پیمان زنگنه

پیمان زنگنه

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند
پست الکترونیکی: P_zanganeh@birjand.ac.ir

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۳ مورد از کل ۲۳ مورد.
۲۱.

کانون های تصمیم گیری در قانون اساسی جدید افغانستان؛ نسبت سنجی نحوه اعمال قدرت براساس همکاری قوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکومت ریاست جمهوری سیستم اداری لویه جرگه ولسی جرگه مشرانوجرگه ستره محکمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۱ تعداد دانلود : ۶۷۰
پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای ناتو به رهبری امریکا در سال 2001 م، تغییرات اساسی در این کشور به وقوع پیوست که ازجمله آن ها، ایجاد تغییر در قانون اساسی و شکل گیری قانون اساسی جدید بود که بر اساس آن، نظام سیاسی جدیدی با محتوای اسلامی و رویه های دموکراتیک شکل گرفت. سوال نوشتار حاضر آن است که قانون اساسی جدید افغانستان برای کدام مرجع تصمیم گیری، اقتدار قانونی بیشتری درنظر گرفته است؟ به نظر می رسد که در این قانون اساسی که از نهادهای تصمیم گیری مهمی مانند ریاست جمهوری، حکومت، شورای ملیِ متشکل از ولسی جرگه و مشرانوجرگه، لویه جرگه، قوه قضائیه و سیستم اداری تشکیل شده است؛ ضمن همکاری و تعاملی که میان قوای تصمیم گیرنده برای گردش مناسب تر امور اجرایی و اجرای قانون اساسی وجود دارد، در قالب سیستم همکاری قوا، قوای تقنینی و قضایی نیز در بسیاری از مواقع از قدرت کنترلی مناسبی درقیاس با قوه مجریه برخوردارند اما با این وجود، رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه، ضمن برخورداری از اختیارات قانونی گسترده تر نسبت به سایر قوا، اقتدار نهایی را رقم می زند. نوشته پیش رو برآن است تا با اتکا به روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از رویکرد نظری مستخرج از ساختار نظام پارلمانی و ریاستی، محوریت نقش رئیس جمهور را در تصمیم گیری های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور افغانستان تجزیه وتحلیل کند.
۲۲.

مناسبات حزب الله و دولت های لبنان، با نگاهی به شکل گیری و سیرتحول حزب الله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حزب الله تعامل واقع گرایی تقابل رادیکالیسم دولتهای لبنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۲ تعداد دانلود : ۷۷۱
جنبش های اجتماعی و سیاسی از مقوله تغییروتحول اجتماعی هستند ودرعین حال درجوامع شرقی واسلامی معاصر نوعی واکنش درمقابل فرایند گذاراز جوامع سنتی به جوامع جدید محسوب می شود. هریک ازجنبش های اسلامی با جهت گیری رهایی بخش و ضد استعماری که داشته اند، براساس دو مولفه ساختار یعنی عوامل محیطی، فشارهای سیاسی، اجتماعی و بحرانهای هویتی وکارگزار یعنی رهبری و ایدئولوژی، استراتژی وتاکتیکی را درپیش گرفته اندکه یا انقلابی بوده و یا اصلاحی، براین اساس برخی ازآنان سعی درانطباق با محیط پیرامونی خود داشته اند و برخی نیز استراتژی واکنشی را برای مقابله با شرایط بحرانی بر گزیده اند. حزب الله لبنان نیز به عنوان یکی از جنبش های اسلامی که در شرایط بحرانی جامعه لبنان ظهورکرده است درتلاش بوده تا با بهره گیری از دو شیوه واکنشی و انطباقی درقالب دو رویکرد رادیکالیستی و واقع گرایانه نسبت به تحولات تاریخی لبنان واکنش نشان دهد. به هرحال موضع گیریهای حزب الله درخصوص مسائل لبنان درارتباط با دولتهای این کشور از1982 تاکنون در قالب دو الگوی رادیکالی یا واکنشی و واقع گرایانه یا انطباقی صورت گرفته است. حزب الله بر این اساس درارتباط با دولتهای لبنان مشی واحدی اتخاذ نکرده بلکه براساس ضرورتهای سیاسی و تاریخی لبنان که متاثرازشرایط داخلی وخارجی آن است، موضع گیری کرده و درتمام این دوره ها در قالب دو الگوی رادیکالی و واقع گرا، رویکردی همراه با تعامل وتقابل را درپیش گرفته است. بنابراین با چنین رویکردی این نوشتار با بهره گیری از نظریه بحران هرایردکمجیان برآن است تا روابط سیاسی و تاریخی حزب الله و دولتهای لبنان را به شیوه توصیفی و تحلیلی مورد بررسی وکنکاش قراردهد.
۲۳.

گفتمان آرمان گرای ارزش محور و گفتمان ایدئولوژیک ارزش محور عمل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان سیاست خارجی خرده‌گفتمان خرده‌گفتمان آرمان‌گرای ارزش‌محور خرده‌گفتمان ایدئولوژیک ارزش‌محورِ عمل‌گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱۲
تحلیل گفتمانی به عنوان یکی از روش های مطالعه پدیده ها در علوم انسانی به چگونگی تاثیر افکار و ایده های نظام مند بر امور اجتماعی می پردازد. هر نظام گفتمانی از سه ویژگی استیلا، ضدیت و عاملیت برخوردار است. بر اساس پروژه استیلا، یک نظام درصدد سیطره بر تمامی ارکان یک جامعه است. این نظام برای بقای خویش نیازمند غیربیرونی است تا بتواند حیات خود را بر اساس آن توجیه کند. همچنین زمانی که نظام گفتمانی، قدرت توجیه کنندگی خود را ازدست می دهد، نیروهای آن مجموعه گفتمانی، به صورت خودجوش به بازتعریف آن گفتمان می پردازند. در جمهوری اسلامی ایران بعد از ماجرای عزل بنی صدر، گفتمان اسلام گرایی با کنار گذاشتن گفتمان ملی گرایی لیبرال، سیطره یافت. این گفتمان که تاکنون تداوم یافته است، دال هایی مانند عدالت اجتماعی، دفاع از مظلوم و ظلم ستیزی را مورد توجه قرار داد و مجموعه غرب به ویژه آمریکا را به عنوان غیربیرونی خود، بازتعریف کرد. خرده گفتمان های این گفتمان مسلط، تاکنون با عطف توجه به دال هایی مانند امنیت و قدرت، هر کدام از دال های محوری این گفتمان را مورد توجه قرار داده اند. بنابراین با چنین رویکردی درصدد مقایسه دو خرده گفتمان آرمان گرای ارزش محور و ایدئولوژیک ارزش محورِ عمل گرا هستیم که در دو مقطع زمانی 68-1360 و 1384 تاکنون به وقوع پیوسته است. هر کدام از این دو خرده گفتمان به دلیل تأکید بیشتر بر دال های گفتمان اسلام گرایی مانند عدالت اجتماعی، ظلم ستیزی، دفاع از مظلوم و استکبارستیزی، ضمن پاره ای تمایزهای شکلی، از نظر محتوایی مشابه یکدیگرند.مقاله حاضر این تمایز شکلی و مشابهت محتوایی را در سطح خرد بر کشورهای افغانستان و عراق، در سطح میانی بر لبنان و فلسطین و در سطح کلان بر آمریکا و انگلیس مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان