مقالات
حوزه های تخصصی:
انسان به طور طبیعی و عادی این گونه می اندیشد که با اشیای طبیعی همان گونه که هستند، تعامل دارد. این پندار تا حدودی درست است؛ لکن برخی اندیشمندان متأخر در تبیین لایه ای عمیق تر از حیات انسانی معتقدند که بشر در طبیعت صرف، زندگی نمی کند؛ زیرا بسیاری از اشیا در زندگی این موجود عجیب، معانی طبیعی خود را ندارند و انسان در تعامل با طبیعت این اشیا را آن گونه که هستند در نظر نمی گیرد، بلکه آنها در زندگی انسان معانی ویژه ای دارند که حاصل فاعلیت ذهنی انسان است. این اندیشمندان مسئله زیست انسان در جهان هایی ساختگی را مطرح می سازند و هریک در تبیین آن، راهی ویژه برگزیده اند؛ اما نویسنده پژوهش مفصلی درباره چیستی عمل اعتبار و واقعیت های اعتباری انجام داده و نظریه جدیدی در این زمینه دارد که از آن با عنوان «نظریه واقعیت های اعتباری» یاد می کند. بر پایه این نظریه، انسان بر اساس اموری که می توان آنها را زمینه های اعتبار نامید، برای هر چیزی که با آن تعامل دارد، هویت هایی ذهنی ایجاد می کند که معنا و واقعیت آن شیء برای وی خواهد بود. هویت های ذهنی مزبور وقتی که در کنار هم و به صورت مجموعی در نظر گرفته شوند، جهانی را می سازند که می توان آن را جهان اعتباری یا ساخته انسان دانست. براین اساس انسان در فرایند حیات خود دو جهان اعتباریِ جهان ذهن و جهان ساخت را ایجاد، و در آن زیست می کند.
تکامل نفس در اندیشه صدرالمتألهین و نوصدراییان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه «تکامل نفس» به مثابه یکی از مهم ترین زوایای نفس شناسی فلسفی، بیانگر استکمال وجودی نفس در دو حوزه نظری و عملی است و نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی آن در اندیشه صدرالمتألهین و نوصدراییان پرداخته است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که در منظومه حکمت متعالیه، تکامل نفس در ساحت نظری در سایه آموزه فلسفی اتحاد عالم و معلوم محقق می شود و در کنار آن، آموزه اتحاد عامل و عمل نیز مطرح است. از جمله مهم ترین مبانی انسان شناختی تکامل نفس می توان «جوهریت نفس»، «حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس» و «حرکت جوهری نفس» را نام برد. از جمله مهم ترین دستاوردهای تکامل نفس در حوزه انسان شناسی، می توان به «نقد نوع اخیرانگاری انسان» و «ماهیت نداری نفس» اشاره کرد.
بدن مثالی در تطورات خلقت انسان براساس فراز آیه شریفه «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این نوشتار، فهم مراد آیات دوازدهم تا شانزدهم سوره مبارکه «مؤمنون» به ویژه دلالت فراز «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» برای دریافت چگونگی ارتباط نفس و بدن و تحقق بدن مثالی و تحقیق در انطباق نظریه صدرالمتألهین با دلالت آیه شریفه است. این پژوهش با شیوه اسنادی تحلیلی، اثبات کرده است که تعبیر «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» ناظر به مرحله ترفیع وجود جسمانی و تحقق مجرد مثالیِ مستعد انتقال به عالم برزخ است و نفخ روح که در روایات ناظر به همین مرحله است بر ارتقای بدن مادی به بدن مثالی دلالت می نماید که خود از مراتب نفس و متحد با آن است. این حقیقت به خوبی با توجه به آیات مربوط به تعین جنسیت قابل استظهار است. یافته های پیش گفته با نظریه صدرالمتألهین مبنی بر تحقق نفس در سیر تکامل جوهری جسم و تجرد قوای مدرک جزئیات و نیز اتحاد قوه خیال با بدن مثالی و در نهایت جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس سازگار است.
جایگاه حمل در مبحث اصالت وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، مبحث اصالت وجود یا ماهیت است. این مبحث را زیر و رو کننده فلسفه دانسته اند. صدراییان به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت عقیده دارند. صدرالمتألهین نخستین فیلسوفی است که این مبحث را در صدر مباحث هستی شناسی نشاند و آن را پایه ای برای حل مسائل دیگر قرار داد. این گروه برای اثبات مدعای خویش به ادله ای تمسک کرده اند. مهم ترین ادله آنان بر محور حمل است؛ یعنی با تکیه بر حمل، ادله ای اقامه کرده اند که به زعم آنها بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دلالت دارد؛ چنان که برخی از مهم ترین آثاری که بر قول به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت بار کرده اند، مربوط به حمل است. در این نوشتار به بررسی هم آن ادله و هم این آثار مرتبط با حمل می پردازیم. به نظر نگارنده بر هر دو بخش این بحث، نقدهای جدی وارد است.
