سید مرتضی حسینی شاهرودی

سید مرتضی حسینی شاهرودی

مدرک تحصیلی: استاد گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
پست الکترونیکی: shahrudi@ferdowsi.um.ac.ir

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۶۶ مورد از کل ۱۶۶ مورد.
۱۶۱.

بررسی انتقادی نظریه «انکشاف» و ارائه نظریه «انفطار» درباب حصول علم بر اساس آثار و مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انکشاف علم وحدت شخصی وجود بساطت وجود نفس جزئی نفس کلی نظریه انفطار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۸۷
چگونگی تحقق علم در نفس ناطقه انسان از محوریترین مباحث معرفت شناسی است. این مهم، بر اساس مبانی صدرایی، بویژه اصل نظام توحیدی ذات مظاهر یا همان وحدت شخصی وجود ، تبیینی نو بخود گرفته که نظریه «انکشاف» جدیدترین نظریه در اینباره است. اما بر نظریه «انکشاف» نقدهایی وارد شده که عبارتند از: خلط میان نفس کلیه و نفوس جزئیه؛ عدم بساطت تام نفوس جزئی، نقض بساطت با بطون و ظهور، عدم استکمال نفس، تبیین ناپذیری علم اجمالی و تفصیلی، منافات بساطت با وجود حجابها. مقاله حاضر، با بازخوانی دقیق آثار صدرایی و توجه خاص به نوآوریهای وی در موضوع نفس، ضمن رفع نقد وارده بر نظریه «انکشاف»، به نظریه یی جدید رسیده که آن را «انفطار» نام نهادیم. تقریر کلی نظریه «انفطار» چنین است: نفس انسان بر اساس تجرد، بساطت و اشتداد وجودی حاصل از حرکت جوهری، وجود واحد سیال اتصالی است که هر «آن»، در صیرورت است؛ بهمان نحو که خود نیز صیرورت و نمودی از نفس کلیه الهی است. هر مرحله از این صیرورت، نحوه یی از حصول علم است که با نظر به نوع معدات، حصولی یا حضوری خوانده میشود. «انکشاف»، ناظر بر «بودن» است اما «انفطار» مبین «شدن و شکوفایی» خواهد بود.
۱۶۲.

جدا-انگاری حقیقت «علم» و «وجود ذهنی» (خوانش و تقویت انگاره معرفت شناختی حکیم الهی، جوادی آملی با مبانی اَدَقّ صدرایی)

کلیدواژه‌ها: وجود ذهنی هستی علم جداسازی حقیقت علم از معلوم نفس وحدت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۴۷
موضوع این نوشتار، تبیین و تقویت دیدگاهی کاملاً صدرایی است که از سوی حکیم الهی، جوادی آملی مطرح گردیده و در سال های پایانی از سوی برخی نقد و انکار شده است. در این جُستار، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی، نخست، نظریه جداانگاری حقیقت علم از وجود ذهنی (به تقریر استاد جوادی آملی) را تبیین نموده، سپس مبانی و اصولی را که به عنوان مبانیِ دقیق صدرایی از آن یاد می شود (همانند اصالت هستی با تقریر وحدت شخصیه وجود؛ عین الکمال و کل الکمال بودن وجود، بسیط الحقیقه بودن یا جهان صغیر/ کبیر بودن نفس و نظریه انکشاف نفس) در راستای استحکام دیدگاه یادشده به کار برده اند. هدف نوشتار حاضر این است که از طریق بازخوانی نظریه حکیم جوادی آملی، دیدگاه واقعیِ حکمت متعالیه درباره چیستیِ «علم» روشن گردد. برون داد پژوهش حاضر نیز، جایگزینی واژه «وحدت» برای «علم و عالم» به جای واژه «اتّحاد» است؛ زیرا بر اساس مقدمات به کار رفته در انگاره یادشده، به ویژه لحاظ هستیِ خارجی برای علم و مساوقت آن با وجود، طرح هر گونه دوگانگی میان فاعل شناسا و حقیقتِ علم، بی معنا است.     
۱۶۳.

«وجدان خویشتن» و خطاناپذیری آن از منظر فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری معرفت بی واسطه معرفت وجدانی خطاناپذیری خودآگاهی مراجعه به علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۹۱
«خودآگاهی» یکی از مصادیق علم حضوری است. دو پرسش مهم معرفت شناختی در مورد این مصداق وجود دارد: اول این که آیا ما واقعیتی به نام «من» را وجدان می کنیم؟ دوم این که آیا این وجدان، خطاناپذیر است و واقعیت «من» را آن گونه که هست نشان می دهد یا ممکن است «وجدان من» مغایر «من عینی» باشد. دو نکته نوآورانه اساسی در پاسخ به این دو مسئله وجود دارد که در مقاله پیشِ رو مدنظر قرار گرفته است. اول این که فیلسوفان مسلمان برای شناخت «من» سلسله مراتب قائل اند، به طوری که در این سلسله، ابتدایی ترین و بنیادی ترین چیزی که درباره «من» وجدان می شود، همانا «درک کنندگی خویشتن» است. این رویکرد نقش مهمی در پاسخ به منکران وجدان «من خودآگاه» دارد. دوم این که از نگاه ایشان، یگانه روش بحث درباره بنیادی ترین سطح شناخت «من» (درک کنندگی من) همانا توصیف وجدان خویشتن به کمک عقل توصیفی است. در چهارچوب این دو نکته می توان گفت که اولاً وجدان «من درک کننده» وجود دارد و ثانیاً فیلسوف مسلمان به عنوان یک مبناگرای عمیق، این وجدان را به مثابه یک «واقعیت» در نظر می گیرد و به سبب یگانگی وجدان و واقعیت، حکم به امتناع تخلف «معرفت وجدانی به من» از «واقعیت من» می کند. ضمناً یگانه دانستن «معرفت وجدانی به من» و «واقعیت من» ناشی از یک اعتبار صرف نیست، بلکه متکی به محتوای «وجدان من» (درک کنندگی من) است.
۱۶۴.

