فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی نگرش کشاورزان گندم کار به توسعه پایدار و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان اسلام آباد غرب بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای بود که روایی و پایایی آن توسط صاحب نظران توسعه پایدار مورد تائید قرار گرفت و الفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه بین 65 تا 77 صدم محاسبه گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای SPSS 20و Lisrel 8.8استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نگرش به توسعه پایدار نشان داد که از میان سه عامل نگرشی، عامل ""عاطفی"" با ضریب تأثیر 60/0λ= بیش ترین میزان واریانس به عنوان قوی ترین شاخص مرتبط با نگرش پایدار کشاورزان موردمطالعه، شناسایی شده است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، بیانگر این است که از بین متغیرهای مختلف تنها متغیر سطح زیر کشت، اثر مثبت و سن، اثر منفی در پیش بینی نگرش افراد در زمینه پایداری کشاورزی دارد. با افزایش سطح زیر کشت، نگرش افراد، مثبت و با افزایش سن، نگرش آن ها، منفی می شود. با توجه به نتایج بدست آمده؛ جهت بهبود نگرش کشاورزان به توسعه کشاورزی پایدار پیشنهاد هایی ارائه گردید.
اثرات دانش بومی بر توسعه دهستان میانکوه شرقی با تأکید بر اقتصاد دامداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی و دامداری بزرگترین منبع اشتغال در دهستان میانکوه شرقی است. امرار معاش اکثر خانوارهای منطقه نیز وابسته به کشاورزی و دامداری، و عمدتا به طور سنتی است. این منطقه دارای یک میراث بسیار غنی از کنترل سلامت سنتی و پرورش حیوانات است که از زمان بسیار قدیم کاربرد زیادی داشته و هنوز هم مورد استفاده قرارمی گیرد. دانش بومی و شیوه های سنتی مختلف در این زمینه در تولید لبنیات، پرورش گوسفند، بز و گاو کاربرد زیادی دارد. این دانش شامل مجموعه ای از تجربه ها و دانش یک گروه قومی مشخص است که پایه و اساس تصمیم گیری در رابطه با مشکلات و چالش های مردم محلی است. هدف این مطالعه، بررسی اثرات دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی با تأکید بر اقتصاد دامداری است. جامعه آماری شامل خانوارهای دامدار دهستان میانکوه شرقی (514 N=) است. 103 سرپرست خانوار با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، مدل رگرسیون و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج یافته های تحقیق نشان داد، میزان بهره گیری، اعتماد و آشنایی به دانش بومی از سوی دامدارن در سطح مطلوبی قرار دارد. در رابطه با تأثیر دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی، با توجه به سطح معنی داری 000/0، می توان گفت که دانش بومی اثرات مثبت و معنی داری بر کلیه ابعاد مورد نظر داشته است. از بین ابعاد توسعه پایدار بومی- محلی، بعد ساختار اقتصادی با ضریب 450/0 بیشترین اثر کلی را داشته است. به طوری که در اثر کاربرد دانش بومی دامداران در زمینه اقتصاد دامداری از طریق تغذیه طبیعی دام، نگهداری از نوزادان دام، جلوگیری از بیماری دام ها و کاهش تلفات دام باعث استحکام و تقویت اقتصاد دامداری شده و زمینه ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و افزایش تولیدات دامی را فراهم کرده است. کمترین اثر کلی مربوط به بعد محیطی با ضریب 056/0 است. بنابراین می توان گفت که بیشترین میزان کاربرد و استفاد از دانش بومی از سوی دامداران نمونه در زمینه های اقتصادی بوده است.
بررسی نقش گردشگری برتغییر الگوی مسکن در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان رضوانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذشته بافت مسکونی روستاها، عمدتاً حاصل تعامل یا تقابل مستمر انسان روستایی با محیط و عوامل محیطی پیرامونی مانند مصالح ساختمانی بومی متناسب با اقلیم و تبعیت از منابع آب (رود، چشمه و قنات) و با کارکردهای سکونتی و اقتصادی با یک روند تکوینی طبیعی و درون زا شکل می رفت. اما در دهه های اخیر، الگوی مساکن روستایی به دلیل شهرگرایی و توسعه فعالیت های گردشگری با تأثیرپذیری از عوامل بیرونی و با شتاب زیادی در حال تغییر می باشد. روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رضوانشهر از این امر مثتسنی نیست و در سال های اخیر، در مساکن روستایی آن تحولات زیادی رخ داده است. این مقاله که با هدف تبیین تغییر الگوی مسکن ناشی از تعاملات میان گردشگران و روستاییان تدوین گردیده، سعی شده به این پرسش که آیا الگوی معماری جدید در جامعه نمونه مطابق با خواسته و رضایت جوامع روستایی بوده است؟ پاسخ داده شود. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی مبتنی بر مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بوده است. در این مطالعه از بین 104روستای شهرستان رضوانشهر 23 روستای گردشگرپذیر به عنوان حجم بررسی شده است و با استفاده از روش کوکران از بین 5250 خانوار برای 358 خانوار ساکن در روستاهای نمونه، 8 نفر از مسئولان دولتی و تمامی مدیران محلی پرسشنامه تکمیل شده است، داده ها با آزمون T مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از داده ها بیانگر این واقعیت است که معماری سنتی و بومی در حال از بین رفتن می باشد و جای خود را به معماری شیوه مدرن شهری داده است. این نتایج نشان می دهد که در شیوه ساخت و ساز مساکن جدید مؤلفه های استحکام سازی با امتیاز 5/73 از تأثیرات مثبت و مورد رضایت مردم به شمار می رود اما از نظر کارکردی و اقتصادی با 4/9 امتیاز مغایر با شرایط زندگی روستایی می باشد.
