آمنه مافی تبار

آمنه مافی تبار

مدرک تحصیلی: دکتری پژوهش،هنر دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران، نویسنده مسئول

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۹ مورد از کل ۳۹ مورد.
۲۱.

نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار در قیاس با نگارگری مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقاشی قاجار نقاشی زند پیکرنگاری درباری مکتب اصفهان نشانه تصویری تنعم مکنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۱۸
بیان مسئله: پیکرنگاری درباری، سبکی در نقاشی ایرانی است که مقارن با دوره زند شکل گرفته و تقریباً تا پایان فرمانروایی سومین پادشاه قاجار دوام می آورد. این نوع پیکر نگاری در زمام داری طولانی مدت فتحعلی شاه شناخته شده تر است و نمونه های آن از قواعد ثابتی پیروی می کند. از آنجا که نمادینه های تصویری در مقایسه وانمود آشکارتری پیدا می کند پرسش اصلی آن است، نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های درباری زنانه عصر زند و قاجار، در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان چگونه اند. هدف: جستجو در نشانه های تصویری تنعم در تک پیکر نگاری های عصر زند و قاجار است که به فرم زنانه محدود شده هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این مقاله با نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده دوازده تابلو از پیکرنگاری های درباری در مقابله با چهار نگاره از مکتب اصفهان به شیوه تحلیلی تطبیقی به مقصود خود دست پیدا می کند. یافته ها: برخلاف پیکره های زنانه در مکتب اصفهان که معمولاً با حالت لمیده و در فضای خارجی بر زمینه ساده با حداقل فضا سازی به تصویر درآمده اند؛ در عصر زند و نیمه نخست قاجار، زنان با حالت های مختلف نشسته، ایستاده، حرکات موزون و البته کمتر لمیده؛ بیشتر قاب تصویر مبتنی بر فضای داخلی را به اشغال درآورده و انواع خوراک، نوشیدنی و حیوانات خانگی به نشانه مکنت در خدمت آن ها بوده است. اسلوبی که نه فقط در سبک نقاشی که در نگاه به دولتمندی از یک سو و جنسیت زنانه از سوی دیگر برخلاف دوره پیشین تعریف می شود.
۲۲.

پوشش زنان در دو نسخه قاجاری فرهاد و شیرین صنیع الملک و شاهنامه عمادالکتاب از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریج(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قاجار شاهنامه عمادالکتاب فرهاد و شیرین صنیع الملک افسانه چشم معصوم ارنست گامبریچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۱۴
دوره اول نقاشی عصر قاجار با حکومت فتحعلی شاه و پیکرنگاری درباری شناخته می شود. دوره دوم با سلطنت ناصرالدین شاه نضج گرفته و با رواج طبیعت گرایی تا انتهای این سلسله، ادامه حیات می دهد. عموم هنرهای هر زمان به خصایص رایج در عصر خود وفاداری نشان می دهند، اما برخی از تصاویرِ نسخ خطی نیمه دوم قاجار، وام دار پیکرنگاری درباری در دوره اول هستند و این مسئله در تجسّم پوشش زنانه نمود بارزی دارد. ازسویی ارنست گامبریچ، باور دارد هر هنرمند از هم سلکانش بیشتر از واقعیّت تأثیر می پذیرد، امری که وی به افسانه بودن معصومیت چشم تعبیر می کند و آن را مقابل اصالت بالفطره ذهن قرار می دهد. نظر به چنین دیالکتیکی، پرسش این است: از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریچ، تفاوت سبکی پوشش زنانه در تصاویر دو نسخه متأخّر قاجاری یعنی فرهاد و شیرین صنیع الملک (عهد ناصری) و شاهنامه عمادالکتاب (عهد مظفری) چه چیزی را نشان می دهد؟ نتیجه به شیوه تطبیقی تحلیلی و با تدقیق در چهار نگاره، گواه آن است پوشش زنان در نسخه فرهاد و شیرین صنیع الملک به خصایص دوره دوم و بروز آن در اجتماع ارجاع می دهد درمقابل، به عکس بردار تاریخی، صور زنانه در شاهنامه عمادالکتاب درمقایسه با پیکرنگاری درباری ارزش های واقعی اش را بازگو می کند. این امر نشانگر آن است برخلاف آموزش های صنیع الملک که متأثّر از طبیعت گرایی غربی بود، نقاش ناشناس عمادالکتاب، از سلف نگارگران سنتی بوده است.
۲۳.

