استفاده از این سبک ها می توانند فرسودگی زناشویی را پیش بینی کنند.
اثر بخشی بازآموزی اسنادی در کاهش فرسودگی زناشویی و احتمال وقوع طلاق در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش عوامل شناختی و الگوهای اسنادی در درک پویایی های تعاملات و روابط زناشویی، پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی مداخلات بازآموزی اسنادی به شیوه ی گروهی در کاهش فرسودگی زناشویی و کاهش احتمال وقوع طلاق در زوجین متقاضی طلاق می پردازد. روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی و با استفاده از گروه کنترل، اجرای پیش آزمون و پس آزمون می باشد. برای نمونه گیری ابتدا از بین زوجین متقاضی طلاق در شهرستان فلاورجان، تعداد 20 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیده، سپس به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. مقیاس های فرسودگی زوجین و بی ثباتی ازدواج توسط همه شرکت کنندگان تکمیل شد. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه بازآموزی اسنادی گروهی شرکت کرد. درپایان، پس آزمون ها در هر دو گروه تکمیل و تفاضل پیش آزمون ها و پس آزمون ها بین دو گروه، توسط آزمون تحلیل واریانس چندمتغیّری و تک متغیّری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات فرسودگی زوجین و بی ثباتی ازدواج در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون ها در گروه کنترل پایین تر است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی بازآموزی اسنادی زوجین در کاهش فرسودگی زناشویی و کاهش احتمال وقوع طلاق را مورد تأیید قرار می دهد و می تواند در تعیین راهبردهای زوج درمانی نقش مؤثری داشته باشد.
بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیّرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه ی زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه هدف: با توجه به نقش مهم ملاک های همسر گزینی در ایجاد فرسودگی زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیَرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک صورت گرفت. روش: طرح تحقیق همبستگی از نوع علی- مقایسه ا ی است. جامعه این تحقیق شامل تمام متقاضیان طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان لارستان در 6 ماه اول سال 1390 که بین 2 تا 6 سال از زندگی زناشویی آنها می گذشت و هم چنین زوجین مایل به ادامه زندگی مشترک که از لحاظ ویژگی های دموگرافیک (سطح تحصیلات، مدت ازدواج ، سن و...) که مشابه افراد متقاضی طلاق بودند می شد. نمونه مورد نظر شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) متقاضی طلاق و 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) مایل به ادامه زندگی مشترک بودند که به صورت تصادفی ساده از میان جامعه تحقیق انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه ملاکهای همسر گزینی و پرسشنامه فرسودگی زناشویی بود. یافته ها: به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون آماری تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان می دهد که متغیّر فرسودگی زناشویی و ملاک محتوایی همسرگزینی قادرند به طور معناداری عضویت گروهی افراد به طبقه متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک را پیش بینی کنند. همبستگی متعارف این متغیّرها در جداسازی گروه ها در تحلیل تمیز به روش همزمان برابر با 773/0و در تحلیل تمیز به روش گام به گام برابر با 756/0 است. سطح معنی داری تابع تمیز در این پژوهش 0.0001 P< است. نتیجه گ یری: یافته های این پژوهش، نقش ملاکهای همسر گزینی محتوایی وفرسودگی زناشویی را به عنوان متغیّرهای پیش بینی کننده احتمال طلاق در زوجین مورد تایید قرار داد و می تواند در تعیین راهبردهای مشاوره ای، بخصوص در امر مشاوره قبل از ازدواج مؤثر واقع گردد.
اثربخشی آموزش سبک زندگی در رضایت مندی و فرسودگی زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک زندگی در رضایت مندی و فرسودگی زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی همراه با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان در بهار سال 1395 می باشد که 30 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شده اند (هر گروه متشکل از 15 نفر). گروه آزمایش در طول 12 جلسه هفتگی، آموزش سبک زندگی را دریافت نمودند. ابزار سنجش بکار رفته در این پژوهش شامل، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (1989) و پرسش نامه فرسودگی زناشویی پاینز(MBQ) (1996) می باشد که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در مورد گروه آزمایش و گواه اجرا شده است. داده ها از راه نرم افزار SPSS-21 و روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که آموزش سبک زندگی باعث افزایش رضایت مندی زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی می شود که این یافته ها در سطح 05/0P< معنادار است. با توجه به این یافته ها، می توان از راه آموزش سبک زندگی به زوجین کمک کرد تا با اصلاح سبک زندگی خود، باعث غنی سازی زندگی مشترک خود شوند.
