۲.
در نوشتار یادشده، نویسنده به مناسبت تحلیل واقعهی عاشورا، به تبیین مسألهی احیاگری پرداخته است. وی تعریفی از احیاگری را ارائه نموده و آن را به معنای تجدید ساختمان، چه در مجموعهی فکری و چه در مکتب اجتماعی و چه در تفکر دینی دانسته است. احیاگری زمانی ضرورت مییابد که تفکری اصیل و پایهای، آسیب دیده باشد و وجود او را ابهامات و اوهام و خرافات چه از ناحیهی حاملان آن تفکر و چه از ناحیهی دشمنان خارجی، فراگرفته باشد. در چنین زمانهای است که نیاز به احیاگری به عنوان یک ضرورت تاریخی، خود را مینمایاند. مسألهی احیاگری در کتاب و سنت، مورد تأکید و توجه جدی واقع گردیده و آن را در زمانهای دانسته که دین حق، در معرض برداشتهای سطحی و در معرض کژیها و اعوجاجها قرار گرفته باشد.
افول اندیشهی دینی و احیای بدعتها و سنتهای غلط پس از دورهی نبوی، ضرورت تام احیاگری را در سال 60 هجرت مینمایاند. زیرا جامعهی دینی گرفتار حاکمی فاسد، جبار، ستمگر و هوسران واقع شده و زبونی عوام و انحراف خواص، سبب چنین بلیّهای شده است.
در بخش دیگری به شرایط یک احیاگر، همچون دشمنشناسی، اهل مخاطره بودن، تعهد و دردمندی، دوری از عوام زدگی و مصلحت اندیشی را به عنوان عوامل و شرایط احیاگری دانسته.
سپس به این مسأله که حسین بن علی در قلهی احیاگری تاریخی دورهی اسلامی قرار دارد و اسوهی احیاگران است پرداخته شده.
لزوم تناسب عمل احیاگرانه، با عصر و زمانه نیز به بحث درآمده و نهضت حسین بن علی علیهالسلام را نهضتی که تناسب روشنی با عصر و زمانه دارد، تحلیل نموده و این نهضت را الگوی هموارهی احیاگران دنیای اسلام، تصویر نموده است، در نهایت راهکارهای لازمی را برای تحقق احیاگری در زمانهی حاضر تحلیل نموده است.
۳.
بحثها و برداشتهای گوناگون و گاهی متناقض نسبت به قیام اباعبداللّه الحسین شده است که معمولاً بر دو محور میچرخند: ماهیتشناسی و غایتشناسی نهضت. لیکن در این مقاله مورد نخست به بررسی و نقد گذاشته شده است.
آیا ممکن است قیام امام حسین علیهالسلام نهضتی چند ماهیتی باشد تا همه یا بیشتر برداشتها را بپذیرد؟ نخستین بحث ما بررسی و یافتن پاسخ این سؤال است.
نویسنده در ادامه به طرح عمدهی دیدگاههای مأثور پرداخته است که در ذیل به اهم آنها اشاره میشود:
1) قیام انفجاری، نگاهی است برون دینی و احیانا تحت تأثیر القائات مارکسیستی، که میگوید امام از رشد تضادها خواست بهرهگیری نماید.
2) برخورد عادی دو نوع عصبیت عربی، که از نظر تحلیل تاریخی اجتماعی، برخورد خصمانهی دو جریان قومی را قهری میداند. در این دیدگاه از زاویهی حکومتی به واقعه نگریسته میشود. طرفداران آن معتقدند امام برای به دست آوردن قدرت قیام نموده است. این دیدگاه شامل دو نوع برداشت میشود: دموکراسی و اقتدار گرایی، که هر کدام مستقلاً مورد بررسی قرار میگیرد.
3) قضای الهی و فدا شدن برای امت، نیز دیدگاههایی هستند که در این مقاله از آنها بحث میشود.
نکتهی قابل تذکر آن است که نویسنده به جز نقد دیدگاهها مبادرت به القای دیدگاهی ننموده و ارزیابی را به عهدهی خواننده گذاشته است.
۴.
در این نوشتار به نقش حادثهی عاشورا در القای پیامها پرداخته شده و پیامدهای آن نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش پیامها، چندین پیام سترگ تاریخی ارزیابی و تبیین گردیده است؛ همچون شهامت حسینی، ایثار حسینی، صبر حسین بن علی و یاران، اندرزهای مهم تاریخی، اصلاحاتی که انجام گردیده و لطفی که امام حسین در ضمن این حماسه به مسلمانان و یاران خود داشته، گونهی نمازی که آن حضرت اقامه کرده و خلوصی که از خود نشان داده و ارزشهایی که آفریده و رسالتمداری آن انسان پاک و آزاده و الگو، همه جزو پیامهای عاشوار میباشند. در بخش پیامدها نیز، چند پیامد سترگ را اشاره نموده است، همچون الهام آفرینی نهضت بزرگ حسینی، احیای شریعت که پس از دورهای رخوت و سستی و عقب ماندگی حاصل شده، انقراض سلسله و دودمان اموی و لزوم اصلاحات مهم تاریخی در همهی زمانها و مکانها که در نتیجهی آن انقلابهای تاریخی فراوانی رقم خورده است.