مقالات
حوزه های تخصصی:
برخى بر این عقیده اند که سهروردى جز تغییر اصطلاحات، کار دیگرى در فلسفه نکرده است؛ بر این اساس، اختلاف و افتراقى با مشّاء ندارد. در مقاله حاضر، با تأمّل بر دیدگاه شیخ اشراق درباره عالم عقول و مقایسه آن با دیدگاه هاى ابن سینا، این فرضیه را به اثبات خواهیم رساند که سهروردى در عین آنکه از بستر مشّایى بهره مى برد و خود نخست مشّایى بوده است، امّا به طور روشن از این مکتب جدا مى شود. او با توجه به مبانى فلسفى خاصّ خود، برخى مراتب هستى همچون عالم عقول عرضیه را اثبات مىکند. افزون بر این، مراتب مورد اتّفاق همچون عالم عقول طولیه نیز در دستگاه سازوار هستى شناختى وى تفسیر و تحلیل هاى جدید و مستقلى مىیابد. البته، سهروردى در برخى موارد نسبت به ابن سینا کاستى هایى دارد؛ امّا در مجموع، تبیین هاى وى در این باره دقیق تر به نظر مى رسد.
حرکت و زمان در مجرّدات (بر اساس مبانى حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریبا همه حکما در اینکه حرکت و زمان از ویژگى هاى موجودات مادّى بوده و عالم تجرّد و موجودات مجرّد کاملاً منزّه و برتر از آنها هستند، اتفاق نظر دارند. اما مى توان با کمک مبانى حکمت متعالیه و دقت نظر در مفاهیم «مجرّد»، «مادّى»، «حرکت»، و «زمان» ثابت کرد که تنها مراتب عالى تجرّد فارغ از حرکت و زمان اند و در مراتب نازل «تجرّد»، نه تنها دلیل قاطعى بر استحاله «حرکت» و «زمان» نیست، بلکه چه بسا با الهام از پاره اى از آموزه هاى نقلى، بتوان ادلّه اى هم بر امکان و وقوع «حرکت» اقامه کرد.
تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حیطه علم النفس فلسفه اسلامى، حسّ مشترک به عنوان قوّه اى ادراکى مطرح شده است که مفاهیم حسّى، مفاهیم جعلى، و مفاهیم شهودى را ادراک مىکند. این مقاله، در دو حوزه وجودشناختى و معرفت شناختى، به بررسى حسّ مشترک پرداخته است. فلاسفه مسلمان از دوره ابن سینا با طرح مسئله وحدت نفس و تنزّل وجودى قواى نفس به حوزه مفهوم و اسم، به نوعى تقلیل گرایى وجودشناختى در باب حسّ مشترک جهت مىیابند. در بستر معرفت شناختى، در این مقاله، ابتدا ادراکات حسّ مشترک به لحاظ حصولى و حضورى بودن بررسى، و سپس با طرح مسئله نماى مطابقت در حکمت سینوى، نگاه ویژه ابن سینا به این مسئله تبیین شده است. در نهایت، با طرح نظریه حرکت جوهرى از دید ابن سینا (و اقتران با نگاه معرفتى ویژه اى که ابن سینا به حسّ مشترک دارد)، چالش فقدان محوریت اطلاقى معرفت از دیدگاه وى تاحدودى مرتفع شده است. حاصل این اقتران، گونه اى از معرفت شناسى خواهد بود که معرفت شناسى تشکیکى نامیده شده است.
پیشینه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع «علم حضورى» جنبه هاى گوناگونى دارد. یکى از این جنبه ها بررسى تاریخى علم حضورى و بازکاوى نگاه فلاسفه گذشته است. پرسش از اینکه علم حضورى یکى از آموزه هاى جدید فلسفه اسلامى است یا سابقه اى دیرین دارد؛ و در صورت مثبت بودن پاسخ بخش دوم سؤال نقش فیلسوفان گذشته در آن چه بوده است، مهم ترین سؤالاتى است که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
روش ما در بررسى این سؤالات مراجعه به منابع اصیل فلسفه اسلامى و تحلیل آراء فلاسفه مهم این سنّت بوده است. بدیهى است برداشت ما از مطالب قدما متأثر از یافته هاى جدیدى است که متأخرّان بر حرف هاى قدما اضافه کرده اند.