شناسایی عوامل زمینه ساز فرسودگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل زمینه ساز فرسودگی زناشویی در بافت اجتماعی-فرهنگی شهر کرج انجام شد. این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها جمع آوری شد و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد 17 مرد و زن از واجدین شرایط مورد بررسی قرار گرفتند. برای دستیابی به عوامل، تحلیل داده ها با استفاده از فنون ارائه شده توسط اشتراوس و کربین انجام شد. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در کدگذاری باز، منجر به شناسایی 247 کد ثانویه، 30 مفهوم، 9 مقوله و 3 طبقه کلی شامل عوامل فردی، زوجی و بافتی شد. نتایج نشانگر این است که کاهش صمیمیت، مقوله مرکزی الگوی یافته های پژوهش است. ویژگی های شخصیتی ناسازگار جزء شرایط علی و شناخت ذهنی ناکارآمد جزء شرایط زمینه ای در فرسودگی زناشویی است. به علاوه، عوامل فشارزای بیرونی و تجارب استرس زا در زیر شرایط مداخله گر قرار گرفت. نتایج نشان داد که به کارگیری راهبردهایی از قبیل نبود رفتارهای مراقبتی، تعامل منفی و کمبود شور و هیجان زوجی به پیامدهایی همچون رکود و نبود رشد و بالندگی و درنهایت فرسودگی زناشویی منجر شد.
اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و فرسودگی زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم آذر ۱۳۹۸ شماره ۹ (پیاپی ۴۲)
103-110
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و فرسودگی زناشویی در زوجین انجام شد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی بوده و ازنظر روش، نیمه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. در این پژوهش، روش نمونه گیری از زوجین مراجعه کننده به کلینیک خصوصی در مرکز شهر تهران، از نوع نمونه گیری داوطلبانه بود. نمونه پژوهش شامل 30 زوج داوطلب شهر تهران بود که در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. سپس برای زوجین گروه آزمایش آموزش تصویرسازی ارتباطی در 10 جلسه به شکل گروهی اجرا شد. اما برای گروه کنترل جلسات تشکیل نشد. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر انجام شد. نتایج نشان داد، آموزش تصویرسازی ارتباطی بر افزایش الگوی ارتباطی سازنده و کاهش الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل، ارتباط توقع کناره گیری و فرسودگی زناشویی زوجین تأثیر دارد و این تأثیر تا زمان پیگیری تداوم یافت. با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد از این رویکرد در جهت بهبود هرچه بیشتر الگوهای ارتباطی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین استفاده شود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرسودگی در زوجین یک روند تدریجی و به ندرت ناگهانی است که طی آن صمیمیت و عشق به تدریج رنگ باخته و به همراه آن خستگی عمومی عارض می گردد. از طرفی اغلب مداخله ها و رویکردهای زوج درمانی درصدد کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان زوجین می باشند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر فرسودگی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ۱۴ زوج که نمره بالاتر از ۱۱۱ در پرسشنامه تعارضات زناشویی کسب کردند در یک گروه آزمایش (۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (۱۳۷۲) و فرسودگی زناشویی (MBQ) پاینز (۲۰۰۳) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی، فرسودگی زناشویی را در زوجین به طور معناداری کاهش داده و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای در کاهش مشکلات زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p <0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند اصلاح پردازش شناختی، توجه آگاهانه، پذیرش و رفتارهای آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی در زنان شهرستان چالوس
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان شهرستان چالوس به روش توصیفی- همبستگی صورت گرفته است و جامعه ی آماری آن را زنان شهرستان چالوس تشکیل داده اند. متناسب با حجم جامعه ی آماری بر اساس جدول مورگان 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ، تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شده است و آزمون آماری رگرسیون غلتان به روش همزمان برای تحلیل داده ها به کار بسته شده است. یافته ها حاکی از آن بوده اند که متغییر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی نمی کند. متغیر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی نقش میانجی بازی نمی کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با فروپاشی عاطفی و فروپاشی روانی نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی و فروپاشی عاطفی وفروپاشی روانی زنان نقش میانجی بازی می کند.
اثر بخشی روش آموزش گروهی رضایت، مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه ی زوجینی بودند که دارای تعارض با همسران خود بوده و در سه ماه تابستان 1399برای مشاوره به مراکز مشاوره و کلینیک ها ی خانواده شهر اصفهان مراجعه نمودند، که از بین آن ها 32 زوج که از پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی نمره لازم را کسب نمودند به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996) استفاده شد. در مرحله مداخله، از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد اما فقط گروه آزمایش تحت روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم آقایی(۱۳۹۹)، در ۸ جلسه 9۰ دقیقه ای قرار گرفت. بعد از پایان ۸ جلسه از هر دو گروه پس آزمون و پیگیری یک ماهه گرفته شد، که تعداد آنها پس از ریزش به 30 زوج (هرگروه 15زوج) رسید. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته های حاصل از نتایج نشان داد که روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی اثربخش بود(۰5/۰> P ). این نتیجه در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. لذا با توجه به نتایج به دست آمده، حمایتی از روش آموزش گروهی رضایت مبتنی بر نظریه انسان سالم بر بهبود فرسودگی زنا شویی زوجین دارای تعارض زناشویی فراهم شد.