بررسی تطبیقی فطرت در اندیشه امام خمینی ره و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله فطرت از سویی با حوزه خداشناسی ارتباط دارد و از سوی دیگر، کلید حل بسیاری از مسائل حوزه انسان شناسی است. نحوه وجود انسان همراه با یک سلسله دانش ها و گرایش های عالی ای است که از آنها در فرهنگ قرآنی با عنوان «فطرت الهی» (روم: 30) یاد می شود. در اندیشه امام خمینی ره، فطریات به اصلی و تبعی تقسیم می شوند. فطرت اصلی، فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلق است و فطرت فرعی، فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است. امور فطری در اندیشه ایشان عبارت اند از: فطرت بر اصل وجود مبدأ، فطرت بر توحید، فطرت بر استجماع آن ذات جمیع کمالات را، فطرت بر معاد، فطرت بر نبوت، فطرت بر وجود ملائکه و روحانیین و انزال کتب. به باور علامه طباطبائی، فطرت به معنای ایجاد از عدم است. آنچه از آثار علامه طباطبائی به دست می آید، این است که ایشان نقش فطرت دینی را در سه حوزه مرتبط با اصل توحید طرح کرده اند: 1. خداجویی؛ 2. خداشناسی؛ 3. خداباوری یا ایمان به خدا.
ارزش اختیار از دیدگاه اسلام و اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم که در اواسط قرن بیستم به عنوان اعتراضی به تمامی گرایش های کل نگر شکل گرفت، محور نگرش خود را محدود به وجود آدمی ساخت و بر این باور شد که یگانه ابزار ساخت وجود، آزادی است. از دید فیلسوفان اگزیستانسیالیست چون پیدایش انسان، همراه با چیستی و فطرت خاص، انکار شده، پس انسان مجبور است با اراده و اختیار خود هویت خود را بسازد. ازآنجاکه از دید فلسفه اگزیستانسیالیسم ارزش عینی وجود ندارد و ارزش ها صرفاً در سایه سار اختیار و انتخاب شکل می گیرند و مهم نیست به چه غایت و هدفی می انجامند، انسان وقتی حقیقتاً موجود می شود که کارهایش را از روی اختیار و آزادی انجام دهد؛ اما پرسش این است که آیا هر نوع عملی، به صرف اختیاری بودن دارای ارزش است، یا ارزش اختیار به امور دیگری غیر از اختیار مرتبط می شود؟ واضح است که پاسخِ این پرسش در مبانی ارزش شناختی اگزیستانسیالیسم نهفته است. به باور آنها هر فرد باید ارزش های خود را به صورت فردی انتخاب کند. بنابراین وقتی ارزشی ورای «انتخاب» وجود نداشته باشد، پس صرف اختیار و انتخاب دارای ارزش است و چون از گزینش گریزی نیست و وجه عقلایی ندارد و از اصل علیت هم پیروی نمی کند، هیچ معیار و ارزش عینی و فراگیری هم برایش وجود ندارد؛ اما اختیار از نظر اسلام به رغم ایجاد برتری وجودی صاحبش نسبت به دیگر موجودات، به خودی خود ارزش ندارد و به عبارت فنی، مطلوب ناوابسته نیست؛ بلکه مطلوبیت و منشأ ارزش کارهای اختیاری انسان در کمال انسان است.
تحلیلی بر مفهوم روش و بازتعریف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مباحث روش شناسانه مستلزم وجود فهمی روشن و مشترک از مفهوم و حقیقت «روش» است. این در حالی است که دانشوران در حوزه های مختلف علوم، تعریف های متفاوتی از این مفهوم ارائه کرده اند؛ به گونه ای که یافتن وجه مشترک میانشان دشوار می نماید. به همین دلیل، تحلیل دقیق این مفهوم و بازشناسی مؤلفه های اساسی آن، ضرورتی است انکارناپذیر. در این راستا، ابتدا روشن شد که مفهوم «روش»، مفهومی است فلسفی که فاعل، جهت، وضع موجود و مطلوب، الگو و قلمرو، مهم ترین لوازم آن است. با توجه به این نکات، بررسی توصیفی تحلیلی تعدادی از تعاریف این مفهوم و توجه به نقاط قوت و ضعفشان، روشن کرد این تعاریف کامل نیستند و تعریف روش به «کیفیت انتقال انسان از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب»، تعریفی است فاقد نقایص مذکور و متعهد به نوع این مفهوم و لوازم آن.
نقش کانت در ترویج نژادگرایی افراطی در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اینکه کانت در تاریخ فلسفه اغلب به عنوان معمار اصلی مدرنیته و به عنوان فیلسوفی طرفدار عقلانیت، اخلاق و اصالت انسان معرفی شده، اما در چند دهه اخیر آثار بسیاری درباره نقش کانت در ترویج نژادگرایی افراطی منتشر شده است. در این مقاله ضمن بررسی جنبه های نژادگرایانه دیدگاه کانت از مبانی و نتایج آن بحث خواهیم کرد. ماتریالیسم و نسبی گرایی دو مبنای اصلی نژادگرایی در دوران جدید است. با این حال کانت در نژادگرایی بیشتر تحت تأثیر فیلسوفانی مانند جان لاک و هیوم است که در چارچوبی حقوقی و تجربی از نژادگرایی دفاع کرده اند. البته او به دلیل آنکه با تفصیل بیشتری از نژادگرایی دفاع می کند و آن را به عنوان یک ضرورت توجیه می کند، بیشترین نقش را در ترویج نژادگرایی در دوران جدید داشته است و به عنوان پایه گذار نژادگرایی معرفی شده است. در نقد دیدگاه کانت نیز استدلال خواهد شد که برداشت او از مفهوم نژاد، نامنسجم و غیرعلمی است. شواهدی که کانت به آن تمسک می کند تا تفاوت ماهوی نژادهای بشری را نشان دهد غیرمعتبر و جانبدارانه هستند و در نهایت نژادگرایی به عنوان یکی از عوامل اصلی بسط خشونت در جهان معاصر با اخلاق قابل جمع نیست.