نوع شناسی ادراکات کشاورزان گندم کار و سبزی کار نسبت به تغییرات آب وهوایی با استفاده از روش شناسی کیو (مورد مطالعه: شهرستان حمیدیه خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی و گرمایش جهانی، یکی از مسائل مهم جهان در قرن بیست ویکم است که اثر منفی درخورتوجهی بر جامعه انسانی به ویژه بخش کشاورزی می گذارد. ازآنجاکه ادراک کشاورزان در زمینه تغییرات آب وهوایی، با نگرش و رفتار آنان برای مقابله و کنارآمدن با این مشکل ارتباط مستقیم دارد، شناخت ادراکات آن ها برای برنامه ریزی و سیاست گذاری مهم و ضروری است. ازطرف دیگر همه کشاورزان تغییرات آب وهوایی را به یک شکل درک نمی کنند و در نگرش کشاورزان ناهمگونی به چشم می خورد. مطالعه حاضر با استفاده از روش کیو به منظور نوع شناسی ادراکات کشاورزان شهرستان حمیدیه دربرابر تغییرات آب وهوایی انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نسخه 2014 نرم افزار پی.کیو مِتُد استفاده شد. تحلیل عاملی رتبه بندی ها نشان می دهد دو دیدگاه حمایت طلبان و سازشگران در میان 27 کشاورز سبزی کار و دو دیدگاه منفعلان تقدیرگرا و ناامیدان در میان 19 کشاورز گندم کار وجود دارد. دیدگاه های مختلف نشان می دهد که افراد مختلف تفکرهای مختلفی درباره علل، اثرها، اثربخشی درک شده، مسئولیت پذیری، سازگاری و تمایل به کاهش گازهای گلخانه ای و تغییرات آب وهوایی دارند. شناسایی این دیدگاه های مختلف می تواند بر سیاست گذاری های کشور درزمینه مبارزه با این بلای طبیعی به صورت مستقیم اثرگذار باشد و سیاست های خاصی برای هر طبقه به وجود آورد و درنتیجه تأثیر پیام ها را افزایش و هزینه ها را کاهش دهد.
تحلیل فضایی تأثیر یارانه های نقدی برتغییرالگوی مصرف خانوارهای روستایی دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی با استفاده از تابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای عدالت اجتماعی، تخصیص بهینه ی منابع، تثبیت قیمت و بهبود توزیع درآمد از اهداف اصلی و فلسفه ی وجودی پرداخت یارانه در همه ی کشورهای جهان است.در برنامه ی پنجم و ششم توسعه ی اقتصادی- اجتماعی ایران نیز هدف این است که دولت با هدفمند سازی یارانه های آشکار و نهان، منابع حاصل از این سیاست را به صورت هدفمند در اختیار گروه های هدف قرار دهد. هدف پژوهش، شناخت تأثیر اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بر زندگی روستاییان دهستان های مرکزی شهرستان نورآباد ممسنی است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات لازم با استفاده از توزیع وتحلیل پرسشنامه بین گروه های هدف به دست آمد. جامعه ی آماری مورد مطالعه شامل 4494 خانوار روستایی درسه دهستان از شهرستان نورآباد می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران353خانوار تعیین گردید.با توجه به شاخص های مربوط به موضوع، 7 پرسش از15 سؤال پرسشنامه های مربوط به تأثیر یارانه ها برتغییر الگوی مصرف خانوارهای روستایی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه ای حاکی از آن است که با اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها، روندی مطلوب در الگوی مصرف خانوارهای روستایی ایجاد شده و این بهبود درمناطق فقیر و کم درآمد روستایی نمود بیشتری داشته است. یافته های حاصل از برداشت های میدانی و اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه وتحلیل فضایی- مکانی با استفاده ازتابع تراکم کرنل و تحلیل هات اسپات در محیط GIS نشان می دهد که بهبود الگوی مصرف و افزایش سطح رفاهی خانوارهای روستایی در دهستان جوزار به دلیل تولیدی بودن روستاهای آن و وابستگی کمتر به مناطق شهری معنی دار می باشد و در دهستان های جاوید ماهوری و بکش یک، به دلایل وابستگی و نزدیکی خانوارهای روستایی به شهرستان نورآباد و افزایش هزینه ها، بهبود الگوی مصرف چندان معنی دار نیست و متوسط ارزیابی می شود. همچنین مشخص گردید که یارانه های نقدی در دهستان های مورد مطالعه برای اقشار نیازمند و دهک های پایین جامعه ی روستایی مفید و تأثیرگذار بوده اما برای دهک های درآمدی بالا متوسط ارزیابی می شود.
