بررسی پارادکس نیو کوم (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-پژوهشیآرشیو
چکیده
پارادکسها از جمله موضوعات مهم و مسأله برانگیز در فلسفه و منطق به شمار میروند. دستهای از پارادکسها، پارادکسهای عمل عقلانی هستند: مسائلی که در آنها معمولا" دو حق انتخاب پیش روی ما قرار دارد که با یکدیگر ناسازگارند و برای هر یک، دلایل عقلانی قانع کنندهای وجود دارد. به این ترتیب, با تکافوی ادله، که وضعیتی پارادکسیکال است, روبهرو میشویم. از جمله مهمترین این پارادکسها میتوان از پارادکس نیوکوم یاد کرد. هدف از مطالعة پارادکسها و تلاش برای حل آنها دفاع از عقلانیت است. در پارادکس نیوکوم با یک پیشگو سرو کار داریم که تصمیم فاعل مسأله را پیشگویی میکند. ضمنا" بخشی از شرایط صورت مسأله به پیشگویی فرد پیشگو بستگی دارد. در این مسأله, با یک تعارض ظاهری بین دو اصل مهم تصمیم گیری، یعنی اصل رجحان و اصل مطلوبیت انتظاری, روبهرو میشویم؛ زیرا به نظر میرسد که تصمیم فاعل مسأله و پیشگویی فرد پیشگو هرچند از نظر علی مستقل از یکدیگرند از نظر معرفتی به هم بستگی دارند. برای حل این پارادکس، ابتدا مکانیزمهای ممکن برای پیشگویی آینده را بررسی میکنیم و در هر حالت به حل مسأله میپردازیم. نشان میدهیم که قرائت علیت وارونه منطقا" ناممکن است و تنها قرائت ممکن، قرائت علت مشترک میباشد. سپس پارادکس نیوکوم را به دو حالت تفکیک میکنیم: 1- مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاناپذیر و 2- مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاپذیر. نشان میدهیم که در حالت نخست، هیچ تصمیم عقلانی وجود ندارد و در حالت دوم، تعارضی بین اصل مطلوبیت انتظاری و اصل رجحان وجود ندارد و تصمیم به انتخاب دو جعبه، تصمیم عقلانی میباشد.متن
1- معرفی پارادکس نیوکوم
هرچند پارادکس نیوکوم را برای اولینبار در اوایل دهة60 میلادی یک فیزیکدان به نام ویلیام نیوکوم(William Newcomb) مطرح کرد، نخستین انتشار آن به دست فیلسوفی به نام رابرت نوزیک (Robert Nozick; pp.114-46)و در سال1969 صورت گرفت. این پارادکس را میتوان به شکل زیر صورتبندی کرد:
دو جعبه داریم که یکی از آنها شفاف (مثلا" شیشهای) و دیگری غیر شفاف (مثلا" چوبی) است.
داخل جعبة شیشهای هزار دلار دیده میشود. به شما این حق انتخاب داده شده است که یکی از دو تصمیم زیر را اتخاذ کنید:
1_ فقط جعبة چوبی را باز کنید و محتویات آن را تصاحب کنید (این تصمیم را D1 مینامیم).
2_ هر دو جعبه را باز کنید و محتویات آنها را تصاحب کنید (این تصمیم را D2 مینامیم).
شما ضمنا" میدانید که یک روز قبل، یک فرد پیشگو که قادر است تصمیم شما را بدون خطا و یا با دقت بسیار بالا پیشگویی کند، تصمیم امروز شما را پیشگویی کرده است (و البته شما از نتیجة این پیشگویی بیاطلاعید). فرض میکنیم که این پیشگو تاکنون هرگز در پیشگویی خود خطا نکرده است (و یا درصد خطای او بسیار ناچیز بوده است). شما میدانید که:
اگر او پیشگویی کرده باشد که شما فقط جعبة چوبی را باز خواهید کرد، یک میلیون دلار در جعبة چوبی قرار داده است و اگر پیشگویی کرده باشد که شما هر دو جعبه را باز خواهید کرد، جعبة چوبی را خالی گذاشته است.
اکنون و با این اطلاعات، شما چه تصمیمی میگیرید؟ آیا فقط جعبة چوبی را باز میکنید یا هر دو جعبه را؟ در اینجا دو استدلال وجود دارد که هر دو قانعکننده به نظر میرسند، اما نتایج آنها با هم مغایر است:
استدلال اول (به نفع باز کردن فقط یک جعبه): "اگر من تصمیم به انتخاب هر دو جعبه بگیرم، پیشگو مطمئنا" (یا به احتمال بسیار قوی) این امر را قبلا" پیشگویی کرده است و جعبة چوبی خالی است و من فقط هزار دلار به دست خواهم آورد. اما اگر فقط جعبة چوبی را انتخاب کنم، پیشگو مطمئنا" (یا به احتمال بسیار قوی) این امر را قبلا" پیشگویی کرده و یک میلیون دلار در جعبة چوبی قرار داده است. بنابراین تصمیم عقلانی آن است که فقط جعبة چوبی را باز کنم.
استدلال دوم (به نفع باز کردن هر دو جعبه): پیشگو قبلا" (یعنی دیروز) پیشگویی خود را انجام داده و محتوای جعبة چوبی را مشخص کرده است. اکنون جعبة چوبی یا خالی است یا حاوی یک میلیون دلار میباشد؛ ولی در هر حال، وضعیت این جعبه دیروز مشخص و تثبیت شده است و تصمیم امروز من تأثیری بر محتوای جعبه ندارد. اگر پیشگو، یک میلیون دلار را در جعبة چوبی قرار داده باشد و من هر دو جعبه را باز کنم، یک میلیون و هزار دلار به دست خواهم آورد؛ در حالی که اگر فقط جعبة چوبی را باز کنم، تنها یک میلیون دلار به دست میآورم. از سوی دیگر اگر پیشگو، یک میلیون دلار را در جعبة چوبی قرار نداده باشد و من هر دو جعبه را باز کنم، هزار دلار به دست میآورم؛ در حالی که اگر در این حالت، فقط جعبة چوبی را باز کنم، هیچ پولی به دست نخواهم آورد. بنابراین، چه مبلغ یک میلیون دلار داخل جعبة چوبی باشد و چه نباشد، من با انتخاب هر دو جعبه، هزار دلار بیشتر از حالتی که فقط یک جعبه را انتخاب کنم، به دست خواهم آورد. پس، تصمیم عقلانی آن است که هر دو جعبه را باز کنم"(Campbell Richmond, 1985, pp. 108-9).
2- فرد شرطبند و دوست خیرخواه
به نفع هر یک از دو استدلال فوق و برای نشان دادن میزان قانعکننده بودن هر یک، میتوان بیشتر سخن گفت؛ مثلا" به نفع استدلال اول, میتوان شرایطی را تصور کرد که قبل از شما بسیاری از دوستان و آشنایان شما در این بازی شرکت کردهاند و شما میدانید که تمام کسانی که فقط جعبة چوبی را باز کردهاند، ثروتمند شدهاند و متقابلا" همة افرادی که هر دو جعبه را انتخاب کرده اند، فقط هزار دلار به دست آوردهاند.
ضمنا" میتوان فرض کرد که یک فرد شرطبند، حاضر است بر روی این امر که اگر شما فقط جعبة چوبی را باز کنید میلیونر میشوید و اگر هر دو جعبه را انتخاب کنید فقط هزار دلار به دست میآورید، شرطبندی کند. با توجه به سابقه درخشان فرد پیشگو در گذشته، و با عنایت به فرض مسأله مبنی بر دقت بالای پیشگوییهای وی، تصمیم فرد شرطبند معقول به نظر میرسد. بنابراین اگر کسی تصمیم به باز کردن هر دو جعبه بگیرد, باید بتواند پاسخ قابل قبولی برای این پرسش ارائه کند که چرا تصمیمی را اتخاذ میکند که شرطبندی علیه آن، کار معقولی به نظر میرسد.
اما از سوی دیگر و به نفع استدلال دوم نیز میتوان مطالبی را بیان کرد و قدرت اقناعی آن را به نمایش گذاشت. فرض کنید یکی از وجوه جعبة چوبی که برای شما قابل دیدن نیست، شفاف است و یکی از دوستان شما در موقعیتی قرار دارد که میتواند درون جعبة چوبی را ببیند. دوست شما حق ندارد شما را راهنمایی کند، اما اگر شما فقط جعبة چوبی را باز کنید، او تاسف خواهد خورد؛ زیرا او میداند که شما میتوانستید با باز کردن هر دو جعبه، هزار دلار جعبه شیشهای را نیز تصاحب کنید. در واقع اگر دوست شما میتوانست توصیهای کند، توصیه میکرد که هزار دلار جعبة شیشهای را از دست ندهید؛ زیرا شرایط از دو حال خارج نیست؛ یا او یک میلیون دلار را در جعبة چوبی میبیند یا نمیبیند. در هر دو حالت, او میداند که اگر شما هر دو جعبه را باز کنید، هزار دلار بیشتر از حالتی که فقط جعبة چوبی را باز کنید، به دست خواهید آورد. او میداند که قرار نیست با تصمیم شما، هیچ اتفاق خارق العادهای در جعبة چوبی رخ دهد. اگر یک میلیون دلار در جعبة چوبی باشد، قطعا" در پیش چشمان او ناپدید نخواهد شد و اگر جعبة چوبی خالی باشد, چیزی از غیب در آن ظاهر نخواهد شد. پس اگر دوست شما قادر به راهنمایی بود، به شما میگفت که هر دو جعبه را باز کنید. اما شما که از این واقعیت مطلع هستید، دیگر چه نیازی به راهنمایی دوست خود دارید؟ شما میدانید که اگر دوست شما حضور داشت و میتوانست حرفی بزند، چه میگفت. پس دیگر فرقی نمیکند که دوست شما واقعا" حضور داشته باشد یا نه. با این استدلال، شما به هر حال باید هر دو جعبه را باز کنید.
