فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش از نوع پژوهش های علّی (پس رویدادی) ـ مقایسه ای و توصیفی است که با هدف بررسی تأثیر سوگیری حافظه منطبق با خلق بر حافظه آشکار و ضمنی در بیماران افسرده انجام شده است. روش بررسی: بدین منظور از بین بیماران افسرده نمونه ای به حجم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب نمودیم. آزمودنیهای بهنجار از بین دانش آموزان پیش دانشگاهی و دانشجویان انتخاب شدند. در دو مرحله متفاوت آزمایش، آزمون های متفاوت حافظه آشکار، ضمنی و آزمون حافظه وکسلر اجرا گردید و نتایج با استفاده از روش های تحلیل واریانس (F)، t استیودنت، X2 و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های پژوهشی تنها در پاسخ به آزمونهای حافظه آشکار تفاوت معناداری با یکدیگر دارند، اما عملکرد آنها در حافظه ضمنی تفاوت معناداری نداشت. (تأیید فرضیه اول) گروه ها در بازیابی واژه های خوشایند و ناخوشایند تفاوت معناداری با هم داشتند، اما در بازیابی واژه های خنثی و تهدیدکننده تفاوتی با یکدیگر نداشتند. (تأیید فرضیه دوم) در فرضیه سوم مشخص شد که گروه ها در بهر حافظه و خرده مقیاس های کنترل ذهنی، حافظه بینایی و تداعیها تفاوت معناداری دارند، اما در سایر مقیاس ها با یکدیگر تفاوت نداشتند. نتایج همچنین نشان داد که حافظه منطبق با خلق تنها بر حافظه آشکار اثر میگذارد. (تأیید فرضیه چهارم) نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که در بیماران افسرده تنها حافظه آشکار دچار اختلال میشود. همچنین، این بیماران در بازیابی واژه های دارای بار عاطفی با گروه های دیگر تفاوت معناداری دارد.
بررسی حوزه معنایی بیماران افسرده و اثربخشی آن در امر مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع توصیفی و به منظور بررسی حوزه معنایی بیماران افسرده و کارآیی آن در امر مشاوره صورت گرفت. به همین منظور 30 بیمار افسرده و 30 فرد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. میانگین سنی هر دو گروه 20-40 سال و سطح تحصیلات آنها دیپلم تا فوق لیسانس بود. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک (تجدیدنظر شده)، شکل تغییر یافته آزمون افتراق معنایی آزگود با 6 مفهوم (من، زندگی، گذشته، پدر، مادر و آینده) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آزمون آماری t، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه معنایی بیماران افسرده در مورد 6 مفهوم فوق الذکر، در مجموع و در مورد مفاهیم «من» و «آیند» تفاوت معناداری را در جهت منفی با افراد بهنجار دارا است. بین شدت افسردگی و حوزه معنایی بیماران افسرده همبستگی مثبت وجود دارد و مفهوم «مادر» قوی ترین پیش بینی کننده میزان افسردگی است. نتیجه اینکه بررسی حوزه معنایی بیماران افسرده می تواند درمانگر را در امر روان درمانی توانمند سازد.
بررسی ارتباط بین وضعیت سلامت عمومی، شیوع افسردگی و شاخص تودة بدنی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دختر و پسر دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت سلامت عمومی، شیوع افسردگی و شاخص تودة بدنی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دختر و پسر دانشگاه تهران است. به این منظور کلیة دانشجویان سال اول تربیت بدنی عمومی دختر و پسر در این تحقیق شرکت کردند و از بین آنها 200 دانشجوی دختر و پسر و 50 ورزشکار و 50 غیرورزشکار در هر گروه انتخاب شدند. به منظور تعیین سلامت عمومی و شیوع افسردگی، از پرسشنامة سلامت عمومی و آزمون افسردگی بک استفاده شد و برای تعیین شاخص تودة بدنی، قد و وزن آزمودنی ها اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین میانگین نمره های BMI دو گروه دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار بر حسب جنس تفاوت معنی داری وجود ندارد (09/0 = P)، ولی بین شاخص تودة بدنی دختران و پسران اختلاف معنی داری وجود داشت. هیچ گونه تعامل معنی داری بین جنس و فعالیت بدنی در شاخص BMI مشاهده نشد. بین وضعیت سلامت عمومی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار بر حسب جنس، اختلاف معنی داری مشاهده شد (007/0 = P). بین خرده مقیاس های سلامت عمومی و شاخص تودة بدنی و نمرة بک دانشجویان دانشگاه تهران بر حسب جنس و فعالیت ورزشی رابطة معنی داری مشاهده نشد. با این حال بین خرده مقیاس های GHQ28 و نمرة آزمون بک بر حسب جنس و فعالیت بدنی رابطة معنی داری وجود داشت.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) بود. مواد و روش ها:طرح پژوهش شبه آزمایشی بود که به شیوه پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام گرفت. از بین بیماران زن مبتلا به MS دارای نشانه های افسردگی مراجعه کننده به انجمن MS در سال 1394، نمونه ای 45 نفره انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره CBT، ACT و گروه شاهد قرار گرفتند. جلسات درمانی طی 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 45 دقیقه برگزار گردید. داده ها به وسیله پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:هر دو روش CBT، ACT در کاهش علایم افسردگی بیماران مبتلا به MS مؤثر بود (001/0 > P). روش CBT نسبت به ACT اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری:دو روش CBT، ACT از راه های مؤثر در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به MS محسوب می شوند. این نتیجه با توجه به اثربخشی بیشتر CBT، پیشنهاد می کند که CBT به عنوان درمان ترجیحی برای کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به MS در نظر گرفته شود.
اثر سبک های هویت بر افسردگی، اضطراب، و استرس دانشجویان: نقش واسطه ی تعهد هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین اثرسبک های هویت بر افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان از راه تعهد هویت انجام شد. این پژوهشیک پژوهش همبستگی است، که در جامعه دانشجویان کارشناسی سال دوم دانشگاه تهران انجام شد. نمونه شامل150 دانشجو با میانگین سنی 09/20 و انحراف استاندارد 13/1 سال بود، که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آنان به سیاهه سبک هویت(ISI-4) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) پاسخ دادند. تحلیل مسیر نشان داد که سبک های اطلاعاتی و هنجاری دارای اثر مستقیم مثبت و سبک آشفته-اجتنابی دارای اثر مستقیم منفی و معنادار بر تعهد هویت است. اثر مستقیم تعهد هویت بر افسردگی و اضطراب منفی و معنادار و بر استرس منفی و غیرمعنادار است. اثر غیر مستقیم سبک های اطلاعاتی و هنجاری از راه تعهد هویت بر افسردگی منفی و معنادار و اثر غیرمستقیم سبک آشفته-اجتنابی مثبت و معنادار است. هم چنین سبک های داده ای و هنجاری از راه تعهد هویت بر اضطراب اثر غیر مستقیم منفی و معنادار دارند و اثر غیرمستقیم سبک آشفته-اجتنابی براضطراب مثبت و معنادار است. هیچ یک از اثرات غیرمستقیم سبک های هویت بر استرس معنادار نبود. به گونه کلی یافته ها واسطه گری تعهد هویت در اثر سبک های هویت بر سلامت روان دانشجویان را تایید می کند. بر اساس یافته ها، تدارک محیط های دانشگاهی به صورتی که امکان کاوشگری بیش تری برای دانشجویان فراهم آورد می تواند منجر به تعهد هویت بیش تر و درپی آن کاهش مشکلات روان شناختی دانشجویان شود.
تأثیر گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر افسردگی و امیدواری والدین فرزندان مبتلا به سرطان با استفاده از شیوه نیمه آزمایشی با پیش – پس آزمون و گروه گواه انجام گردید.
روش: 30 والد (24 تا 54 ساله) که فرزندشان به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان محک تحت درمان پزشکی قرار داشته و داوطلب شرکت در برنامه مشاوره بودند در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از مداخله درمانی، هر دو گروه با آزمون افسردگی بک- II (1996) و پرسشنامه امید میلر (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه 90 دقیقهای گروه درمانیشناختی وجودگرا که به صورت 2 جلسه در هفته اجرا گردید شرکت نمودند، در حالیکه گروه گواه در این مدت از هیچگونه مداخله رسمی روانشناختی استفاده نکردند. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمونهای مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 برای اجرای آزمون آماری تحلیل کوواریانس پردازش شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از وجود تفاوت معنیدار در میزان افسردگی و امیدواری دو گروه به نفع گروه آزمایش (01/0>p) بود.
نتیجهگیری: گروه درمانیشناختی وجودگرا میتواند در کاهش افسردگی والدین فرزندان مبتلا به سرطان و همچنین در افزایش امیدواری آنان مؤثر باشد.
اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر نشانه های افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
همه گیرشناسی افسردگی و رابطه ی آن با ویژگی های جمعیت شناختی زنان شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای همه گیرشناسی بیماری افسردگی در جمعیت زنان ساکن شهرستان مرند و بررسی روابط عوامل جمعیت شناختی با شیوع این بیماری، از جامعه ی زنان ساکن شهرستان مرند تعداد 2113 نفر به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و پرسشنامه ی جمعیت شناخـتی محقق ساخـته اندازه های مربوط بـه متغیرهای مورد مـطالعه جمع آوری شد. تحلیل نتایج نشان داد که حدود 5/61 درصد از زنان مورد مطالعه دارای افسردگی خفیف تا خیلی شدید هستند. علاوه بر این افراد متاهل نسبت به افراد مجرد از افسردگی کمتری برخوردارند، و بین تحصیلات و میزان افسردگی رابطه ی مستقیم وجود دارد و از سوی دیگر بین سطح درآمد و میزان افسردگی رابطه ی معکوس وجود دارد. همچنین سن افراد در تغییرات خلقی (افسردگی) نقش معنی دار ندارد. یافته های این پژوهش تلویحاتی برای مداخلات روانشناختی و بهزیستی دارد که توجه به آنها برای دست اندرکاران امور بهداشتی حائز اهمیت است.
مقایسة تأثیر دو روش شناخت درمانی تیزدل و بک در کاهش نشانه های افسردگی و اصلاح باورهای فراشناختی در بیماران افسرده خو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسة اثربخشی دو روش شناخت درمانی تیزدل و بک در کاهش نشانه های افسردگی و اصلاح باورهای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی است. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال افسرده خویی بود که از میان مراجعه کنندگان به شش کلینیک در سطح شهر مشهد انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه گمارده شدند و هر گـروه بـا یکـی از دو روش شنـاخت درمانی مبتنی بـر هوشیاری فـراگیر تیزدل و شناخت درمانـی بـک به مدت سه ماه تحـت درمـان قرار گرفتند. آزمودنـیها در سـه مرحلة پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامة افسردگی بک و پرسشنامة فراشناخت را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو روش شناخت درمانی بک و تیزدل در کاهش نشانه های اختلال افسرده خویی و اصلاح باورهای فراشناختی مؤثر بودند. اما در کاهش نشانه های اختلال افسرده خویی و اصلاح باورهای فراشناختی، بین دو روش تفاوت معناداری به دست نیامد.
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.
بررسی تاثیر افشای هیجانی نوشتاری بر افسردگی و ظرفیت حافظه فعال در دانشجویان با علایم افسردگی بالا
مقایسه اثربخشی مشاوره حضوری و مشاوره تلفنی به شیوه شناختی بک، در کاهش علایم افسردگی مراجعان به مراکز مشاوره دانشگاه اصفهان
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین افسردگی و التزام عملی به اعتقادات اسلامی در میان دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران
اقتدار معلم، اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، معلم (مربی) را تحت عنوان اسوه امین و بصیر توصیف کرده است. ازجمله ویژگی های کلیدی معلم، برخورداری او از انواع مطلوب اقتدار و پرهیز از انواع نامطلوب آن است. معمولاً از دودسته کلی اقتدار حقوقی-محتوایی و صوری-وجودی به ترتیب به عنوان مطلوب و نامطلوب نام برده می شود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انواع اقتدار معلم و اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته است. این پژوهش ازاین جهت که توانسته است یکی از مفاهیم مهم فلسفه تعلیم و تربیت را در پیوند با مفاهیم روان شناختی و در قالب پژوهش های توصیفی- همبستگی موردبررسی قرار دهد، در نوع خود نوآورانه به شمار می رود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اقتدار معلم و پرسشنامه سلامت روان (دارای دو خرده مقیاس اضطراب و افسردگی) استفاده شده است. جامعه آماری عبارت اند از کل دانش آموزان دختر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بجنورد در سال 1393 که 378 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین اقتدار صوری- وجودی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین این نوع اقتدار معلمان از یک سو و افسردگی و اضطراب دانش آموزان از سوی دیگر، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین اقتدار محتوایی- حقوقی معلمان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین این نوع اقتدار معلمان و افسردگی دانش آموزان رابطه منفی معناداری برقرار است.
مقایسه میانگین سطح لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین های سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین اختلالات خلقی در جوامع مختلف محسوب می شود و تاکنون مطالعات وسیعی در مورد جنبه های مختلف آن انجام شده است. با توجه به این که یکی از فاکتورهای شناخته شده بیماری های قلبی- عروقی، میزان لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها و همچنین ابتلا به افسردگی اساسی می باشد، از این رو پژوهش حاضر جهت بررسی میانگین لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها در سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی اجرا گردید.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک بررسی Case-control است و جامعه آماری این پژوهش، کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز روان پزشکی نور در سال 1385 بودند. تعداد 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (بر اساس معیار DSM-IV یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders) و 32 فرد سالم (همراهان بیماران از طریق فراخوان انتخاب و پرسش نامه Hamilton توسط روان شناس بالینی برای آن ها تکمیل شد)، انتخاب شدند. سپس سطح سرمی کلسترول توتال (TC یا Total cholesterol)، تری گلیسیرید (TG یا Triglyceride)، لیپوپروتئین های با دانسیته بالا (HDL-C یا High density-lopoprotein cholesterol)، لیپوپروتئین های با دانسیته کم (LHL-C یا Low density lipoprotein cholesterol)، آپولیپوپروتئین A (APoA یا Apolipoprotein A)، آپولیپوپروتئین B (APoB یا Apolipoprotein B) در دو گروه بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت. در پایان، اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t و 2χ مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سطح سرمی APoB و LDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 < P)، در حالی که میانگین سطح سرمی آپولیپوپروتئین A و HDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0 < P).
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به افسردگی اساسی دارای ریسک بالایی برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی بودند و به همین دلیل ارزیابی سطح لیپیدهای خون این بیماران برای تشخیص و پیش گیری از آترواسکروز به عنوان اولین اقدام جهت کاهش شانس ابتلای آن ها به بیماری های قلبی- عروقی پیشنهاد می گردد.