پژوهش های فضا و مکان در شهر (پژوهش های مکانی - فضایی سابق)
پژوهش های مکانی - فضایی سال 8 زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 29)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نگرش جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری موضوعی است که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. جامعه میزبان را مجموعه ای از عاملان رسمی به عنوان مسئولان و کارگزاران حوزه گردشگری و عاملان غیررسمی، مانند ساکنان منطقه گردشگری تشکیل می دهند. ساکنان منطقه گردشگری در شهرها، شهروندانی اند که از رویدادها و اتفاقات شهری تأثیر می پذیرند. براین اساس، خواه ناخواه با گردشگران شهرشان وارد تعامل می شوند و از فرآیند گردشگری رایج در شهر ارزیابی خواهند داشت. در پژوهش حاضر سعی شده است با شناسایی فهم شهروندان از پیامدهای حضور گردشگران برای فضای شهری اصفهان، این فهم، توصیف و تحلیل شود. داده های این مطالعه ترکیبی مستخرج از دو طرح پژوهشی است که در سال های 1394 و 1396 انجام شده است. شهروندان 15 تا 65ساله در مناطق پانزده گانه شهر اصفهان، جامعه مورد مطالعه در این دو پژوهش بوده اند. و شیوه گردآوری داده ها در هر دو پژوهش پیمایش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهروندان اصفهانی پیامدهای گردشگری را برای فضای شهری اصفهان شامل ده مضمون اصلی در دو بعد پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی می دانند. این مضامین شامل «اشتغال زایی، بهبود کیفیت زندگی شهروندان، افزایش تعاملات فرهنگی، افزایش خدمات و امکانات در شهر و افزایش امنیت و کاهش جرم و جنایت» در بعد پیامدهای مثبت و «افزایش ترافیک در سطح شهر، افزایش قیمت ها و هزینه های زندگی، محدودیت بازدید از جاذبه های گردشگری برای شهروندان، محدودیت در استفاده از امکانات و خدمات شهری و افزایش آلودگی های زیست محیطی در مکان های توریستی» در بعد پیامدهای منفی است. ارزیابی شهروندان از این پیامدها نشان دهنده غلبه پیامدهای مثبت بر پیامدهای منفی است.
شهرسازی در جمهوری ترکیه؛ اصلاحات دولتی در برابر ضعف نسبی یادگیری از جامعه
حوزه های تخصصی:
این مقاله بخشی از مطالعه ای بزرگ تر بوده که به بررسی شهرسازی در کشورهای غیرانگلیسی زبان می پرداخته است. با توجه به کمبود منابع به زبان فارسی یا انگلیسی تجربه های این کشورها (که در موارد زیادی مسائل مشترکی با ایران دارند) کمتر در دسترس خواننده ایرانی قرار دارد. در این راستا، این مقاله با تمرکز بر کشور همسایه، ترکیه، تلاش بر این دارد که ویژگی های برنامه ریزی شهری را در این کشور شناسایی، و کمبودها و مشکلات آن را معرفی کند. این مقاله افزون بر هدف یادشده امکانی برای مطالعه تطبیقی فراهم می آورد. برای ایجاد امکان ارزیابی و تطبیق از چهارچوب چهارگانه فریدمن برای دسته بندی روش های شهرسازی استفاده می شود. مرور منابع در قالب روایی و منطبق با تاریخ معاصر اواخر عثمانی و ترکیه انجام می گیرد. در چهارچوب این روایت، شیوه های شهرسازی از منابع تخصصی (و محدود و پراکنده) به زبان انگلیسی و گاه با استفاده از شواهد و اخبار رسانه ای و مرور آنها بیان می شوند و در پایان با استفاده از چهارچوب نظری معرفی شده تحلیل می شوند. براین اساس، کمبودهای مهم شهرسازی ترکیه و پیشنهادهایی برای رفع آن به بحث گذاشته می شود که مهم ترین آن ضعف در یادگیری از جامعه و اصرار یک جانبه بر اصلاحات دولت مدار، بدون توجه کافی به فرهنگ زمینه، دانسته شده است.