3- تقابل اصل رجحان و اصل مطلوبیت انتظاری
یکی از مهمترین نکات در مطالعة پارادکس نیوکوم، تقابل و تضادی است که ظاهرا" بین دو اصل مهم تصمیمگیری، یعنی اصل رجحان و اصل مطلوبیت انتظاری ایجاد میشود. ظاهرا" چنین به نظر میرسد که نتایج حاصل از به کار گیری این دو اصل برای حل پارادکس نیوکوم با هم مغایرند. اصل رجحان، انتخاب هر دو جعبه را به عنوان تصمیم عقلانی توصیه میکند، در حالی که ظاهرا" اصل مطلوبیت انتظاری انتخاب فقط جعبة چوبی را توصیه میکند. البته ما در ادامة بحث, نشان خواهیم داد که تقابل و تضادی بین این دو اصل وجود ندارد و در مواردی که هر دو اصل قابل استفاده باشند، اگر از اصل مطلوبیت انتظاری به نحو صحیحی استفاده شود، همان نتیجهای را خواهد داد که از اصل رجحان حاصل میشود. ابتدا جدول زیر را برای پارادکس نیوکوم تشکیل میدهیم:
پیشگویی فرد پیشگو
دو جعبه یک جعبه
0 1M یک جعبه
تصمیم فرد
1000 1M + 1000 دو جعبه
شرایط ممکن در جهان (ستونهای جدول) از دو حال خارج نیست. یا فرد پیشگو، پیشگویی کرده است که شما یک جعبه را باز میکنید که در این صورت، یک میلیون دلار در جعبة چوبی قرار داده است و یا پیشگویی کرده است که شما هر دو جعبه را باز میکنید که در این حالت, جعبة چوبی را خالی گذاشته است. هر یک از این دو اتفاق که رخ داده باشد، مربوط به یک روز قبل است. اکنون محتوای جعبة چوبی تثبیت شده است و تصمیم امروز شما نمیتواند بر اتفاقی که دیروز رخ داده است اثری بگذارد؛ پس شرط استقلال علی بین تصمیمات فاعل و شرایط ممکن در جهان برقرار است (البته در یک تفسیر و قرائت خاص از پارادکس، به این استقلال علی خدشه وارد میشود. این حالت خاص را در ادامه بحث و در جای خود بررسی خواهیم کرد).
از سوی دیگر، با یک نگاه به جدول فوق میتوان مشاهده کرد که تصمیم به انتخاب دو جعبه، نسبت به انتخاب یک جعبه، رجحان قوی دارد؛ زیرا در هر حالت, 1000 دلار سودآورتر است. بنابراین بنا بر اصل رجحان، تصمیم عقلانی همانا انتخاب هر دو جعبه خواهد بود.
اکنون به محاسبة مطلوبیت انتظاری هریک از دو تصمیم ممکن میپردازیم و خواهیم دید که (ظاهرا") اصل مطلوبیت انتظاری، بر خلاف اصل رجحان، انتخاب فقط یک جعبه را توصیه میکند:
ابتدا علایم اختصاری زیر را معرفی میکنیم:
D1 = فاعل تصمیم به انتخاب یک جعبة میگیرد (یعنی فقط جعبة چوبی را باز میکند).
D2 = فاعل تصمیم به انتخاب دو جعبه میگیرد (یعنی هر دو جعبه را انتخاب میکند)
d1 = پیشگو پیشبینی کرده است که فاعل تصمیم D1 را خواهد گرفت (و یک میلیون دلار در جعبة چوبی قرار داده است).
d2 = پیشگو پیشبینی کرده است که فاعل تصمیم D2 را خواهد گرفت (و جعبة چوبی را خالی گذاشته است).
اکنون به محاسبه مطلوبیت انتظاری تصمیم D1 میپردازیم:
D1)|D1) + (0) P(d2|EU(D1) = (1000 000) P(d1
حال اگر فرض کنیم که پیشگو اساسا" خطا ناپذیر(Infallible) است، خواهیم داشت:
D1) = 1|P(d1 و D1) = 0|P(d2 که پس از جاگذاری، مطلوبیت انتظاری تصمیم D1 محاسبه میشود:
EU(D1) = 1000 000 $
مطلوبیت انتظاری تصمیم D2 به روش مشابه محاسبه میشود:
D2)|D2) + (1000) P(d2|EU(D2) = (1001 000) P(d1
با جاگذاری D2) = 1|P(d2 و D2) = 0|P(d1 خواهیم داشت:
EU(D2) = 1000 $
از آنجا که مطلوبیت انتظاری تصمیم D1 بیشتر از مطلوبیت انتظاری تصمیم D2 است، باید فقط جعبة چوبی را برگزید.
البته میتوان فرض کرد که پیشگو خطا پذیر (Fallible) است و مثلا" در 99% موارد هرگاه فاعل تصمیم D1 یا D2 را اتخاذ میکند، تصمیم او را پیشگو قبلا" به درستی پیشبینی کرده است. در این صورت, مقادیر مطلوبیت انتظاری به شکل زیر محاسبه میشوند:
D1)|D1) + (0)P(d2|EU(D1) = (1000 000)P(d1
= (1000 000)(99/100) + (0)(1/100) = 990 000 $
D2)|D2) + (1000)P(d2|EU(D2) = (1001 000)P(d1
= (1001 000)(1/100) + (1000)(99/100) = 11 000 $
و باز مشاهده میکنیم که تصمیم D1 از مطلوبیت بالاتری نسبت به تصمیم D2 برخوردار است. همانطور که ملاحظه میشود, ظاهرا" نتیجة حاصل از کاربرد اصل مطلوبیت انتظاری با آنچه از به کار گیری اصل رجحان به دست آمد مغایرت دارد. آیا باید پارادکس نیوکوم را به عنوان مثال نقضی برای یکی از این دو اصل مهم تصمیمگیری در نظر گرفت و یکی از دو اصل مذکور را کنار گذاشت؟
اصل رجحان از بداهت بیشتری نسبت به اصل مطلوبیت انتظاری برخوردار است. متقابلا" اصل مطلوبیت انتظاری از عمومیت و قابلیت کاربرد بیشتری برخوردار است. آیا باید بداهت اصل رجحان را قربانی عمومیت اصل مطلوبیت انتظاری کرد یا برعکس ؟
4- استقلال علّی و بستگی معرفتی
آنچه سبب بروز این تقابل و ناسازگاری بین اصل رجحان و اصل مطلوبیت انتظاری در این مسأله شده است، و شاید بتوان آن را جالبترین و اساسیترین ویژگی پارادکس نیوکوم دانست، این است که در این مسأله، تصمیمات فاعل از نظر علی مستقل از شرایط ممکن در جهان (یعنی مستقل از محتوای دو جعبه) هستند، اما ظاهرا" چنین به نظر میرسد که از نظر معرفتی بین آنها بستگی وجود دارد. استقلال علی مذکور، اینگونه توجیه میشود که پیشگویی فرد پیشگو و آنچه در جعبة چوبی قرار دارد، یک روز قبل از تصمیم فاعل مشخص شدهاند و از اینرو تصمیم فاعل نمیتواند هیچ تأثیری بر آنها داشته باشد. بستگی معرفتی نیز به نوبه خود، حاصل این باور است که احتمالات شرطی D1)|P(d1 و D2)|P(d1 از یک سو، و احتمالات شرطی D1)|P(d2 و D2)|P(d2 از سوی دیگر، با هم مساوی نیستند. به عبارت دیگر، احتمال اینکه پیشگو، پیشگویی d1 یا d2 را کرده باشد، بستگی به این دارد که فاعل، کدام تصمیم را اتخاذ کند. در چنین شرایطی دو راه حل اصلی پیشنهاد شده است:
نخست اینکه کاربرد اصل مطلوبیت انتظاری را محدود کنیم و بگوییم هرگاه اصل رجحان قابل اعمال است، نباید از اصل مطلوبیت انتظاری استفاده کرد (پیشنهاد رابرت نوزیک (Nozick, p. 123)).
دوم آنکه بگوییم اگر از اصل مطلوبیت انتظاری به نحو درستی استفاده شود، همان نتیجهای را خواهد داد که از اصل رجحان حاصل میشود و تقابل مورد ادعا بین این دو اصل, فقط جنبة ظاهری دارد و حاصل عدم درک مناسب از مقادیر احتمالات، هنگام استفاده از اصل مطلوبیت انتظاری است (پیشنهاد الری ایلس (Eells pp. 199)).
ما در این مقاله از راه حل دوم دفاع خواهیم کرد؛ اما پیش از آن, به معرفی یک مثال دیگر از مسائل مشابه پارادکس نیوکوم میپردازیم. یادآوری میکنیم که هدف شارحان از طرح و ارائة اینگونه مسائل، دفاع از اصل رجحان و تأکید بر این نکته است که هرگاه شرایط به کارگیری اصل رجحان (استقلال علی بین تصمیمات و شرایط ممکن در جهان، و وجود یک تصمیم که دارای رجحان است) برقرار باشند، نتیجة حاصل از کاربرد این اصل، قابل قبولتر از هر پاسخ دیگر خواهد بود.
فرض کنید فرد a میداند که یا فرد b پدر اوست یا فرد c (اما نمیداند کدامیک). او ضمنا" میداند که b در نتیجة ابتلا به یک بیماری ژنتیکی مرده است؛ بیماریای که ژن مربوط به آن، ژن غالب است و از پدر به فرزند به ارث میرسد. در عین حال, او میداند که b و c هر کدام ژنهای غالب دیگری نیز داشتهاند که آیندة شغلی فرد را تعیین میکند. تمایل ژنتیکی b به زندگی دانشگاهی و تحصیلات عالی بوده است، در حالی که c از نظر ژنتیکی به ورزش و, به خصوص, بازی بیس بال, گرایش داشته است. اکنون a میخواهد دربارة آینده خود تصمیم بگیرد و از بین دو تصمیم ممکن، یعنی ادامة تحصیل در دانشگاه و پیوستن به یک تیم بیس بال یکی را انتخاب کند. او به ادامه تحصیل بیش از بازی بیس بال علاقه دارد؛ اما تصمیم به ادامة تحصیل میتواند نشان دهد که به احتمال زیاد b پدر او بوده است و در نتیجه او به احتمال زیاد به همان بیماری ژنتیکی مبتلا خواهد شد. به بیان دیگر، در اینجا بین تصمیم فاعل و شرایط ممکن در جهان بستگی معرفتی وجود دارد.
اما از سوی دیگر، این واقعیت که چه کسی پدر a بوده، از قبل مشخص و تثبیت شده است و تصمیم امروز a دربارة آیندة شغلی خود نمیتواند اثری بر هویت پدر وی بگذارد. به بیان دیگر، بین تصمیم فاعل و شرایط ممکن در جهان، استقلال علی وجود دارد (Nozick, op cit, p. 117).
برای اینکه بتوانیم مطلوبیت انتظاری هریک از دو تصمیم را محاسبه کنیم، اعداد مربوط به مطلوبیت را به نحو قراردادی مشخص میکنیم. مطلوبیت 100+ را به عدم ابتلا به بیماری ژنتیکی، و مطلوبیت 100- را به ابتلا به بیماری اختصاص میدهیم. مطلوبیت 20+ را برای ادامه تحصیل و مطلوبیت 10- را نیز برای پیوستن به تیم بیس بال لحاظ خواهیم کرد. به این ترتیب میتوان جدول زیر را تشکیل داد:
شرایط ممکن در جهان:
c پدر a است b پدر a است
90+ 110- تیم بیس بال
تصمیم فرد a
120+ 80- ادامه تحصیل
بنابر اصل رجحان، تصمیم عقلانی ادامه تحصیل است؛ زیرا مقادیر مطلوبیت در سطر دوم جدول در هر دو ستون بیش از مقادیر مطلوبیت در سطر اولاند (تصمیم به ادامة تحصیل رجحان قوی دارد) و شرط استقلال علی بین تصمیمات و شرایط ممکن در جهان نیز برقرار است.
حال ببینیم از به کارگیری اصل مطلوبیت انتظاری چه نتیجهای حاصل خواهد شد. برای این منظور, باید مطلوبیت انتظاری هریک از دو تصمیم ممکن را محاسبه کنیم و تصمیمی را برگزینیم که مطلوبیت انتظاری بالاتری دارد. اجازه بدهید احتمالات شرطی زیر را برای میزان بستگی معرفتی بین هویت پدر فرد a و تصمیمی که او دربارة آینده شغلی خود اتخاذ میکند، مفروض بگیریم:
a) = 9/10 ادامه تحصیل دهد|b پدر a باشدP(
a) = 1/10 بیس بال بازی کند|b پدر a باشدP(
a) = 1/10 ادامه تحصیل دهد|c پدر a باشدP(
a) = 9/10 بیس بال بازی کند|c پدر a باشدP(
اکنون مطلوبیت انتظاری هر یک از دو تصمیم ممکن را محاسبه میکنیم:
a) + بیس بال بازی کند|b پدر a باشد) = (-110)P(پیوستن به تیم بیس بالEU(
a) بیس بال بازی کند|c پدر a باشد(90)P(
= (-110)(1/10) + (90)(9/10) = -11 + 81 = 70
a) + ادامه تحصیل دهد|b پدر a باشد) = (-80)P( ادامه تحصیلEU(
a) ادامه تحصیل دهد|c پدر a باشد(120)P(
= (-80)(9/10) + (120)(1/10) = -72 + 12 = -60
بنابر محاسبهای که انجام شد، مطلوبیت انتظاری پیوستن به تیم بیس بال بیش از مطلوبیت انتظاری ادامه تحصیل است و از اینرو، بنابر اصل مطلوبیت انتظاری، پیوستن به تیم بیس بال تصمیم عقلانی میباشد. اما این نتیجهگیری، کاملا" ضد شهودی و مغایر با عقل سلیم است. در واقع بسیار نامعقول و احمقانه است که فرد با خود بگوید: من به تیم بیس بال ملحق میشوم تا شانس خود را برای اینکه فرد c پدر من باشد افزایش دهم!
حال اگر تأثیر گذاری ژنها را قطعی در نظر بگیریم و در احتمالات شرطی فوق، اعداد 10/1را به صفر، و 10/9 را به 1 تبدیل کنیم، دیگر نیازی به محاسبة مطلوبیت انتظاری نخواهیم داشت (هرچند محاسبه مطلوبیت انتظاری نیز همان نتیجة قبلی را به دنبال دارد) و میتوانیم به نحو زیر به نفع پیوستن به تیم بیس بال استدلال کنیم:
مقدمات برهان:
اگر b پدر a باشد، قطعا" (نه احتمالا") او دارای ژن بیماریزا است و نیز قطعا" ادامه تحصیل خواهد داد.
اگر c پدر a باشد، قطعا" او دارای ژن بیماریزا نیست و نیز قطعا" به تیم بیس بال میپیوندد.
مراحل استدلال فاعل بر مبنای دو فرض فوق:
فاعل مسأله میداند که اگر به تیم بیسبال بپیوندد، قطعا" (نه احتمالا") c پدر اوست (برهان خلف: اگر b پدر او بود، قطعا" ادامة تحصیل را انتخاب میکرد) پس در این حالت به مطلوبیت 90+ خواهد رسید.
او ضمنا" میداند که اگر ادامه تحصیل را انتخاب کند، قطعا" b پدر اوست (برهان خلف: اگر c پدر او بود، قطعا" بیس بال را انتخاب میکرد) پس در این حالت، به مطلوبیت 80- خواهد رسید.
پس نتیجه میگیریم که او باید به تیم بیس بال بپیوندد.
این برهان به عنوان یک برهان اِنی برای یک فرد ناظر قابل استفاده است, اما در مقام کشف عمل عقلانی برای فاعل مسأله قابل استفاده نیست. در ادامه بحث و به موقع, به این موضوع خواهیم پرداخت.
5- مسأله علت مشترک
منظور از علت مشترک(Common Cause)، علتی است که بیش از یک معلول دارد و از این جهت، علت مشترک همة معلولهای خود محسوب میشود؛ مثلاً در مسأله فردی که پدر خود را نمیشناسد، هویت پدر علت مشترک است و دو معلول آن عبارتاند از ابتلا یا عدم ابتلای فرد به بیماری مهلک و تصمیم فرد در خصوص آیندة شغلی خود.
نکتة جالب و مهم در مسأله علت مشترک، آن است که در این نوع مسائل، بین معلولها، استقلال علی و بستگی معرفتی وجود دارد. فرض کنید یک علت مشترک (مانند یک قرص که یک فرد بیمار مصرف کرده است و نمیداند شفا بخش است یا نه) دارای دو معلول است: نخست, بهبود بیماری و دوم, نخوردن بستنی طی 24 ساعت آینده). معلول اول بسیار مطلوب است (مطلوبیت 100+) اما معلول دوم کمی نامطلوب میباشد (مطلوبیت 20-). حال فرض کنید که فاعل مسأله باید در خصوص ایجاد معلول دوم تصمیم بگیرد (یعنی تصمیم بگیرد که بستنی بخورد یا نه).
اصل رجحان، با اتکا به استقلال علی بین دو معلول، توصیه میکند که فاعل نباید معلول دوم را ایجاد کند؛ زیرا به جان خریدن مطلوبیت منفی معلول دوم، یک زیان بیهوده و بلاعوض است و هیچ کمکی به ایجاد معلول نخست نخواهد کرد.
اما اصل مطلوبیت انتظاری که متکی به بستگی معرفتی دو معلول است، ظاهرا" حکم به ایجاد معلول دوم میکند؛ زیرا وجود معلول دوم, احتمال وجود معلول اول را بالا میبرد.
مطالعة مسأله علت مشترک از آن جهت برای ما اهمیت دارد که اصلیترین و مهمترین قرائت و تفسیر از پارادکس نیوکوم، این پارادکس را به یک مسأله علت مشترک تبدیل میکند. آنچه همگان بر آن توافق دارند, این است که در مسأله علت مشترک، تصمیم عقلانی همان است که اصل رجحان توصیه میکند. البته برخی اعتقاد دارند که پارادکس نیوکوم یک مسأله علت مشترک نیست و قرائت دیگری را پیشنهاد میکنند که به موقع به آن خواهیم پرداخت. اما اکنون سؤال این است که چرا در مسأله علت مشترک ، کاربرد اصل مطلوبیت انتظاری به نتایج نامعقول و پذیرش ناپذیری میانجامد؟
5-1- حل مسأله علت مشترک
همانطور که قبلا" اشاره کردیم, دو راه حل برای این مسأله پیشنهاد شده است. نخست, پیشنهاد رابرت نوزیک (Nozick, op cit, p.123) است که مسأله علت مشترک را مثال نقضی برای اصل مطلوبیت انتظاری میداند و معتقد است که باید دامنة کاربرد اصل مطلوبیت انتظاری را محدود کنیم و در مواردی که اصل رجحان قابل اعمال است، از اصل مطلوبیت انتظاری استفاده نکنیم. اشکال این راه حل این است که بیشتر به یک تبصره یا پاسخ به حالت خاص (ad hoc) شباهت دارد که جوابگوی عقل سلیم نیست و فقط برای رفع مشکل وضع شده است.
راه حل دوم که ما از آن دفاع میکنیم، پیشنهاد الری ایلس (Eells, op cit, pp. 199ff) است, هرچند نوع بیان و روش دفاع ما از این راه حل، تا اندازهای با بیان ایلس تفاوت دارد و جدید است. سخن اصلی در این راه حل این است که اگر از اصل مطلوبیت انتظاری به نحو درستی استفاده شود، همان نتیجهای را خواهد داد که از اصل رجحان حاصل میشود و تقابل مورد ادعا بین این دو اصل فقط جنبه ظاهری دارد و حاصل عدم درک مناسب از مقادیر احتمالات، هنگام استفاده از اصل مطلوبیت انتظاری است.
اکنون به دفاع از راه حل اخیر میپردازیم. برای این منظور, ابتدا مسأله علت مشترک را به دو حالت تفکیک میکنیم:
1- حالتی که رابطة علی بین علت مشترک و معلولها (به خصوص معلولی که قرار است دربارة آن تصمیمگیری شود) قطعی و اجتناب ناپذیر است.
2- حالتی که رابطة علی مذکور، قطعی و اجتناب ناپذیر نیست (بلکه فقط محتمل است, هرچند با احتمال قوی).
ابتدا حالت اول را در نظر میگیریم. اگر علت مشترک بتواند چنین تأثیر قطعی و اجتنابناپذیری داشته باشد، دیگر پرسیدن این از فرد که چه تصمیمی میگیرد, سؤال بیهودهای است؛ زیرا در این حالت, او اساسا" فاقد اختیار برای تصمیمگیری دربارة معلول است و اگر هم به ظاهر تصمیمی بگیرد، آن تصمیم خود مولود و معلول همان علت مشترک است. در واقع در این حالت، مسأله کلا" ویران میشود و باید کنار گذاشته شود و دیگر به عنوان یک مسأله در حوزة تصمیمگیری و عقل عملی قابل بحث نخواهد بود. برهانی هم که در بالا به نفع پیوستن به تیم بیس بال معرفی شد، به همین سادگی ابطال میشود؛ زیرا پیشفرض نانوشته و مخفی هر برهان که به منظور کشف عمل عقلانی تدوین شده باشد، این است که فاعل باید دارای اختیار تصمیمگیری باشد. البته میتوان برهان مشابهی را برای ناظران (و نه برای فاعل تصمیمگیرنده) به عنوان یک برهان اِنی، تدوین کرد تا هر ناظری بتواند با مشاهدة عمل فاعل مبنی بر ادامة تحصیل و یا پیوستن به تیم بیس بال، بگوید که چه کسی پدر او بوده است. البته ناظران میدانند که فاعل فاقد اختیار است و عمل او معلول نوع ژن اوست. توجه داریم که چنین برهانی فقط یک برهان اِنی خواهد بود که معرفت ناظران را نسبت به آنچه قبلا" واقع شده است (نوع ژن) افزایش میدهد؛ ولی در مقام کشف تصمیم عقلانی, کاربردی ندارد. در واقع در این حالت اصلا" تصمیم عقلانی وجود ندارد.
اکنون به حالت دوم میپردازیم؛ یعنی حالتی که اثرگذاری علت مشترک بر معلولها، قطعی و اجتنابناپذیر نیست، بلکه محتمل است. در این خصوص, ابتدا به نکتهای فرعی اشاره میکنیم و بعد به راه حل اصلی میپردازیم:
نکته فرعی مورد نظر را با یک مثال شرح میدهیم. به مثال فردی که پدر خود را نمیشناسد بر میگردیم. وقتی میگوییم که ژنها به احتمال 90% میتوانند روی آینده شغلی فرد a اثر بگذارند و وقتی اضافه میکنیم که فرد b دارای تمایل ژنتیکی به ادامه تحصیل و زندگی دانشگاهی داشته است، در واقع, ادعا میکنیم که اگر فرد b پدر فرد a باشد، به احتمال90%، علت مشترک (یعنی ژن مربوطه) سبب میشود که فرد a تصمیم به ادامه تحصیل و زندگی دانشگاهی بگیرد؛ یعنی:
b) = 9/10 پدر a باشد| ادامه تحصیلP(
اما از احتمال شرطی فوق نمیتوان الزاما" عکس آن را نتیجه گرفت؛ یعنی نمیتوان نتیجه گرفت که:
) = 9/10 ادامه تحصیل|b پدر a باشدP(
در حالیکه در محاسبة مطلوبیت انتظاری، از احتمال شرطی اخیر استفاده میشود. به طور کلی میدانیم که روابط زیر بین احتمالات شرطی برقرار هستند:
B) = P(A&B)/P(B)|P(A و A) = P(A&B)/P(A)|P(B
روشن است که هرچه دو مقدار P(A) و P(B) اختلاف کمتری داشته باشند، مقادیر عددی دو احتمال شرطی به یکدیگر نزدیکتر خواهند بود و هرچه اختلاف این دو مقدار بیشتر باشد ، مقادیر احتمالات شرطی مذکور از هم فاصله بیشتری میگیرند.
البته برخی از شارحان مسأله، مانند آیزاک لِوی (Isaac Levi)، بیش از اندازه مجذوب این نکته شده و تصور کردهاند که سرچشمة اصلی مشکلات را یافتهاند. بنابراین با آسانطلبی، نظر دادهاند که در مسأله علت مشترک، هیچ تصمیم عقلانی قابل دستیابی نیست؛ زیرا اطلاعات موجود در صورت مسأله ناقص است (Richmond, pp. 24-6 and Anatol Rapoport, Vol. 19, No. 4,). در نقد این دیدگاه, باید گفت که اولا"در بسیاری از مسائل، این تفاوت عددی بین احتمالات شرطی مذکور، چنان ناچیز است که نمیتواند اثر قابل ملاحظهای بر نتیجة نهایی محاسبه بگذارد و از اینرو توصیة نهایی اصل مطلوبیت انتظاری همان است که قبلا" محاسبه کردیم و ثانیا" در حالت کلی میتوان با افزودن پیشفرضهایی به صورت مسأله، به راحتی, مسأله را طوری بازسازی کرد که مشکل مذکور بروز نکند. به عبارت دیگر، در بسیاری از حالات, هرچند ممکن است این دو احتمال شرطی با هم مساوی نباشند، اختلاف آنها چنان زیاد نیست که نتیجة حاصل از اصل مطلوبیت انتظاری را به نحو مؤثری تغییر دهد. ضمن اینکه در حالت کلی میتوان با افزودن شرط تساوی P(A) و P(B) به صورت مسأله، این مشکل را اساسا" از سر راه برداشت و مسأله را با همان نتایج پارادکسیکال بازسازی کرد. بنابراین نمیتوان بر مبنای تفاوت مقادیر احتمالات شرطی با معکوسشان راه حلی برای مسأله علت مشترک یافت.
