مطالب مرتبط با کلیدواژه

کفایت عملی


۱.

بررسی انتقادی نظریه هستی اجتماعی در اندیشه بسکار(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظریه هستی اجتماعی بعد گذرا و ناگذرای علم سطح واقعی و بالفعل هستی کفایت عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۳۱۲۴۵
در این مقاله، نظریة هستی اجتماعی از منظر روی بسکار، با روشی کتابخانه ای و تحلیلی مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد. هستی عینی ساختارهای اجتماعی و چگونگی رابطة ساختار و عامل، سؤالاتی است که پاسخ آنها قلب نظریه هستی اجتماعی را تشکیل می دهد. روی بسکار، فیلسوف هندی الاصلی است که با مبانی فلسفی خاصش، نظریه ای جدید دربارة هستی اجتماعی ارائه نموده است. این مقاله درصدد است تا با استفاده از چارچوب نظری روش شناسی بنیادین، به کشف مبانی این نظریه بپردازد و سپس نظریه هستی اجتماعی بسکار را مورد نقد مبنایی قرار دهد. با بررسی مبانی نظریه هستی اجتماعی بسکار، روشن می شود که این نظریه در همة مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی خود دارای اشکالات بنیادین است؛ هویت اجتماعی علم و معیار صدق از نظر بسکار مورد اشکال است. استدلال مربوط به هستی عینی ساختارها و چگونگی وجود ساختارهای اجتماعی، که وجودی رابطی است، مورد خدشه قرار می گیرد. علایق بنیادین به مثابه هویت انسان، مبنایی است که با سایر مبانی بسکار در تناقض است.
۲.

معیار ثبوتی صدق قضایا در رئالیسم انتقادی با تأکید بر دیدگاه آندرو سایر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معیار صدق مطابقت عین ذهن رئالیسم انتقادی کفایت عملی توافق بین الاذهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۲۲
چگونگی ادراکات ذهنی و بازنمود عالم واقع در ذهن، پرسشی معرفت شناختی است که ذهن اندیشمندان زیادی را به خود مشغول داشته است. بر محور پاسخ به این پرسش، دو جریان عمده شکل گرفت که یکی بر تناظر جزء به جزء ذهن و عین همچون بازتاب تصویر بر آینه اصرار دارد و جریان دوم، معرفت بشری را سراسر برساخته ذهن می داند که راهی به عالم عین ندارد. در این میان برخی، ادراکات ذهنی را محصول تعامل و تفاعل ذهن و واقعیت خارجی می دانند. رئالیسم انتقادی اگرچه جهان خارج را مستقل از ذهن فاعل شناسا مفروض می گیرد، اما ادراک جهان خارج را مساوی با جهان بیرونی نمی داند. بر این اساس واکاوی نقادانه معرفت خود از جهان را لازمه دست یابی به معرفتی معتبر می داند. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که موضع رئالیسم انتقادی درباره ماهیت صدق یا معرفت معتبر چیست تا از خلال پاسخ به این پرسش، خلأهای محتمل در این مکتب تبیین گردد. درنهایت ضمن پذیرش برخی دعاوی رئالیسم انتقادی با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، نشان می دهد توافق بین الاذهانی و کفایت عملی به عنوان جایگزین مسئله صدق خالی از اشکال نیست.