سیر دگرگونی و تکامل مشارکت شهروندان در برنامه ریزی شهری درگذر زمان بر پایه انگاشت های ارتباطات و مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی
حوزه های تخصصی:
مشارکت شهروندی فرایند تصمیم گیری های عمومی اثرگذار بر منافع فردی و جمعی است که بخشی از دموکراسی را در چهارچوب رابطه اعطای قدرت بین شهروندان و حکومت قرار می دهد. این فرایند، که در برنامه ریزی شهری و در جوامع توسعه یافته موردتوجه قرارگرفته، نیازمند بستر مناسب ارتباطی است. از طرفی شکل گیری آن به میزان تحقق فرایند مقتدرسازی اجتماعات منسجم محلی وابسته است که طی آن افراد و اجتماعات قدرت تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود را پیدا می کنند و تمرکززدایی در قدرت را به همراه دارد. ازاین رو، این مقاله با هدف مطالعه و تحلیل چگونگی ارتقای مشارکت شهروندی در برنامه ریزی شهری از طریق مقتدرسازی اجتماعات منسجم محلی در بستر ارتباطی فضای مجازی انجام شده است. به منظور دستیابی به اهداف مقاله بازبینی متون مرتبط با چهارچوب های مشارکت شهروندی، مقتدرسازی اجتماع منسجم محلی، ارتباطات با به کارگیری روش تحلیل متون مدون، بر پایه روش های پژوهش تحلیل تفسیری-تاریخی و مقایسه ای زمینه های مشترک سه انگاشت پایه به صورت موازی بر محور زمان ساماندهی شده است. یافته های تحلیل های به کاررفته در این مقاله مبین ارتقای تدریجی مشارکت شهروندی در برنامه ریزی شهری در گذر زمان و در جهت دموکراتیک تر کردن جوامع است. افزون بر این گسترش امکان ارتباطات و افزایش روند تحقق مقتدرسازی اجتماعات محلی در پیشبرد این روند نقش بسزایی داشته است.
ارائه الگوی مدیریتی برای توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد پدافند غیر عامل (مورد مطالعه: شهر شهریار تهران)
حوزه های تخصصی:
شهر شهریار به عنوان یکی از مراکز مهاجرپذیر استان تهران، با گسترش فیزیکی و شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی مواجه شده است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مدیریتی مناسب برای ساماندهی و توانمندسازی این محله ها و پیشگیری از تشکیل آنها در شهر شهریار با رویکرد پدافند غیرعامل است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات پژوهش به صورت میدانی و اسنادی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر شهریار در سال 1401 است. حجم نمونه مشتمل بر 322 نفر از ساکنان و 10 نفر از خبرگان است. از روش هایی نظیر AHP، TOPSIS، آزمون خی دو، آزمون کای اسکوار تک متغیره، ضریب همبستگی اسپیرمن، ضریب تعیین رگرسیون و واریانس رگرسیون (ANOVA) برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شده است. از نرم افزارهای GIS و SPSS برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که درصد محله های دارای کیفیت مناسب، نسبتاً مناسب، متوسط، نسبتاً نامناسب و نامناسب به ترتیب مشتمل بر 9درصد، 22درصد، 32درصد، 26درصد و 11درصد است. بنابراین، بیش از 37درصد بافت شهر شهریار به برنامه ریزی پدافند غیرعامل نیازمند است. نتایج آزمون خی دو (06/70) و سطح معناداری آن (00/0) بر عدم اعتماد ساکنان شهر شهریار نسبت به مدیریت شهری در کاهش مشکلات سکونتگاه های غیررسمی صحه می گذارد. براساس نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن (567/0) و ضریب تعیین رگرسیون (37/0)، الگوی مدیریت شهری مبتنی بر هسته های مدیریت محلی و دفاتر توسعه محله با رویکرد پدافند غیرعامل بر ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی شهر شهریار و پیشگیری از تشکیل آنها بیشترین تأثیر را دارند. نتایج تحلیل واریانس رگرسیون و تحلیل رگرسیون خطی ساده، نیز بر این امر صحه گذاشته اند. افزون بر این، رویکرد پدافند غیرعامل از طریق ساماندهی و توانمندسازی محله ها، ایجاد تأسیسات و تجهیزات برای کاهش آسیب پذیری، ایجاد مکان های اسکان اضطراری، ضریب امنیت و ایمنی شهر شهریار را ارتقا می بخشد.