اکنون به راه حل اصلی مسأله علت مشترک در حالتی که رابطة علی بین علت مشترک و تصمیمی که قرار است اتخاذ شود اجتنابناپذیر و قطعی نیست، بلکه محتمل است میپردازیم. در این حالت، وقتی این سؤال را مطرح میکنیم که فاعل چه تصمیمی باید بگیرد، در واقع این پرسش را با این پیشفرض طرح میکنیم که علت مشترک نتوانسته است اثر علی خود را به جا بگذارد و اکنون فاعل مختار است که تصمیمگیری کند. مثلا" اگر فرض کنیم که علت مشترک به احتمال 10% اثر علی به جا نمیگذارد، کل مسأله به عنوان یک مسأله تصمیمگیری، فقط در حیطة همان10% امکان بیاثر ماندن رابطة علی معنی پیدا میکند. با آشکار کردن این پیشفرض ضمنی، مشکلات مسأله حل میشود. در واقع در این حالت, مسأله ما میتواند به شکل دقیقتر زیر بیان شود:
اگر علت مشترک اثر علی خود را به جا نگذاشته باشد، تصمیم عقلانی کدام است؟
اکنون میتوانیم نشان دهیم که با استفادة درست از اصل مطلوبیت انتظاری، میتوانیم پاسخ صحیح مسأله، یعنی همان پاسخی را که قبلا" از طریق به کار گیری اصل رجحان حاصل شده بود، به دست آوریم. به عبارت دیگر, روشن خواهیم کرد که هیچ تضادی بین این دو اصل مهم تصمیمگیری وجود ندارد.
نکتة مهمی که باید به آن توجه کرد, این است که تا اینجا، در مثالهایی که از مسأله علت مشترک مطرح شد، مطلوبیت انتظاری به شکل نادرستی مورد محاسبه قرار گرفت و همین خطا سبب شد که پاسخ نهایی حاصل از کاربرد این اصل، با آنچه از اصل رجحان حاصل میشود تفاوت داشته باشد.
اگر مختار بودن فاعل را مفروض بگیریم، یعنی قبول کنیم که علت مشترک نتوانسته است اثر علی خود را بر تصمیم فاعل به جا بگذارد، احتمال آنکه فاعل تصمیم خاصی را بگیرد, مستقل از وجود علت مشترک و در نتیجه, مستقل از معلول دیگر علت مشترک خواهد شد. فرض کنید ژن خاصی وجود دارد که هم باعث بروز یک بیماری خطرناک میشود و هم به احتمال90% فرد را وادار به اتخاذ تصمیم A میکند. ضمنا" فرض کنید که ابتلا به بیماری مذکور دارای مطلوبیت 100- و اتخاذ تصمیم A دارای مطلوبیت20+ باشد. در این حالت, مختار بودن فاعل مسأله, به این معناست که یا او اصلا" دارای آن ژن نیست و یا اگر دارای ژن مذکور است، آن ژن نتوانسته است اثر علی مربوط به اتخاذ تصمیم A را روی این فرد خاص به جا بگذارد. اگر وجود علت مشترک را با علامت اختصاری CC (مخفف Common Cause) نمایش دهیم، فرض مختار بودن فاعل مسأله به این معنی است که دو احتمال شرطی زیر با هم مساوی هستند:
¬CC)|تصمیم CC) = P(A|تصمیم P(A
یعنی چه علت مشترک وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد، احتمال آنکه فاعل مسأله تصمیم A را اتخاذ کند یکسان است؛ زیرا همانطور که گفتیم, حتی اگر علت مشترک وجود داشته باشد، نتوانسته است اثر علی خود را روی تصمیم فاعل اعمال کند (چرا که اگر اعمال کرده باشد، فاعل اصلا" مختار نیست و مسأله تصمیم گیری ویران میشود).
ضمنا" توجه داشته باشید که ما اثر علی علت مشترک بر معلول دیگر (ابتلا به بیماری) را قطعی در نظر گرفتهایم؛ بنابراین وجود علت مشترک ابتلا به بیماری را در پی خواهد داشت.
اکنون میتوان احتمال شرطی ) تصمیم A|P(CC را به وسیلة فرمول زیر محاسبه کرد:
¬CC)P(¬CC)]|تصمیمCC)P(CC) + P(A|تصمیمCC)P(CC)]/[P(A|تصمیم P(A [
از آنجا که دو احتمال شرطی موجود در مخرج کسر فوق با هم مساویاند، میتوان از آن فاکتور گرفت و کسر را ساده کرد:
CC)[P(CC)+P(¬CC)]}|تصمیمCC)P(CC)]/{P(A|تصمیم)=[P(Aتصمیم A|P(CC
= P(CC)/[P(CC) + P(¬CC)]
مخرج کسر فوق برابر با عدد یک است ، لذا خواهیم داشت:
) = P(CC) تصمیمA|P(CC
واضح است که با همین روش میتوان نشان داد که:
) = P(¬CC) تصمیمA|P(¬CC
به عبارت دیگر ، اگر مختار بودن فاعل عقلانی را مفروض بگیریم، احتمال وجود علت مشترک، مستقل از تصمیم فاعل میباشد. در این حالت، فاعل میداند که تصمیم او نقشی در افزایش یا کاهش احتمال وجود علت مشترک ایفا نمیکند؛ به این ترتیب، اصل مطلوبیت انتظاری دقیقا" همان پاسخی را میدهد که از اصل رجحان حاصل میشود. در این صورت، علاوه بر استقلال علی، استقلال معرفتی نیز برقرار خواهد شد و دیگر پارادکسی بروز نمیکند.
5-2- تفاوت فاعل و ناظر در مسأله علت مشترک
البته بستگی معرفتی، همچنان از زاویة نگاه ناظران وجود خواهد داشت؛ زیرا آنان نمیدانند که در مورد هر فاعل خاص، آیا علت مشترک اثر علی خود را به جا گذاشته است یا نه و آیا فاعل مسأله واقعا" مختار است یا مجبور. اما ناظران اصلا" با یک مسأله تصمیمگیری مواجه نیستند. آنها میدانند که مثلا" در90% موارد علت مشترک اثر علی خود را به جا میگذارد و به عبارت دیگر در90% موارد، فاعلهای مسأله اصلا" مختار نیستند. بنابراین با مشاهدة تصمیم فاعل و با توجه به اینکه نمیدانند که او واقعا" مختار است یا نه، میتوانند به درستی، از همان روش سابق، مطلوبیت انتظاری را محاسبه کنند و احتمال وقوع معلول دوم را به عمل (و نه لزوما" تصمیم) فاعل وابسته بدانند، چراکه در90% موارد, این عمل ناشی از اثر علی علت مشترک است. ولی فاعل مسأله، اگر واقعا" با یک مسأله تصمیمگیری مواجه باشد، مختار است و لذا در مقام کشف عمل عقلانی نباید از روش قبلی (یعنی روشی که ناظران از آن استفاده میکنند) مطلوبیت انتظاری را محاسبه کند.
به این ترتیب, مسأله فرد شرطبند هم حل میشود. اگر فرد شرطبند حاضر است روی اینکه عمل کردن یا عمل نکردن به تصمیم A نتایج خاصی را در ارتباط با معلول دیگر علت مشترک در پی دارد شرطبندی کند، فاعل مسأله نباید هنگام کشف عمل عقلانی، تحت تأثیر موفقیتهای فرد شرطبند در موارد قبلی قرار گیرد؛ چراکه در90% موارد قبلی، فاعلها اختیار تصمیمگیری نداشتند و همین امر سبب موفقیت فرد شرطبند و عقلانی بودن شرطبندیهای او بوده است. فرد شرطبند هم یکی از ناظران مسأله است و مانند هر ناظر دیگری، مطلوبیت انتظاری اعمال فاعل را بر مبنای بستگی معرفتی محاسبه میکند و در90% موارد هم به جواب درست میرسد ولی این امر نمیتواند نقشی در روش یافتن تصمیم عقلانی (از سوی یک فاعل) مختار ایفا کند.
اما اینکه میگوییم در90% موارد، فاعلهای مسأله مختار نیستند، ممکن است پرسشی را به ذهن متبادر کند که در اینجا آن را مطرح میکنیم و به آن پاسخ میدهیم. فرض کنید عدة زیادی با مسأله علت مشترک واحدی مواجه شدهاند و میدانیم که علت مشترک در90% موارد, اثر علی خود را بر عمل فاعل به جا میگذارد. به عبارت دیگر,90% افراد مختار نبودهاند. حال، سؤال این است که اگر از همه این افراد بپرسیم که آیا در هنگام عمل, مختار بودهاند یا مجبور، آنان چه جوابی خواهند داد؟
در پاسخ میگوییم که این موضوع ربطی به اصل مسأله ندارد. توهم اختیار با خود اختیار یکی نیست. ممکن است همة افرادی که با مسأله علت مشترک مزبور مواجه شدهاند، مدعی باشند که در لحظة تصمیمگیری مختار بودهاند؛ اما فرض مسأله مبنی بر اینکه در90% اوقات، علت مشترک عمل فرد را متعین میکند, حاکی از این است که حتی مراحل تفکر و نتیجهگیری و نهایتا" تصمیمگیری بسیاری از این افراد, متأثر از علت مشترک بوده است. بنابراین لزومی ندارد که فاعل مسأله هنگام عمل نسبت به مختار یا مجبور بودن خویش آگاهی داشته باشد.
فاعل مسأله نمیداند که تصوری که از مختار بودن خود دارد واقعی است یا نه. اما در مقام کشف عمل عقلانی باید فرض را بر مختار بودن خود بگذارد و بر اساس آن تصمیم بگیرد. شرایط از دو حال خارج نخواهد بود؛ یا او واقعا" مختار نیست و در زمرة همان90% قرار دارد که در این صورت کاری از دستش ساخته نیست و نهایتا" همان عملی را انجام خواهد داد که علت مشترک تعیین میکند و یا واقعا" مختار است که در این صورت، فرض او مبنی بر مختار بودنش، فرض درستی بوده است که به محاسبة مطلوبیت انتظاری به روش صحیح منجر میشود. به عبارت دیگر, هرگونه تلاش برای کشف تصمیم عقلانی، باید بر فرض مختار بودن فاعل مبتنی باشد.
6- دو تفسیر از پارادکس نیوکوم
اکنون به صورت اصلی پارادکس نیوکوم باز میگردیم. برای پاسخگویی به این پارادکس, لازم است بدانیم که فرد پیشگو چگونه آینده را پیشگویی میکند. مکانیزم پیشگویی در پارادکس نیوکوم دارای ابهام است و دو تفسیر یا قرائت مختلف از آن وجود دارد.
بر اساس یکی از این دو قرائت، پارادکس نیوکوم به یک مسأله علت مشترک تبدیل میشود. در این برداشت از مسأله، مجموعة بسیاری از شرایط ژنتیکی، روانشناختی و غیره، بر تصمیم فاعل اثر علی میگذارند و پیشگو با شناخت جامعی که از مجموعة این عوامل دارد، عمل فرد را پیشگویی و محتوای جعبة چوبی را تعیین میکند. به این ترتیب، آن مجموعه از عوامل، یک علت مشترک را تشکیل خواهند داد که دو معلول آن عبارتند: از، محتوای جعبة چوبی و تصمیم فاعل در خصوص انتخاب یک یا دو جعبه.
در واقع, در این تفسیر از مسأله، دو نوع علت مشترک یا دو نوع شرایط ژنتیکی، روانشناختی فیزیکی قابل تصور است که یکی از آنها فاعل مسأله نیوکوم را یک جعبهای، و نوع دوم، او را دو جعبهای میکند و پیشگو بر مبنای آگاهی از نوع این شرایط, (یعنی نوع علت مشترک) در خصوص هر فاعل، عمل او را پیشگویی میکند. این تفسیر از مسأله، خود میتواند به دو حالت تفکیک شود، حالتی که تأثیر علی علت مشترک, قطعی و اجتنابناپذیر است و به بیان دیگر، پیشگو خطاناپذیر است و حالتی که تأثیر علی علت مشترک, محتمل است و به بیان دیگر، پیشگو خطاپذیر میباشد (مقایسه کنید با آنچه در بالا در مسأله علت مشترک گفته شد).
قرائت دوم از پارادکس نیوکوم را قرائت یا تفسیر علیت وارونه (Backwards Causation) مینامند. در این حالت، پیشگویی بر مبنای شرایط حال و گذشته صورت نمیگیرد؛ بلکه پیشگو آینده را میبیند و با مشاهدة تصمیم فاعل، محتوای جعبة چوبی را تعیین میکند. به بیان دیگر، در این قرائت از مسأله، اطلاعات از آینده به گذشته منتقل میشوند و در اختیار پیشگو قرار میگیرد. در واقع, جهت علیت در این حالت, بر خلاف جهت محور زمان است. در این تفسیر از پارادکس، استقلال علی بین تصمیم فاعل و پیشگویی فرد پیشگو از بین میرود و دیگر نمیتوان از اصل رجحان استفاده کرد. در ادامه بحث، این قرائت از پارادکس نیوکوم را مورد معرفی و نقد و بررسی قرار خواهیم داد.
به این ترتیب, باید دو قرائت اصلی از پارادکس نیوکوم را در قالب سه حالت زیر بررسی کنیم:
1-1- پارادکس نیوکوم به عنوان یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاناپذیر؛
1-2- پارادکس نیوکوم به عنوان یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاپذیر؛
1_ پارادکس نیوکوم به عنوان یک مسأله علیت وارونه.
7- پارادکس نیوکوم و علیت وارونه
مسأله علت مشترک را قبلا" به تفصیل مورد بحث قرار دادیم. اکنون و پیش از آنکه به حل نهایی پارادکس نیوکوم بپردازیم، قرائت دوم از پارادکس نیوکوم را نیز مورد بحث قرار خواهیم داد.
قرائت دوم از پارادکس نیوکوم را قرائت یا تفسیر علیت وارونه مینامند. در این حالت، پیشگویی بر مبنای شرایط حال و گذشته صورت نمیگیرد، بلکه پیشگو آینده را میبیند و با مشاهدة تصمیم فاعل، محتوای جعبة چوبی را تعیین میکند. به بیان دیگر، در این قرائت از مسأله، اطلاعات از آینده به گذشته منتقل میشوند و در اختیار پیشگو قرار میگیرند. در واقع, جهت علیت در این حالت, بر خلاف جهت محور زمان است. در این تفسیر از پارادکس، استقلال علی بین تصمیم فاعل و پیشگویی فرد پیشگو از بین میرود و دیگر نمیتوان از اصل رجحان استفاده کرد؛ زیرا اگر فرض کنیم که پیشگو با انتقال اطلاعات از آینده به گذشته، ابتدا تصمیم فاعل را میبیند و بر مبنای آن محتوای جعبة چوبی را معین میکند، محتوای جعبة چوبی نسبت به تصمیم فاعل بستگی علی پیدا میکند.
فرض کنید پیشگو دوربین خاصی را در محل برگزاری بازی نیوکوم نصب کرده است. ویژگی خاص این دوربین این است که تصاویر را به گذشته، یعنی به یک روز قبل انتقال میدهد. این دوربین فرضی را که اطلاعات و تصاویر را در خلاف جهت محور زمان انتقال میدهد، ضد دوربین (Anti-camera) مینامیم. پیشگو یک روز قبل از تصمیمگیری فاعل مسأله، تصمیم و عمل او را مشاهده و محتوای جعبة چوبی را معین میکند. به عبارت دیگر، پیشگو در این حالت، به جای پیشگویی آینده، آینده را میبیند. اگر او ببیند که فاعل فقط جعبة چوبی را باز میکند، یک میلیون دلار در آن جعبه قرار میدهد و اگر مشاهده کند که فاعل هر دو جعبه را باز میکند، جعبة چوبی را خالی میگذارد.
ملاحظه میکنید که در این تفسیر از پارادکس نیوکوم، جهت علیت، بر خلاف جهت محور زمان است. اگر میتوانستیم این قرائت را به عنوان یک تفسیر ممکن از پارادکس نیوکوم بپذیریم، در آن صورت, میتوانستیم در این تفسیر از مسأله، موضع یک جعبهای را اتخاذ کنیم و انتخاب جعبة چوبی را تصمیم عقلانی بدانیم. اما این قرائت از پارادکس نیوکوم گرفتار ناسازگاری و تناقض است و باید کلا" کنار گذاشته شود. دو ایراد جدی بر قرائت علیت وارونه وارد است که در ادامة بحث به معرفی و شرح آنها خواهیم پرداخت. اما پیش از آن لازم است نکاتی را دربارة آنچه آن را ضد دوربین مینامیم ارائه کنیم. همانطور که بیان شد، ضد دوربین وسیلهای فرضی است که تصاویر و اطلاعات را از آینده به گذشته انتقال میدهد. این امر که ضد دوربین چگونه ساخته شده است و با چه مکانیزمی کار میکند, اهمیتی در بحث ما ندارد؛ زیرا همانطور که در ادامه بحث نشان خواهیم داد، انتقال اطلاعات از آینده به گذشته ناممکن است و بنابراین وسیلهای که چنین انتقال اطلاعات را به انجام برساند, منطقا" نمیتواند وجود داشته باشد و این ربطی به نحوة ساخت و مکانیزم آن ندارد. برای شروع بحث میتوان فرض کرد که ضد دوربین یک چشم جادویی است و یا به کمک یک تکنولوژی ناشناخته ساخته شده است.
جالب است که در فیزیک مدرن, فرضیهای وجود دارد که بر مبنای آن, ذراتی به نام تاکیونها (Tachyons) وجود دارند که با سرعتی بیش از سرعت نور حرکت میکنند و لذا در بعد زمان، رو به عقب و به سمت گذشته در حال حرکتاند. البته تعداد دانشمندانی که این فرضیه را جدی میگیرند زیاد نیست؛ ولی میتوان از آن به عنوان مثالی برای توجیه مکانیزم ضد دوربین استفاده کرد. اگر تاکیونها وجود داشته باشند، میتوان فرض کرد که پیشگو با استفاده از آنها به تکنولوژی پیچیدهای دست یافته و وسیلة مورد نظر خود را که همان ضد دوربین است ساخته باشد. البته همانطور که قبلا" بیان شد، ما در نقد این قرائت از پارادکس نیوکوم ، نیازی به این نداریم که بدانیم ضد دوربین چگونه اطلاعات را از آینده به گذشته انتقال میدهد؛ بلکه نفس عمل، تناقضآمیز و مشکلساز است.
8- نقد و رد علیت وارونه
همانطور که قبلا" متذکر شدیم، دو ایراد اساسی بر تفسیر پارادکس نیوکوم بر مبنای علیت وارونه وجود دارد که این قرائت از پارادکس را به کلی ناممکن میکنند. برای بیان ایراد اول، فرض میکنیم که پیشگو ضد دوربین مورد نظر را در اختیار دارد و آینده را میبیند. حال فرض کنید جعبة چوبی در سمت مخالف فاعل تصمیم گیرنده، دارای یک وجه شفاف باشد، به طوری که فاعل مسأله نمیتواند محتوای جعبه را ببیند, اما پیشگو قادر است از طریق ضد دوربین داخل جعبة چوبی را مشاهده کند. اکنون میتوان پرسید که تا پیش از اینکه فاعل مسأله تصمیمی بگیرد و به آن عمل کند (مثلا" چند لحظه پیش از آن) پیشگو از طریق ضد دوربین خود، درون جعبة چوبی را در چه وضعیتی میبیند؟ خالی یا حاوی یک میلیون دلار؟
یکی از مشکلات این قرائت از پارادکس نیوکوم این است که بخشی از شرایط آینده و محل برگزاری بازی نیوکوم، بستگی به تصمیم فرد پیشگو دارد؛ پیشگو از طریق ضد دوربین به محلی نگاه میکند که بخشی از محتوای آن به تصمیم خود وی بستگی دارد؛ تصمیمی که قرار است خود, معلول مشاهدات پیشگو از طریق ضد دوربین باشد. به این ترتیب, یک دور ایجاد میشود که خود میتواند دلیلی برای ناممکن بودن این تفسیر از پارادکس نیوکوم باشد.
اشکال فوق بر این قرائت از پارادکس نیوکوم برای نخستینبار در این پایاننامه مطرح میشود و سابقهای از آن در آثار شارحان دیگر یافت نشده است.
ایراد دوم بر قرائت علیت وارونه را با طرح یک پارادکس بیان میکنیم تا نشان دهیم که وجود ضد دوربین و انتقال اطلاعات از آینده به گذشته، امری تناقضآمیز است:
فرض کنید سفینهای از یک کهکشان ناشناخته به نزدیکی سیاره زمین آمده و در فاصلهای از زمین مستقر شده است. ساکنان زمین نمیدانند که این سفینه دوست است یا دشمن و تا وقتی که از دشمن بودن آن اطمینان حاصل نکنند، به طرف سفینه شلیک نخواهند کرد. به همین منظور, به کمک یک ضد دوربین, سفینه را زیر نظر گرفتهاند تا اگر سفینه اقدام به شلیک کرد، آنان یک روز زودتر شلیک موشک از سوی سفینه را مشاهده کنند و قبل از آنکه سفینه اقدام به شلیک کند، آن را هدف قرار دهند. حال فرض کنید که سفینة مذکور واقعا" متعلق به دشمن است و طوری برنامهریزی شده است که در روز و ساعت معینی به سوی زمین شلیک کند. در صورت شلیک موشک از سوی سفینه، ساکنان زمین یک روز زودتر از طریق ضد دوربین، این اتفاق را مشاهده میکنند و با شلیک موشکی، سفینة دشمن را منهدم میکنند؛ اما در این صورت، سفینه در روز و ساعت مقرر موشکی شلیک نمیکند (چون قبلاّ منهدم شده است) و از اینرو, ضد دوربین تصویری از شلیک موشک مخابره نخواهد کرد و در نتیجه، ساکنان زمین اقدام به انهدام سفینه نخواهند کرد! به عبارت دیگر، سفینة دشمن موشک را شلیک میکند اگر و تنها اگر موشک را شلیک نکند. ساکنان زمین نیز موشک خود را شلیک میکنند اگر و تنها اگر آن را شلیک نکنند. میتوان در این مسأله، شلیک به سوی سفینة دشمن را به عهدة یک دستگاه خودکار گذاشت تا با حذف عامل انسانی از مسأله, این اطمینان حاصل شود که شلیک به سوی سفینة دشمن قطعا" صورت میپذیرد. ضمنا" روشن است که میتوان جای ضد دوربین را با پیشگوی پارادکس نیوکوم (در قرائت علیت وارونه) عوض کرد و نتیجه گرفت که به طور کلی پیشگویی آینده از طریق انتقال اطلاعات از آینده به گذشته، امری پارادکسیکال است. در واقع, اصلا" فرقی نمیکند که ضد دوربین یک وسیلة جادویی باشد یا یک ابزار علمی. لازم به توضیح است که پارادکس فوق صورت تکاملیافتهای از پارادکس تولمان (Tolman’s Paradox) است. پارادکس تولمان وضعیت پارادکسیکال مذکور را برای تاکیونها نشان میدهد(Richard Tolman, pp. 54-55 and cf, Craig). ما با اصلاح صورت پارادکس, آن را برای هر نوع انتقال اطلاعات از آینده به گذشته به کار بردیم، چه این انتقال از طریق تاکیونها صورت گرفته باشد, چه از طریق جادو و از چه از هر طریقة دیگر.
9- حل پارادکس نیوکوم
با رد امکان علیت وارونه، تنها تفسیر قابل قبول از پارادکس نیوکوم همان قرائت علت مشترک است که خود به دو حالت قابل تفکیک میباشد:
1- پارادکس نیوکوم به عنوان یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاناپذیر.
پارادکس نیوکوم به عنوان یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاپذیر.
پاسخ نهایی ما به مسأله و موضعی که در هر یک از حالات فوق اتخاذ خواهیم کرد، خود از سه حالت خارج نیست:
الف- موضع دو جعبهای (Two-boxer): نظر به اینکه تصمیم عقلانی، انتخاب دو جعبه است.
ب- موضع یک جعبهای (One-boxer): نظر به اینکه تصمیم عقلانی، انتخاب فقط یک جعبه است.
ج- موضع هیچ جعبهای (No-boxer): نظر به اینکه هیچ تصمیم عقلانی قابل دستیابی نیست (مانند حالتی که فاعل فاقد اختیار است).
به عبارت دیگر ، وقتی از حل پارادکس نیوکوم سخن میگوییم، در واقع باید موضع خود را نسبت به هر یک از دو حالت فوق مشخص کنیم و در هر حالت, یکی از سه موضع دوجعبهای، یکجعبهای و یا هیچجعبهای را اختیار کنیم.
با توجه به بحثی که قبلا" در خصوص مسأله علت مشترک ارائه کردیم، موضع ما تا اندازة زیادی روشن است. اگر پارادکس نیوکوم را یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاناپذیر تلقی کنیم، در واقع, پذیرفتهایم که مجموعهای از علل (ژنتیکی، روانشناختی، فیزیکی و ...) وجود دارد که به صورت اجتنابناپذیر، عمل فاعل مسأله را هنگام باز کردن جعبهها تعیین میکند و پیشگو نیز با آگاهی کامل نسبت به این عوامل، عمل فرد را پیشگویی و محتوای جعبة چوبی را مشخص میکند. به بیان دیگر، آن مجموعه از عوامل، علت مشترکی است که از یک سو، عمل فاعل و از سوی دیگر, محتوای جعبة چوبی را متعین میکند. همانطور که پیش از این بیان کردیم، در این حالت، فاعل اساسا" فاقد اختیار است و لذا موضع ما نسبت به این حالت خاص از مسأله موضع هیچ جعبهای میباشد.
در حالت دوم، پارادکس نیوکوم به یک مسأله علت مشترک با پیشگوی خطاپذیر تعبیر میشود. توجه داریم که گرچه بنابر صورت اصلی پارادکس نیوکوم، سابقهای از خطاکردن پیشگو در گذشته در دست نیست، میتوان فرض کرد که امکان خطا در پیشگویی منتفی نیست. خطاپذیری پیشگو در این حالت، خود محل ابهام است و دو تفسیر برای آن قابل تصور میباشد.
تفسیر اصلی این است که منشأ خطا، محتمل بودن تأثیر علت مشترک بر عمل فاعل باشد؛ یعنی مانند آنچه در بخش مربوط به مسأله علت مشترک بیان شد، علت مشترک در مواردی اثر علی خود را به جا نمیگذارد. از آنجا که پیشگو، بر اساس آگاهیای که از وجود و نوع علت مشترک دارد, دست به پیشگویی میزند، در مواردی که علت مشترک اثر علی مورد انتظار را به جا نگذارد، مکانیزم پیشگویی با اخلال روبهرو میشود و به شکل دقیق و درستی به تحقق نخواهد پیوست. همانطور که قبلا" در بحث مربوط به مسأله علت مشترک بیان کردیم، فاعل در مقام کشف تصمیم عقلانی باید فرض را بر مختار بودن خود بگذارد و موقعیت خود را به عنوان فاعل تصمیمگیرنده، با موقعیت ناظران مسأله خلط نکند. او در این حالت میتواند از اصل رجحان پیروی کند؛ زیرا همانطور که قبلا" بیان شد، از دیدگاه فاعل مختار که در مقام کشف عمل عقلانی است، بین تصمیم او و شرایط ممکن در جهان، نه بستگی علی وجود دارد و نه بستگی معرفتی و لذا محاسبه صحیح مطلوبیت انتظاری نیز دقیقا" به همان نتیجهای میانجامد که از اصل رجحان حاصل میشود. بنابراین در این تفسیر از پارادکس نیوکوم (که اصلیترین تفسیر این مسأله است) موضع عقلانی، همان موضع دو جعبهای میباشد.
به مسأله فرد شرطبند نیز قبلا" در بخش مربوط به مسأله علت مشترک پاسخ دادیم و گفتیم که عقلانی بودن عملکرد فرد شرطبند و موفقیت او در موارد قبلی، تضادی با عقلانی بودن موضع دو جعبهای ندارد. تصمیم فرد شرطبند در خصوص شرطبندی بر روی موفقیتآمیز بودن پیشگوییها عقلانی است؛ زیرا اکثر شرکتکنندگان در بازی نیوکوم اصلا" مختار نیستند و تحت تأثیر علت مشترک عمل میکنند. در واقع, موقعیت فرد شرطبند موقعیت یک ناظر است. او به عنوان یک ناظر در صدد و در مقام کشف عمل عقلانی نیست؛ بلکه در پی تخمین نتیجة بازی نیوکوم است. به همین دلیل, از نظر او مثلا"90% احتمال دارد که فاعل اساسا" فاقد اختیار باشد و به جای هرگونه تصمیمگیری، فقط همان عملی را انجام دهد که علت مشترک معین کرده و از سوی پیشگو، پیشگویی شده است.
الری ایلس، به این نکتة بسیار مهم و دقیق توجه کرده است و معتقد است که وقتی در مسأله نیوکوم از احتمالات شرطی سخن میگوییم، باید مشخص کنیم که این احتمالات را (که قرار است در محاسبة مطلوبیت انتظاری از آنها استفاده شود) برای فاعل تصمیمگیرنده مختار (و از زاویة نگاه چنین فاعلی) مطرح میکنیم، یا برای یک شرکتکننده نامشخص در بازی نیوکوم (و از زاویه نگاه یک ناظر).
در حالت اول, بستگی معرفتی وجود ندارد و احتمال وجود علت مشترک (یا نوع آن) مستقل از تصمیم فاعل است؛ اما در حالت دوم و از نگاه یک ناظر، بستگی معرفتی برقرار است.(cf, Eells, op cit, pp. 199ff)
ضمنا" باید توجه داشت که اگر علت مشترک نتوانسته باشد اثر علی مورد انتظار را بر عمل فاعل به جا گذارد، پیشگو از هیچ راه دیگری نمیتواند تصمیم فاعل را پیشگویی کند. تنها منبع اطلاعاتی او برای پیشگویی، مجموعة عوامل ژنتیکی، روانشناختی، فیزیکی و غیره است که همان علت مشترک را تشکیل میدهند. اما اگر این مجموعه عوامل نتوانسته باشند اختیار فاعل مسأله را زایل کنند، پیشگویی فرد پیشگو چیزی بیش از یک حدس بیپایه نخواهد بود. پیشگو حتی نمیتواند بداند که آیا در مورد هر فاعل خاص، علت مشترک اثر علی خود را به جا گذاشته است یا نه؛ زیرا اگر علت مشترک بیاثر بماند، دیگر هیچ راهی برای پیشگویی عمل فرد در اختیار فرد پیشگو نخواهد بود. البته او ممکن است بداند که مثلا" در10% اوقات، علت مشترک اثر علی مورد انتظار را به جا نخواهد گذاشت؛ اما نمیتواند در هر مورد خاص, مشخص کند که تأثیر علی واقع شده است یا نه.
تفسیر دوم از خطاپذیری در پیشگویی این است که منشأ خطا، خود فرد پیشگو و میزان آگاهی او از علت مشترک و آثار آن باشد. به بیان دیگر، در این تفسیر از مسأله، علت مشترک به صورت اجتنابناپذیر روی تصمیم فاعل اثر میگذارد و عمل او را معین میکند, ولی اثر آن بر محتوای جعبة چوبی قطعی نیست؛ زیرا ممکن است پیشگو نسبت به علت مشترک آگاهی کاملی نداشته باشد و نتواند از مجموعة عواملی که علت مشترک را تشکیل میدهند، نسبت به عمل فاعل مسأله آگاهی حاصل کند. در این صورت، موضع ما نسبت به مسأله، موضع هیچ جعبهای خواهد بود؛ زیرا در این حالت نیز فاعل مسأله فاقد اختیار برای تصمیمگیری است.
به این ترتیب، در هیچ یک از قرائتهای پارادکس نیوکوم، موضع یکجعبهای را اختیار نمیکنیم و آن را قابل دفاع نمیدانیم. هر کس بخواهد موضع یکجعبهای را برگزیند و از آن دفاع کند، باید قبل از هر چیز، تفسیر و قرائت روشنی از مکانیزم پیشگویی ارائه کند که با موضع یکجعبهای سازگار باشد و این امری است که تاکنون جامة تحقق نپوشیده است. در واقع, در میان شارحان پارادکس نیوکوم نیز اکثریت با کسانی است که موضع یکجعبهای را مردود میدانند. شلزینگر معتقد است که موضع یکجعبهای، خود ویرانگر و تناقضآمیز است (Schlesinger, pp. 201- 221)؛ زیرا فردی که فقط جعبة چوبی را انتخاب کند, حتی اگر یک میلیون دلار را به دست آورد، ناگزیر باید تایید کند که اگر هر دو جعبه را انتخاب میکرد, یک میلیون و هزار دلار به دست میآورد؛ چون یک میلیون دلار درون جعبة چوبی وجود داشت و او اکنون این را میداند. مگر اینکه بگوییم او اساسا" فاقد اختیار برای انتخاب هر دو جعبه بوده است.
نتیجه گیری:
از آنجا که قرائت علیت وارونه گرفتار ناسازگاری منطقی است، تنها قرائت ممکن از مکانیزم پیشگویی در پارادکس نیوکوم، قرائت علت مشترک است که آن را در دو حالت پیشگوی خطاناپذیر و پیشگوی خطاپذیر بررسی کردیم. در حالت اول, هیچ تصمیم عقلانی در دست نیست, زیرا فاعل مسأله در این حالت اساسا" فاقد اختیار است. در حالت دوم، تصمیم به انتخاب هر دو جعبه، تصمیم عقلانی خواهد بود.
منابع
1- Richmond Campbell; Lanning, Sowden Paradoxes of Rationality and Cooperation, Vancouver, The University of British Columbia Press, 1985
2-Craig, W. L., "Tachyons, Time Travel, and Divine Omniscience", The Journal of Philosophy 85, 1988
3- Lawrence H., Davis “Prisoners, Paradox, and Rationality”, in Richmond Campbell and Lanning Sowden, Paradoxes of Rationality and Cooperation, Vancouver, The University of Columbia Press, 1985
4- Ellery,Eells “Causality, Decision, and Newcomb’s Paradox” in Richmond Campbell and Lanning Sowden, Paradoxes of Rationality and Cooperation, Vancouver, The University of British Columbia Press, 1985
5-Nozick, Robert, “ Newcomb’s problem and two principles of choice ” in Essays in Honor of Carl Hempel, 1969 and in Campbell Richmond and Sowden Lanning, Paradoxes of Rationality and Cooperation, Vancouver, The University of British Columbia Press, 1985
6- Richmond, Campbell and Lanning Sowden, op cit, & cf. Anatol Rapoport, “Comments on Bram’s Discussion of Newcomb’s Paradox” in Journal of Conflicting Resolution, Vol. 19, No. 4, December 1975
7- Tolman, Richard The theory of Relativity of Motion, Berkley, University of California Press, 1917, pp. 54-55 and cf, Craig W. L., "Tachyons, Time Travel, and Divine Omniscience", The Journal of Philosophy 85, 1988
8-Schlesinger, G., “The Unpredictability of free choices”, British Journal of the Philosophy of Science 25, 1974
9-Tolman, Richard, The theory of Relativity of Motion, Berkley, University of California Press, 1917
10-G. Schlesinger, “The Unpredictability of free choices”, British Journal of the Philosophy of Science 25, 1974.
محمدعلی حجتی[1]
علیرضا دست افشان[2]
پی نوشت:
1_ استاد یار گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس
2_ دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تربیت مدرس