راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی
راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی دوره 4 زمستان 1401 شماره 16
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر اضطراب ناشی از کرونا در دریانوردان بر توسعه اقتصادی کشور است. این مطالعه از حیث هدف کاربردی و در زمره تحقیقات توصیفی از نوع استنباطی قرار دارد. در این پژوهش 180 نفر از دریانوردانی که در معرض اضطراب زیاد قرار داشتند همچنین تعداد 220 نفر از شهروندان شهر بندرعباس و بوشهر به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار ورود برای دریانوردان وجود اختلال های اضطرابی بود و برای شهروندان سن بالای 20 سال و متأهل بودن مطرح بود. به منظور سنجش اضطراب ناشی از کرونا در دریانوردان، از پرسشنامه ای تحت عنوان مقیاس اضطراب بیماری کرونا و برای سنجش توسعه اقتصادی از دیدگاه شهروندان از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که بین اضطراب دریانوردان و توسعه اقتصادی شهر بندرعباس رابطه معناداری وجود دارد و ضریب تعیین تعدیل شده نشان می دهد که 250/0 درصد از تغییرات توسعه اقتصادی شهر بندرعباس را اضطراب کارکنان پیش بینی می کند. به عبارتی به ازای افزایش یک انحراف استاندارد در مؤلفه اضطراب، به میزان 305/0 درصد انحراف استاندارد توسعه اقتصادی افزایش می یابد.
اثربخشی درمان شناختی -رفتاری گروهی بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روانشناختی معلمان شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر شیراز در سال 400- 1399 انجام شده است . پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل است . شرکت کننده های گروه آزمایش ٨ جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت . تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب ، پرخاشگری کلامی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است . مهم ترین نتایج این پژوهش ، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و پرخاشگری کلامی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشدخودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با رشد خودگردانی و اشتیاق به تحصیل و مدرسه در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر یاسوج بوده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر یاسوج در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل داد که مطابق با آمارهای دریافتی حجم جامعه 1400 نفر برآورد شده است. نمونه این پژوهش 300 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس جدول انتخاب نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد ارتباطی خانواده نودرگاه فرد (1373)، پرسشنامه رشد خودگردانی و استقلال آیووا (1986) و پرسشنامه اشتیاق مدرسه بری، بتی و وات (2004) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد میان نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل رشد خودگردانی و حیطه های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و زیر مقیاس های وابستگی متقابل، استقلال عاطفی-والدین و استقلال عاطفی دوستان و همسالان بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند. همچنین دیگر یافته پژوهش نشان داد بین نمره کل عملکرد خانواده با نمره کل اشتیاق تحصیلی و زیرمقیاس های آن در سطح آلفای 0/05 رابطه منفی و معناداری وجود دارد و زیر مقیاس های مشارکت در اجتماع، مشارکت علمی و احساس احترام بیشترین ارتباط را با عملکرد خانواده دارند.
تجربه زیسته معلمان دوره اول متوسطه از تربیت جنسی: یک مطالعه پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
تربیت جنسی به توسعه مهارت های ضروری افراد در جهت تعامل بایسته با نیازهای درونی خود و کسب مهارت لازم جهت برقراری ارتباط با جنس مخالف اشاره دارد. مقاله حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته دبیران راجع به آموزش مسائل جنسی در کلاس درس انجام گرفت. مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی، با حضور 14 مشارکت کننده از میان دبیران زن و مرد شهر اهواز به روش نمونه گیری هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش پدیده ون منن تجزیه وتحلیل شد. سپس درون مایه های اصلی این پژوهش در سه مضمون اصلی استخراج و طبقه بندی شدند. یافته های تحقیق شامل 11 درون مایه بود که در مضمون اول با عنوان صلاحیت های عاطفی- ارتباطی؛ 5 درون مایه شامل: شایستگی ارتباطی، توانایی ایجاد جوی امن در کلاس درس، باز بودن، سلامت نفس و همدلی مشخص شدند. در مضمون دوم با عنوان تجربیات معلمان؛ 3 درون مایه که عبارت از: شخصیت معلم، آموزش خانواده در دوران نوجوانی معلم و آموزش دوران مدرسه و دانشجوی معلم بودند. در مضمون سوم با عنوان صلاحیت های حرف های نیز 2 درون مایه که عبارت اند از دانش محتوا و دانش پداگوژی محتوا قرار گرفتند. درمجموع نتایج نشان دادند که نوع شخصیت و تجربیات گذشته معلمان عامل تأثیرگذاری در ارائه مباحث جنسی در کلاس های درس است.
