مهم ترین هدف این مقاله رسیدن به مفاهیمی در ترانه های سیاه موسیقی پاپ است که در بر دارندة درون مایه هایی از واقعیت های اجتماعی دهة 80 باشد. برای رسیدن به مفاهیم مورد نظر، ترانه هایی که مریم حیدرزاده و محسن چاوشی سروده و با صدای محسن چاوشی منتشر شد ه اند، برگزیده شده است. چارچوب نظری و روش مورد استفاده در این مقاله رهیافت مارکسیستی است و به طور ویژه، از آموزه های این مکتب فکری استفاده کرده ایم. پس از تحلیل متون انتخابی، بر اساس مدل تحلیلی مهم ترین نتایج به دست آمده بر اساس سؤال مقاله، در سه دست ه رمزگان مطرح ش ده است: دستة نخست واژه ه ایی هستن د ک ه درون مایة اصلی آنها فریاد اعتراض و نوخواهی است. دستة دوم، واژه هایی است که دوری از معشوق، آرزوی نفرین و مرگ یار بی وفا و خودکشی عاشق است. دستة سوم از مفاهیم، شامل گزاره ها و واژه هایی هستند که در بردارندة امید به بازگشت روشنایی و باوفا بودن یار است. به لحاظ عاشقانه بودن ترانه ها و ویژگی های این نقطه و روشنایی، در قالب یک معشوق باوفا و متفاوت از دیگران و هیجان آفرین ترسیم شده است