ارائه الگوی کارآمد توسعه فیزیکی شهرهای تاریخی میانی براساس شاخص های توسعه میان افزا (مورد مطالعه: شهر نائین)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اصلی توسعه شهری، رشد پراکنده و گسترش افقی است که مشکلاتی ازجمله بازماندن نواحی مرکزی شهرها از جریان توسعه، بدون استفاده ماندن اراضی وسیعی داخل محدوده شهر و شکل گیری توسعه ناپایدار شهری را سبب می شود. بنابراین کنترل این توسعه و جهت دهی آن به سمت اراضی درون شهرها با بهره گیری از الگوی توسعه میان افزا در این زمینه اهمیت دارد. در شهر نائین، توسعه های اخیر به صورت پراکنش افقی، سبب ناپایداری شهری و بازماندگی بخش هایی از مناطق درون شهر ازجمله بافت تاریخی آن از توسعه شده است. ضمن اینکه این شهر دارای موانعی برای گسترش افقی در پیرامون خود و دارای پهنه های مستعد متعدد برای توسعه درونی شهر است. این پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و ازنظر روش، پژوهشی توصیفی-تحلیلی است همچنین برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش پس از شناسایی و تعیین معیارها و شاخص های توسعه میان افزا و بومی سازی آن با شرایط شهر نائین، از تکنیک تصمیم گیری چندشاخصه TOPSIS با بهره گیری از نرم افزار Excel استفاده شده و به تعیین پهنه های مستعد توسعه میان افزا پرداخته شده است. سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP با بهره گیری از نرم افزار Expert choice به اولویت بندی پهنه های مستعد برای توسعه با تعیین و استفاده از معیارهای مربوطه پرداخته شده و نتایج با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیاییGIS هم پوشانی و ترسیم شده اند. درنهایت الگوهای پیشنهادی مداخله توسعه میان افزا در این شهر و راهکارهای متناظر با آن تدوین و ارائه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوی توسعه میان افزا می تواند الگویی مطلوب و کارآمد برای روند توسعه آتی شهر نائین به عنوان شهری میانی و تاریخی باشد. همچنین مناسب ترین پهنه ها برای توسعه میان افزا در شهر به ترتیب پهنه حائل بین نائین و محمدیه، بافت قدیم نائین و محمدیه، پهنه های بافت جدید و نهایتاً اراضی شمال غربی این شهر است.
بازخوانی ابزار ارزیابی گرافیکی پایداری در سنجش پایداری پردیس دانشگاهی با هدف ارتقای نقش آن به عنوان فضای عمومی شهری
حوزه های تخصصی:
تحقق دانشگاه پایدار به عنوان نهادی که پایداری زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در راهبردها، سیاست ها و عملکردهای خویش در اولویت قرار می دهد، به عنوان یک مرکز استراتژیک نقش محوری در محیط های شهری ایفا می کند و در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران برنامه ریز و طراح شهری بوده است. دانشگاه به عنوان یک نهاد آموزش عالی، که سه عرصه عملکرد آموزشی، فضای آموزشی و تجربه آموزشی را در بستر زمینه و محیط طبیعی فراهم می آورد، نقش مهمی در تعادل و تعامل محیط اجتماعی-فعالیتی، ساخته شده-کالبدی و طبیعی-زمینه ای ایفا می کند. ارائه روش و ابزاری جهت ارزیابی سطح پایداری فضای آموزشی به عنوان فضای کالبدی-فضایی موضوعی است که در این پژوهش به آن می پردازیم. برای این منظور، انواع ابزارهای ارزیابی معرفی و سپس ابزار ارزیابی گرافیکی پایداری در دانشگاه (GASU) را به عنوان یکی از ابزارهای تحلیلی بررسی خواهیم کرد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد تفسیری خود به دنبال معرفی و کاربست روشی ارزیابانه برای سنجش پایداری پردیس های دانشگاهی، به عنوان گونه ای خاص از فضای عمومی شهری، است. براین اساس، این پژوهش از استراتژی مرور ادبیات پژوهش از منابع کتابخانه ای (رویکرد استباطی) بهره گرفته است. نتایج حاصل در دو بخش چهارچوب شاخص های GASU و بازخوانی این روش برای کاربست آن در دانشگاه با هدف تبدیل آن به فضای عمومی در شهر ارائه می شود. نتایج حاکی از آن است که شاخص های کلی با محوریت هسته نهادی پردیس دانشگاهی به دنبال چشم اندازسازی برای اطلاع رسانی و مشارکت عمومی، شاخص های اقتصادی به عنوان بخش دیگری از هسته نهادی به دنبال ترسیم شرایط رقابت، منفعت و مشارکت عمومی در عرصه اقتصادی و در نهایت شاخص محیط زیست برای توصیف محیط دوستدار طبیعت، مبتنی بر ارزش های بومی و کارایی انرژی مبتنی بر تکنولوژی است.