رابطه بین خود تنظیمی و بهزیستی روانشناختی: نقش واسطه ای همسازی با هدف
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر همسازی با هدف در رابطه بین خودتنظیمی و بهزیستی روان شناختی در بین دانشجویان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1389-1399 بودند. تعداد افراد نمونه 508 نفر که با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. بدین صورت که پرسشنامه ها به صورت آنلاین تهیه شد و در گروه های مجازی دانشجویان دانشگاه توزیع شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس همسازی با هدف ورسک و همکاران (2003)، پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1995) بودند. بین مؤلفه های خودتنظیمی و بهزیستی روان شناختی و همسازی با هدف رابطه مثبت معنادار است و نتایج هر دو عامل همسازی با هدف به صورت مثبت و معنادار رابطه بین خودتنظیمی و بهزیستی روان شناختی را میانجی گری می کند. افراد با توانایی خودتنظیمی بالا به صورت هدفمندتر عمل می کنند، اهداف غیرقابل دستیابی خود را رها می کنند و اهدافی جایگزین برای خود تعیین می کنند. این توانایی رها کردن اهداف غیرقابل دستیابی به فرد کمک می کند تا از اضطراب و حالت درماندگی نرسیدن به اهداف خود رها شوند که این خود به بهزیستی روان شناختی بالاتر می انجامد. نتایج به دست آمده می تواند زمینه ای برای تدوین دوره های کاربردی و آموزشی در راستای ارتقا بهزیستی روان شناختی باشد.
سازگاری اجتماعی در نوجوانان دختر: نقش پیش بین بهزیستی روانشناختی و کفایت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
سازگاری اجتماعی در نوجوانان به عنوان عاملی کلیدی و مؤثر در سلامت روان، در سال های اخیر موردتوجه بسیاری از کارشناسان قرارگرفته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مهاباد در سال 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و جدول کرجسی و مورگان 300 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و به علت شرایط ویژه جامعه آماری در زمان کرونا و محدودیت های اعمال شده، پرسشنامه ها از طریق هماهنگی با مدارس به صورت آنلاین از طریق شبکه های اجتماعی (واتساپ و تلگرام) توزیع شد. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های سازگاری اجتماعی بل (1961)، بهزیستی روان شناختی ریف (1995) و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که همبستگی مثبت معنی داری بین بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی با سازگاری اجتماعی وجود داشت. 22/7 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی توسط بهزیستی روان شناختی و درمجموع 31/4 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی توسط بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی تبیین شد. بر اساس یافته های این پژوهش بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی می توانند پیش بین مناسبی برای سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر باشد.
پیش بینی مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم براساس باورهای هوشی و تاب آوری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین رابطه باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه قم است. روش پژوهش از نظر اهداف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک استان قم در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 7023 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان، 364 نفر به روش تصادفی – طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد باورهای هوشی براون و رایان (2003)، تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مسئولیت پذیری هاریسون گاف (1984) با پایایی به ترتیب 0/85 0/88 و 0/80 مطابق آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با بهره گیری از آزمون های کلوموگروف-اسمیرونوف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین باورهای هوشی با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه وجود دارد. بین تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین باورهای هوشی و تاب آوری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله می تواند پرتوهای نوینی را در ارتباط باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان نمایان سازد.
بررسی رابطه استحکام روانی با کنش تاملی در زنان شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه استحکام روانی با کنش تأملی در زنان شهر اصفهان می باشد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی_همبستگی و جامعه آماری آن کلیه زنان نواحی 1 تا 3 شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری دردسترس تعداد 173 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه 48 سؤالی استحکام روانی کلاف و همکاران و پرسشنامه کنشوری تأملی فوناگی بود که روایی و پایایی آن ها در پژوهش های قبلی و پژوهش حاضر تائید شده است. داده های جمع آوری شده توسط آزمون تی تک نمونه، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان در سطح معناداری 0/05 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد بین استحکام روانی و مؤلفه های آن با عامل اطمینان کنش تأملی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان دادند که بین استحکام روانی و مؤلفه های آن با عامل عدم اطمینان کنش تأملی رابطه منفی معناداری وجود دارد. از بین متغیرهای پیش بین، اعتماد به توانایی های خود و چالش بیشترین ضریب همبستگی را با عامل اطمینان کنش تأملی و متغیرهای اعتماد به توانایی های خود و کنترل هیجان بیشترین ضریب همبستگی را با عامل عدم اطمینان کنش تأملی دارا هستند؛ بنابراین می توان عنوان کرد سطوح بالای استحکام روانی می تواند بر میزان کنش تأملی زنان تأثیرگذار باشد. نتایج این پژوهش می تواند در جهت افزایش سلامت روان جامعه زنان کمک کننده باشد.
بررسی سبک مدیریت کلاس و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی(دوره دوم) شهر سبزوار
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه ی بین سبک مدیریت کلاس توسط اساتید و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دوره دوم مقطع ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری دانش آموزان رشته علوم تربیتی تعداد نمونه آماری 326 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سبک های مدیریت کلاس ولفانگ (1970) و انگیزش تحصیلی هرمنس (1977) به ترتیب با پایایی 0/73 و 0/88 انجام شد. یافته نشان داد بین سبک های مدیریت کلاس با آزادمنشانه و مشاوره ای با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، بین سبک استبدادی و انگیزش رابطه منفی و معناداری وجود دارد و بین سبک بی تفاوت با انگیزش تحصیلی رابطه وجود نداشت. در راستای یافته های پژوهش بحث و پیشنهادهایی ارائه شد.