آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

ساختارهای حذف، الگوهایی هستند که در آن ها بخشی از ساختار نحوی که به طور طبیعی بیان می شود تا محتوایی را انتقال دهد، حذف می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار حدف هم پایگی و خلأ نحوی در چارچوب دستور ساختاری شناختی است. بنابراین، پژوهش پیش رو مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است و از آنجا که فرایند حذف هم در گونه نوشتاری و هم گونه گفتاری زبان فارسی کاربرد گسترده ای دارد، پیکره مورد بررسی ما هر دو گونه را شامل خواهد شد و از لحاظ نظری (یعنی روش و چارچوب تحلیل) مبتنی بر رویکرد شناختی و ساختاربنیاد است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به مفهوم دسترسی و فعال سازی که از سوی لانگاکر (2012) معرفی شد، داده های زبان فارسی نیز در چارچوب این نظریه قابل توصیف هستند. همچنین، ملاحظه شد که هم پایگی غیرسازه ای در بافت انواع دیگری از «کاهش» بندی تحلیل می شود، از جمله در کاهش تکیه ای در عناصر فاقد تمرکز و همین طور در حذف در مواقعی که محتوای هم پوشانی بیان ناشده باقی می ماند. مفهوم توصیفی محوری در اینجا تمایزگذار بود بدین معنی که این محتوا در یک پنجره بندی ظاهر می شود که در پنجره متقدم آن ظاهر نمی شود. همچنین، این یافته ها بیانگر آن است که جایگاه تمایزگذار در این ساختارها در زمانی که بند پایه را وقفه دار می کند، دارای اهمیت است. از این رو، به آسانی می توان بیان کرد که تمایزگذار مستقیماً پس از ضدتمایزگذار می آید.

تبلیغات