نتایج حاصل این پژوهش عبارت است از: توجه فیلسوفان ـ از همان ابتدا ـ به موضوع علم حضورى و تفکیک آن از علم حصولى، و دانستن احکام خاصّ علم حضورى. ضمنا یکى دانستن تعقّل و علم حضورى، از طرف فیلسوفان مسلمان دستکم در برخى از مصادیق، از دیگر نتایج این پژوهش است.
نقدهاى پوپر و مشکلات ابطال پذیرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اینکه ابطال پذیرى از دیدگاه هاى تأثیرگذار در فلسفه علم قرن بیستم به شمار مى رود، امّا موفقیت این دیدگاه بیشتر در جنبه سلبى آن یعنى در نقد دیدگاه هاى رقیب است. در این نوشتار، ضمن بازخوانى نقدهاى پوپر بر دیدگاه هایى مانند پوزیتیویسم و معینى گرى، به لوازم نظریه ابطال پذیرى در نفى علمیت فرضیه تکامل داروین اشاره خواهد شد؛ در پایان نیز استدلال خواهد شد که ابطال پذیرى در جنبه ایجابى موفقیت چندانى ندارد و از ارائه توصیفى درست از نقش مشاهده در حوزه علم و نسبت آن با نظریه ناتوان است.
زیبایى مقیّد و زیبایى آزاد از نظر کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت قوّه حکم تأمّلى (خیال) را قوّه ذوقِ زیباشناختى معرفى کرده است. هنگامى که خیال مستقل از فاهمه و عقل، و بر مبناى اصل غایتمندى ذهنى، صورت هاى محض اعیان را انتزاع کند، «زیبایى آزاد» عرضه مى دارد، و هنگامى که این صورت ها را با مفهوم کمال (غایتمندى عینى درونى) عین همراه سازد، «زیبایى مقیّد» عرضه مى دارد. کانت این اتّصال را در زیبایى مقیّد، اتّصال خیر و زیبا دانسته است. این نکته، ابهام وسیعى را در تلقّى کانت از معناى زیبایى ایجاد کرده است؛ به گونه اى که برخى از مفسّران، زیبایى مقیّد را زیبایى اصیل ندانسته، بلکه آن را محصول عقل دانسته اند. این نوشتار درصدد است با تشریح زیبایى آزاد و زیبایى مقیّد از نظر کانت، و تأکید وى بر استقلال حکم زیباشناختى، نادرستى این تفسیر را نشان دهد.
بازخوانى انتقادى آموزه قانون طبیعى در حکمت عملى یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان دوره اوّل یونان باستان قانون طبیعى را قانونى جهان شمول، ازلى، و بى همتا مى دانستند و از آن به عنوان بنیادى ترین منبع براى اخذ بهترین معیارهاى زندگى بشر یاد مىکردند. مشکلات معرفت شناسانه نسل اوّل سوفسطاییان تأثیرى عمیق در آراى فلسفى نسل هاى بعدى این نحله گذاشت؛ به طورى که در میان آنان، بر سر مسئله اعتبار قانون طبیعى اختلاف نظر پیش آمد. فیلسوفان یونانى که احکام عقل را پایه اى ثابت براى معرفت بشر مى دانستند، از سرسخت ترین حامیان قانون طبیعى در دوره یونان باستان به شمار مى آیند. رواقیان که نقش مهمّى در توسعه بحث قانون طبیعى داشتند، مفاد آن را «زیستن بر طبق طبیعت» مى دانستند.
نوشتار حاضر به بیان انتقاداتى خواهد پرداخت که بر آموزه «قانون طبیعى» در دوره یونان باستان وارد است. این انتقادات در دو دسته جداگانه بیان مى شوند: 1) انتقاداتى که در مسئله قانون طبیعى، به طور مشترک، بر همه اندیشمندان دوره یونان باستان وارد است: ابهام مفهومى قانون طبیعى، ابهام مصداقى آن و نیز ابهام در وجه تسمیه آن در حکمت عملى یونان باستان؛ 2) انتقادات نه گانه اى که به طور مجزّا، به محتواى فکرى برخى از این دانشمندان مربوط است. این گزاره ها با عنوان «انتقادات مختص» بیان مى شوند.