محمد عابدی اردکانی

محمد عابدی اردکانی

مدرک تحصیلی: دانشیار علوم سیاسی، دانشگاه یزد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۶ مورد از کل ۳۶ مورد.
۲۱.

توسعه نیافتگی سیاسی از منظر فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران(1384- 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران توسعه سیاسی نخبگان سیاسی فرهنگ سیاسی تابعیتی و منازعه گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۲ تعداد دانلود : ۵۹۴
برای درک و تحلیل ماهیت توسعه سیاسی، به ویژه با رویکرد مقایسه و طبقه بندی نظام های سیاسی، تمرکز بر پدیدهء فرهنگ سیاسی نخبگان بسیار مهم است. به عبارت دیگر توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی سیاسی ارتباط نزدیکی با ایدئولوژی و نگرش نحبگان سیاسی دارد، به طوری که تغییر در آنها بر روند توسعه سیاسی مؤثّر است. گرچه توان نظام سیاسی برای تحقق بخشیدن به مؤلّفه های توسعه سیاسی، بی ارتباط با فرهنگ سیاسی عامه نیست، لیکن نگرش، احساسات و شناخت نخبگان در تقویت یا تضعیف عناصر توسعه سیاسی، نقش بسیار مؤثّرتری در مقایسه با فرهنگ سیاسی عامه دارد. در این مقاله، پس از مشخص شدن مبانی نظری ""رابطه میان فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی با توسعه نیافتگی""، جایگاه و رابطهء آن با توسعه نیافتگی سیاسی در دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد بررسی می شود. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، مشخص کردن رابطهء میان فرهنگ سیاسی نخبگان در این سه دوره با توسعه نیافتگی سیاسی بر اساس الگوی نظری از قبل تعیین شده است. دستیابی به این هدف، مستلزم آزمون این فرضیه است که "" عدم تمایل نخبگان سیاسی به گسترش مشارکت و رقابت در سیاست و وجود اختلاف و شکاف در میان آنها در دولت های هاشمی، خاتمی و رفسنجانی، که بیانگر نوعی فرهنگ سیاسی تابعیتی و منازعه گرا به جای فرهنگ سیاسی مشارکتی و وفاق گراست، یکی از عوامل اصلی و جدّی توسعه نیافتگی سیاسی بوده است.""
۲۲.

رابطه مشارکت سیاسی و سلسله مراتب نیازها؛ مطالعه موردی کارکنان دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عزت نفس مشارکت سیاسی خودشکوفایی سلسله مراتب نیازهای مازلو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۶ تعداد دانلود : ۸۶۹
موضوع این مقاله، «بررسی رابطه مشارکت سیاسی و سلسله مراتب نیازها، مطالعه موردی: کارکنان دانشگاه یزد» و سؤال اصلی آن عبارت است از: «چیستی رابطه میان مشارکت سیاسی و نظریة سلسله مراتب نیازهای مازلو» با توجه به موضوع و سؤال مقاله، این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی است که با روش پیمایشی انجام گرفته و جمع آوری داده ها به صورت پرسش نامه ای است. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی و کارکنان دانشگاه یزد و حجم نمونه 266 نفر از آن هاست که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به دست آمده است. از یک سو، پرسش نامه ای محقق ساخته 15مؤلفه ای در قالب سؤالات بسته برای بررسی سطوح مختلف مشارکت سیاسی تهیه شده و از طرف دیگر، پرسش نامه ای برای سنجش سلسله مراتب نیازها مورد استفاده قرار گرفته که حاوی 50 سؤال مبتنی بر «بلی» و «خیر» است. پس از جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون تحلیل وردایی (واریانس) یک طرفه و آزمون تی، تلاش شده است تا رابطه بین مشارکت سیاسی و سلسله مراتب نیازهای مازلو ارزیابی گردیده و همچنین، ارتباط بین مشارکت سیاسی و سلسله مراتب نیازهای مازلو با میزان تحصیلات، جنسیت و شغل افراد نیز بررسی شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که درمجموع، هرچه میزان مشارکت سیاسی و سطح فعالیت سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان ارضای نیازها نیز بهتر است و افراد دست کم در نیازهای اولیه عملکرد بسیار بهتری داشته اند. همچنین، بین جنسیت، شغل و میزان تحصیلات با سلسله مراتب نیازهای مازلو و میزان مشارکت سیاسی افراد نیز رابطه وجود دارد.
۲۳.

مفهوم خود و نسبت آن با عمل سیاسی در اندیشه «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی غرب
تعداد بازدید : ۱۸۹۰ تعداد دانلود : ۸۹۳
در ارتباط با مفهوم «خود»، آثار و نوشته های فراوان وجود دارد. با وجود این، یکی از تعاریف آن، به خصوص در تلقی مدرنیستی و پسامدرنیستی آن، به فضایی از استقلال و کنشگری خودمختار فاعل شناسا اشاره دارد؛ چنان که در پیشبرد خویش، «خودرانشی» و در عبارتی مانند «خودش کرد»، می توان این امر را مشاهده کرد. اساساً این تلقی از مفهوم خود در میان اندیشمندان سیاسی نیز به کرات مشاهده می شود. دو تن از این متفکران قرن بیستم که با این تلقی مطالبی را به رشته تحریر درآورده اند، «هانا آرنت» و «هربرت مارکوزه» هستند. از یکسو آرنت با مطرح کردنِ مفهومِ «تکثر انسانی»، به دنبال این ایده است که انسان ها را به عنوان «فاعل شناسا» و به عنوان موجودی متمایز و آزاد آشکار سازد. او نهایتاً این طریقه را با مفهوم «عمل» پیوند می دهد تا از این طریق، خودِ انسانی را به عنوان نقش دهندگان به نظام سیاسی معرفی کند. از طرف دیگر، هربرت مارکوزه قرار دارد که خصوصاً در کتاب «انسان تک ساحتی» به دنبال فعال ساختن انسان ها به عنوان خودهای کنشگر و مستقل از چنگال یک نوع پیوستگی است که جامعه سرمایه داری ایجاد کرده است. از این رو تا وقتی این پیوستگی وجود دارد، عمل سیاسی نیز محدود است. اساساً وجه متمایز مفهوم بندی خود در اندیشه آرنت و مارکوزه، با فلسفه سیاسی غالب پیش از خود در این است که فلسفه سیاسی پیشین، خود را به شدت وابسته به «قدرت»، «سلطه فناوری»، «تکنولوژی» و «رسانه» و از اصالت خویش دور ساخته است و این دو با پیوند مجدد سوژه با عمل سیاسیِ متکی به خویشتن، درصدد بازیابی مجدد کنشگری سوژه همت می گذارند.
۲۴.

بررسی تطبیقی دیدگاه های جریان اصول گرا و اصلاح طلب نسبت به مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران (1376-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده اسلام گرایان فقاهتی (اصول گرایان) نواندیشان دینی (اصلاح طلبان) حقوق زنان و مشارکت سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۵ تعداد دانلود : ۶۸۴
از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری وسیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیده اند. جریان اولی را که می توان به لحاظ فکریآن را «جریان اسلام گرای فقاهتی» و ازحیث سیاسی «جریان اصول گرا»نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وکماکانبه آن ادامه می دهد. در مقابل، جریان دوم که می توان از نظر فکری آن را «جریاننواندیش دینی» و از منظر سیاسی «جریاناصلاح طلب» خواند، در دهة هفتاد به اوج رشد خود رسید و ازآن زمان، به ویژه پس از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری، به افول گراییده است.هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاه های این دو جریاننسبت به مسئلة حقوق زنان، به ویژه مقولة مشارکت سیاسی آنهاست و فرضیة آن نیز عبارتاست از اینکه: «مبانی فکری و دینی متفاوت این دو جریان، منجربه موضع ناهمگون آنها نسبت به مسئلة حقوق زنان، به خصوص مقولة مشارکت سیاسی آنها،شده است». برای ارزیابی این فرضیه، سعی بر آن است تا با استفاده ازروش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی مبانی فکری و تلقی دینی دو جریان مذکور، مواضع آنهانسبت به مقوله حقوق زنان، به ویژه در زمینة مشارکت سیاسی و خانواده، مقایسه شود.یافته های این پژوهش نشان می دهد که از یکسو بین مواضع دو جریان مذکور نسبت بهحقوق زنان تفاوت های قابل توجهی وجود دارد و از سوی دیگر، این اختلافات اساساًناشی از تفسیر متفاوت، ولی غیرمنعطف، آنها نسبت به دین است.
۲۵.

رابطه «عزت نفس» و میزان گرایش جوانان به سبک زندگی غربی «مطالعه موردی: جوانان یزدی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجدد تغییر فرهنگی جوانان یزدی سبک زندگی غربی سنت عزت نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۷۵
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه و میزان همبستگی بین عزت نفس و « سبک زندگی غربی» در میان جمعیت نمونه 227 نفری جوانان شهر یزد است. برای دستیابی به این هدف از یک سو، یک شاخص کلی برای عزت نفس ساخته و جامعه مورد مطالعه به دو گروه دارای « اعتماد به نفس بالا » و « اعتماد به نفس پایین » تقسیم شده است . از سوی دیگر ، با استفاده از آزمون کندال، تلاش شده است که رابطه بین « عزت نفس » و « گرایش جوانان یزدی به سبک زندگی غربی» در حوزه های مختلف اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی، شخصی، سیاسی و علمی با لحاظ کردن ضریب همبستگی ارزیابی شود. یافته های تحقیق بیانگر آن است که در مجموع هرچه عزت نفس بالاتر باشد میزان گرایش به سبک زندگی غربی در جوانان یزدی کمتر است و بالعکس.
۲۶.

تحلیل سازه انگارانه از رفتار دولت های بزرگ با ایران در دوره رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران سازه انگاری آلمان رضاشاه شوروی انگلیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰۰ تعداد دانلود : ۱۵۹۴
هدف اصلی این مقاله، بررسی رفتار دولت های بزرگ با ایران در دوره حکومت رضا شاه از منظر سازه انگاری است. با توجه به هدف مذکور، دو فرضیه مقاله عبارتند از: «1. سیاست های استعماری و فشارها و دخالت های مستمر دولت های روس و انگلیس در ایران باعث شد تا حکومت رضاشاه، این دو قدرت بزرگ را به منزله «دشمن» و «غیر» تلقی کرده، در صدد جای گزینی یک «قدرت یا نیروی سوم» در ایران برآید؛ 2. پیش روی ارتش آلمان در جنگ دوم جهانی در جبهه غرب و در نهایت حمله به شوروی، منجر بدان شد که انگلستان و شوروی نگرش خود را نسبت به آلمان به عنوان یک «دوست» یا «متحد» تغییر داده، او را «دشمن» خود بپندارند و در نتیجه نزدیکی ایران با آن کشور و نفوذ روز افزون آلمان ها در ایران برای آن ها غیر قابل تحمل گردید، به طوری که سرانجام ایران را به اشغال خود درآوردند». برای ارزیابی فرضیه بالا، بعد از مقدمه و اشاره به سابقه پژوهش، در بخش نخست، که به چهارچوب و مبانی نظری اختصاص دارد، جایگاه نظریه سازه انگاری در سیاست خارجی دولت ها و روابط بین الملل و در بخش دوم، به کمک چهارچوب نظری ارائه شده در بخش قبل، بعضی از مهم ترین جنبه های روابط دولت های بزرگ با حکومت رضا شاه، به ویژه چگونگی و چرایی تقابل متفقین و ایران، به اجمال بررسی و در پایان نیز از مباحث نتیجه گیری شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان