ایران باستان در فاصله ی حکومت هخامنشیان و اشکانیان، که قریب صد سال گزارش شده است، دچار آشفتگی فرهنگی و تربیتی شد. این تیرگی نتیجه ی حمله اسکندر مقدونی به ایران و انقراض امپراتوری هخامنشیان بود. در این مدت طولانی، اسکندر و جانشینان او برای یونانی مآبی نمودن فرهنگ دیرینه ی ایران تلاش نمودند، منتها توفیقات لازم را به دست نیاوردند، ولی توانستند تا حدودی تاثیر فرهنگی- تربیتی بگذارند.
در این مقاله با طرح چند سؤال اساسی و یافتن پاسخ آن ها، به تبیین این دوره پرداخته شده است و جهت جلوگیری از سلطه ی بیگانه، توصیه های برگرفته از این مقطع تاریخی ارائه گردیده است.