در بررسی نیروهای اجتماعی در فضای علمی جداساز پارادایم مدرن، کلیه مطالعات به سمت توجه به لایه بندی ها و گروه بندی ها هدایت می شود. برای این لایه ها و گروه بندی ها، مرزها و ثبات مشخصی فرض می شود و درنتیجه شناخت واقعی نیروهای اجتماعی دچار ضعف و نقصان می گردد؛ بنابراین با آشکار شدن ضعف پارادایم مدرن از نظر مبانی معرفت شناختی و ابزارهای شناخت، با تلاش برای عرضه ابزارها و قالب های جدید معرفتی، شاهد شکل گیری مفاهیم تازه ای هستیم که فضای علمی متفاوتی را ایجاد کرده است؛ ازاین رو سزاست با خروج ذهنی و علمی از پارادایم های مسلط و رها شدن از قید و بندهای آن، پرسش های مختلفی طراحی شود و در فضای متفاوتی به این پرسش ها پاسخ داده شود. در این مقاله سعی بر آن است تا مدل هایی برای مطالعه نیروهای اجتماعی عرضه شود که بیانگر واقعیت اجتماعی درحال دگرگونی و بدون مرزبندی مشخص باشد؛ ازاین رو نمی توان ویژگی های فرهنگی ثابت و مداومی برای نیروهای اجتماعی در نظر گرفت. امروزه مفروض کردن شناخت اجتماعی در وجوه فرهنگی آن به صورتی شبکه ای برای بررسی نیروهای اجتماعی جامعه ایران، امری ضروری است و به نظر می رسد شناخت مبتنی بر قشربندی و جداسازی (طبقه، گروه، حزب، شأن وغیره) چندان مفید فایده نباشد. درخواست های اجتماعی، مبنای شناخت و بررسی نیروهای اجتماعی شبکه ای و چگونگی عملکرد آنها را می توان به عنوان مفهوم نوین جامعه شناسی سیاسی جدید ایران در قالب«امر سیاسی» تلقی کرد.