الگوی ساختاری پیش بینی طلاق عاطفی زوجین بر اساس باورهای فراشناختی و راهبردهای نظم جویی هیجانی با میانجی گری فرسودگی زناشویی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی زوجین براساس سبک های دلبستگی، باورهای فراشناختی و راهبردهای نظم جویی هیجانی با میانجی گری فرسودگی زناشویی در زنان متاهل بود. روش: این پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی - متوالی و هدایت شده بود و جامعه آماری 1854 زنزنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 375 زن براساس نرم افزارsample power انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008)، باورهای فراشناختی ولز و همکاران(2004)،، راهبردهای نظم-جویی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) بود که بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از روش آماری معادلات ساختاری smartpls استفاده شد. یافته ها: یافته های نتایج ضرایب استاندارد تحلیل مسیر مستقیم نشان داده است که بین باورهای فراشناختی (650/0=β) و راهبردهای نظم جویی هیجانی (694/0-=β) با طلاق عاطفی رابطه معناداری وجود دارد و همچنین نتایج ضرایب استاندارد مسیر غیر مستقیم نشان داده است که بین باورهای فراشناختی (618/0=β) و راهبردهای نظم جویی هیجانی (694/0=β) با میانجی گری فرسودگی زناشویی با طلاق عاطفی زنان متأهل رابطه و شدت اثر مطلوبی وجود دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شود بمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زوج ها در طول ملاحظات درمانی بپردازند.
بررسی تأثیر آموزش شفقت بر خود بر فرسودگی زناشویی و کمال گرایی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
71 - 83
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی ما به شمار می آید. سرخوردگی و فرسودگی زناشویی ، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی زوجین به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است و با توجه به این مسئله هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شفقت بر خود بر کمال گرایی و فرسودگی زناشویی، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان و تهران است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان است.نمونه پژوهش تعداد 40 نفر بطور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، گروه آزمایش متشکل از 20 نفر از زنان مراجعه کننده که آموزش گروهی شفقت بر خود را در طول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه گواه متشکل از همین تعداد افراد، که این آموزشها را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های کمال گرایی(هیل) و فرسودگی زناشویی(پانیز)، بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی 2 گروه آزمایشی وگواه انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص آماری تحلیل کوواریانس، در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که آموزش شفقت بر خود، موجب کاهش معناداری در میانگین نمرات و فرسودگی زناشویی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه گردید. همچنین این آموزشها، موجب افزایش معناداری در میانگین نمرات کمال گرایی در بین گروه آزمایشی شد. نتیجه گیری و بحث: نتایج این پژوهشها نشان داد که آموزش شفقت بر خود می تواند بعنوان یک روش مداخله ای مفید برای کاهش فرسودگی زناشویی و افزایش اتخاذ کمال گرایی در برابر فرسودگی زناشویی زنان به کار رود. بنابراین آموزش مبتنی بر شفقت به خود، موجب بهبود زندگی زناشویی و کیفیت زندگی می شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر (بویسه و همکاران، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p < 0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر عزت نفس، کمال گرایی و فرسودگی زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
151 - 162
مقدمه: ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی ما به شمار می آید. سرخوردگی و فرسودگی زناشویی ، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی زوجین به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است و با توجه به این مسئله هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر عزت نفس، کمالگرایی و فرسودگی زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان است. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان است. نمونه پژوهش تعداد 40 نفر بطور تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، گروه آزمایش متشکل از 20 نفر از زنان مراجعه کننده که آموزش گروهی مهارتهای ارتباطی را در طول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه گواه متشکل از همین تعداد افراد، که این آموزشها را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های عزت نفس(کوپر اسمیت)،کمال گرایی(هیل) و فرسودگی زناشویی(پانیز)، بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی 2 گروه آزمایشی وگواه انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص آماری تحلیل کوواریانس، در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی، موجب کاهش معناداری در میانگین نمرات و فرسودگی زناشویی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه گردید. همچنین این آموزشها، موجب افزایش معناداری در میانگین نمرات عزت نفس در بین گروه آزمایشی شد، اما این آموزش ها موجب کاهش معناداری در کمال گرایی نگردید.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان: نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
536 - 562
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان با نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی بود. روش: این پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی - متوالی و هدایت شده بود و جامعه آماری 1854 زن متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 375 زن بر اساس نرم افزار sample power انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008)، باورهای فراشناختی ولز و همکاران (2004)، سبک های دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) بود که بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از روش آماری معادلات ساختاری smartpls استفاده شد. یافته ها: یافته های نتایج ضرایب استاندارد مسیر مستقیم نشان داده است که بین سبک دلبستگی ایمن با فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی اثر مستقیم منفی و بین باورهایی درباره نگرانی، باور کنترل ناپذیری همبستگی اثر مستقیم و با باور اطمینان شناختی، باور نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی همبستگی اثر مستقیم منفی برقرار است (01/0=P)؛ همچنین نتایج ضرایب استاندارد مسیر غیرمستقیم نشان داده است که بین سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی با نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی با طلاق عاطفی زنان رابطه و شدت اثر مطلوبی دارد (01/0=P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شود به منظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زوج ها در طول ملاحظات درمانی بپردازند.
اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
580 - 599
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی در زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره استان البرز و نواحی در سال 1399 بودند از بین تعداد 14 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (زوج درمانی گاتمن) و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند (7 زوج در هر گروه). زوج درمانی گاتمن (2008) طی 15 جلسه 90 دقیقه ای انجام گرفت و گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. دوره پیگیری دو ماه پس از پایان جلسات اجرا شد. داده ها از طریق پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و فرسودگی زناشویی پاینز (1996) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی (50/8=F، 001/0=P) و کاهش فرسودگی زناشویی (22/11=F، 001/0=P) افراد مؤثر است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت رویکرد زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمن بر بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین مؤثر است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش / تعهد و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش / تعهد و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی منطقه 12 شهر تهران در سال 1400 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه (درمان پذیرش/تعهد 15 نفر، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس 15 نفر و گروه کنترل 15 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه 90 دقیقه ای) و آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و همکاران (1387)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (2006) و پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی اعمال کردند. افزون بر این نتایج نشان دهنده آن بود که درمان پذیرش/تعهد در بهبود پرخاشگری ارتباطی پنهان و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مؤثرتر از آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش / تعهد و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس می توانند به عنوان شیوه های درمانی برای کاهش استرس بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی در مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی به کاربرده شوند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۹ (پیاپی ۷۸)
134-125
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه کنترل با دوره پیگیری (3ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود که به دادگستری مراجعه کردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20نفر) و گواه (20نفر) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای ستیر (8 جلسه 70 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. ابزار پژوهش شامل فرسودگی زناشویی ( CBM ) پاینز(1996) و طلاق عاطفی ( EDQ ) گاتمن(1994) بود. برنامه مداخله ای ستیر ( 8 جلسه 70 دقیقه ای ) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر مؤلفه های فرسودگی زناشویی، فرسودگی جسمی ( 001/0 P < ،78/9 F = ) ، فرسودگی روانی ( 001/0 P < ، 16/15 F = ) و فرسودگی عاطفی ( 001/0 P < ،18/13 F = ) و طلاق عاطفی ( 001/0 P < ، 09/16 F = ) زوجین متقاضی طلاق در دو گروه آزمایشی و گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری دارد ( 01/0 > P ) . همچنین، این اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت . درمجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق را تأیید می کند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و هیجانی زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
165 - 173
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گواه با دوره پیگیری (سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود. نمونه آماری، تعداد 40 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدف مند به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه (20 نفر در هر گروه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش فرسودگی زناشویی پاینز (CBM) بود. برنامه مداخله ای ستیر (8 جلسه 70 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج تحلیل این پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر کاهش فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر مثبت و معنا داری دارد (01/0>P). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری سه ماهه تداوم داشت. در مجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق را تأیید می کند.
پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به پیش بینی شفقت به خود براساس فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده در بین زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شاغل در شهرداری اصفهان بود. حجم نمونه محاسبه شده 216 نفر زنان متأهل شاغل که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه 26 سؤالی شفقت به خود ریس و همکاران (۲۰11)، پرسشنامه 21 سؤالی فرسودگی زناشویی پاینز (1966)، پرسشنامه 28 سؤالی طلاق عاطفی صفاری نیا، ادب دوست و تقی زاده (1390) و پرسشنامه 24 سؤالی درماندگی آموخته شده سورنتی، فیلیپلو، کاستا و بازای (2014) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری رگرسیون گام به گام و همزمان و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد، فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده توان پیش بینی شفقت به خود را دارد و درصورتی که زنان متأهل شاغل از فرسودگی زناشویی، طلاق عاطفی و درماندگی آموخته شده کمتری برخوردار باشند، می توان پیش بینی کرد که شفقت به خود آن ها نیز بیشتر شود.