بازنمایی هویت مکانی روستاهای حومه ای در طرح های توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستای دره مرادبیگ شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی هویت از زبان ساکنان محلی به مبنای نظری بازنمایی اجتماعی مربوط است. در این ارتباط باید به گفتمان های محلی اشاره کرد. روستای حومه ای دره مرادبیگ در فاصله سه کیلومتری از مرکز شهر همدان بر اثر جریان های شهرگریزی و تکامل روستا با استفاده از امکانات شهری تغییر هویت داده است. دره مرادبیگ از قدیم برای مردم همدان مکانی تفریحی با هویت ویلانشینی و گذراندن اوقات فراغت بوده است. با توجه به طرح توسعه روستا ها، هویت مکانی روستای دره مرادبیگ تحت تأثیر تحولات اخیر چگونه باید باشد؟ با تغییرات صورت گرفته هویت مکان برای افراد با سنین مختلف چگونه است؟ از نظر هانری لوفور، فضا عاملی سیاسی و اجتماعی است که هویت مکان آن بر اساس عوامل درونی و بیرونی است. هالفکری بر اساس این مدل، هویت روستاها را برآمده از موقعیت های روستا، بازنمودهای رسمی و زندگی روزمره روستاییان می داند. نتایج تحقیق نشان می دهد برای پاسخگویی به نیاز ساکنان با سنین مختلف و به منظور هویت بخشی در الگوی مسکن ویلایی و روستایی باید توسعه عمرانی و امکانات شهری در روستا لحاظ شود. همچنین فضاهای جمعی مرکز محله، قابلیت های طبیعی، فرهنگی و اکولوژیکی رودخانه آلوسجرد و سرمایه اجتماعی باید با سازماندهی و دستیابی به بافت ترکیبی افزایش یابد.
برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیّت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
تحلیل نقش سرمایه اجتماعی در ریسک پذیری و کارآفرینی جوانان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی و تبیین الگوی ارتباطی میان ارکان سرمایه اجتماعی با ریسک پذیری جوانان در راستای برپایی و توسعه کارآفرینی روستایی در شهرستان تنکابن بوده است. روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی– تحلیلی و هم بستگی است. داده ها با دو روش مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه مورد مطالعه، جوانان روستایی شهرستان تنکابن بوده که از میان آن ها تعداد ۳۶۵ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با انجام معادلات ساختاری به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت گرفته است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل مسیر با ضریب ۴۸ درصد نشان داد که تا حدودی ریسک پذیری جوانان روستایی در محدوده مورد مطالعه متأثّر از مؤلفه های سرمایه اجتماعی بوده و هم چنین، مؤلفه های سرمایه اجتماعی علاوه بر اثر مستقیم در ریسک پذیری جوانان روستایی، دارای اثر غیرمستقیم نیز بوده است. در میان مؤلفه های مورد بررسی، بیش ترین میزان اثرگذاری به ترتیب، مشارکت با میزان ۲۲/۰، اعتماد اجتماعی با میزان ۱۹۵/۰، تعلّق مکانی با میزان ۱۰۶/۰ و هم بستگی و انسجام اجتماعی با میزان ۱۰/۰ بوده است. محدودیت ها: پراکندگی روستاها و بالابودن هزینه های مراجعه به روستاهای نمونه تحقیق از مهم ترین محدودیت ها بوده است. راه کارهای عملی: افزایش میزان تعامل و ارتباط مؤثّر و سطح اعتماد بین کارآفرینان جوان روستایی با ایجاد شبکه های اجتماعی بین کارآفرینان، گسترش فرهنگ کارآفرینی در میان جوانان روستایی، حمایت از ریسک و خلّاقیت های جوانان در جوامع روستایی و فرهنگ سازی و افزایش آگاهی مدیران و سایر اقشار جوامع نسبت به مزایای کارآفرینی. اصالت و ارزش: نقطه قوت تحقیق حاضر، توجّه به نقش سرمایه اجتماعی در ریسک پذیری و کارآفرینی در میان جوانان روستایی است که تا کنون تحقیقات کم تری پیرامون این موضوع انجام شده است.
