امروزه آثار پائولو کوئلیو در رده عرفان هاى نوظهور جاى گرفته است. آثار او بیشتر در قالب رمان است و از این رو یافتن مبانى اندیشه اى او چندان ساده نیست؛ حال آنکه براى خوانندگان پرشمار او، درک اصول اندیشه هایش بسیار مهم است. آگاهى یافتن از این اصول، خود بهترین نقد براى این نوع عرفان هاى کاذب و وارداتى است. در این مقاله اصول معرفت شناسى در آثار او بررسى و نقد مى شود. پائولو کوئلیو معتقد است شناخت نه ممکن است و نه ضرورى. او در آثار خود به دنبال ترویج نسبیت گرایى است و پس از انکار امکان شناخت جهان و حقایق آن، کوشیده است پیروان خود را به پذیرش ایمان گرایى، تکثرگرایى و تجربه دینى تشویق کند. در این مجال کلمات و استدلال هاى او با رعایت امانت نقل، و به دقت نقد شده است.