نمادشناسی نقوش جانوری در پارچه های مدالیونی عصر ساسانی (مورد مطالعاتی: قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساسانی پارچه نماد طرح مدالیون نقش جانوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۴۸۷
در گروه وسیعی از پارچه های منسوب به عصر ساسانی، نقوش جانوری در قالب طرح های قابی از جمله مدالیون، قابل ملاحظه هستند. مورد مطالعاتی این مقاله، نقوش جانوری پارچه های ساسانی با محوریت چهارپایان طبیعی و غیر اهلی است که این امکان را داشته فارغ از وجود انسان شکارچی، در قالب طرح مدالیون تصویر شوند. بر اساس التزام به محدودیت های فوق، بیشتر انواع جانوری مصور در قالب طرح مدالیونی به صورت قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل تعریف می شوند. حال، پرسش این است؛ نقوش جانوران چهارپای طبیعی و غیر اهلی در طرح مدالیونی منسوجات ساسانی که به شکل مجزا و فارغ از حضور انسان شکارگر تصویر شده ، مؤید چه معنایی هستند؟ هدف اصلی چنین پژوهشی، دست یابی به مفهوم نمادین هر نقش در بستر فرهنگی عصر خویش است؛ چرا که به درازنای تاریخ ایران، معانی متفاوتی برای هر یک از این انواع تعریف شده اند، اما فقط باریک بینی در بُعد زمانی مشخص، مفهوم نمادین هر نقش را در دوره خاص متمایز می نماید. بر این اساس، این مقاله با رویکرد تاریخی، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات اسنادی، نسبت به بررسی هدفمند پنج قطعه پارچه مدالیونی از عصر ساسانی اقدام نمود. نتیجه نشان داد نقوش جانوری مذکور در هر شکلی که باشند -اعم از قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل- به رغم آنکه از زمینی ترین موجودات هستند که حتی عناصر پرواز همچون بال به آنها الوهیت نبخشیده یا به سبب تعامل و تقابل با انسان سوارکار و شکارگر، تأکیدی بر ارزش های سمبلیک آنها نشده است، همگی به معنای نمادین الوهیت، فرهمندی، قدرت، صلابت، جاودانگی و جنگاوری پادشاه اشاره می کنند. به واقع همان طورکه همواره سامانه طرح بر نقش غلبه دارد، طرح مدالیون به عنوان مترادف مفهوم فره و موهبت ایزدی، به قدرت تکرار، ضمانت اجرایی نقوشی است که تأییدی بر اقتدار و جایگاه سلطنت داشته؛ حتی اگر این نقوش در شکل اصلی خود، معرف معمول ترین مصداق های آفرینش باشند.
۲۴.

نمادینگی نقش ماکیان در منسوجات ساسانی از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی (مورد مطالعاتی: خروس، مرغابی، طاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساسانی پارچه آیکونولوژی اروین پانوفسکی نقش ماکیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۴۴۰
اروین پانوفسکی در بررسی تصویر، سه مرحله درنظر می گیرد: گام اول به توصیف آیکونوگرافیک/ پیش شمایل نگارانه مشهور است. در گام دوم یا تحلیل آیکونوگرافیک (آیکونوگرافی)/ شمایل گردانی، معنای مکنون در یک اثر محل توجه قرار می گیرد و سرانجام در گام سوم؛ یعنی آیکونولوژی، محقق با تفسیر آیکونوگرافیک یک نقش مایه، نسبت به کشف محتوای ذاتی آن اقدام می کند. با این رویکرد در مقاله پیش رو، پرسش آن است: از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی، نقش ماکیان پرتکرار در منسوجات ساسانی چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ فرضیه آنکه، این نوع پرندگان به رغم بی بهرگی از جلوه های ترکیبی و غریب، بر مفاهیم فراتری دلالت می کنند که هم سو با شکوه و حشمت سلطنت ساسانی است. نتیجه به روش تحلیلی تاریخی، با استفاده از مطالعات اسنادی و گزینش سه قطعه پارچه به شیوه هدفمند نشان می دهد نقش ماکیان پر کثرت در پارچه های ساسانی به خروس، مرغابی و طاووس ارجاع می دهد. هر کدام از این نقوش با معانی قراردادی خاصی خویشاوندی دارد که به ترتیب در قالب نویدبخش روشنایی، آب های پاک و حیات مجدد قابل تعریف است. در بحث تفسیر ارزشهای نمادین نیز می توان مدعی بود هر سه مورد با مفهوم فرّه ایزدی، اقبال و نیک بختی سلطنتی، قرابت معنایی برقرار کرده و پایداری و فزونی آن را برای دارنده خود تمنّا می کنند.
۲۵.

هم سنجی متن ادبی و نگارگری در مجلس «کمان کشیدن گرشاسپ در محضر قیصر روم» از شاهنامه قاجاری عمادالکتاب

تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۳۵۷
حسن ختام شاهنامهنگاری در ایران، نسخه عمادالکتاب است که به عنوان واپسین نمونه دستنویس و مصور قاجاری کمتر مورد مداقه قرار گرفته است. این شاهنامه با حدود چهار هزار بیت اضافات، بخشی از متن گرشاسپنامه را نیز در خود جای داده که ازجمله آنها داستان کمان کشیدن گرشاسپ پهلوان در محضر قیصر روم است. آنچه در پی میآید در پاسخ به این پرسش است: تطبیق متن ادبی و تصویر در مجلس مذکور از شاهنامه عمادالکتاب چه چیزی را نشان میدهد؟ فرضیه آن است که این نگاره در حدود سبک قاجاری به متن ادبی وفاداری نشان داده است. هدف، تحلیل تطبیقی متن ادبی و نگاره از نسخه مهجور عمادالکتاب است. این مقاله با نمونهگیری هدفمند نشان میدهد نقاش به جهت تأکید بر هویت ایرانی یا شاید هم به سبب اشتباه گرفتن گرشاسپ پهلوان با گرشاسپ، پادشاه پیشدادی مورد اشاره در متن شاهنامه، او را در هیئت ملوکانه فتحعلیشاهی به تصویر درآورده و بهعکس قیصر روم را برخلاف متن ادبی در حالت ایستاده، به صورت دست به سینه مجسم ساخته و در تجسم پوشش وی به کلاه دستارپیچ فرمانروایان محلی بسنده کرده است. بههرروی عدول نقاش از جزییات ظاهری متن ادبی و اتخاذ مسند شاهانه برای گرشاسپ به دلالت معنایی حقانیت وی نسبت به قیصر روم انجامیده است.
۲۶.

بازشناسی شمایل رستم در شش نگاره از شاهنامه عمادالکتاب در سنجه تطبیق نشانه های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قاجار نگارگری نشانه تصویری شاهنامه عمادالکتاب رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۷۹۷
در تصویرگری ادبیات، نشانه های تجسمی از دو حیث به آن راه می  جویند: بخشی وام دار متن ادبی هستند درحالیکه برخی دیگر صرفاً از سنت های فرهنگی پیشین یا خلاقیت هنرمندانه مایه گرفته  اند یعنی بنیان آنها در منبع مکتوب قابل بازیابی نیست. شاهنامه فردوسی و خاصه داستان های رستم که در گذر زمان، بسیار دستمایه نگارگران قرار گرفته، مصداق مناسبی برای مطالعه کارکرد نشانگان تصویری است. در مقاله حاضر پرسش این است: در شش نگاره قاجاری از شاهنامه عمادالکتاب، کدام طیف از نشانه های تصویری در بازشناسی نقش رستم تأثیر بیشتری دارند؟ فرضیه آنکه احتمال می  رود نشانه های تصویری برآمده از متن ادبی، تمییزپذیری وی را بیشتر تسهیل کرده اند. هدف آن است که اثربخشی نشانه های تصویری درشمایل شناسی به تصریح درآید و درعین حال شاهنامه مهجور عمادالکتاب مصداق سخن باشد. نتیجه مطالعه به شیوه تطبیقی و با هدف پیگیری پژوهش های تاریخی؛ نشان می دهد کلاهخود دوشاخ دیوسر، چهره میانسال، ریش دوفاق بلند و ببربیان؛ از مؤثرترین نشانه های تصویری در بازشناسی شمایل رستم در نسخه عمادالکتاب است؛ به طوریکه فقدان آن، در شناسایی وی تردید ایجاد می کند. با این حساب، برخلاف فرضیه نخست، مهم ترین نشانگان تصویری مؤثر در این بازشناسی، در متن ادبی مورد اشاره قرار نگرفته  اند اما چون در نگارگری شاهنامه تکرار داشته اند به اصلی ترین نمادینه های رستم بدل شده اند.
۲۷.

بازیابی طرح و نقش پارچه های ساسانی با نظر به سنگ نگاره های طاق بستان

کلیدواژه‌ها: ساسانی طاق بستان پارچه طرح نقش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۱ تعداد دانلود : ۷۳۵
سنگ نگاره های ساسانی نمودار بخش وسیعی از فرهنگ، روش سیاسی و مذهبی ساسانیان است که هریک برای بیان یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده است. نظر به اهمیت بافندگی دوره ساسانی در قرون میانه و تأثیری که بر هنر نساجی قدیم داشته، تاکنون نوشته های فراوانی درباره بافندگی دوره ساسانی به نگارش در آمده است. این پژوهشگران در بررسی بافته های موجود علاوه براستناد به متون تاریخی و دیگر آثار دوره ساسانی به نقوش طاق بستان اهمیت داده و در استدلال های خود از آن مدد می گیرند. برای رهگیری طرح و نقش پارچه های آن روزگار، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «چگونه می توان با مطالعه نقش سنگ نگاره های طاق بستان، نسبت به شناسایی طرح و نقش پارچه های ساسانی براساس اصول هنرهای سنتی ایران در آن دوره اقدام کرد؟» هدف مقاله آن است که به شیوه تحلیلی- تاریخی و با بررسی هفت مورد از نقش برجسته های طاق بستان، طرح و نقش پارچه های متداول دوره ساسانی را براساس اصول هنرهای سنتی ایران شناسایی کند. نتیجه مطالعه نشان می دهد افزون برپارچه های بدون طرح و نقش، گونه های دیگر براساس روش اجرای طرح اصلی به صورت قرینه انتقالی(واگیره ای، انواع قابی)، نامتقارن و مستقل(روایی) تقسیم می شود که معمولاً با نقوش گیاهی، جانوری، هندسی، انسانی، جمادی و تلفیقی آرایه بندی می شد. 
۲۸.

بازخوانی شیوه های طبقه بندی طرح و نقش پارچه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران هنر سنتی پارچه طرح و نقش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۷۵۱
در عمده مطالعات پارچه های دست بافت ایرانی از منظر طرح و نقش، ترکیب ظاهری پارچه های ادوار مختلف به صورت مضمونی و با گروه بندی انسانی، جانوری، گیاهی، هندسی و انواع دیگر نظیر آن، بررسی شده است. بازخورد نهایی این روش، معمولا به جهت عدم قطعیت، در دایره توصیف محدود می ماند؛ چرا که با فقدان ثبات لازم برای یک طبقه بندی محرز، هر پژوهشگری برای حصول نتیجه مورد نظر، به حد بضاعت و متناسب با اهداف تحقیقی خود، آن را دگرگون می کند. برای ترمیم این نقص، نگارندگان به این پرسش می پردازند: چگونه می توان با نظر به اصول هنرهای سنتی درباره شیوه های گسترش نقش در زمینه طرح، نسبت به طبقه بندی انواع پارچه های تاریخی ایران اقدام نمود؟ این مقاله، به شیوه توصیفی تحلیلی، نشان می دهد تقسیم موضوعی به جهت ناکارآمدبودن، به نوعی پراکندگی به ظاهر باقاعده انجامیده است. درصورتی که با تاسی به طبقه بندی رایج در هنرهای سنتی، بر اساس شیوه گسترش نقش در زمینه طرح -که نتایج آن پیش تر در هنر هم عرض نساجی سنتی، یعنی قالی بافی نیز به آزمون درآمده- می توان رده بندی دقیق تر با چهارچوب ساختاری مشخص، ایجاد کرد؛ که پارچه های دست بافت ادوار مختلف ایران، تا به امروز، در آن قابل تعریف باشد. در این رویکرد، با برقراری تمایز میان اصطلاحات طرح و نقش، هر نقش، می تواند در بستر هر طرح قرار گیرد و درعین حال ، تطور بنیادی در هویت آن، ایجاد نکند.    
۲۹.

آیکونولوژی نقش انسانی در دو قطعه پارچه ساسانی (با تصویر جنگ شاهی و تصویر درخت زندگی)

کلیدواژه‌ها: ساسانی آیکونولوژی پارچه نقوش انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۶ تعداد دانلود : ۶۳۸
آثار هنری در طول قرون متمادی نمایشگر فرهنگ، باورها و عقاید هر قوم بوده و با تاریخ هنر اقوام پیوندی ناگسستنی دارد. آنچه از دوره ساسانی برجای مانده به دلیل وقایع سیاسی، دینی و اقتصادی این دوره اهمیت ویژه ای دارد و تفسیر این آثار کمک می کند تا هر چه بیشتر با رمز و رازهای نهفته این دوره آشنا شد. بیشترین مشخصه هنر ساسانی نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است. مسئله ای که مطرح می گردد این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نقوش پارچه های ساسانی وجود دارد. ازاین رو ضروری می نماید که این هنر، با رویکردهای جدیدی که در حوزه نقد هنری و زیبایی شناسی مطرح است، مورد تحلیل قرار بگیرد. یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویری غالباً سودمند است، رویکرد آیکونولوژی است. با این حساب، مقاله حاضر با هدف تعمیق در نمادها و نشانه های پارچه های آن روزگار به واکاوی لایه های معنایی آن ها پرداخته است. این تحقیق به شیوه کیفی انجام پذیرفته است و گردآوری اطلاعات بر اساس شواهد بصری و به صورت اسنادی (کتابخانه ای) به سرانجام رسیده است. برای نیل به این مقصود، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «لایه های معنایی آشکار و پنهان  نقوش انسانی در دو قطعه پارچه ساسانی با تصویر جنگ شاهی و درخت زندگی براساس رویکرد آیکونولوژی چیست؟». نتایج حاصل از این پژوهش که در آن به شیوه توصیفی- تحلیلی، دو قطعه از پارچه های دوره ساسانی را طبق الگوی آیکونولوژی خوانش و در مراحل سه گانه آن مورد بررسی قرار داده است، نشان می دهد نقوش موجود در پارچه های ساسانی ریشه در اندیشه مذهب رسمی و حاکمیت سیاسی دارد و حاکی از ایدئولوژی آنان در اداره حکومت و کسب مشروعیت برای آن است.
۳۰.

مطالعه تطبیقی رویکرد بازتاب در نقاشی های پیکره نگار نادرشاه و ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد بازتاب نقاشی پیکره نگاری نئوکلاسی سیسم نادرشاه ناپلئون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۸ تعداد دانلود : ۱۷۲۱
ایران در دوره فرمانروایی «نادرشاه افشار»، جنگ های داخلی و خارجی را سپری می کند که اوضاع هنر، به ویژه نقاشی را متأثّر می سازد. حدود نیم سده پس از این جریان، فرانسه درگیر انقلاب بزرگی می شود که تمام اروپا را تحت الشعاع قرار می دهد و به فرمانروایی کوتاه مدت «ناپلئون» می انجامد که با کشورگشایی های گسترده وی همراه می شود. نظر به تشابه سیاسی مذکور در بازه تاریخی تقریباً یکسان و با تأیید آن که محتوای هنرها، آینه جریان های فکری موجود در جامعه عصر خویش هستند، می بایست به رغم تفاوت های سبکی، شباهت هایی در هنر این دو سرزمین وجود داشته باشد. با این حساب، این پژوهش درپی آن است که دریابد: نظامی گری و سیاست های تقریباً مشابه نادرشاه و ناپلئون، باعث بروز چه شباهت هایی در ساختار صوری پیکره نگاری آنان شده است؟ آنچه به دنبال می آید، با نظر به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی به تحلیل تفسیری مؤلفه های ساختار صوری هشت مورد از پیکره نگاری های نادر و ناپلئون می پردازد. هدف اصلی نگارندگان این مقاله، تأکید بر وجوه تشابه این آثار است. یکی از ضرورت های این پژوهش، مغفول واقع شدن ابعاد هنری دوره افشاریه است. درحالی که، سنت تطبیقی می تواند از قرابت فرهنگی حکایت کند که در تأیید ارزش های احتمالی آن، راهگشاست. این پژوهش به روش تحلیلی نشان می دهد در دوره افشار، نقاشان دربار ایران، با تمسک به اصول هنر سنتی چون نورپردازی پراکنده، پیکربندی رسمی و زینت نگاری به خلق فضاهای میان دوبعدی و سه بعدی اقدام کردند. در غرب هم ناپلئون، هنر نئوکلاسیک را به رسمیت شناخت و بر ارجاع به ارزش های رم باستان تأکید ورزید؛ اما قدرت و ثروت بستری فراهم آورد تا در هر دو سرزمین، پیکره نگاری های پادشاه با تجسم آرایه های مرصع، تمکّن وی را به مخاطب القا نماید. نتیجه آن که، ایران و فرانسه رویکردهای متفاوت را به لحاظ طبیعت نگاری از سر گذراندند؛ اما در این برهه تاریخی خاص، به دلیل اهمیت فوق العاده تجسم ابهّت ملوکانه در ارجاع به سابقه هنری خود و التفات به زینت گرایی هم سو هستند.
۳۱.