ارزیابی سطوح پایداری مقاصد روستایی در راستای توسعه گردشگری روستایی با تعدیل گری تصویر مقصد (مطالعه موردی: دهستان دراک شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، ارزیابی سطوح پایداری مقاصد روستایی در راستای توسعه گردشگری روستایی با تعدیل گری تصویر مقصد در دهستان دراک شیراز است. روش: پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- هم بستگی است. جامعه آماری گردشگران دهستان دراک است. براساس جدول مورگان و نمونه گیری طبقه ای ۳۸۵ گردشگر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و برای بررسی فرضیه های مدل معادلات ساختاری و رویکرد کم ترین مربعات جزئی استفاده شد. پایایی پرسش نامه با آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی آن با استفاده از روایی سازه سنجیده شد. یافته ها: سطح اقتصادی و محیطی از میزان مطلوب پایین تر و سطح اجتماعی از میزان مطلوب بالاتر است. شاخص پایداری اجتماعی بیش ترین تأثیر را بر گردشگری روستایی داشته است، تصویر مقصد تأثیر مثبت و معناداری بر پایداری اقتصادی دارد؛ امّا بر پایداری اجتماعی بدون تأثیر است؛ به علاوه، تصویر مقصد تأثیری معکوس بر پایداری محیطی دارد. محدودیت ها/ راهبردها: هر فعّالیتی با تعادل در پایداری کلّی مناطق باشد. از جمله راهبردهای مؤثّر، ممنوعیت ورود وسایل نقلیه به بافت قدیم روستای قلات در روزهای تعطیل و ایجاد فضای پارکینگ در بیرون روستاها است. محدودیت پژوهش، عدم تعمیم نتایج در مناطق دیگر و مناسب نبودن برخی شاخص های برازش مدل است. راه کارهای عملی: یک پارچگی ابعاد مهم پایداری و توجّه به تصویر ذهنی گردشگران به عنوان عامل مؤثّر در پایداری و توسعه گردشگری روستایی. اصالت و ارزش: در این پژوهش بر سه بعد اصلی پایداری به طور هم زمان پرداخته شده است و تصویر مقصد به عنوان عامل تعدیل کننده در رسیدن به سطح مناسب توسعه گردشگری روستایی لحاظ شده است.
سنجش میزان آگاهی دهیاران از اصول مدیریت نوین روستایی (مطالعه موردی: بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)
حوزههای تخصصی:
مدیریت نوین روستایی باید علاوه بردارا بودن اصول مدیریت همانند: رهبری، برنامه ریزی و سازماندهی و... بایستی معیارهایی همچون: جامع نگری و جمع گرایی، انعطاف پذیری و ابتکار گرایی، مشارکت جویی و... را در خود داشته باشد تا بتواند به جذب مشارکت مردم محلی، توانمند سازی آنها و توسعه ظرفیتی روستاییان اقدام نمایند. بر این اساس دهیاری ها که مهمترین بازوی اجرایی شوراهای اسلامی می باشند، به عنوان نماد مدیریت نوین و نوگرا قلمداد می شوند باید به کلیه خصیصه های مدیریت نوگرا آگاهی داشته باشند تا بتوانند با پیاده سازی اصول مدیریت نوین در جهت توسعه پایدار روستایی گام بردارند. در این راستا پژوهش کاربردی حاضر با این هدف انجام و سطح آگاهی های دهیاران بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان مورد سنجش واقع گردید. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر دو گروه دهیاران 18 روستای بخش و روستائیان ساکن در این روستاها می باشد. که در ارتباط با دهیاران از روش تمام شماری و در گروه روستاییان با بهره گیری از فرمول کوکران 175 پرسشنامه به صورت طبقه ای در روستاها و به صورت تصادفی در بین روستاییان توزیع گردید. نتایج پژوهش نشان از متفاوت بودن دیدگاه دوگروه دارد به گونه ای دهیاران بر آگاهی خود بر شاخصه های مدیریت نوین روستایی معتقدند اما در مقابل مردم محلی به این امر اعتقاد ندارند.
ارزیابی راهبردهای اسکان مجدد پس از مخاطره زلزله درنواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان آبگرم، شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضعف بنیان های ساختاری نقاط روستایی کشور، از دیر باز جزو موانع توسعه یافتگی این سکونتگاههای انسانی به شمار آمده است. در این میان بروز حوادث غیرمترقبه طبیعی همچون سیل وزلزله بیشترین لطمه را بر این پیکر ناتوان وارد ساخته، به طوری که به دنبال هر حادثه، سازمان اقتصادی و اجتماعی روستاها به همراه ساختار فیزیکی آن دچارصدمات جدی می شود. در چنین زمینه ای بازسازی روستاهای آسیب دیده از حوادث طبیعی، با رویکردی عقلانی به برنامه ریزی راهکاری جز مداخله در نحوه آرایش مکانی- فضایی نمی یابد. تحقیق حاضر به بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی وکالبدی راهبردهای اسکان مجدد روستاییان روستاهای دهستان آبگرم شهرستان اردبیل که طی زلزله در سال 1375 تخریب شدند، می پردازد.شاخص های تحقیق شامل انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تغییر شغل، میزان درآمد،تخریب مراتع، تغییر الگوی مسکن، تغییر کاربری اراضی زراعی و میزان دسترسی به خدمات زیربنایی است.جامعه آماری شامل 15 روستای دهستان آبگرم وحجم نمونه شامل 3 روستای جابجا شده و 3 روستای درجاسازی شده می باشد. روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. آزمون فرضیات با استفاده از آزمونهای T مستقل و آزمون مکنمار و به کمک از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه در بین معیارهای منتخب برای بررسی پیامدهای راهبردهای اسکان مجدد میزان انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، احساس تعلق مکانی، تغییر الگوی مساکن و دسترسی به خدمات در رویکرد درجاسازی بهتر و مناسب تر از رویکرد جابجایی است، در صورتی که در معیارهای همچون تغییر شغل، میزان درآمد، تخریب مراتع، تغییر کاربری اراضی زراعی رویکرد جابجایی مناسبتر است.
تحلیل سرمایه اجتماعی اعضای صندوق های اعتبارات خرد روستایی مورد: روستای بسطاق در شهرستان سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش اساسی پایداری اجتماعی و اقتصادی در تحقق اهداف توسعه پایدار روستایی و همچنین اهمیت سرمایه اجتماعی در پایداری ساختارها و تشکل های اقتصادی، ارزیابی اجتماعی پروژه های توانمندسازی جوامع محلی، حائز اهمیت است. در این تحقیق، میزان سرمایه اجتماعی بر اساس روش تحلیل شبکه ای در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه اجتماع محور RFLDLدر روستای بسطاق شهرستان سرایان که بر بسیج منابع مالی از طریق ساختارسازی صندوق اعتبارات خرد تأکید دارد، سنجش و ارزیابی شده است. ابتدا با تکمیل پرسشنامه و مصاحبه مستقیم با ذی نفعان محلی (اعضای صندوق اعتبارات خرد روستایی(، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. سپس پیوند های اعتماد و مشارکت با استفاده از شاخص های کمی - ریاضی سطح کلان شبکه (تراکم، دوسویگی پیوندها، انتقال یافتگی و فاصله ژئودزیک) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر افزایش تمام شاخص های سطح کلان شبکه در مرحله بعد از اجرای پرروژه است. تراکم در پیوند اعتماد و مشارکت به میزان بالایی افزایش یافته و این بدان معناست که سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی شبکه، افزایش یافته است. پایداری، توازن و تعادل شبکه در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بوده و بعد از اجرا این شاخص ها، تا حد متوسط تا زیاد افزایش یافته اند. میزان اتحاد و همبستگی اجتماعی افراد نیز تا حد زیادی ارتقاء یافته که این میزان در پیوند اعتماد، افزایش چشمگیری داشته است. بنابراین به دنبال اجرای پروژه RFLDL، اعتمادسازی و تقویت روحیه مشارکت و همکاری جمعی در بین اعضای صندوق اعتبارت خرد و سرمایه اجتماعی درون و برون گروهی تقویت شده است.
میزان موفّقیت توسعه گردشگری جامعه محور روستایی از دید جامعه محلّی (مطالعه موردی: روستای آسیاب سر، شهرستان بهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: گردشگری جامعه محور در جست وجوی ایجاد منافع اقتصادی برای جامعه محلّی، حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگ محلّی، بهبود کیفیت زندگی و توانمندسازی جامعه محلّی به منظور رفع نیازهای نسل های حال و آینده است. با وجود مزایای بسیار این نوع از گردشگری، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، اجرای آن در عمل با مشکلاتی هم راه است. هدف این پژوهش بررسی میزان موفّقیت گردشگری جامعه محور در روستای آسیاب سر است. روش: روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را خانوارهای روستای آسیاب سر با حجم ۴۹۹ تشکیل می دهند که از میان آ ن ها با استفاده از جدول مورگان ۲۱۰ نمونه انتخاب شدند. پرسش نامه به روش نمونه گیری قضاوتی میان آن ها توزیع شد. به منظور پاسخ گویی به پرسش اصلی پژوهش، از آزمون T تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها/ نتایج: طبق نتایج حاصل از این آزمون، گردشگری جامعه محور در منطقه مورد مطالعه موفّق نبوده است؛ به طوری که از میان ده عامل موفّقیت بررسی شده، تنها سه عامل مالکیت جامعه محلّی، حمایت داخلی و خارجی و محافظت از منابع، میانگینی بیش تر از (۳) داشته اند. محدودیت ها و راه بردها: محدودیت های این پژوهش شامل محدودبودن ادبیات مرتبط با موضوع پژوهش و هم چنین، وسیع بودن شاخص های موفّقیت گردشگری جامعه محور و مشکلات مرتبط با سنجش همه این عوامل در قالب یک پژوهش بوده است. راه کارهای عملی: به منظور توسعه گردشگری جامعه محور در روستای آساب سر و بهره گیری از منافع آن، لازم است قبل از هر کاری جامعه محلّی آموزش های لازم در ارتباط با مدیریت و توسعه گردشگری را دیده و پس از آن، امکانات لازم برای مدیریت گردشگری در اختیار آن ها قرار گرفته شود تا با میل خود توسعه گردشگری در روستا را مدیریت کنند. اصالت و ارزش: مطالعات بسیار کمی در ارتباط با گردشگری جامعه محور انجام شده است. در مطالعات انجام شده نیز معمولاً تنها چند شاخص از شاخص-های این نوع از گردشگری، مورد بررسی قرا گرفته است. هم چنین، در اکثر مطالعات، دیدگاه نخبگان و نه جامعه محلّی در ارتباط با موضوع بررسی شده است. در این پژوهش تلاش شده است تمام شاخص های گردشگری جامعه محور از دید ساکنان محلّی که بیش تر از سایر ذی نفعان با گردشگری در ارتباط هستند، مورد بررسی گیرد.
