مطالعات راهبردی ارتباطات (رهپویه ارتباطات و فرهنگ سابق)
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره اول پاییز 1400 شماره 1
مقالات
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر نهاد خانواده در ایران ، با تغییرات مهمی،. مانند: تغییر در شکل گیری ازدواج و تشکیل خانواده، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در دایره همسر گزینی ، تغییر در معیارهای همسر گزینی و تغییر در ایستارهای فرزند آوری روبرو بوده است. بسیاری از صاحبنظران، تغییرات نهاد خانواده را تنها نتیجه تغییر در وضعیت اقتصادی و ساختار نهادی جامعه ندانسته ، بلکه معتقدند، این تحولات از تغییرات فرهنگی و دگرگونی در روند ارزشها و سنت ها سر چشمه می گیرند. مبنای نظری این پژوهش متکی بر نظریات ایده ای و نگرشی است. که بر اساس نظریه تحول فرهنگی و ارزشی اینگلهارت و نظریه وندوکا و لستاق در چارچوب نظریه گذار جمعیتی دوم، دو جنبه از تغییرات ارزشی و نگرشی در کشور شامل فردگرایی و ارزشهای خانوادگی و تاثیر آنها بر دگرگونی در معیارهای و شیوه های همسر گزینی، نگرش به سن مناسب ازدواج و تعداد فرزند مطلوب، مد نظر قرار گرفته است. داده های مورد نیاز بر گرفته از یافته های دو پیمایش ملی خانواده( 1398) و موج سوم ارزشها و نگرشهای ایرانیان ( 1394) است که به روش تحلیل ثانوی، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان داد که میزان فرزند آوری در ایران طی چهار دهه اخیر از میزان باروری در حد طبیعی ( 1/7 فرزند)، به باروری ارادی و به زیر سطح جانشینی ( ۱.۷ فرزند) رسیده و میانگین سن ازدواج پسران و دختران با حدود 5 سال افزایش همراه بوده است. ارزشها و نگرش ها در مورد ازدواج و فرزند آوری و میزان فردگرایی در سه نسل جوان، میانسال و مسن تفاوت داشته است. از طرف دیگر نگرش به فرزند دلخواه و سن مناسب ازدواج ، با میزان فردگرایی همبستگی معنی دار دارند. لذا می توان تاثیر عوامل فرهنگی بر تغییرات ازدواج و فرزند آوری در ایران را مورد تأیید قرار داد. و می بایست جهت تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی بر عوامل فرهنگی بیشتر تأکید شود.
رابطه بین استفاده از اینستاگرام و مدیریت بدن زنان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین میزان و نوع استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و مدیریت بدن کاربران زن انجام گرفته است. چارچوب نظری این پژوهش ترکیبی و در مدیریت بدن از نظریه مدیریت بدن گیدنز و در میزان استفاده از نظریه استفاده و رضامندی استفاده شده است. روش این پژوهش پیمایشی و جامعه آماری، کاربران (اینستاگرام) زن 19 تا 45 سال ساکن شهر تهران و تعداد حجم نمونه براساس قاعده فادی 407 نفر است. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه و برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد توجه چهار پنجم (81 درصد) پاسخگویان به مدیریت بدن شان در حد کم است. در بین شیوه های چهارگانه مدیریت بدن، بیشترین توجه به فعالیت ورزشی و کمترین جراحی زیبایی است. استفاده از لوازم آرایش و رعایت رژیم غذایی گزینه های سوم و چهارم است. میانگین استفاده از اینستاگرام در بین پاسخگویان 112 دقیقه در شبانه روز و تعداد مراجعه به آن 9 بار است. بیشترین استفاده نیز برای لایک کردن و کامنت گذاری است. یافته ها نشان می دهد که استفاده از اینستاگرام در حد بسیار ضعیفی باعث توجه کاربران به مدیریت بدن شان شده است. در بین شیوه های چهارگانه مدیریت بدن نیز با افزایش استفاده از اینستاگرام در حد ضعیفی بر فعالیت ورزشی و استفاده از لوازم آرایش کاربران (برای بهبود مدیریت بدن شان) افزوده شده است. همچنین بین استفاده از اینستاگرام و جراحی زیبایی و رعایت رژیم غذایی همبستگی معناداری وجود نداشت.
جهت گیری اخلاقی و ابعاد اجتماعی، فرهنگی فیلم های سینمایی پرمخاطب دهه های 80 و 90
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی جهت گیری اخلاقی مورد تاکید در سینمای اجتماعی پرمخاطب دهه های 80 و90 از طریق شناسایی موضوعات محوری آنها و تحلیل ارزش ها واخلاقیات مورد تاکید در فیلم ها با توجه به زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان ساخت آنها بوده است. پرسش های این پژوهش از این قرار بوده اند: فیلم های مورد بررسی زندگی روزمره را چگونه بازنمایی می کنند و برکدام شرایط و جنبه های آن تمرکز نموده اند و در زمینه روابط جنسیتی، روابط خانوادگی و باورهای دینی و اخلاقی) چه پیامی را می خواهند منتقل کنند؟ در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش تحلیل داده های شفاهی و تحلیل محتوای کیفی گفتگوهای متن استفاده شده است و از هر کدام از دو دوره، چهار فیلم برمبنای پرفروش بودن، و جایزه گرفتن در جشنواره فیلم فجر، دارابودن بیشترین نقداجتماعی، و ژانر اجتماعی داشتن انتخاب ودر نهایت هشت فیلم مورد مطالعه قرار گرفته است. از حیث رویکرد نظری این پژوهش بر نظریه آلبرت باندورا (نقش مهم رسانه های جمعی در فراگیری رفتارهای اجتماعی)، نظریه بازنمایی(بازنمایی واقعیت و یابرساخت آن توسط رسانه ها) و رویکرد بازتاب(هنر حاوی اطلاعاتی درباره جامعه است)، تاکید شده است. نتیجه این مطالعه نشان می دهد در فیلم های دوره نخست (سالهای 80-84) که متعلق به دوره حکومت اصلاح گرایان است عمدتا، ارزش ها و هنجارهای جنسیتی رایج مطرح شده و مورد نقد قرار گرفته و بر ضرورت برقراری عدالت جنسیتی و بازتعریف اخلاق جنسیتی و توانمندی های اجتماعی و شغلی زنان تاکید شده است. در فیلم های دوره دوم(سالهای 88-92) که در دوره حکومت اصول گرایان پدید آمده بیشتر، ارزشهای اخلاقی مذهبی (در دوبعد نظری و عملی) و روایت های دینی مطمح نظر قرار گرفته است. درفیلم های این دوره اگرچه مساله اخلاقیات و ارزش های مذهبی در اولویت قرار دارد اما در ذیل آن و به گونه ای حاشیه ای تر به ارزش ها و هنجارهای جنسیتی نیز توجه شده است.
میزان شناخت والدین دانش آموزان درباره نقش آموزشی فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر میزان شناخت والدین دانش آموزان از فضای مجازی و همچنین میزان استفاده آنها از فضای مجازی را مورد مطالعه قرار داده و در چارچوب نظری آن از نظریه «نشر نوآوری» راجرز و نظریه «سواد رسانه ای» پارتر استفاده شده است. این پژوهش با روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 320 هزار و 775 دانش آموز دوره متوسطه مناطق 19 گانه آموزشی شهر تهران بوده که با استفاده از فرمول «کوکران» 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه ها به صورت تصادفی بین آنها توزیع شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین با میزان شناخت آنها از فضای مجازی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین براساس نتایج این تحقیق، بین والدین و فرزندان در شناخت از فضای مجازی تفاوت وجود دارد؛ تفاوتی که بیانگر شکاف نسلی است. همین طور بر اساس یافته های این تحقیق، از آنجایی که میزان سواد رسانه ای فرزندان به مراتب بیشتر از والدین ا یشان است، لذا فرزندان در اکثر مواقع فضای مجازی را جایگزین والدین در پاسخ گویی به سؤال های خود می کنند.
تحلیل محتوای سبک بازیگری مهدی فخیم زاده در دو سریال خواب و بیدار و فوق سری
حوزه های تخصصی:
این مقاله ، از دیدگاه ساختاریِ تحلیل محتوای سریال ها، به مبحث یکی از عناصر این ساختار یعنی بازیگری پرداخته است. موضوع این پژوهش تحلیل محتوای سبک بازیگری مهدی فخیم زاده در دو سریال تلویزیونی خواب و بیدار و فوق سری است که با روش تحلیل محتوا و کاربرد آن در مضامینِ این سریال ها با هدف اصلیِ تحلیل سبکِ این بازیگر، انجام شده است. بُنیانِ نظریِ این پژوهش، بر پایه ی نظریه های چارچوب بندی، الگو سازی، یادگیری اجتماعی، ساخت اجتماعی واقعیت و وابستگی مخاطبان و چارچوب مفهومیِ آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازانی شناخته شده ای نظیرِ ادوارد تی. هال، استوارت هال، ژان پیاژه، آلبرت مهرابیان، و مارک نپ، تفسیر شده است که شرح کامل آن ها در اصل پژوهش موجود است. برمبنای تحلیل یافته های موجود در این پژوهش و نتایج به دست آمده، مهدی فخیم زاده سبکی را در هنرمندی و بازیگری خود بر مبنای ویژگی های روحی و روانی و جسمی در سه نقشِ اصغرکوپک، سرهنگ نصرالهی و ناصر افراشته ( ناصر پاپَتی) به کار آورده است که به خوبی با ظاهر فیزیکی، لحنِ آوایی و تماس چشمی و توازن ارتباط کلامی و غیر کلامی اش هماهنگ بوده و با کاربست خلاقانه ی تخیل در بازیگری، موفق شده است با مخاطبان این سریال ها ارتباط مؤثری برقرار کند.
