پژوهش حاضر به بررسی گذرایی افعال حرکتی زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. به این منظور، داده های پژوهش بر اساس چهارچوب نظری تالمی (2000) تحلیل شده و مؤلفه های حرکت در این افعال بررسی شده اند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. پژوهش پیش رو، شامل 219 فعل حرکتی فارسی نو از پایگاه داده های زبان فارسی و سایت آنلاین روزنامه همشهریاست. از میان این فعل ها، 126 مورد ناگذر و 63 مورد گذرا بوده اند. بر مبنای هدف اصلی پژوهش، این سؤال مطرح می شود که چه تفاوتی میان پیکر و زمینه در رویدادهای گذرا و ناگذر وجود دارد. معیار تعیین گذرایی پیروی از الگوی «گروه اسمی 1، فعل گذرا، گروه اسمی 2» است. تمرکز اصلی پژوهش بر دو مؤلفة اصلی همراه حرکت، یعنی پیکر و زمینه در ساخت های گذرا و ناگذر است. در زبان فارسی، مفعول معمولاً بنا بر مختصات معنایی فعل، نقطه ارجاع یا مسیر را به تصویر می کشد و در موردهای سببی، مفعول همان پیکری است که جابه جایی را انجام می دهد. افزون بر این، در ساخت های ناگذر معلوم، فاعل همان پیکر است و فعل ناگذر تغییر مکان یا رسیدن به موقعیت جدید را نمایان می کند. در این نمونه ها اغلب، زمینه از طریق یک گروه حرف اضافه ای نشان داده می شود.