رهیافت فلسفى ـ سیاسى از قرن سوم و در راستاى تعمق در مسائل کلامى ظهور یافت. این گرایش از یک طرف, تحت تإثیر منابع اولیه اسلامى و از طرف دیگر, متإثر از منابع فکرى و فلسفى تمدن هاى بزرگ بشرى به ویژه چین, مصر, هند, یونان و حکماى ایران قدیم بوده است که در مراحل بعد متفکرانى همچون کندى, فارابى و خواجه نصیر آن را تدوین کردند; همان طور که گرایش عرفانى ـ سیاسى به صورت منسجم از قرن پنجم متجلى شد و در قرن ششم و هفتم بالاخص پس از حمله مغول و سلطه آنها به اوج خود رسید.
یکى از مؤلفههاى اساسى اندیشه دینى در سالهاى پس از دهه 1320، ظهور برداشتهاى روشنفکرى از دین در کنار رویکردهاى سنتى و رهیافت اجتهادى بود.
این برداشتها که شامل طیفهاى مختلفى است، با این ایده که امروزه نگرش سنتى از دین، کارآیى لازم را ندارد، به تفسیرهاى جدیدى، براساس آموزههاى علمى و جامعهشناختى پرداختند و به این ترتیب ادبیات جدیدى را در عرصه دین موجب گشتهاند.
اندیشه اسلامى در قرون نوزدهم و بیستم به سه دسته تقسیم مى شود: 1 ـ اندیشه اسلامى نوگرا, از نیمه دوم قرن نوزدهم تا دهه ;1920 2 ـ اندیشه اسلامى معاصر, از فروپاشى خلافت عثمانى تا پایان دهه هفتاد میلادى; 3 ـ اندیشه اسلامى جدید, پس از دهه هفتاد میلادى. مقایسه اندیشه اسلامى نوگرا و اندیشه اسلامى معاصر نشان مى دهد که از نظر رشد, تعامل و بالندگى در دنیاى اسلام و جهان عرب, اندیشه اسلامى نوگرا بسیار پیشروتر بوده است.
اندیشه اسلامى معاصر نیازمند نوسازى و بازنگرى است که در آن رابطه فکرى نخبگان منظومه هاى فکرى شیعه و سنى باید از نو پایه ریزى شود و ارتباط با غرب بر اساس انتقاد دوباره تعریف گردد.
یکی از پژوهشهایی که در مرکز تحقیقات علمی دبیرخانه مجلس خبرگان، بخش عمده آن به سامان رسیده، تحقیق در موضوع "دولت اسلامی و امنیت" است که توسط محقق محترم حجةالاسلام آقای سید مهدی موسوی کاشمری، در دست تکمیل میباشد. این تحقیق که در پنج بخش کلی و زیر مجموعهای از فصول تشکیل شده، مباحث کلی "دولت و امنیت"، "اقسامامنیت"، "عوامل ناامنی"، "راههای تأمین امنیت ملی" و "پرسشهای امنیت داخلی" را مورد کنکاش و بررسی قرار میدهد. در بخش نخست تحقیق که به مباحث کلی "دولت وامنیت"اختصاص یافته، پس از تبیین مفهوم دولت، مفهوم امنیت و رابطه دولت و امنیت، بهجایگاهامنیت در نظام اسلامی پرداخته شده است. "ویژگیهای امنیت اسلامی" و "امنیت مطلوب درنظام اسلامی"، دو فصل دیگر این بخش میباشد. آنچه به هدف معرّفی این تحقیق پیش روی شما گذاشته شده، فصل چهارم از بخش نخست این پژوهش میباشد که به جایگاه امنیت در نظام اسلامی میپردازد.
هر دولتی در راستای ایفای نقش و مسؤولیت خود باید به دو امر بپردازد: 1- تعیین وظایف؛ 2- تعیین اولویتها در حوزه این وظایف.
|132|
فلسفه سیاسى در کتاب «نظریه عدالت» جان مادلز (1971) صورتبندى جدید یافت. به نظر جانگرى، نویسنده مقاله، این فلسفه سیاسى در واقع، لیبرالیسم در هیئت جدید است که به شیوه تحلیلىِ رایج در فلسفه قرن بیستم انگلوساکسون و با استمداد از «نظریه حق» کانت به دام نوعى تصور انتزاعى و غیرتاریخى از «شخص» افتاده و برخلاف فلسفههاى سیاسىِ ارسطو، هیوم و استوارت میل، در هیچ زمینهاى با نیازها و خواستهاى اصلى جامعه لیبرال در تماس نیست. به نظرِ گرى، نظریهپردازانِ آکادمیک انگلیسى و آمریکایى لیبرالیسم جدید از پدیدهها و رویدادهاى واقعى جامعه خود و جامعههاى دیگر کاملاً غافلاند و بیشتر در تصورات ذهنى خویش به بازسازى لیبرالیسم مىاندیشند. در حالىکه ما در واقعیتِ امر با اشخاص و افرادِ وفادار به هویتها، سنتها و تاریخها و جماعات متنوع مواجهیم و این امور آنچنان با پوست و استخوان و روح و روان آدمیان عجین شده که امکان جدایى مطلق و دائمى وجود ندارد. گرى مىگوید لیبرالیسم جدید باید از حادثه جهانىِ سقوط و فروپاشى شوروى عبرت بگیرد که اقوام زیرسلطه اتحاد جماهیر شوروى، به رغم کوششهاى فراوان براى یکسانسازى و همانندسازى، درنهایت به هویتها، فرهنگها، زبانها و آداب و رسوم و ارزشهاى پیشین خود بازگشتند. از اینرو، لیبرالیسم جدید باید درون خود را از عنصر «طرح روشنگرى» و از این فلسفه تاریخ اروپامحورانهاى که امیدوار است روزى موجودات انسانى از «وفاداریهاى سنّتى و هویتهاى محلى» دست بردارند و در یک «تمدّن جهانىِ» کلى و عام متحد شوند، بپیراید.
در این مقاله، نویسنده ابتدا به معناى لغوى واژه «اصلاحات» مىپردازد و در ادامه تفاوت آن را با اصطلاحاتى همچون «انقلاب» و «کودتا» بررسى مىکند . بیان کاربردهاى این اصطلاح و تقسیم اصلاحات از نظر نوع عملکرد و هدفى که به دنبال دارد، از دیگر دغدغههاى این مقاله به شمار مىرود . نویسنده در پایان نوشتار به جنبش اصلاحطلبى در ایران اشاره مىکند و بر شفاف نبودن مقصود حقیقى برخى از مدعیان اصلاحطلبى تاکید مىورزد .