تحلیل جامعه شناختی عدالت توزیعی فرهنگ تحقیقی در شهر اراک 1399
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شهر را به مثابه "سازمان ارتباطی و اجتماعی تولیدِ فرهنگ" در یک بافتار اجتماعی- فضایی در نظر گرفته شده که در تحلیل این سازمان (تولید، توزیع و مصرف)، صورت های نمایانِ کنش فرهنگی همچون مصرف فرهنگی، بر ﺭﻭی ﻋﻠﻞ ﻏیﺮﻓﺮﻫﻨﮕیِ ﺍﻣﻮﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕی همچون اقدامات توسعه شهری شامل سیاست گذاری، برنامه ریزی و اجرا در تخصیص و توزیع امکانات فرهنگی قرار دهد تا بتواند به فهمِ الگویِ عدالت فرهنگی در شهر دست یابد. روش این مطالعه ترکیبی بوده که در بخش کمی، جمع آوری داده ها با ابزار پرسشنامه و با شیوه نمونه گیری متناسب با حجم انجام شد. در بخش کمی جمع آوری اطلاعات مربوط به مطالعات کالبدی با تحلیل ثانویه انجام و پس از آن مکانی گردیده است. طبق نتایج، توزیع فضایی فرهنگ در شهر اراک، ناکارا و نابرابر و با کاستی جدی در نظام برنامه ریزی شهری در شهر اراک در مناطق و بین شهروندان ساکن مواجه می باشد.
بررسی تاثیر استفاده از فضای مجازی بر خشونت در زوجین
حوزه های تخصصی:
میزان گرایش به فضای مجازی در ایران نیزهمچون سایر جوامع رو به افزایش بوده و از طرفی در طول سالیان اخیر آسیب های اجتماعی در زوجین، رفتار افراد نیز دچار تغییرات بسیار زیادی گردیده است و دانشجویان متاهل نیز همچون اغلب گروه های اجتماعی جامعه از فضای مجازی زیاد استفاده می کنند. این مقاله به منظور «بررسی رابطه استفاده از فضای مجازی و خشونت در زوجین»، صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه دانشجویان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد که 365 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و بعد از برآورد اعتبار و پایایی در بین پاسخ گویان توزیع گردید. پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بالاتر از 7/0 بدست آمد که قابل قبول می باشد. پس از گردآوری داده ها، بر اساس آمارهای استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که بین استفاده از فضای مجازی بر خشونت فیزیکی، خشونت جنسی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی و خشونت ارتباطی رابطه معناداری وجود دارد و طبق رگرسیون در بیشترین و قوی ترین اثرات خشونت زوجین، می توان به اثر مستقیم بر متغیرهای خشونت روانی (۰.۴۷۸)خشونت جنسی (۰.۳۸۰)، خشونت ارتباطی (۰.۳۱۸)اشاره نمود. این متغیر اثر غیرمستقیم بر متغیر خشونت جنسی با وزن (۰.۲۱۸) که جمعا وزنی برابر با ۰.۵۵۸ بر متغیر وابسته دارد.
بررسی نقش مدیریت کارکنان در بروز مشکلات اقتصادی رسانه
حوزه های تخصصی:
شرایط اقتصادی کشور برای مطبوعات، بیش از سایر بنگاه های اقتصادی دارای مخاطرات و آسیب های مالی است، زیرا مطبوعات در شرایط تورمی، جز اولین کالاهایی است که از سبد خانوار حذف می شود. از سوی ترویج رسانه های نوین الکترونیکی، نظیر شبکه های اجتماعی به رقابت رسانه ها در جلب مخاطب افزوده است. به منظور ارزیابی نظر استادان و خبرگان جامعه مطلوعاتی در خصوص بررسی نقش مدیریت و کارکنان مطبوعات در تشدید مشکلات مالی و اقتصادی این رسانه در بخشی از پژوهش محقق از روش کیفی مصاحبه ی عمیق با 21 نفر از مدیران روزنامه های دولتی و خصوصی پرداخته و پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات آن سعی کرد با تکیه بر عوامل و فشارهای مختلف درون سازمانی به این واقعیت اشاره نماید که ضعف و چالش اقتصادی روزنامه های ایران بر اثر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی حاکم بر مطبوعات کشور ایجاد شده است . این تحقیق با استفاده از روش مصاحبه ی باز و هدفمند تا اندازه ای که اشباع نظری حاصل شود ادامه یافته است . نتایج پژوهش بیانگر آن است که چالش های اقتصادی روزنامه های ایران در بخش درون سازمانی در حال حاضر درقالب چهار طبقه قابل دسته بندی و تقسیم است .در طبقه ی اول : مدیریت رسانه - طبقه ی دوم : مدیریت اقتصاد رسانه - طبقه ی سوم : مدیریت منابع انسانی و مسائل حرفه ای - طبقه ی چهارم : خود سانسوری و نبود روزنامه نگاری تحقیقی است . مهم ترین یافته های تحقیق گواه ضعف مدیران مطبوعات و نا آشنایی آنان با اصول مدیریت رسانه ئ ضعف انگیزه در کارکنان رسانه و عدم ارتباط مناسب و برابر در ساختار مطبوعات است.