سرنوشت عدالت در جهان مدرن
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
کیهان، ش 18428، 20/10/84
نوشتار حاضر مباحثى درباره وضعیت اجراى عدالت در جهان کنونى است. نویسنده سعى دارد نشان دهد که، عدالت در جهان مدرن امروز واژهاى بىمعنا است و به معناى واقعى کلمه تحقق ندارد. وى معتقد است که، گفتمان تجدد در جهان امروز، گفتمان عدالت نیست و در مجموعه معارف منتشر شده از آن عدالت، محوریت و مرکزیت ندارد و گفتمان تجدد، گفتمان رهایى و سلطه مىباشد، که غایت و معناى اساسى آن رهاسازى فرد و رساندن او به اوج اقتدار و ثروت است. از نظر نویسنده هدف اساسى گفتمان تجدد این است، به انسان این امکان را بدهد که در رابطه با خودش و جهان به شکل مطلق عمل کند. از منظر نویسنده در حال حاضر، در جامعه کنونى ما، بهطور کلى واژه عدالت، یک واژه ذبح شدهاى است و ما عدالت را تا جایى مىخواهیم که به نفع خودمان باشد؛ یعنى عدالت را به گونهاى که منافعمان را تأمین کند و هر جا که منافع ما تأمین نشود، عدالت در عمل اجرا نشده بلکه فقط به عنوان شعار مطرح گردیده است. نویسنده معتقد است که، امروزه خیلى از مدیران رده بالاى کشور اسلامى ما ایران، به اسم تأمین هزینههاى کارمندان زیردست خویش مبالغ زیادى را از بیتالمال خارج مىکنند ولى در عمل این مبالغ به کارمندان نمىرسد بلکه در جاها و راههاى دیگرى مصرف مىشود. در قسمت دیگرى از مقاله نویسنده مدعى مىشود که، مسئله مهمى که کار داورى درباره جهان غرب را از نقطه عدالت دشوار مىکند، دستاوردهاى مادى این تمدن است و همیشه اینطور است که، بسیارى از وضعیتها و ارزشها همدیگر را آلوده مىکنند؛ یعنى جهان غرب ممکن است که در قبال بهرههاى مادى فراوان از قبیل صنعت، تجارت و علم براى بشر حاصل کرده، انسان را در داورىهایش در مورد عدالت غرب دچار مشکل نماید. اینها ورطههایى است که، ما باید براى داورى در این مورد از آنها پرهیز کنیم. البته از جهاتى هم داورى در مورد وضع عدالت در غرب آنچنان که معمول است و در بحثهاى سیاسى و روزنامهها هم گفته مىشود چندان هم ساده نیست و یک وضعیت بسیار پیچیدهاى دارد و به همین جهت ما باید تلاش کنیم و از دیدگاههاى متعددى این مسئله را مورد تحقیق قرار دهیم. نویسنده اظهارات برخى از اندیشمندان غرب مانند هابز، روسو، کانت، دکارت و... در مورد عدالت را ذکر کرده و آنها را مورد نقد و ارزیابى قرار مىدهد.
علم امام در تصور شیعه نخستین (1)، (2) و (3)
محمدعلى معزى/ علیرضا رضایت
ایران، ش 3270، 3271 و 3272، 26،27و28/10/84
در این مقاله که در سه قسمت ارائه شده است، دیدگاه شیعیان صدر اسلام درباره مقام و شخصیت علمى امامان شیعه مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگیرد. در قسمت اول این مقاله، مباحثى درباره منابع علمى امامان شیعه، روشهاى انتقال علم از یک امام به امام دیگر و ماهیت علم امامان مورد بررسى قرار مىگیرد. نگارنده، امام را در مقام وجودى دروازهاى از علم الاهى مىداند که، علم خداوند از آن عبور مىکند. این علم حاوى همان پیامهایى است که، رسولان الاهى به ویژه پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم ، آنرا از جانب خداوند براى هدایت انسانها آورده است. وى منابع علم ائمه علیهمالسلام را آسمانى و غیبى دانسته و معتقد است که، امام علیهالسلام این الهام آسمانى را از خداوند دریافت نموده و ستونى از نور در قلب او وارد مىشود و توسط این ستون نورانى، امامان به کلیه معارف دست پیدا مىکنند و علوم الاهى غیبى و آسمانى مىتوانند صداى فرشتگان را بشنوند و از آینده و گذشته و تمامى اسرار آنها اطلاع یابند. در بخش دوم این مقاله، منابع علم امام علیهالسلام اعم از منابع مکتوب و شفاهى و طریقه انتقال این علم از خداوند به آنها و از پیامبر به ایشان و همچنین از خود آنها به ایشان مورد بحث و بررسى قرار مىگیرد.
نوشتار حاضر مباحثى درباره وضعیت اجراى عدالت در جهان کنونى است. نویسنده سعى دارد نشان دهد که، عدالت در جهان مدرن امروز واژهاى بىمعنا است و به معناى واقعى کلمه تحقق ندارد. وى معتقد است که، گفتمان تجدد در جهان امروز، گفتمان عدالت نیست و در مجموعه معارف منتشر شده از آن عدالت، محوریت و مرکزیت ندارد و گفتمان تجدد، گفتمان رهایى و سلطه مىباشد، که غایت و معناى اساسى آن رهاسازى فرد و رساندن او به اوج اقتدار و ثروت است. از نظر نویسنده هدف اساسى گفتمان تجدد این است، به انسان این امکان را بدهد که در رابطه با خودش و جهان به شکل مطلق عمل کند. از منظر نویسنده در حال حاضر، در جامعه کنونى ما، بهطور کلى واژه عدالت، یک واژه ذبح شدهاى است و ما عدالت را تا جایى مىخواهیم که به نفع خودمان باشد؛ یعنى عدالت را به گونهاى که منافعمان را تأمین کند و هر جا که منافع ما تأمین نشود، عدالت در عمل اجرا نشده بلکه فقط به عنوان شعار مطرح گردیده است. نویسنده معتقد است که، امروزه خیلى از مدیران رده بالاى کشور اسلامى ما ایران، به اسم تأمین هزینههاى کارمندان زیردست خویش مبالغ زیادى را از بیتالمال خارج مىکنند ولى در عمل این مبالغ به کارمندان نمىرسد بلکه در جاها و راههاى دیگرى مصرف مىشود. در قسمت دیگرى از مقاله نویسنده مدعى مىشود که، مسئله مهمى که کار داورى درباره جهان غرب را از نقطه عدالت دشوار مىکند، دستاوردهاى مادى این تمدن است و همیشه اینطور است که، بسیارى از وضعیتها و ارزشها همدیگر را آلوده مىکنند؛ یعنى جهان غرب ممکن است که در قبال بهرههاى مادى فراوان از قبیل صنعت، تجارت و علم براى بشر حاصل کرده، انسان را در داورىهایش در مورد عدالت غرب دچار مشکل نماید. اینها ورطههایى است که، ما باید براى داورى در این مورد از آنها پرهیز کنیم. البته از جهاتى هم داورى در مورد وضع عدالت در غرب آنچنان که معمول است و در بحثهاى سیاسى و روزنامهها هم گفته مىشود چندان هم ساده نیست و یک وضعیت بسیار پیچیدهاى دارد و به همین جهت ما باید تلاش کنیم و از دیدگاههاى متعددى این مسئله را مورد تحقیق قرار دهیم. نویسنده اظهارات برخى از اندیشمندان غرب مانند هابز، روسو، کانت، دکارت و... در مورد عدالت را ذکر کرده و آنها را مورد نقد و ارزیابى قرار مىدهد.
علم امام در تصور شیعه نخستین (1)، (2) و (3)
محمدعلى معزى/ علیرضا رضایت
ایران، ش 3270، 3271 و 3272، 26،27و28/10/84
در این مقاله که در سه قسمت ارائه شده است، دیدگاه شیعیان صدر اسلام درباره مقام و شخصیت علمى امامان شیعه مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگیرد. در قسمت اول این مقاله، مباحثى درباره منابع علمى امامان شیعه، روشهاى انتقال علم از یک امام به امام دیگر و ماهیت علم امامان مورد بررسى قرار مىگیرد. نگارنده، امام را در مقام وجودى دروازهاى از علم الاهى مىداند که، علم خداوند از آن عبور مىکند. این علم حاوى همان پیامهایى است که، رسولان الاهى به ویژه پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم ، آنرا از جانب خداوند براى هدایت انسانها آورده است. وى منابع علم ائمه علیهمالسلام را آسمانى و غیبى دانسته و معتقد است که، امام علیهالسلام این الهام آسمانى را از خداوند دریافت نموده و ستونى از نور در قلب او وارد مىشود و توسط این ستون نورانى، امامان به کلیه معارف دست پیدا مىکنند و علوم الاهى غیبى و آسمانى مىتوانند صداى فرشتگان را بشنوند و از آینده و گذشته و تمامى اسرار آنها اطلاع یابند. در بخش دوم این مقاله، منابع علم امام علیهالسلام اعم از منابع مکتوب و شفاهى و طریقه انتقال این علم از خداوند به آنها و از پیامبر به ایشان و همچنین از خود آنها به ایشان مورد بحث و بررسى قرار مىگیرد.