بازیابی طرح و نقش پارچه های عصر فتحعلی شاه قاجار با استفاده از پیکرنگاری درباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فتحعلی شاه قاجار پیکرنگاری درباری پارچه طرح نقش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۷۶
هم گام با پیکرنگاری درباری که در نیمه نخست قاجار، پویا بود و در دوره دوم با رواج طبیعت نگاری از رونق افتاد، نساجی سنتی چنین مسیری پیمود و به رغم شکوفایی در ابتدای کار، در زمان پادشاهان میانه این سلسله با ورود پارچه های صنعتی، جایگزینی بیشتری یافت. به واقع در نیمه نخست این حکومت هم زمان با فرمانروایی فتحعلی شاه، هنوز این هنر از نفس نیفتاده و هم چون نقاشی این عصر، با آمیختگی هنر داخلی و خارجی، پیشتاز میدان رقابت بود. برای رهگیری طرح و نقش پارچه های آن روزگار، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «چگونه می توان با مطالعه در پیکرنگاری های عصر فتحعلی شاه قاجار، نسبت به شناسایی طرح و نقش پارچه های رایج در آن دوره اقدام کرد؟». هدف مقاله آن است که به شیوه تحلیلی_تاریخی و با بررسی هفده مورد از پیکرنگاری های آن روزگار، نقش و طرح پارچه های متداول را بر اساس اصول هنرهای سنتی ایران شناسایی کند. البته مسلما به جهت بستر اصلی این پژوهش و جستجو در هنر پیکرنگار، طرح و نقش پارچه های انواع تن پوش، بیشتر از دیگر گونه های کاربردی موردریزبینی واقع می شوند. نتیجه مطالعه نشان می دهد افزون بر پارچه های بدون طرح و نقش، بیشتر منسوجات آن عصر از طرح های واگیره ای، انواع قابی، محرمات و افشان بهره می گرفتند که معمولا با نقوش گیاهی آرایه بندی می شد. در این بین، طرح های افشان و محرمات در طبقه عامه کاربرد بیشتری داشت؛ طرح افشان تقریبا با پوشاک زنانه و مصارف خانگی تعریف می گشت و محرمات، پوشش معمول خدمه دربار بود. به عکس، انواع منسوج بدون طرح بیشتر در پوشش خاندان سلطنتی مجال ظهور می یافت و گاه با حاشیه دوزی محرمات زینت می شد. طرح های واگیره ای و انواع قابی نیز با گستردگی بسیار، احتمالا در پوشش زن و مرد اقشار گوناگون جامعه مورداستفاده قرار می گرفت.
۳۲.

مقایسه انگاره های شهریاری در چند نگاره از شاهنامه عمادالکتاب از منظر رودلف آرنهایم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاجار شاهنامه عمادالکتاب گشتالت رودلف آرنهایم مشابهت تمایزیابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۴
براساس نظریه گشتالت، در لحظه مشاهده هر نوع تصویر توسط مخاطب، ترکیب آن در ذهن؛ به سوی ساده ترین و آشناترین ساختار ممکن، سوق پیدا می کند. در این رخداد، اصل هم گونی، مشتمل بر مشابهت اندازه، رنگ، شکل، جای گیری و جهتمندی فضایی، عمده ترین نقش را دارد اما بنا به نظر رودلف آرنهایم، برقراری مشابهت به تنهایی منجر به خوانش درست تصویر نمی شود. او پیش شرط دیگری را تحت عنوان تمایزیابی مطرح می کند و مدعی می شود تشابه در حضور تفاوت، معنی پیدا می کند. برای آزمون این منظر، مقاله پیش رو به دنبال این پرسش است: «مطابق با اصل تمایزیابی رودلف آرنهایم، شباهت بسیار انگاره های شهریاری در تصاویر شاهنامه عمادالکتاب، چگونه ارزیابی می شود؟» به این منظور، شش تصویر از نسخه عمادالکتاب، به شیوه تطبیقی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی مورد مداقه قرار گرفت. نتیجه بررسی ها نشان داد در این تصاویر به دلیل جایگزینی معنی به عوض مصداق؛ تشابه بر تفاوت پیشی دارد پس تمایزیابی به اختلال دچار می شود. درحقیقت چون نقاش این نسخه، پادشاهان را متعهد به زیبایی شناسی فتحعلی شاهی و عاری از ویژگی های شخصی به تصویر درمی آورد؛ مفهوم شهریاری به عوض فردیت هر پادشاه می نشیند. گویی همه حاکمان اساطیری این متن ادبی در قالب شخصیت واحدی تحت عنوان فرمانروا تعریف می شوند به گونه ای که برقراری تمایز میان آنها به سادگی ممکن نیست.
۳۳.

بررسی نگاره ای از نگاره پردازی های هزارویک شب صنیع الملک با نظریه «ادراک دیداری» مکتب گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک دیداری گشتالت ساده سازی کتاب هزارو یک شب نگاره های صنیع الملک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۳۲
اصول کلی مکتب گشتالت، به معنای «کل واحد»، توسط گروهی از روان شناسان آلمانی نیمه اول سده بیستم میلادی تدوین گردیده است. این دیدگاه، مبنی بر نظریه های مربوط به چگونگی سازماندهی بیننده از مجموعه عنصر های دیداری ساده است که وقتی طبق قانون های مشخص به کاربرده می شود، به صورت گروه هایی در قالب یک مجموعه واحد تعریف شده و به کلیت نظام ادراک دیداری می انجامد. پویش و رواج این نوع مطالعه ها در عرصه هنرهای تجسمی با نام «رودلف آرنهایم»، نظریه پرداز و روان شناس هنر (2007- 1904) م. گره خورده است. مقاله پیش رو بر اساس اصل ساده سازی نظریه «ادراک دیداری» مکتب گشتالت، به روایت «رودلف آرنهایم»، به بررسی و تحلیل یک نگاره مربوط به مجلس شب نودودوم از نگارگری های هزارویکشب، اثر صنیع الملک (1283/ 1886- 1229/1813) می پردازد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با بهره گیری از نمودهای مستند در نگارگری های صنیع الملک با این هدف انجام می گیرد که در عین برجسته سازی عنصرهای اصلی داستان «علی بن بکار و شمس النّهار» با هم تراز نمایی ساختار پنج پاره این نگاره، چگونگی بازشناسی مؤلّفه های تصویری در تجسم مفهوم واحد را مورد بررسی قرار دهد. گرچه در پردازش این نگاره دقت نظرکافی به چشم نمی خورد، اما یافته ها نشان می دهد که بیننده (به صورت دریافت ذهنی) می تواند حتی بدون آشنایی با متن داستان، به صورت خودانگیخته، از طریق ساده سازی تصویر به دریافت مفهوم کلّی و بازپروری آن از راه ادراک دیداری گشتالت اقدام نماید و درنتیجه به عنصر های اصلی تصویر و دریافت کلی مفهوم داستان، دست پیدا کند. همچنین در پهنه گسترده تر، با مقایسه هر پنج قسمت تصویر مقاله با یکدیگر (به عنوان ابزار پژوهش) می توان به گشتالت یک «کل واحد» یعنی یگانگی شکل شخصیت ها و تفکیک فضاهای اصلی داستان پی برد. در مجموع با این نتیجه، به نظر می رسد که این پژوهش به گونه معنی داری با ادراک دیداری مکتب گشتالت در زمینه روان شناسی هنر هم سویی دارد.
۳۴.

خوانش چهار نگارۀ عصر قاجار براساس نظریۀ ادراک دیداری ارنست هانس جوزف گامبریچ (مورد مطالعاتی: فرهاد، اسب شیرین را بر دوش می کشد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاجار نگارگری ارنست گامبریچ شیرین و فرهاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۴۹
دریافت و تفسیر اثر هنری در فرآیند دو سویه صورت می پذیرد؛ به طوری که تفکیک آنها از یکدیگر امکان پذیر نیست. این مسئله را دانشمندی چون «ارنست گامبریچ» در حوزۀ ادراک دیداری مطرح می کند. از این منظر، باید بتوان در آثار هنری، صرف نظر از تفاوت های سبکی و پیشینۀ فردی هنرمند یا توان او در واقع نمایی، یگانگی موضوع را در بازنمود مضمون مشابه تشخیص داد. در گام بعدی در صورت پیوند اثر با متن ادبی می بایست با تسلط به دانش مکتوب، نیل به معنای مستتر را فراهم آورد. برای بررسی این دیدگاه، این مقاله به دنبال این پرسش است: بر اساس نظریۀ ادراک دیداری ارنست گامبریچ، فهم یگانگی داستان و خوانش درون مایه تصویر در چهار نگارۀ قاجاری بردوش کشیده شدن شیرین توسط فرهاد، چگونه ممکن می گردد؟ هدف نگارندگان آن است با روش تطبیقی تحلیلی و بهره گیری از مطالعات اسنادی به شیوۀ کیفی و با دقت به موضع خاص گامبریچ در حوزۀ ادراک دیداری در مرتبۀ اول نشان دهند که در قیاس چهار نگارۀ شیرین و فرهاد، به رغم تفاوت های تجسمی و بود یا نبود برخی عناصر، به دلیل وجود مؤلفه های تصویری بنیادی، یگانگی مضمون احراز می شود. در مرتبۀ دوم و در تطبیق نگاره ها با شرح داستانی، نگارندگان می نمایانند که هرچند شاخصه های اصلی باکیفیت های متفاوت به تصویر درآمده اند، از تجسم برخی موارد صرف نظر شده یا به طمطراق برخی جزئیات اضافه شده است؛ اما در نمونه هایی که به سبک دوران، ملتزم تر هستند یا به عکس بیگانه تر به نظر می رسند، تناسب بین نشانه های تصویری و مضمون، برقرار است. نتیجه آنکه در مشاهدۀ ترکیب کلی تصویر، فهم و تفسیر به صورت هم زمان ادراک می شود. این پدیده است که قدرت بازشناسی نقش مایه ها و امکان حصول به فحوای نگاره ها را فراهم می آورد؛ چنان که در تجسم موضوع واحد، انسان به ناخودآگاه می تواند با تشخیص مؤلفه های اصلی، یگانگی مضمون را از ورای بازنمایی های متفاوت تشخیص دهد. مسئله ای که اهمیت کارکرد آن در هنرهای تجسمی از خلال بررسی گزینشی این مقاله آشکار می شود.
۳۵.

مطالعه تطبیقی شاخصه های صوری نقاشی قاجار با چند نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تطبیق قاجار نقاشی شاهنامه عمادالکتّاب محمد داوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
نقاشی عصر قاجار به طور عمده، به دو دوره تقسیم می شود: دوره نخست؛ مقارن با سلطنت فتحعلی شاه نضج می یابد تا عصر ناصری دوام می آورد؛ بر تلفیق صور نگارگری و تزئینی با دستاوردهای هنر ناتورالیستی تکیه دارد و سیطره کلی دستاوردهای هنر ایرانی در آن، حائز اهمیت است. دوره دوم، با سلطنت ناصرالدین شاه و ظهور هنرمندان اروپارفته، شکل می گیرد و مبتنی بر بازنمایی از هنر طبیعت گرای غرب است. شاهنامه عمادالکتّاب، محصول نیمه دوم است. شاهنامه ای که به عنوان آخرین نسخه دست نویس و مصور شاهنامه، به عهد مظفرالدین شاه تعلق دارد اما احراز هویت شاخص های ساختاری صور نگارگرانه نیمه نخست قاجار در آن، وانمود محسوسی دارد. بنابراین، در پژوهش حاضر این پرسش مطرح است که: نگاره های شاهنامه عمادالکتّاب براساس دستاوردهای هنری کدام سبک نقاشی قاجار خلق شده است. هدف این مطالعه، تطبیق نگاره های شاهنامه مذکور با مؤلفه های نقاشی مکتب اول و دوم قاجار است. بنابراین پس از معرفی شاخصه های نقاشی قاجار، پنج نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود: نخست، دو نگاره از این نسخه را تشریح و سپس به منظور فراهم آوردن پشتوانه استدلالی غنی، سه نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب با نمونه های همتای آن در شاهنامه های دیگر عصر قاجار ازجمله شاهنامه داوری، مقایسه می گردد. چراکه بررسی ها نشان داده اند که تصاویر نسخه عمادالکتّاب برخلاف آنکه در نیمه دوم حکومت قاجار خلق شده اند، با نمایش چهره های عاری از فردیت، غلبه عناصر تزئینی، بهره گیری از رنگ های گرم و شفاف و استفاده از دورنماهای ساده در تمامی شئون، به سبک نگارگرانه نیمه نخست قاجار ادای دین کرده اند. مسئله ای که در قیاس با سبک تصویرسازی محمد داوری در شاهنامه داوری که چندی پیش تر از نسخه عمادالکتّاب رقم خورده، ارائه هرگونه توجیهی چون ارجاع به سلیقه زمانه و غیرممکن بودن راهیابی تکنیک های هنر غرب به تصویرگری این کتاب را باطل می سازد.
۳۶.

بررسی آیین های اساطیری «داوری ایزدی» در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آب ایران باستان آتش داوری ایزدی آیین «ور»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳۱ تعداد دانلود : ۹۸۸
بشر اولیه با خدای خود ارتباطی نزدیک داشت و وی را از طبیعت می شمرد؛ بنابراین در محاکمی که عقل را در آن راهی نبود، با بینشی اساطیری، عوامل طبیعی را داوران آزمونی قرار می داد و این داوری را شمولی از داوری خدایان می دانست. در ایران باستان، به مثابه یکی از کهن ترین تمدن های جهان، این داوری ها همچون دیگر تمدن ها متداول بود. آن چنان که در محاکم پیچیده این سرزمین، این گونه داوری ها معمولاً به مدد قدرت تمییزبخشی آتش، فلز گداخته و آب آمیخته به گوگرد و زرنیخ صورت می پذیرفت. آگاهی از پیشینه این باورها در ایران باستان و بررسی دلایل به کارگیری عناصری چون آب، آتش و گوگرد، می تواند در شناخت اندیشه اقوام این سرزمین مؤثر باشد؛ لذا مقاله پیش رو مضامین فوق را هدف تحقیق قرار می دهد و می کوشد تا حقیقت اساطیری این آزمون ها را تبیین کند؛ حقیقتی که در ستایش برقراری راستی و عدالت به گونه ای سازمان یافته و اندیشمندانه، بروز می یافت تا ضمن دستیابی به آنچه می بایست، ارزشمندی عناصر طبیعی را نزد آنان خدشه دار نسازد.
۳۷.

آشنایی با گوروهای آئین سیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیک گورو خالْصا گورو گْرَنْت صاحب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵۹ تعداد دانلود : ۸۱۰
در کشور هندوستان و در طول قرن های متمادی، تنوعی از ادیان و آئین های بشری، برای پاسخگویی به نیازهای معنوی، به کار می رفته و مذهب به طور قابل ملاحظه ای در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سکنه ی این منطقه ظهور و نفوذ داشته است. با نگاهی به این ادیان می توان دریافت، ویژگی قابل ملاحظه ی آن ها تاثیر و تاثر از یکدیگر است. «سیکهیزم» به مثابه ی یکی از مصادیق این امر، عصاره ی معنویت اسلام و هندو به شمار می رود. در مقاله ی حاضر قصد بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی نگاهی هرچند گذرا، بر نحوه ی شکل گیری و پیدایش این طریقت داشته، معتقدات و اصول پایه ای این دیانت و رهبران پایه گذار آن به خواننده معرفی گردد.
۳۸.

تحلیل مضمونی چند نمونه از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاوش شاهنامه فردوسی نگارگری ایرانی معانی رمزی گذر از آتش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای هنر
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۵۷۳۱ تعداد دانلود : ۲۲۱۴
چو بخشایش پاک یزدان بود دم آتش و آب یکسان بودنقاش ایرانی داستان را تنها تصویرسازی نمی کرد بلکه بن مایه، جوهر و مفهوم داستان را تاویل و با روحی معنوی به تصویر می کشید تا با هنر خود، همگان را از درک آن بهره مند سازد. با این نگاه، ویژگی های تصویری، واقعیت را آشکارا بازتاب نمی دهند؛ بلکه به کار «معناسازی» مشغول اند و دستیابی به حقیقت آنها، خالی از دشواری نخواهد بود. اما متاسفانه تاکنون توجه زیادی به نگارگری ایران، از نظر معنای عرفانی، فلسفی و درونی این هنر نشده و بیشتر تحقیقات، به شرح عناصر صوری و مباحث تاریخی معطوف گردیده است. از این رو، مقاله توصیفی تحلیلی پیش رو، کوششی است در رفع این نقیصه در قبال چند نمونه از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» به روایت شاهنامه فردوسی. اصلی که دریافت آن، علل حجم عظیم نگاره های تصویر شده با موضوعیت این داستان را توجیه می کند.
۳۹.

تعامل نقش مایه های تصویری مکاتب نگارگری ایرانی با نظری به نگاره های گذر سیاوش از آتش(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸۶
«آزمون آتش سیاوش» که عموماً با عنوان «گذر سیاوش از آتش» شناخته می شود، بیشترین شمار نگاره های تاریخ نقاشی ایران را به خود اختصاص داده است؛ قریب دویست تصویرِ به جا مانده از این مجلس، دلیلی بر این مدعاست. موضوعی که هرچند بیش از هر مکتب، در شیراز تصویر می گردد، اما در تمامی اعصار حضوری پررنگ دارد. وجود این تعداد نگاره، آن هم با موضوع یک سان، این امکان را فراهم می آورد که با تطبیق تعداد متنابهی از نمونه های یاد شده، چگونگی ارتباط و تعامل نقش مایه های تصویری و ویژگی های هنری مکاتب گوناگون نگارگری، مورد مطالعه قرارگیرد. زیرا این منظومه، نه تنها در تمامی ادوار، بلکه به کرات در هر دوره و زمان، تصویر شده است. از این رو مقاله ی تحقیقی حاضر سعی دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی، تعدادی از نگاره های «گذر سیاوش بر آتش» را بررسی، ادامه سنت ها و یا به عکس ثقل صور و عناصر تصویری در مکاتب و اعصار گوناگون را بنمایاند. چراکه مسلماً ویژگی های هنری هر سبک، موضوع اولیه را تحت الشعاع قرار داده و الزام استفاده از نقش مایه ها، رنگ ها و ترکیب بندی های خاصی را اعمال می کرده است. اهداف: 1- بررسی تاثیر علایق زیبایی شناسانه ی ازمنه ی گوناگون در پرداخت موضوعی یگانه در ادوار متفاوت. 2- ارزیابی میزان پایبندی نقاشان مکاتب متفاوت به متون توصیفگر و استفاده از نقش مایه های نمادین. 3- معرفی شماری چند از نگاره های مهجور گذر سیاوش بر آتش. سؤال: - اصول و علایق مکاتب متفاوت نگارگری در پرداخت مضمونی خاص، همچون گذر سیاوش از آتش، چه تاثیراتی را داشته است؟کلیدواژگان: گذر سیاوش از آتش ، شاهنامه ، نگارگری ایرانی ، نقش مایه های نمادین

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان