مطالب
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۳۹۷ مورد.
تحلیل خطبه (16) نهج البلاغه از نظر علوم عربی
حوزههای تخصصی:
تأثیر پذیری های مولوی از نهج البلاغه در مثنوی
حوزههای تخصصی:
تصحیح خطبه های نهج البلاغه و تحقیق در آن
حوزههای تخصصی:
سیری در نهج البلاغه (26): دنیای مذموم کدام است؟
سیری در نهج البلاغه (9): سلوک و عبادت (2)
حوزههای تخصصی:
راسخان علم در نهج البلاغه و ارتباط آن با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۴ «ویژه پژوهش های حدیثی»
۱۳۷-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
«راسخان در علم» تعبیری مشترک در قرآن مجید و نهج البلاغه شریف است؛ با کاربرد برابر ولی اندک در هر یک (دوبار در هر کدام)، اهمیت بسیار دارد. با توجّهی هر دو جانبه می توان به معنایی جامع از آن، دست یافت و در هر دو، آن معنی را بازیابی و بازشناسی کرد. معنای به دست آمده «عالمان به علم الهی» [یا علم لدنّی و موهبتی ] هستند که خداوند تعالی با خواست و اختیار و انتخاب خود به برخی از بندگان عطاء می کند. آن علم، هم رسوخ و استواری و هم باور و آرامش قلبی برای دارنده خود دارد. این همان معنای مشترک «راسخان در علم » در قرآن و نیز در نهج البلاغه است و مصادیق آن، حضرت رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ص) هستند؛ هر چه اختصاص به ایشان ندارد.
مقاربه لوظائف الأسلوب في الخطبه ال 205 من نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه السادس ربیع و صیف ۱۴۰۲ (۱۴۴۳ق) العدد ۲ (المتوالی ۱۲)
157 - 171
حوزههای تخصصی:
الأسلوبیه فرع من فروع العلوم اللغویه تبحث فی الوسائل اللغویه التی تمنح الخطاب خصائص تمیّزه عن الخطاب المبتذل. والناقد الأسلوبی بدوره یدرس الخطاب فی الغالب من خلال ثلاث نوافذ یتصدرها المستوی الصوتی الذی یضم الموسیقی الخارجیه والداخلیه ثم المستوی الترکیبی الذی یشتمل علی ما یتعلق بالنظم اللغوی فی التراکیب المستخدمه. وأخیرا تبحث عن المستوی الدلالی (البلاغی) لیدرس مجموعه من الأسالیب والصور کالاستعاره والمجاز والطباق للکشف عن دلالات الأسالیب فی النص. وکثیرا ما یعتمد الناقد علی الإحصائیات لتحلیل دلالات الأسلوب الموظف فی النصّ الأدبی وکشف قیمته وسماته الجمالیه. تهدف هذه الدراسه من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی- التحلیلی إلی المعالجه الأسلوبیه فی الخطبه ال (205) من نهج البلاغه. واتضح أنه فی المستوی الصوتی یوجد تلاؤم کبیر بین صنعه السجع والتکرار ودلالتهما. الترادف فی هذه الخطبه بنوعیه یعکس نفسیه بعض الشخصیات ومواقفها فی الأحداث. وفی المستوی الترکیبی تم استخدام الجمله الفعلیه بنسبه (76.5) بینما الجمله الاسمیه بنسبه (23.5) وهذا التفوق للجمله الفعلیه قد خلق دینامیکیه وتفاعلا أکبر مع العالم الخارجی، ولایعدل إلی الجمله الإسمیه إلا فیما یتعلق بالقضایا والأحکام الثابته التی لا تتبدل بمرو الزمان. الاستفهام فی هذه الخطبه خرج عن معناه الحقیقی واستخدم فی معنی الاستغراب والإنکار والرد. وفی المستوی الدلالی نظرا إلی أن الاستعاره انحراف عن التعبیر العادی فقد تم توظیفها کثیرا لطرد الرتابه عن أجواء النص. تم استخدام المجاز للانتقال من التصویر المألوف إلی تصویر فنی یعتمد علی التأمل والفکر للوصول إلی معان جدیده.
کاربست بُعد شناختی در خوانش گفتمان نامه 31 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
نشانه- معناشناسی که شکل تکامل یافته نشانه شناسی کلاسیک است، فرصتی فراهم آورده تا مطالعه چگونگی تولید، کارکرد و دریافت معنا در نظامی فرآیندی میسر گردد. بر این اساس در روابط نشانه ها فقط به نمایش تولید دال ها و قدرت مدلول ها بسنده نمی شود؛ بلکه علاوه بر آن، شرایط و ماهیت چگونگی شگل گیری گفتمان نیز بررسی می شود. به این ترتیب گفتمان تبدیل به محل ثبت، دگرگونی، تولید، ویرانگری و بازسازی نشانه_معناها می شود و زمینه را برای دستیابی به مفهومی جدید و غیر منتظره ایجاد می کند. در این راستا با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، متن نامه 31 نهج البلاغه با عنوان«وَمِن وَصیَّهٍ لَهُ لِلحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ کَتَبَ إِلَیهِ بِحَاضِرِینَ» به منظور بررسی بُعد شناختی گفتمان از منظر نشانه-معناشناسی انتخاب گردیده است . یافته های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان غالب در متن اصلی ، گفتمان شناختی است، چرا که امام به عنوان گفته پرداز در تمام گفتمان از افعال شناختی متعدد بهره گرفته است و برای نیل به آن از ابزار مجاب سازی از نوع گونه تشویقی بیش از سایر شیوه ها بهره جسته اند چرا که فرزندشان به عنوان مخاطب مخالف و مقابل گفتمان نیستند .
روش های انضباط انتظامی در آموزه های تربیتی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
207 - 238
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی و تبیین روش های انضباط انتظامی متناسب با اهداف انضباط انتظامی در آموزه های تربیتی نهج البلاغه، هدف مقاله حاضر است. روش تحقیق: این نوشتار در صدد است با روش استنادی و تحلیلی، روش های انضباط انتظامی را مبتنی بر تعریف دقیق مفاهیم و تجزیه و تحلیل اطلاعات استخراج شده از نهج البلاغه و شرح ها و تفاسیر مرتبط با آن احصاء نماید. یافته ها: روش های انضباط انتظامی در دو دسته معطوف به هدف غایی و اهداف واسطه ای احصاء گردیدند. هدف غایی در انضباط انتظامی «قرب الهی» است که با روش«هماهنگ سازی زبان و قلب» محقق می گردد. روش هایی که اهداف واسطه ای انضباط انتظامی را قابل وصول می کردند، به دو حوزه «معنوی» و «ظاهری» تقسیم شدند. در مجموع 35 روش معطوف به اهداف جنبه معنوی انضباط انتظامی و 4 روش معطوف به اهداف جنبه ظاهری انضباط در آموزه های تربیتی نهج البلاغه احصاء گردید. نتیجه گیری: نهج البلاغه کتابی است جامع که می توان با رویکردهای مختلف، از جمله رویکرد تربیتی و حوزه مطالعات انتظامی متناسب با بایسته های سازمانی مانند انضباط انتظامی از آن بهره گرفت.
بررسی دلالت های مفهومی- بلاغی زبان دست در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
165 - 190
زبان بدن از جمله مهم ترین ابزارهای ارتباطی جامعه بشری است که انسان ها از آن برای بیان احساسات و دلالت های مختلف بهره می گیرند. نقش زبان بدن در بستر متون ادبی برای کشف مقاصد و داده های مفهومی و آرایه های ادبی که به صورت زبان بدن مجسم شده است، درخور توجه می باشد. کتاب نهج البلاغه مملوّ از صنایع ادبی و لطافت های کلامی است. در این مقاله، موضوع زبان بدن (دست) در نهج البلاغه از نظر دلالت های مفهومی بلاغی به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. از دلالت های مفهومی و بلاغی دست در کلام امام علی (ع) می توان به گزاره های بی یاور بودن، پافشاری بر عدم اطاعت، اعلام بیعت، بخل ورزی، نفرین، میزان نعمت و بخشش، آماده حمله کردن، قبول بیعت، ندامت و حسرت، مساعدت و هماهنگی، اندوه فراق، بی تابی تأسف بار، حالات اظهار پشیمانی، جدّیت و خستگی ناپذیری در طلب امر، فاصله بین حق و باطل، مغلوب شدن و خطاکار بودن، استعاره، تشبیه، تمثیل، کنایه و اقتباس اشاره نمود.
عوامل مؤثر بر تحول ارزش ها از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ شماره ۲۹۴
23-34
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های سبک زندگی در هر نظام اجتماعی، ارزش ها هستند. ارزش اجتماعی عبارت است از واقعیات و امور مطلوبی که مورد درخواست اکثریت جامعه هستند. این ارزش ها به مرور زمان دچار تحول می گردند. تحول ارزش ها یکی از مسائل مورد توجه در نهج البلاغه است. در این نوشتار عوامل تحول ارزش ها در نهج البلاغه، با هدف فرهنگ سازی برای پایبندی به ارزش های اسلامی، با روش تبیینی مورد بررسی قرار گرفته است. از ویژگی های نظام اجتماعی، پویایی است که بالتبع شامل نظام ارزشی جامعه نیز می شود. تحول نظام ارزشی جامعه گاه تحت تأثیر عواملی است که ریشه در درون انسان دارد. برای مثال نوع اعتقاد فرد به خداوند و معاد ارزش های خاصی را در وی ایجاد می کند. گاهی نیز ارزش ها تحت تأثیر عوامل بیرونی تحول یافته و متناسب با عمل و رفتار انسان تغییر می یابند. مثلاً میزان عمل به دستورات الهی در نوع نظام ارزشی مؤثر است. همچنین عملکرد خانواده و میزان الگوپذیری انسان از آن نظام ارزشی، فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیرات محیط نیز یکی از عوامل بیرونی در تحول ارزش ها مطرح هستند.
بررسی انتقادی عرفان پائولو کوئیلو با نگاهی به نهج البلاغه
این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی و نقادی به بررسی «عرفان پائولو کوئیلو» و تطبیق آن با نهج البلاغه پرداخته است. عرفان در اصطلاح راه و روش رسیدن به خداست، در عصر حاضر عصر انفجار عرفان هاست که از عمر آنها کمتر از دو دهه می گذرد و در فراروی بشر انواع تفکر که هر کدام نوعی جذابیت دارد، گسترده شده است. پائولو کوئیلو با خلق داستان های جذاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. با این که در ادبیات مختص به خودش گاهی مبانی صحیح و قابل درکی را ارائه داده است، ولی در بین آنها مباحثی که تعداد آن ها نسبتاً زیاد است افکاری مانند خدای خطاکار! رسیدن به رؤیای شخصی، تعریفی اشتباه از عشق و اعتقاد به سحر و جادو را به ذهن مخاطب القا می کند. و چون ادعای عرفانی نو و تفکری جدید ندارد و ضوابط خاصی در نظر نگرفته است، فرد بدون این که متوجه باشد دستخوش این القائات می شود. تاکنون کتاب خاصی در مورد این عرفان به نگارش در نیامده است و کتاب «جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور» نوشته حمیدرضا مظاهری سیف به صورت گذرا و سطحی همه عرفان ها را بررسی کرده و کتاب «کژ راهه» نیز مجموعه ای از مقالات در مورد همه عرفان هاست. بخصوص این که کسی مبانی فکری پائولو کوئیلو را به توجه به نهج البلاغه مورد نقد قرار نداده است. کتاب های پائولو کوئیلو از طریق اینترنت در دسترس عموم است حتی با ممنوعیت نشر و توزیع این کتب همچنان براحتی قابل خرید هستند. این تحقیق سعی بر آن دارد پوچی و بی اساس بودن این تفکر را به تشنگان حقیقت و معرفت بشناساند.
بررسی مضامین مشترک در نهج البلاغه و التوسل الی الترسل
حوزههای تخصصی:
کتاب التوسل الی الترسل تألیف بهاء الدین بغدادی از اندرزنامه های ادبیات فارسی، مشتمل بر مباحث حکمی و اخلاقی است که محتوای اصلی آن را اخوانیات و سلطانیات تشکیل می دهد و خطاب اصلی آن متوجه حاکمان و کارگزاران است و از مضامینی مشترک با اندیشه های امام علی (ع) در نهج البلاغه برخوردار است. این مقاله در صدد است با استفاده از روش توصیفی مقایسه ای میزان تاثیرپذیری مفهومی و محتوایی بهاء الدین بغدادی از نهج البلاغه در آفرینش التوسل الی الترسل را نمایان سازد، و ضمن پاسخ گویی به دو سؤال: مضامین مشترک نهج البلاغه و کتاب التوسل الی الترسل چیست؟ و کتاب التوسل الی الترسل از چه بخشی از نهج البلاغه بیشتر تأثیر پذیرفته است؟، با محوریت (حاکم و حکومت داری) به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب از جمله: توصیه به عدالت و دادورزی، تقوی و پرهیزکاری، احسان و نیکوکاری و پرهیز از ظلم و ستم می پردازد.
أسلوبیه النهج وسردیه التثاقف؛ مقاربه تاریخیه فی مدوّنه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حظیت قضایا السرد فی الأدب العربی بنصیب وافر من البحث والتقصی والدراسه؛ وذلک لتعدد فنونه، وتفرعاتها، وتنوع تمثلاتها، ولاسیما تلک الفنون المضمره فی التعابیر التناظریه، والمسکوکات اللغویه، کالقصه والحکایه اللتین تمثل أحداثًا واقعیه اجتماعیه، ینقلها المثل على نحو بناء تمثیلیّ، وأداء تعبیر، فسرد الأمثال قائم على تبادل الأفکار أو نقلها فی الحوار عبر تمثلها، عند تحقق وحده السیاق فی مناسبتین متشابهتین. یکشف العمل الأدبیّ عن جوهر شخصیّه منشئه من جهه، وعن ثقافه المجتمع الذی قیل فیه من جهه أُخرى؛ فلیس من المعقول أن یکون (نهج البلاغه) قد ولد نتیجه اختراع فردیّ من دون اعتمادٍ على معطیات اجتماعیّه خاصه بالفرد والجماعه، ومن غیر المعقول أیضًا أنَّ شکلًا أدبیًا ک (نهج البلاغه) تمیّز بهذا الغنى الاجتماعیّ، قد وجد وبقی قرونًا طویله، ودرسه کتّاب وعلماء وباحثون، یختلف بعضهم مع بعض اختلافًا بالغًا، وینتمون إلى بیئات مختلفه، وإلى قومیات متباینه عبر قرون من الزمان، من غیر أن توجد علاقه داله بین مضمون هذا الشکل الأدبیّ وأکثر الجوانب أهمیه فی الحیاه الاجتماعیّه. ومن هنا جاءت فکره هذا البحث؛ للکشف عن قیمه کتاب (نهج البلاغه) بین سردیات المثاقفه وأعراف المجتمع، عبر دراسه عباراته المثلیه، ومسکوکاته اللغویه التی نقلها الإمام علی (ع) بخبراته وتجاربه من المجتمعات السالف إلى المجتمع الذی یعیشه، فجاء البحث فی مبحثین: أولا المثاقفه الاجتماعیه وسردیات الرمز اللغویّ وثانیا الاعراف والعادات والتقالید المضمره فی الاستعمال العلویّ. والجدیر بالذکر أنَّ البحث قد سار على وفق المنهج التاریخیّ، مع اشمام المنهجین السیاقیّ والوصفیّ التحلیلیّ. وخرج بجمله من النتائج، اهمها: 1. یستطیع الفرد المُبدع الوقوف على بنیه الذات الجمعیّ أن یتأمل المواقف والأحداث، وأن یختار ما یرید من المقولات الاجتماعیَّه التی تشع من أفق ذلک المُبدع من حیث إنَّ المُبدع العبقریّ یُعدُّ فی طلیعه الأفراد الذین یحاولون تکوین ذات جماعیَّه تتجاوز الذات الفردیَّه. 2. تمثلت الأعراف والتقالید والعادات فی أسلوبیه النهج بالعبارات المثلیّه، هی من مخترعات المجتمع العربیّ الجاهلیّ، وهذا یدلُّ على تأثر لغه نهج البلاغه بتلک المواقف والأحداث، حتى أصبح نهج البلاغه سجلًا صادقًا لتاریخ القبائل العربیه قبل الإسلام وبعده، بل مثّل نهج البلاغه سجلاً سردیًا لحضارات أُمم خلت قبل ظهور المجتمع العربیّ.
حاکمیت صفات الهی در جریان تاریخ از دیدگاه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
79 - 98
حوزههای تخصصی:
صفات الهی و بازتاب آن در حرکت و مراحل حرکت تاریخ، از مباحث مهم فلسفه ی نظری تاریخ است که نظر فیلسوفان تاریخ را به خود جلب کرده است. این مسأله ازآن رو که در پیوند با اختیار انسان و میزان و چگونگی نقش آفرینی او در تاریخ است، اهمیتی مضاعف یافته است. نوشتار پیش رو کوشیده است سه صفت ربوبیت، علم و اراده را همراه با تقریری از مفهوم قضا و قدر الهی، به استناد سخنان امیرمؤمنان علی(ع)، به ویژه در نهج البلاغه، بررسی کند و ضمن تبیین مفهوم حاکمیت آن ها بر تاریخ، تلازم نداشتن آن با جبر را اثبات کند. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی آن است که در دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)، اگر این صفات بر جریان تاریخ حاکمیت نداشته باشد، تاریخ روبه زوال می رود و باتوجه به اینکه براساس آموزه های وحیانی، اراده ی انسان، خود یکی از عناصر رویدادهای تاریخی است، باور به حاکمیت این صفات، به محدودکردن دامنه ی اختیارات تکوینی انسان نمی انجامد.
دراسه الاغتراب الذاتی فی نهج البلاغه (تأکیدًا على آراء هایدغر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
49 - 57
حوزههای تخصصی:
فی فلسفه هایدغر یُعرف الکائن البشری بأنه فاعل یواجه حقیقه الحیاه فی تجربه الوجود ومعنى الوجود مباشرهً ویفهم سخافه حیاته. ویمکنه عندما یدرک أنه وجوده متناهٍ إلى الموت ومحدود من حیث الوقت أن یعتمد على حمایه جوهره "الحریه" واستخدام إمکانیه الاختیار لتحدید هدفه فی الحیاه والتحرر من الاغتراب الاجتماعی لاختیار الحیاه الأصیله. من ناحیه أخرى، فإن جمیع المواضیع فی نهج البلاغه ترکز على حقیقه الإنسان والمواهب والإمکانات والوجود الإنسانی. وقد أوصى نهج البلاغه بتجنب نهج التغریب التربوی والصحه النفسیه ولهذا السبب یدعو الناس إلى معرفه الذات والزهد حتى یتمکنوا من اختیار الطرق الصحیحه للحیاه. فیهدف هذا المقال إلى شرح الاغتراب فی نهج البلاغه استعانهً بمنهج الدراسات المکتبیه والمقارنه النظریه ترکیزًا على آراء هایدغر.
انعکاس القصائد فی نهج البلاغه على أساس منهج نظریه التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
یعرف «التناص» فی اللغه العربیه بألفاظ الآخری منها «النصوصیه» و«التناصیه» و«تداخل النصوص» وباللغه الإنجلیزیه «intertextuality» ویعتبر التناص طریقه لفهم النصوص بدقه أکبر حیث یتم دراسه العلاقات بین النصوص فی هذا النهج ویسعی أن یذکر لنا بأن کل نص وکل راوی یأثر بنصوص ورواه آخرین من الماضی أو الحاضر ویستفاد بوعی أو بغیر وعی من کلماتهم وأفکارهم. فی نهج البلاغه ، یقتبس الإمام علی (ع) أحیانًا کلمات وعبارات من نصوص قدیمه أی القرآن، الأحادیث النبویه، الأمثال والقصائد العربیه) أو یذکر محتواها وموضوعاتها فی کلماته. هناک ۱۵ بیتًا و ۴ مصاریع شعریه فی نص نهج البلاغه التی أخذ الإمام علی (ع) عددا کبیرا منها من الآخرین والتی تصور نهج التناص فی نهج البلاغه . ننوی فی هذه المقاله فحص هذه القصائد من منظور روابط التناص الموجوده بین النصوص والإجابه على هذا السؤال، ما هو التناص الذی یجد بین القصائد العربیه فی نهج البلاغه ؟ وثانیًا، ما أثر استخدام هذه الطریقه فی فهم کلمات الإمام علی (ع)؟ لذلک، أولًّا، نسعی من خلال إستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إستخراج جمیع القصائد التی لم یکن الإمام علی (ع) من یکتبها، ومن خلال فحص الخلفیه والمعنى لتلک القصائد، نسعی أن ندرک ارتباط تلک القصائد بکلمات الإمام علی (ع) تظهر عملیات التناص فی هذه الدراسه أن أکثر أشکال التناص فی نهج البلاغه هی التناص اللفظی من نوع النفی الجزئی وفی المرتبه التالیه هی التناص اللفظی من نوع النفی الموازی. وبناءً على ذلک الإمام علی (ع) فی معظم حالات التناص لقد استخدم کلمات قصائد الشعراء الآخرین فی خطابه، ولکن أنشأ نوعًا من الحل الوسط اللفظی والدلالی بین المعنى الذی یقصده المتحدث الرئیسی ولکن تم إستخدام هذا القصائد بطریقه لا یعرف المخاطب أن هذه القسم من القصیده من شخص آخر، فلا یمکنه التعرف على کیفیه دمج بنیه القصیده فی النص والکلام، وهذه الفئه هی واحده من أجمل کلمات الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه .
عدالت مالیاتی از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه
منبع:
مطالعات نوین بانکی دوره دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
27-42
حوزههای تخصصی:
امیرالمؤمنین (ع) اولین و تنها فردی از ائمه است که به خلافت رسید و این امکان برایش فراهم شد تا عدالت را (ولو به مدت اندک) به اجرا گذاشته و همچنین به تبیین آن بپردازد. در این مدت کوتاه ایشان آن چنان بنیان نظری و عملی برای عدالت بنا نهادند که در تاریخ پندآموز و نمونه است. وقتی که علی (ع) به خلافت رسید حدود 35 سال از زمان حکومت پیامبر (ص) می گذشت در طی این مدت، رفته رفته اصول اولیه اقتصادی و مالیاتی که توسط پیامبر (ص) پایه گذاری شده بود، مندرس شده و بی عدالتی ها و ظلم های فراوانی حادث شده، و بسیاری از اصول عدالتخواهانه پیامبر (ص) تعطیل گشته بوده امیرالمؤمنین اولاً با بیان خویش، این انحرافات را تشریح کرده و به تبیین اصول اقتصادی پرداختند، ثانیاً بطور عملی به جنگی تمام عیار با بی عدالتی ها برخاستند و در آخر نیز در همین راه شهید شدند. برای شناخت هرچه بهتر اصول مالیاتی امام علی (ع) در نهج البلاغه، قبلاً باید شناختی از سیستم مالیاتی و اقتصادی جامعه اسلامی در آن زمان داشته باشیم با شناخت مختصر نظام اقتصادی و مالیاتی عصر پیامبر (ص) و خلفاء بهتر می توانیم سیره عملی و نظری علی (ع) را درک نموده، انحراف موجود را شناخته و بدانیم که اقدامات امیرالمؤمنین (ع) در اصطلاح انحرافات چه بوده و چه کسانی با آن به مخالفت پرداخته اند.
تحلیل العوامل المؤثره على تضعیف وتقویه التعقل فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
41 - 53
حوزههای تخصصی:
من أعظم برکات الله الإلهیه للبشر هی امتلاک قوه العقل. إن امتلاک قوه التعقل المستقره وهذه الموهبه الغنیه، بالإضافه إلى الحفاظ على عظمه الإنسان، سوف تنظم شؤون مختلفه فی مجالات حیات الإنسان. ذکر العدید من الوصایا فی النصوص الدینیه حول قوه التعقل وتم إدانه اللاعقلانیه فی المقابل. من ناحیه أخرى، نظرًا لوجود میول واتجاهات مدمره فی البشر أو من حوله قد یصبح المجال ضیق على العقلانیه وقد تتضرر هذه الموهبه. فی المقال الرئیسی الذی یستند إلى أقوال الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه ، لقد أثیرت أسئله أساسیه حول قیمه العقلانیه فی فکر الإمام علی (ع) ما الضرر الذی یهدد قوه التعقل فی تعلیمات الإمام علی (ع)؟ وما هی الحلول التی یقدمها الإمام لحمایه العقل البشری من المخاطر؟ تم هذا البحث باستخدام النهج الوصفی التحلیلی. لقد تبین فی هذا البحث بأن تعانی قوه الفکر البشری من بعض الأمور: مثل الشهوه، الکبریاء والعناد، النرجسیه، البذخ، الرفقه مع الجهله، الأمیال الطویله، الأهواء ولبرغبات، الفوضى والاضطرابات والخفه والسکون المقطعی وفی أسباب تعزز قوه التعقل منها ملاحظه الأدب وذکر الله وتعلم العلوم والمشوره والمجالسه مع الحکماء والعلماء واستخدام مصابیح الهدی.