در تاریخ معاصر سازمان بازرسی به صورت تشکیلاتی که وظیفه نظارت بر حسن اجرای امور سازمان های اداری و همچنین اجرای صحیح قوانین را به عهده دارد، از مؤسساتی است که پس از تصویب قانون تأسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی در دوره محمدرضا پهلوی در سال 1347 و در مجلس بیست ودوم در 14 ماده و 2 تبصره به طور قانونی شروع به کار کرد. این مقاله با روش کتابخانه ای با استفاده از منابع و اسناد این دوره درصدد پاسخگویی به این پرسش است که هدف دولت مرکزی از تشکیل سازمان بازرسی شاهنشاهی چه بود؟ و همچنین کارکرد این سازمان در طول حیات آن چه بود؟ در واقع این سازمان پس از انقلاب سفید شاه و در راستای نظارت بر اجرای برنامه های انقلاب سفید با هدف نظارت حکومت مرکزی بر عملکرد سازمان های دولتی و ممانعت از گسترش روزافزون فساد مالی و اداری موجود در کشور و همچنین آرام کردن اعتراضات از طریق جلب اعتماد مردم و در نتیجه تثبیت و تداوم قدرت حکومت مرکزی در دوره محمدرضا شاه تشکیل گردید.
برای رویارویی با اقبال روزافزودن حزب توده، بسیاری از سازمانهای سیاسی ملیگرا و مذهبی تحرکات جدیدی را در دهه 1320 در ایران آغاز کردند . الگوی بسیاری از این تحرکات، ادغام برخی جوانب مادی گرایانه در اندیشههای شان بود برای آنکه بتوانند به تحلیل و ارزیابی مسائل روز بپردازند . "جنبش خداپرستان سوسیالیست" که یکی از این گروهها بود تلاش کرد . فلسفه ماتریالیسم را با خداپرستی ادغام نماید . با اینهمه، علیرغم کسب محبوبیت اولیه، نتیجه تفکر این گروه جز رادیکالیسم روزافزون نبود و به همین دلیل نیز نتوانست نقش موثری در سیاست ایران در این سالها ایفا کرد
ویژگی های خاص روزنامه، آن را به صورت ابزاری نیرومند و نافذ در مبارزات ضداستعماری درآورده است. روزنامه «مهد آزادی» که در نیمه سال 1329 به پیشنهاد آیت الله کاشانی بعد از مراجعت از تبعید شروع به کار کرد از نمونه های موفق استفاده از روزنامه در مبارزات ضداستعماری است. در این نوشتار مواضع «مهد آزادی» و تاثیر آن در نهضت ملی شدن صنعت نفت بررسی شده است.
این مقاله با اتکاء به برگه هایی از اسناد دفتر مخصوص شاهنشاهی در اوایل دوره سلطنت رضاشاه، اسناد آرشیو ملی بریتانیا در لندن و اسنادی از آرشیو ملی امریکا در مریلند، موضوع گسترش موازنه تجاری و سیاسی ایران با شوروی را به بحث می گذارد و نقش عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه را در این زمینه بررسی می کند. این اسناد علل و عواملی را که بعدها باعث فروگرفتن تیمورتاش شد، در روندی تاریخی به بحث می گذارند و روایتی جدید از این موضوع عرضه می کنند. مسأله اصلی مقاله حاضر به نقش تیمورتاش در برقراری توازن در مناسبات خارجی با قدرت هایی مانند انگلیس، شوروی و آلمان اختصاص دارد، اما مخالفان داخلی و خارجی او را هم معرفی می کند و تأثیر این مخالفت ها را بر سرنوشت آتی وی به اختصار شرح می دهد.
فراز و فرور فرقه دموکرات آذربایجان در مراحل پایانی جنگ جهانی اول جهانی نه فقط از نظر تحولات تاریخی ایران معاصر، بلکه در چارچوب تاریخچه سرآغاز جنگ سرد نیز تحولی مهم محسوب میشود. در این مقاله با بررسی برنامههای مقامات نظامی و اطلاعاتی شوروی در زمینه بهره برداری احتمالی از گرایش های قومی در ایران چگونگی شکلگیری اصطلاح" آذربایجان جنوبی" برای پیشبرد اهداف دراز مدت اتحاد شوروی در آن حدود مورد بحث قرار گرقته است .
اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور 1320ه.ش / آگوست 1941م. کشور را با بحران فزاینده اجتماعی مواجه نمود. ایران به صحنه مداخله نیروهای متفقین در شئوون زندگی مردم درآمد. بروز ناهنجاری های اجتماعی همچون قتل، غارت، تجاوز، تصرف املاک و مصادره اموال توسط قوای نظامی بیگانه در مناطق تحت تصرف فضای اجتماعی کشور را به سمت ناامنی رهنمون ساخت. برخورداری قوای نظامی متفقین از کاپیتولاسیون در ایام اشغال اجازه پی گیری و تنبیه نیروهای متخلف خارجی را از دولت ایران سلب کرده بود. کاهش نفوذ دولت مرکزی و تضعیف قوای نظامی و انتظامی، شرایط لازم را برای ظهور اشرار داخلی و سرکشی ایلات و عشایر جنوب و غرب کشور فراهم ساخت. اقتصاد کشاورزی، صنعت، بازرگانی داخلی و خارجی آسیب دید. کشاورزی که بخش عمده اقتصاد کشور بود و بیشترین نیروهای کار را به خود جذب می نمود، دچار افت کاهش تولید و سبب بی کاری گستردهگردید. کاهش تولید و افزایش تقاضای ارزاق عمومی بدلیل ارسال آذوقه به شوروی، حضور تعداد بیشمار قوای اشغالگر و ورود مهاجرین لهستانی سبب کمبود اقلام اساسی همچون گندم در بسیاری از مناطق ایران گردید.
درک بینش روشنفکری تقی زاده همان قدر دچار کج فهمی است که درک شخصیت سیاسی او؛ با این تفاوت که تقی زاده خود، در ایجاد این کج فهمی بیش از هر کس دیگر نقش داشت. چرا که ایراد جمله «ایرانی باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس» دیگران را به این بینش کشانید که وی با درک سطحی از مدرنیته، فاقد وجاهت روشنفکری بوده و به انداز ه ی یک فرنگی مآب نزول کرده است؛ در حالیکه بررسی مطالب و نوشته های وی، خلاف این مسئله را اثبات می کند . به لحاظ شخصیت سیاسی - که شخصیت روشنفکری اش بر آن سایه انداخته بود - نزدیکی به قدرت و دست یازیدن به هر اقدام منفعت طلبانه، که لازمه مقام سیاستمداری است، حتی به قیمت امضای تمدید قرار داد 1933، وی را به یکی از منفورترین سیاستمداران عصر پهلوی مبدل کرد .
در این مقاله نگارنده تلاش می کند تا به بررسی مبانی فکری گروههای سیاسی اسلامگرا در فاصله زمانی سالهای 1320 تا 1357 بپردازد؛ زیرا تبیین مواضع فکری و اختلافات نظری این گروهها، زمینه را برای درک بسیاری از چالشهای اندیشه ای بعد از انقلاب فراهم می آورد.
هرچند بسیاری از گروههای یاد شده در کلیت اهدافی همچون مبارزه با استبداد، استعمار، ایجاد حکومت اسلامی، تلاش برای استقرار قوانین اسلامی و ... مشترک بودند؛ اما در نگاه عمیقتری می توان اختلافات فکری مهمی را نیز در دیدگاهها و مبانی اندیشه ای آنها مشاهده کرد که با پیروزی انقلاب و قرار گرفتن در محیطی جدید، این اختلافات زمینه بروز پیدا کرد و علت ظهور دیدگاههای مختلف در مقاطع تاریخی بعد از انقلاب گردید.
این مقاله در دو قسمت تهیه شده که در قسمت اول مواضع فکری گروه اسلامگرا شامل فداییان اسلام، حزب ملل اسلامی، هیأت مؤتلفه و روحانیت مبارز مورد بحث قرار گرفته و در این قسمت مواضع فکری نهضت آزادی و گروههای سوسیالیست اسلامگرا بویژه سازمان مجاهدین خلق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت