مطالعات راهبردی ارتباطات (رهپویه ارتباطات و فرهنگ سابق)
مطالعات راهبردی ارتباطات دوره 3 تابستان 1402 شماره 2 (پیاپی 8) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت و تهدید شبکه اجتماعی بومی در تبلیغ دین و ارائه راهبردهای مناسب برای استفاده از شبکه های اجتماعی بومی برای تبلیغ دین است. روش این پژوهش «تجزیه وتحلیل راهبردی» (سوات یا SWOT)، تکنیک گردآوری اطلاعات در گام نخست مصاحبه عمیق نیمه ساختمند و در گام دوم کارت سفید متوازن به شیوه پرسشنامه و پردازش داده ها با کمک ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی و ماتریس های SWOT، SPACE و QSPM انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارشناسان خبره و صاحب نظران دانشگاهی در حوزه شبکه اجتماعی و تبلیغات دینی هستند که از بین آنها برای مصاحبه 12 نفر و برای تکمیل پرسشنامه 35 نفر به روش غیراحتمالی گلوله برفی انتخاب شدند. قابلیت اعتماد و اطمینان نحوه کدگذاری و پردازش مصاحبه از طریق تکنیک لینکولن و گوبا (1994) بررسی شد. پایایی داده های پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ با ارزش 81/0 مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که مهم ترین نقاط قوت شبکه اجتماعی بومی برای تبلیغ دین احراز هویت بر اساس کد ملی و واقعی بودن هویت کاربر، فراهم کردن زمینه برای انتشار محتوای دینی توسط مبلغان دینی و مهم ترین نقاط ضعف عدم شناخت کاربران ایرانی از شبکه های بومی مبلغ دین (مانند تبیان) و پشتیبانی ضعیف آنهاست. مهم ترین فرصت وجود طلاب و هنرمندان متعهد در شبکه ها جهت تولید محتوای دینی و مهم ترین تهدید گرایش مردم به شبکه های خارجی و ایجاد محدودیت در دانلود این شبکه ها در فروشگاه های مجازی اپلیکیشن های خارج از ایران است. مهم ترین راهبرد طراحی، تولید و راه اندازی شبکه اجتماعی بومی توسط دولت در راستای تولید محتوای فرهنگی، دینی و اجتماعی مناسب از سوی کاربران و برنامه ریزی نهادهای دولتی و غیردولتی دینی در جهت تولید و انتشار محتوای دینی در این شبکه هاست.
بررسی میزان سواد رسانه ای و عوامل اجتماعی تعیین کننده آن در بین کارکنان خبرگزاری شبستان در سه استان خراسان شمالی / جنوبی و رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهانی که با رسانه ها احاطه شده بحث سواد رسانه ای چه برای عموم مردم و چه برای اصحاب رسانه یک ضرورت اجتناب پذیر است. دراین بین، خبرگزاری شبستان به واسطه گستردگی در ابعاد ملی و منطقه ای و فعالیت در حوزه فرهنگی و اجتماعی با رویکرد دینی مورد توجه خاص قرار گرفته است. این مقاله باهدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر سواد رسانه ای در بین کارکنان خبرگزاری شبستان مورد مطالعه: اصحاب رسانه در استان های (خراسان شمالی، جنوبی و رضوی) به روش آمیخته انجام شده است. در بخش کمی از پرسشنامه سواد رسانه ای به صورت تمام شماری خبرنگاران و مدیران خبر در سه استان مذکور با استفاده از پرسشنامه سواد رسانه ای تامن (1995) و در بخش کیفی طی مصاحبه عمیقی که با صاحب نظران در حوزه خبرنگاری انجام شد (14 نفر از خبرنگاران و فعالان در حوزه خبری) تعداد 114 مفهوم استخراج شده است. نتایج نشان داد: خبرنگاران با سواد رسانه ای بالا، در برابر اخبار رسانه ها، تحت تأثیر کمتری قرار می گیرند زیرا خبرها را به خوبی شناسایی می کنند و به تحلیل اخبار می پردازند و اخباری را تهیه می کنند که به مراتب تأثیرگذارتر است. تأکید بر آموزش مداوم خبرنگاران، آموزش سواد رسانه ای برای عموم جامعه و جلوگیری از نشر اخبار کذب برخی از پیشنهاد های مستخرج از این پژوهش هستند.
مصرف رسانه ای و تأثیر آن بر شهروندی محیط زیستی ساکنان 18 سال به بالای شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان از دیرباز با محیط زیست خود تعامل مداوم و پایدار داشته است. پس از انقلاب های علمی و صنعتی یا همان دوران مدرن، انسان با اعتقاد به توسعه و پیشرفت تکنولوژی به عنوان عاملی مهم برای دست یافتن به خوشبختی و رفاه، سعی بر تسلط و کنترل بر طبیعت نمود. محیط زیست شهری بر احساس، زندگی و کار بشر اثر گذاشته و از آن تأثیر می پذیرد و به دلیل درگیری تمام انسان ها با محیط زیست اگر این اثرپذیری مخرب باشد، معضلات محیط زیستی به وجود می آید. هدف از انجام این پژوهش، بررسی شهروندی محیط زیستی ساکنان 18 سال به بالای شهر شیراز و ارتباط آن با متغیرهای میزان مصرف رسانه ای و سن بود. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ساختمند بود. نمونه مورد مطالعه، 1045 نفر از ساکنان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی آن، از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد شهروندی محیط زیستی با توجه به میزان استفاده از رادیو و تلویزیون داخلی، روزنامه و کتاب و شبکه های اجتماعی اینترنتی (با جهت مثبت) و با توجه به استفاده از برنامه ماهواره (با جهت منفی) تفاوت معناداری داشت ولی با توجه به استفاده از برنامه رادیوهای فارسی زبان خارج از کشور، تفاوت معناداری نداشت. پاسخگویانی که بیشتر از برنامه های رادیو و تلویزیون داخلی استفاده می کنند و بیشتر کتاب و روزنامه مطالعه می کنند، و همچنین پاسخگویانی که در حد متوسط از شبکه های اجتماعی اینترنتی استفاده می کنند، از شهروندی محیط زیستی بالایی برخوردارند. بین متغیر وابسته و سن ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. تحلیل رگرسیونی نشان داد متغیرهای مستقل مورد بررسی توانستند 8/11 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتیجه اینکه رسانه ها در زمانه کنونی نقش مهمی در وضعیت شهروندی به ویژه شهروندی محیط زیستی برخوردارند.
هوش مصنوعی و الگوی بهینه مدیریت پخش تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات در عرصه های مختلف رسانه ای، به ویژه گسترش پرشتاب هوش مصنوعی مدیریت پخش تلویزیون را در وضعیت چالش برانگیزی قرار داده است. هدف از تحقیق حاضر، ارائه الگوی مدیریت بهینه پخش تلویزیون، با اتکا به هوش مصنوعی است و به این پرسش پاسخ می دهد که الگوی نوین مدیریت پخش در پاسخ به تحولات نوین فنّاورانه چگونه باید باشد. روش تحقیق، با استفاده از روش دلفی و بهره گیری از آرای 20 تن از صاحب نظران (با انتخاب هدفمند) و طی دو مرحله انجام شد و داده های کیفی از نظر خبرگان (تا رسیدن به اشباع نظری) به دست آمده است. در گام نخست، شیوه و مؤلفه های مدیریت بهینه پخش تلویزیون، استخراج و الگوی اولیه پیشنهاد شده و سپس از نتایج استخراج شده از پرسش نامه ها، در راستای تأیید داده های کمّی نتایج و تأیید الگوی نهایی بهره برده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد ابعاد الگوی مدیریت بهینه پخش تلویزیون، شامل: تنظیم هوشمند داده های برنامه، مدیریت منابع، کاربرد سامانه همسان یاب برنامه تولیدی و آرشیوی، برنامه ریزی هوشمند، پیش بینی، تخصیص بهینه منابع، تصمیم گیری هوشمند و ارزیابی هوشمند است؛ در همین راستا هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، با بهره گیری از الگوریتم های نظارت، یادگیری تقویتی و سامانه توصیه گر پالایش گروهی، داده ها را تنظیم می نماید؛ علاوه بر این سامانه هوشمند، انتخاب برنامه ها و تناسب برنامه مجاور را شناسایی و تنظیم نموده و نحوه چینش برنامه ها، شیوه قرارگیری پی درپی برنامه ها و راهبردهای توالی و تسلسل برنامه به صورت خودکار مدیریت می شود. در ارزیابی هوشمند، از تجربیات مدیران و بازخورد صریح و ضمنی مخاطب نیز به منظور اصلاح هوشمند جدول پخش مورداستفاده قرار می گیرد.
تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر تغییرات فرهنگی با تأکید بر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی مروج طیف مختلفی از سبک های زندگی هستند که گاهی گونه های آرمانی آن از منظر طراحان این شبکه ها به شدت نیز تبلیغ می شود. بدیهی است که این طیف از سبک زندگی، بسیار گسترده تر از سبک زندگی ای است که انسان ها در واقعیت، در قالب آن جای می گیرند و در زندگی روزمره خویش با آن مواجه می شوند. در این راستا پژوهش هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی دریکی از دانشگاه های کشور است. این پژوهش کاربردی با روش آمیخته متوالی کیفی-کمی انجام شده است. مرحله کیفی باهدف شناسایی مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی انجام شده است. مشارکت کنندگان این مرحله 15 نفر از اساتید با روش هدفمند قضاوتی (داشتن تألیفات در زمینه سبک زندگی و شبکه های مجازی) بوده است. اطلاعات این مرحله با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. این الگو در بخش کمی اعتبارسنجی شد و تأثیر شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی رتبه بندی شدند. جامعه آماری این مرحله را 380 نفر از دانشجویان یکی از دانشگاه های دولتی تشکیل داده اند. نمونه گیری با استفاده از فرمول کوکران و روش تصادفی انجام شد. داده های این مرحله با کمک پرسشنامه گردآوری و با روش مدل معادلات ساختاری در نرم افزار پی.آل.اس تجزیه وتحلیل گردید. تأثیر شبکه های اجتماعی در سه طبقه اصلی دسته بندی شدند: باورها و اعتقادات (خداباوری، اخلاق باوری، هویت و خودباوری)، ارزش ها و هنجارها (ارزش های کاری، ارزش های خانواده) و عوامل رفتاری و نمادها (مد، مصرف، وظایف اجتماعی، مسئولیت اجتماعی). یافته های کمی نیز نشان داد دسته بندی انجام شده قابل تأیید است. رتبه بندی میزان تأثیرگذاری این عوامل نیز به ترتیب عبارت اند از اعتقادات و باورها، ارزش ها و عوامل رفتاری. توجه به شبکه های اجتماعی می تواند به ارتقای سبک زندگی دانشجویان مساعدت کند. توجه به این موضوع در این دانشگاه ها موجب بهبود سلامت روانی دانشجویان، ارتقای پویایی و نشاط در این محیط ها خواهد شد.
طراحی مدل راهبردی ارتباطات اثربخش بین خانواده و مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات خانواده و مدرسه یکی از اساسی ترین موضوعات جهت ارتقا کیفیت آموزش وپرورش است. هدف تحقیق حاضر شناخت ابعاد و عناصر ارتباطات خانواده و مدرسه و بررسی مدل ها و نظریه های مربوط به آن است تا با ترکیبی نوین، مدل متعالی ارتباطات خانواده و مدرسه را طراحی نماید. این تحقیق با روش اسنادی و با نگرشی جامعه شناختی انجام شده است. مبنای نظری این پژوهش، نظریه تلفیقی جاناتان ترنر در مورد ارتباطات اجتماعی است. یافته های تحقیق نشان داد؛ ارتباطات خانواده و مدرسه یک فرایند اجتماعی شامل فرایند های انگیزشی، ارتباطی و ساختاری است. فرایندی که اطلاعات و منابع مادی و نمادی ارزشمند را برای برآورده کردن نیازهای طرفین و موفقیت دانش آموزان مبادله می کند. نوع ارتباطات در دبستان بیشتر از نوع فردی و در دبیرستان بیشتر از نوع نهادی است. برای اینکه ارتباطات شکل بگیرد از فرایند های انگیزشی نیرو می گیرد و با علامت دهی و تفسیر رفتار و علائم بین طرفین، فرایند های ارتباطی اتفاق می افتند و از طریق فرایند های ساختاری، این ارتباطات در طول زمان تکرار و در فضای فیزیکی سازمان دهی می شوند. از طرف دیگر ویژگی های زمینه ای خانواده، مدرسه و دانش آموز بر فرایندهای ارتباطی خانواده و مدرسه تأثیر می گذارند و همه آنها تحت تأثیر ویژگی های زمینه ای اجتماع محلی، جامعه ملی و جهانی هستند.
دیالکتیک دکترین جریان آزاد اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکترین جریان آزاد اطلاعات پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان یک نظریه لیبرالیستی آمریکایی با نقش کلیدی این کشور در نهادینه سازی این دکترین در جهان، به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مباحث در سپهر ارتباطات بین الملل، نمایان شد. این مفهوم از منظر دیالکتیکی، تعارض ها و توافق هایی با مسائل مختلف ملی و بین المللی دارد که هدف این تحقیق، بررسی آنهاست. این پژوهش، به روش توصیفی–تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه ای، منشورهای بین المللی و قطعنامه-های متعدد یونسکو، با مروری بر چیستی و سیر تاریخی شکل گیری این دکترین، ضمن بررسی فرصت ها و چالش های آن، به طرح دیدگاه های موافقان و منتقدان آن از منظر حقوق ارتباطات بین الملل می پردازد و با ارائه مستندات هر گروه، تعارض ها و توافق های مطرح در این زمینه را مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج نشان می دهد که با وجود مستندات حقوقی متعدد در منشورهای بین المللی دال بر حق آزادی بیان و اندیشه انسان ها و حق دسترسی آزادانه به اطلاعات، اما نابرابری های زیرساختی فناورانه موجود در جهان، بر ابعاد نامتوازن این دکترین از جمله نابرابری های اقتصادی، شکاف دیجیتال و شکاف دانایی افزوده و استفاده ابزاری از آن، سبب شکل گیری هژمونی و امپریالیسم فرهنگی کشورهای شمال بر کشورهای جنوب شده است. نتایج همچنین نشان می دهد که جریان آزاد اطلاعات می تواند فرصت هایی چون دسترسی به اطلاعات، افزایش سرمایه اجتماعی، آموزش، اشاعه فرهنگی، پیشگیری از فساد و تقویت فرایند های اصلاحی در جامعه را به عنوان پیامدهای مثبت؛ و چالش هایی چون حریم خصوصی، آزادی بیان، مالکیت معنوی، اضافه باری اطلاعات و نیز انتشار اطلاعات جعلی را به عنوان پیامدهای منفی به همراه داشته باشد، که در این شرایط نقش دولت ها در کنترل و نظارت بر جریان آزاد اطلاعات و نیز نقش شهروندان در مواجهه با چالش های آن از طریق افزایش سواد اطلاعاتی و رسانه-ای، می تواند از پیامدهای منفی آن بکاهد.