تبیین رابطه فضا و نابرابری اجتماعی در گرو فهم عمیق نسبت به چیستی و ماهیت فضاست، که دلالتی بر جدایی گزینی فضایی و میزان برخورداری متفاوت از سرانه های کاربری فضای سبز در سطح نواحی شهری است. پژوهش حاضر با هدف آزمون این فرضیه که میزان توزیع کاربری فضای سبز در بین نواحی شهر زنجان متعادل نمی باشد، شکل گرفته است. از آنجایی که عدم تحقق عدالت محوری در برنامه ریزی های صورت گرفته در سطح شهر سبب عدم برابری در میزان دسترسی به کاربری های فضای سبز شهری شده است ضرورت بازنگری به نگرش مدیریتی برای توزیع متعادل تر در نواحی شهری زنجان را بیشتر می کند. در همین راستا پژوهش حاضر به منظور تحلیل آماری کلیه فضاهای سبز شهری که در سطح شهر زنجان توزیع شده اند، انجام گرفته است. حاصل این تحلیل ها مؤید این واقعیت است که نحوه توزیع فضاهای سبزی که در شهر زنجان وجود دارد نتوانسته است برآورد کننده برابری در فرصت ها برای همه شهروندان باشد چراکه در این شهر و در میان محلات موجود آن، به هیچ وجه میزان برخورداری از فضای سبز به صورت یکسان نمی باشد. لذا با توجه به اختلاف معناداری که بین نواحی شهری زنجان در دسترسی به کاربری فضای سبز وجود دارد، مدیریت شهری جهت توزیع عادلانه تر کاربری فضای سبز شهری، نیازمند ایجاد، توسعه و باز توزیع فضاهای سبز و پارک ها بر مبنای نیاز نواحی کم برخوردار می باشد .
مساله پایداری توسعه در کشورهای توسعه یافته و یا کشورهای با پایین ترین سطح توسعه یافتگی، محدوده توسعه پایدار را از مرزهای ملی، خارج و به سوی حاکمیت جهانی، تقویت و اداره می نماید. اهمیت این نوشتار، در وجود ذخایر عظیم نفت، گاز، گذرگاه تنگه هرمز و نیاز جهان صنعتی به این منابع است که بدین وجه به مطالعه موردی خلیج فارس که همچنین از موقعیت ژئوپلیتیکی مهمی در عرصه بین الملل برخوردار است؛ پرداخته می شود. فرضیه این مقاله بر این مبنا استوار است که ضمن تامل در اهداف کلان 12، 13، 14، 15 و 17 از دستورکار 2030 با گذری بر اینکه آیین ها از طریق تعیین شاخص های اقتصادی، اجتماعی، محیطی (سه رکن اساسی توسعه پایدار)، اجرا می گردد و مسلما حفاظت از محیط زیست دریایی خلیج فارس از طریق اجرای شاخص های توسعه پایدار عینیت می یابد؛ می توان امیدوار بود که اهداف توسعه پایدار، محیط زیست دریایی خلیج فارس را تحت تاثیر قرار می دهد و کشورهای حوزه این خلیج با الگوبرداری از سند 2030 می توانند به حل دغدغه های زیست محیطی از طریق قانونگذاری داخلی و بومی بپردازند.
ارزیابی کاربری اراضی روستایی به عنوان هسته اصلی برنامه ریزی روستاهای جدید، نقشی مهم در ساماندهی فضایی- مکانی روستاها ایفا می کند. امروزه در پی توسعه فعالیت های گردشگری در نواحی روستایی، تغییرات کاربری اراضی کشاورزی به غیرکشاورزی، آثار زیادی در این نواحی به جای گذاشته است. علل این نابسامانی را بایستی عمدتاً در اهمیت کاربری های گردشگری، ضعف مدیریت، عدم سازگاری کاربری ها با یکدیگر جستجو کرد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و به منظور ارزیابی کیفی کاربری های گردشگری از چهار ماتریس سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و ماتریس وابستگی استفاده گردید و جهت بررسی ارزیابی کیفی کاربری ها از نظرات 48 نفر از متخصصین این حوزه در روستاهای مورد مطالعه استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در بین کاربری های موجود در روستا، شبکه معابر اصلی درون روستا با مقدار 47/3 بالاترین مقدار سازگاری و کاربری های آب انبار تاریخی کمترین مقدار سازگاری را (32/2) به خود اختصاص داده اند. همچنین در بین روستاهای مورد مطالعه مشخص شد که در ماتریس ظرفیت روستای ابرده علیا با میانگین 35/3 بیش میانگین و روستای حصارسرخ با میانگین 41/2 پایین ترین امتیاز را به دست آورده است. در ماتریس مطلوبیت نیز روستای نوچاه با میانگین 95/3 بالاترین میانگین و روستای دهنو با میانگین 73/3 کم ترین میانگین را به دست آورده است. را به خود اختصاص داده است. همچنین مشخص گردید ماتریس سازگاری با میانگین 85/3، مطلوبیت 84/3، ظرفیت 74/2 و ماتریس وابستگی با میانگین 54/2، به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر را به خود اختصاص داده اند.
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت اسکان اضطراری و با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری ساکنان شهر ایلام و کلیه متخصصان مدیریت بحران و آشنا با مناطق شهر ایلام است. بررسی وضعیت مؤلفه های اصلی در مدیریت اسکان اضطراری در شهر ایلام نشان می دهد که تمامی این مؤلفه ها در سطح پایینی قرار دارند. براساس نتایج صورت گرفته تمامی مؤلفه های مورد بررسی (000/0sig=) از سطح معناداری مورد نظر (05/0α=) کمتر می باشد، لذا به نتایج آزمون برای تمامی شاخص ها می توان اتکا کرد و فاکتورهای کلیدی در تحقق مدیریت کارآمد بحران شهری و مدیریت اسکان اضطراری محسوب می شوند. نتایج نشان می دهد که؛ نیروی انسانی آموزش دیده، ذخیره لوازم اسکان و ذخیره لوازم پوشاک، استفاده از سنسورهای زنده یاب، اعتبار برنامه های امداد و خرید تجهیزات و ماشین آلات، وجود کمیته بحران و تشکیل ستاد اطلاع رسانی، زیرساخت های ارتباطی و گزارش دهی سریع و نهایتاً شناخت پارک ها و شناخت فضاهای باز به ترتیب بیش ترین تأثیر را در کارآمدی مدیریت بحران شهری و اسکان اضطراری ایفا نموده است. بررسی رابطه بین تراکم های جمعیتی شهری و اماکن اضطراری در شهر ایلام نیز با مقدار کای اسکوئر برابر با با سطح معناداری (000/0sig=) است که نشان می دهد بین تراکم جمعیتی شهر و اماکن اضطراری با سطح اطمینان 99 درصد، رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین ضریب همبستگی فی (761/0) و ضریب توافقی (649/0) و سطح معناداری آنها (000/0sig=)، نشان از وجود همبستگی مثبت و نسبتاً بالا بین دو متغیر دارد.