اثرات مکانی- فضایی مهاجرت بازگشتی در شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیقحاضر، مطالعه و بررسی اثرات مکانی- فضایی مهاجرت بازگشتی در روستاهای شهرستان میاندوآب است.
روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، مهاجران بازگشته به این شهرستان (126 خانوار) بوده و با روش نمونه گیری متوالی نظری به تعیین حجم نمونه پرداخته شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود و با انجام 22 مصاحبه به اشباع نظری رسید.
یافته ها: در بازگشت مهاجران، عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را دارد و مهاجران با ارزیابی هزینه- فایده و تصور فواید بیشتر از هزینه ها تصمیم به بازگشت می گیرند. عوامل اجتماعی، روان شناختی و عمرانی نیز از سایر عوامل تأثیرگذار در بازگشت مهاجران هستند. پیامدهای بازگشت مهاجران شامل نوسازی مسکن روستایی، احیای اراضی کشاورزی، تبدیل اراضی زراعی دیم به باغی و مکانیزاسیون کشاورزی، توسعه دامپروری، احداث کارگاه های تولیدی و غیره بوده و نوعی بازساخت فضایی را نشان می دهد.
محدودیت ها/ راهبردها: محافظه کاری برخی افراد نمونه در انجام مصاحبه و در دسترس نبودن برخی افراد نمونه با مراجعات مکرر به روستاها و انجام مصاحبه ها در فضای صمیمی صورت گرفت. بومی بودن مصاحبه گران در خلق این فضا کمک می کرد.
راهکارهای عملی: علاوه بر تحلیل فضایی پیامدهای اقتصادی، بررسی نگرش روستاییان به بازگشتگان، دلایل ارجاع کامل سرمایه های مالی به روستا با روش مصاحبه های مشارکتی روش مناسبی خواهد بود. همچنین، ارایه زیرساخت های عمرانی و اجرای طرح های، متنوع کردن اقتصاد روستایی، ایجاد فرصت های شغلی و حرفه ای برای ایجاد اشتغال دائم و پایدار به ویژه در بخش صنعت و خدمات در نواحی برای بازساخت فضایی ضرورت دارد.
اصالت و ارزش: نقطه قوت این پژوهش، پرداختن به موضوع مهاجرت بازگشتی و تعریف این پدیده از نظر علمی و تمایز آن از مهاجرت معکوس است. از سوی دیگر، پیامدهای اقتصادی- اجتماعی ناشی از بازگشت مهاجران را تحلیل فضایی می کند.
بررسی سیر تحول روستاهای خوابگاهی در شرق کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی واز آن جملهنواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آن ها، به مرور منجر به تغییرات مختلف در عرصه های گوناگون آن ها می گردد. ازجملهاین پدیده هاتحرکات مکانی جمعیت به صورت مهاجرت شهری- روستایی است. بدیهی است که این حجم مهاجران اثرات زیادی بر ساختارهای جمعیتی، اقتصادی و حتی کالبدی روستاها خواهند داشت. در مطالعه حاضر، علاوه بر بررسی روند تحولات ساختار جمعیتی، اقتصادی و کالبدی آن تعداد از سکونتگاه های روستایی واقع درشرق تبریز که در جریان جنین تحرکاتی قرار گرفته و ویژگی خوابگاهی به خود گرفته اند، ریشه یابی علل این شکل گیری نیز مورد بررسی قرار می گیرد. اساس مطالعه مبتنی بر مطالعات میدانی (مشاهده مستقیم، تکمیل پرسشنامه های مختلف ومصاحبه با صاحب نظران) می باشد. جهت تحلیل داده ها، از نرم افزار آماری SPSSو از روش های آماریf.statistics و xi2 بهره گرفته می شود. نتایج بررسی ها نشان داد که روابط متقابل فضایی و نیز عملکردی موجود بین کلان شهر تبریز و روستاهای مورد مطالعه، نقش عمده ای در تحولات جمعیتی، اقتصادی و کالبدی روستاها داشته است. در این میان گسترش لجام گسیخته شهر تبریز و وجود مشکلاتی چون بالا بودن هزینه های زندگی و مشکلات معیشتی، گرانی زمین و مسکن، آلودگی بیش از حد هوا به عنوان عوامل دافع و در مقابل ارزانی زمین و مسکن، پاکیزگی هوا در روستاها، وجود تسهیلات حمل ونقل و جاده های ارتباطی مناسب در روستاهای مورد مطالعه به عنوان عوامل جاذب عمل کرده و بخشی از شهرنشینان را به سکونت در روستاهای مزبور سوق داده است.
تحلیل رابطه فقر و سرمایه اجتماعی؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های مرزی استان سیستان وبلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های واقع در مناطق مرزی به ویژه مناطق روستایی به لحاظ سرمایه اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند. عوامل متعددی در این امر تأثیرگذار هستند؛ اما فقر از عوامل کلیدی به شمار می آید. هدف از این پژوهش، تبیین رابطه بین فقر و سرمایه اجتماعی در چهارچوب نظری طرد اجتماعی است. نوع پژوهش توصیفی تحلیلی و همبستگی است. به دلیل گستردگی جامعه آماری،382 خانوار و 136 نفر مدیر محلی از میان سه شهرستان زهک، میرجاوه و سراوان به روش کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. با استفاده از پرسش نامه، داده ها جمع آوری و به روش منطق فازی (نرم افزار متلب) و روش های آماری (SPSS) پردازش و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از میزان نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی و فقر با درجه (628/0) و (602/0) و تأثیر منفی فقر بر سرمایه اجتماعی است. به طوری که فقر 2/79درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی را تبیین می کند و به ازای هر واحد تغییر در میزان فقر، (890/0-) در میزان سرمایه اجتماعی تغییر ایجاد می شود. از میان شاخص های فقر، «فرهنگ فقر» و پس از آن «طرد اجتماعی» بیشترین اثرگذاری را بر روی سرمایه اجتماعی دارند. نتایج پژوهش بیانگر این است که میزان سرمایه اجتماعی در این این سکونتگاه ها، به شدت تحت تأثیر عامل فقر است. بنابراین اگر تداوم فقر توأم با روند تدریجی کاهش سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت و انسجام اجتماعی) استمرار یابد، این احتمال وجود دارد که در آینده، منطقه با ناپایداری و بی ثباتی زیادی مواجه شود که در آن صورت، کنترل آن دشوار خواهد بود.
بررسی تحولات برنامه ریزی توسعه روستایی اتحادیه اروپا در قرن بیست و یکم: درس هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپا از قدیمی ترین پیمان های سیاسی در جهان است. سیاست مشترک کشاورزی، خط مشی لیدر و برنامه های مصوب توسعه روستاهای اتحادیه، برای دوره های زمانی 2006-2000 و 2013-2007 و نیز چشم انداز توسعه روستایی در2020-2013 از جمله برنامه های اجراشده و در حال اجرای کشورهای اتحادیه در چشم انداز نوین برنامه ریزی توسعه روستایی است. در مقاله حاضر، پس از آشنایی اجمالی با اتحادیه اروپا، وضعیت گذشته و موجود نظام برنامه ریزی توسعه روستایی در کشورهای عضو، چشم انداز آینده آن و همچنین، میزان تأثیرگذاری و اهمیت برنامه های توسعه کشاورزی بر فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی بررسی می شود. مشارکت و مسئولیت مشترک، خط مشی راهبردی، تکمیل کنندگی و انسجام، رویکرد پایین به بالا و تأکید بر شبکه سازی و در نهایت، توجه ویژه به تنوع اقتصادی در نواحی روستایی مهم ترین آموزه های توسعه روستایی در برنامه های اتحادیه اروپا در قرن 21 برای ایران به شمار می روند.
تحلیل موانع و راهکارهای توسعه کارآفرینی زنان روستایی دهستان گوراب پس فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة کارآفرینی به عنوان راهبردی کارآمد برای حل معضل بیکاری، توسعة اقتصادی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی به ویژه در جوامع روستایی ضرورت دارد. ازآنجاکه بخش عظیمی از جامعة روستایی را زنان تشکیل می دهند، کارآفرینی آنان اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی قابلیت ها، موانع و ارائة راهکارهای توسعة کارآفرینی زنان در دهستان گوراب پس شهرستان فومن انجام شد. جامعة آماری تحقیق، 4475 نفر از زنان 15 سال و بالاتر ساکن در این دهستان هستند که 357 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام شد و روایی و پایایی آن به ترتیب با نظر جمعی از متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از مدل تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان دادند سه عامل انگیزش و پشتکار، قابلیت های طبیعی و قابلیت های فردی که از عوامل مؤثر بر توسعة کارآفرینی به شمار می آیند، در زنان این دهستان وجود دارد. در بررسی موانع کارآفرینی می توان به کمبود امکانات، عوامل فرهنگی، مالی، دولتی و عوامل خانوادگی و فردی اشاره کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهند که با وجود موانع، زمینه های فردی و محیطی لازم برای ایجاد و توسعة کسب وکار زنان روستایی در این محدوده وجود دارد.
بهره برداری از مراتع و لزوم متنوع سازی معیشت خانوارهای روستایی مطالعة موردی: شهرستان ماهنشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی تجدیدشونده و زیستگاه تأمین کنندة نیازهای معیشت بشر، وضعیت این منابع را به رغم اهمیت زیست محیطی آنها به شدت نامطلوب کرده است. از این رو در پیش گرفتن تدابیری برای کاهش فشار بر این منابع و استفادة بهتر از آنها ضروری به نظر می رسد. ادامة این روند علاوه بر کاهش بازده این منابع باعث تهدید معیشت بسیاری از خانوارهای بهره بردار نیز خواهد شد. مقالة حاضر به بررسی بهره برداری جامعة روستایی در شهرستان ماهنشان (در استان زنجان) و لزوم متنوع سازی در معیشت آنان برای کاهش فشار بر منابع طبیعی می پردازد. این پژوهش از نوع مطالعات موردی است که داده های آن با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، تشکیل گروه های متمرکز، مشاهدة مشارکتی و ترسیم نقشه های روستا گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از نرم افزار spss و برای داده های کیفی از ابزار تحلیلی SWOT استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر، وابستگی زیاد بهره برداران به دام و مرتع را نشان می دهد، درحالی که استعدادهای بالقوة دیگری در روستا وجود دارند که به درستی از آنها بهره برداری نمی شود. از مهم ترین دلایل این مسئله می توان به ضعف دانش و آگاهی بهره برداران و ضعف خدمات ترویجی اشاره کرد. باغ داری، پرورش زنبور عسل و آبزی پروری ازطریق آموزش و ترویج روستاییان، راهکارهایی جایگزین یا مکمل دام داری برای ارتقای درآمد و بهبود معیشت بهره برداران و همچنین ممانعت از کاهش دام و فشار بر مراتع به شمار می آیند. با تقویت دانش و مهارت بهره برداران ازطریق برنامه های ترویج کشاورزی و اعمال دیگر سیاست ها می توان انتظار داشت که در آینده از فشار بر منابع طبیعی کاسته شود و از سایر سرمایه ها و استعدادها نیز بهره برداری درستی به عمل آید.
نقش سرمایه گذاری های دولت در ظرفیت سازی مناطق روستایی (نمونه موردی: روستاهای ناحیه آران و بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه مناطق روستایی، یکی از محورهای اصلی سیاست دولت است و به این منظور دولت برای دستیابی به توسعه روستایی از ابزارهای مختلف استفاده کرده و اقدامات متعددی را به مرحله اجرا در آورده است. سرمایه گذاری های عمرانی یکی از مهم ترین ابزارها در این زمینه است. بخشی از پیامدهای سرمایه گذاری عمرانی را می توان در نظام اجتماعی شاهد بود که دارای محورهای متفاوتی مثل توانمند سازی و ظرفیت سازی است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر سرمایه گذاری های دولت در ظرفیت سازی روستاهای کشور است. روش تحقیق از نوع اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه 14431 نفر ساکن در 11 روستای ناحیه آران و بیدگل تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری کوکران 312 نفر تعیین گردید. در روش پیمایش، پس از گردآوری اطلاعات با پرسشنامه خود ساخته و پردازش اطلاعات با نرم افزار SPSS، با توجه به سطح سنجش متغیرها از روش های آماری توصیفی و استنباطی کندال b استفاده شده است. نتایج نشان می دهد رابطه ی میان میزان سرمایه گذاری عمرانی و ظرفیت سازی: ایجاد ظرفیت نگهداری از تأسیسات روستا (058/0sig= )، تغییر و بهبود در مدیریت روستا (054/0sig= )، پذیرش نقش در فعالیت های عمرانی (049/0sig= ) و (041/0sig= ) و قدرت کنترل و تغییر ناشی از مداخله سازمان های دولتی (048/0sig= ) در روستاهای ناحیه می باشد. بنابراین دولت با سرمایه گذاری های عمرانی درتقویت و ارتقاء ظرفیت سازی جوامع روستایی از کارآمدی ناچیزی برخوردار است و هنوز روستانشینان نیز نقش آفرینی کمتری را در توسعه روستایی برای خود قایل هستند.