عدم تناهی عالم طبیعت و نسبت آن با عدم تناهی خداوند

کلیدواژه‌ها: عالَم طبیعت نامتناهی وحدت وجود جسم زمان حدوث و قِدم زمانی مکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۴۲
عالم طبیعت، ضرورتاً نامتناهی است و نسبت تناهی به آن محال است، زیرا در آن صورت به وجود عدم مطلق و محض، یعنی تناقض می رسیم. از طرف دیگر عالم جسمانی، چون ظاهر عوالم مجرّد و حکایت گر آن هاست، باید همانند آن ها نامتناهی باشد و بر اساس بساطت و وحدت تشکیکی وجود، مرتبه نازل و مظهرِ حقیقت وجود است، پس عالم طبیعت ضرورتاً نامتناهی است و این امر با مخلوق بودن آن منافاتی ندارد. نظریه مخالف این مدعا، تناهی ابعاد جسم و عالم جسمانی است که دلایل آن مخدوش و نوعی مغالطه می باشد. فرض قِدم زمانی کلّ عالم، به معنای خاص نیز، با توجّه به حدوث زمانی تک تک موجودات طبیعی، قابل قبول است و می توان تا حدّی مشکل وجود موجودات متناهی در جهانی نامتناهی را قابل حل دانست.
۱۶۵.

بررسی امکان و ضرورت سبک زندگی سیاسی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام خمینی سبک زندگی سیاسی سبک پذیری انسان کامل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۸۰
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی امکان و ضرورت سبک زندگی سیاسی امام خمینی(ره) انجام شد. روش: روش انجام این تحقیق، کتابخانه ای بود که با روش تحلیل داده ها از آثار امام خمینی انجام شد. بدین صورت که ضمن ارائه تعریف سبک زندگی سیاسی با ترسیم مهم ترین عوامل مؤثر در تحقق سبک زندگی سیاسی، امکان تحقق این سبک در ساحت زندگی سیاسی امام، بررسی و با بررسی جایگاه عرفانی ایشان، نحوه ضرورت یافتن آن سبک تبیین شد. یافته ها: تحقق سبک زندگی سیاسی، مستلزم برخورداری صاحب سبک از باورهای فکری خاص، تشخیص مهم ترین وظایف و اهداف سیاسی و در نهایت، الزام به تحقق سبک در ساحت زندگی سیاسی بود. علاوه بر آن، عواطف و شرایط محیطی صاحب سبک بایستی با باورها و تلقی او از سیاست رابطه هم افزایی داشته باشد. همچنین سبک پذیری مخاطبان و پیروان صاحب سبک، شرط نهایی برخورداری از سبک بود. نتیجه گیری: سبک زندگی سیاسی امام از فاخرترین سبکهای این ساحت از زندگی بود. امکان تحقق سبک، ریشه در نگرش فقهی و فلسفی ایشان داشت، ولی ضرورت تحقق آن در ساحت زندگی سیاسی، در پی ریزی و رهبری یک انقلاب مردمی- الهی، ناشی از مقام عرفانی امام بود.  
۱۶۶.

تحلیل هستی شناختی ارتباط قوا با جنسیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه صدرالمتألهین نفس قوا جنس جنسیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۴۹
بحث درباره قوای زن و مرد از مباحثی است که فیلسوفانی همچون سقراط، افلاطون و ارسطو متناسب با مباحث فلسفه سیاسی خود، ذیل عناوینی همانند «دولت شهر، شهروندی، تدبیر منزل و آموزش» بدان پرداخته اند. فیلسوفان مسلمان نیز ضمن بیان مطالبی در باب نفس و ارتباط آن با قوا، اشاراتی به بحث مذکور داشته اند. در این میان، با اتکا به نوآوری های صدرالمتألهین در بحث قوا، به ویژه قوه واهمه، بحث وحدت نفس و قوا و مانند آن و تحلیل مبانی هستی شناختی حکمت وی، ازجمله تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود می توان تفاوت قوا بر اساس جنسیت را نتیجه گرفت. این مسئله در هریک از قوای نباتی، حیوانی و انسانی جاری است. اصلی ترین قوه انسان قوه عاقله است که گرچه با نظر ابتدایی در توضیحات صدرا در باب عقل، به نظر می رسد وی تفاوتی میان زن و مرد در طی مراحل عقلانی وجود قائل نیست و این امر برابری قوای دو جنس را به ذهن تبادر می کند، اما از عبارات صریحی که درباره زن بیان می کند و نیز مبانی وی، برمی آید که به چنین تفاوتی باور داشته است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیلی، در پی تبیین این تفاوت در کلام اوست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان