اینکه به راستی انسان می تواند به طور شایسته حمد و ثنای خدای متعال را به جا آورد، عالمان شیعه و سنی بر آن اختلاف نظر دارند. با این حال، دوستان خدا و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه دسته اند: گروهی که آشکارا ایشان را دوست می دارند، ولی در نهان انکار می کنند. گروهی که در نهان دوست دارند و آشکارا منکرند و گروهی نیز که در نهان و عیان دوستدار ایشان اند. می توان از نشانه های دوستان واقعی خدا، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام که در نهان و آشکار ایشان را دوست می دارند، موارد زیر را برشمرد: شناخت راستین و حقیقی و استحکام بخشیدن به این معرفت و معرفت به خدا و صفات الهی، ایمان به آنها، شناخت حدود و حقایق ایمان، و بسنده نکردن به ایمان سطحی و بی محتوا. البته شناخت واقعی خدا با شهود و درک حضوری به دست می آید. این امر در گرو ارتباط واقعی و آگاهانه انسان با خداست. غایت این معرفت ناب، اطاعت از خدا، پیامبر و تسلیم در برابر خواست داست.
قاعده «الواحد»، یکى از قواعد مهم فلسفى است که بر طبق آن، از علت واحد جز معلول واحد صادر نمى شود: «الواحد لایصدر عنه الا الواحد». با وجود توافقى که میان فلاسفه نسبت به این قاعده وجود دارد، در کلمات عرفا، این قاعده با انکار و یا دست کم اصلاح روبه رو شده است. فارغ از قبول یا عدم قبول اصل قاعده، چالش اصلى تقریر فلسفى و عرفانى تعیین مصداق براى مصدر و صادر اول و همچنین تبیین چگونگى صدور کثرات از علت واحد است. این مقاله با روش تحلیلى توصیفى درصدد است با ارائه قرائت هاى فلسفى و عرفانى این قاعده و بررسى ایرادات عرفا به فلاسفه، مصادیق ارائه شده براى مصدر و صادر اول در دو دستگاه فکرى را معرفى کرده، تقریر ایشان را نسبت به چگونگى صدور کثرات بیان کند؛ همچنین ثابت نماید که اولاً، فارغ از اختلافات صغروى فلسفه و عرفان، اصل قاعده با مبانى عرفانى سازگار است و ثانیا، ایرادى که عرفا بر فلاسفه وارد کرده اند قابل پاسخ گویى است؛ اگرچه تقریر عرفانى مبتنى بر رد یا قبول اشکال مزبور نمى باشد.
در طول سال های رشد و بالندگی علوم اسلامی، کلام و تفسیر هم همچون دیگر علوم اسلامی در مدارس مختلفی رشد یافته و کامل شده اند. از این میان مدرسه بغداد به ویژه در قرن چهارم و پنجم هجری به جهت حضور عالمانی چون شیخ مفید و شاگردانش شکوه خاصی دارد. در هم تنیدگی مذاهب اعتقادی مانند معتزله و اهل حدیث در آن روزگار بغداد، علیرغم تعاملات یا درگیری های اجتماعی، تأثیرات بسزایی بر مدرسه کلامی و تفسیری امامیه داشته است. یکی از مسائل کلامی و تفسیری عدل الهی، و از مسائل مربوط به آن جبر و اختیار است، که امامیه با معتزله و اهل حدیث دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. این تفاوت بر موضوعات جزئی تر مانند استناد افعال انسان به خود و اراده خدا و معاصی انسان تأثیر مستقیم داشته است، به گونه ای که امامیه قائل به اختیار انسان در راستای اراده و مشیت الهی شدند، و معتزله قائل به اختیار کامل انسان و نفی اراده الهی در افعال انسان گردیدند، و اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. این دو دیدگاه منجر به حصر قدرت الهی و یا بالعکس فاعل نبودن انسان در معاصی می شود. تأثیر مواجهه امامیه با این دو گروه به ویژه اهل حدیث، افزون بر آثار کلامی در آثار تفسیری این مدرسه، ذیل برخی از آیات بسیار مشهود است، به طوری که ناظر به دیدگاه جبریه، اقدام به پاسخ به شبهات کرده اند.
این رساله تصحیح و تحقیق متنی کلامی ، در اثبات ذات و صفات واجب است . این کتاب از بزرگترین آثار مرحوم ملا مهدی نراقی به شمار می آید. مقدمه و متن نسخه تصحیح شده ارکان اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. در مقدمه به شرح حال و زندگی مؤلف و بیان روش تصحیح پرداخته شده است. مقابله و مقایسه این کتاب با چهار نسخه دیگر از این متن انجام گرفته است.