پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه گری عزّت نفس در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و بهزیستی معنوی انجام شد. روش:شرکت کنندگان این پژوهش شامل 346 نفر(192 دختر و 154 پسر) از دانشجویان مشغول به تحصیل در سال 94-1393 دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیّرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان پرسشنامه های الگوهای ارتباطی خانواده(کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002)، عزّت نفس(روزنبرگ، 1989) و بهزیستی معنوی(بردل و همکاران، 2011) را تکمیل کردند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک روش تحلیل عاملی تعیین شد. یافته ها:نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمونها بود. مدل فرضی با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش متوالی همزمان بر اساس مراحل بارونو کنیتحلیل شد. یافته ها نشان داد که ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده پیش بینی کننده معنادار عزّت نفس و بهزیستی معنوی است. همچنین بین عزّت نفس و بهزیستی معنوی رابطه معناداری وجود دارد و عزّت نفس به عنوان یک متغیّر واسطه ای بین هر دو نوع جهت گیری گفت وشنود و همنوایی با بهزیستی معنوی نیز ایفای نقش می کند. نتیجه گیری:ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه گری عزّت نفس نقش مؤثری در شکل گیری بهزیستی معنوی داشته است.