زبان در حین فرایند بازجویی و گفتمان موجود در آن مشخصه های خاصی دارد که می تواند محمل بسیاری از پژوهش ها و مطالعات زبانی باشد. از مهم ترین مسائلی که در فرایند مذکور می توان به آن اشاره کرد، چگونگی پیش برد ارتباط کلامی از سوی بازجو به منظور دست یابی به حقیقت از گفته های بازجوشونده است. در این راستا، فرد بازجو از راهبردهایی برای پیش برد گفتمان به شیوه موردنظر خود استفاده می کند. در پژوهش حاضر، شرکت کنندگان در تعامل بازجویی به دو دسته افراد متخصص و غیر متخصص تقسیم شدند و مراد از دسته نخست افرادی هستند که آشنایی کامل با قانون و زبان قانونی دارند و شامل پلیس، قاضی، وکیل و غیره می شوند و در مقابل، دسته دوم افرادی که با قانون آشنایی ندارند (یا دست کم آشنایی کمی دارند) و شامل متهم، شاکی، شاهد می شوند. در جستار حاضر، بر مبنای پیکره ای متشکل از ده پرونده قضائی و تحلیل تعامل گفتاری بین فرد متخصص (قاضی) و فرد غیر متخصص (متهم، شاکی) تلاش شد انواع راهبردهای مورد استفاده بازجو استخراج شود. راهبردهای مذکور شامل صورت بندی پرسش، استفاده از پرسش مکرر، بندهای نقل قول، تقابل، استفاده از عبارت «خب» به منزله نشانگر گفتمان ساز و قطع کلام هستند.