مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی
مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی سال هفتم زمستان 1401 شماره 4 (پیاپی 25) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: اهداف این پژوهش تبیین نقش آموزش و پرورش در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و گفتمان سازی آن در کشور است. روش: برای این منظور روش تحلیل محتوای اسنادی به کار گرفته و جهت اولویت بندی از الگوی برخاسته از رویکرد مبتنی بر آرای خبرگان بسط یافته و به صورت چندگانه استفاده شده است. در بخش آرای خبرگانی، جامعه تحقیق اساتید دانشگاهی مرتبط، مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش و مدیران و کارشناسان نهادهای مرتبط بودند که به طور هدفمند بر اساس میزان دانش، تخصص و علاقمندی به شرکت در مطالعه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون فریدمن، تجزیه واریانس دوطرفه و تحلیل واریانس یک طرفه کروسکال- والیس به کار گرفته و استقلال گروه های نمونه از جوامع آماری مختلف آزمون شد. یافته ها: نتایج اولویت بندی راهبردها و برنامه ها بر اساس میانگین رتبه ها نشان داد راهبرد"گسترش مشارکت آموزش و پرورش در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی در کشور"، در میان راهبردهای چهارگانه دارای اولویت دوم است. همچنین برنامه "گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی و تبیین سیاست های مربوطه مانند جهاد اقتصادی به همراه ترویج فرهنگ حفظ بیت المال و حقوق مردم، قانون گرائی و مسئولیت پذیری در برابر محیط زیست " در میان مجموعه برنامه های مربوط به راهبرد گسترش مشارکت آموزش و پرورش در جامعه، اولویت نخست را دارد. نتیجه گیری: با وجود تنوع در آرای صاحبنظران پیرامون تعریف اقتصاد مقاومتی و رابطه آن با اقتصاد اسلامی و تفاوت دیدگاه گروه های سه گانه اساتید، مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش و مدیران و کارشناسان نهادهای مرتبط با آن، نزدیک شدن به توافق برای گفتمان سازی و تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی در کشور توصیه می شود.
کاربست داستان برای آموزشِ حجاب به دختران دوره ابتدایی: مطالعه ارزیابانه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر ارزیابی نتیجه مطالعه کتاب داستان، در آموزش حجاب به دختران مقطع ابتدایی بود. روش: این مطالعه ارزیابانه، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی صورت گرفت و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته هدایت شده با 67 دانش آموز دختر 8 الی 11 سال در شش استان کشور، به روش کدگذاری استراوس و کوربین تحلیل شد. یافته ها: یافته ها طی سه مرحله کدگذاری، در قالب 851 مفهوم، 54 مقوله، 11 مضمون، در چهار سطح، که برگرفته از مدل ارزشیابی کرک پاتریک و معیارهای مطلوبیت محتوا بود، با عناوین واکنش (بررسی جذابیت)، یادگیری (سودمندی دانشی)، درک و آمادگی برای کنش (سودمندی عملی) قرار گرفتند. مضامین تشکیل دهنده سطح اول شامل «ابراز علاقه به شخصیت های داستان»، «ابراز رضایت از عملکرد شخصیت های داستان» و «ابراز علاقه به کتاب» گردید. در سطح دوم، دو مضمون «یادگیری حجاب و پیامدهای رعایت و عدم رعایت حجاب» و «آموختن سایر نیکی های رفتاری»، ارمغان دهنده وقوع یادگیری بودند. سطح سوم، نشان دهنده درک مخاطبان از محتوا بود و مضامین «درک دلایل عصبانیت لاله و عدم تمایل وی به حجاب»، «درک نادرستی رفتار لاله و تصمیم گیری بهتر به جای او» و «فهم دلایل پذیرش نهایی حجاب از سوی لاله» در این سطح قرار گرفتند. درنهایت، سه مضمون «تمایل به اقناع لاله در جهت رعایت حجاب»، «مشارکت در تغییر و ادامه دادن داستان در راستای گسترش حجاب» و «تمایل به معرفی کتاب به دیگران» سطح چهارم را شکل دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، در انتقال آموزه های ارزشی، دینی و اخلاقی نظیر حجاب، استفاده از ابزارهای هنری نظیر کتاب، نتایج مؤثر و ارزشمندی را به همراه خواهد داشت.
مقایسه ابعاد و مولفه های حقوق کودک در پیمان نامه جهانی با اسناد بالا دستی نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های حقوق کودک در پیمان نامه جهانی و مقایسه با اسناد بالادستی نظام آموزشی ایران انجام یافته است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی، از نوع تحلیل محتوا و روش تحقیق نیز تحلیل اسنادی بود. جامعه آماری پژوهش اسناد بالادستی نظام آموزشی ایران بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سند برنامه درسی ملی و سند چشم انداز، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات بررسی مشاهده ای و مطالعات اسناد بالادستی و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل محتوای اسناد سه گانه مذکور و مقایسه آن با مولفه ها و بندهای کنوانسیون جهانی حقوق کودک بود. یافته ها: یافته تحقیق معرف 6 دسته حقوق (تربیتی، مدنی/ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی) گردید. یافته ها نشان دادند که تعارض و بی سازمانی در تعریف کودک و کودکان به لحاظ حقوقی در ایران، عدم وجود نهاد ملی مشخص برای تجویز و سیاستگذاری در این زمینه، دوگانگی سیتم افکار دستگاه های متولی برنامه های حمایت از کودکان، شکاف بین تعاریف نهادهای مختلف از جمله نهاد دین، قانون و حقوق در خصوص کودک و حقوق او، شکاف بین نظریه و عمل در برنامه های آموزشی در خصوص حقوق کودک، منجر به ایجاد موانعی در بهبود وضعیت حقوق کودکان در ایران شده است. نتیجه گیری: براین اساس لزوم بازنگری در تعریف کودک و سیاستگذاری دقیق مبتنی بر مولفه های حقوق کودک، هماهنگی میان نهادهای قانونی در خصوص رعایت دقیق مفاد حقوقی در برنامه های عملیاتی بسیار ضروری است.
بررسی تفاوت های بین نسلی به لحاظ دین داری و هویت دینی: والدین جانباز و فرزندان ساکن در شهرستان بندر لنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تفاوت های بین نسلی به لحاظ ابعاد دین داری و هویت دینی والدین جانباز و فرزندان شان انجام پذیرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی- پس رویدادی بوده است. جامعه آماری شامل تمامی 460 جانباز ساکن در شهرستان بندرلنگه و تمامی فرزندان پسر 20 تا 30 ساله خانواده های آنان بود که از آن بین تعداد 25 نفر از پدران و 25 نفر از فرزندان پسر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با دو پرسشنامه دین داری گلاک و استارک (1965) و همچنین پرسشنامه هویت دینی سراج زاده (1383) مورد سنجش قرار گرفتند و پس از جمع آوری داده ها از آزمون تی وابسته استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که میانگین هویت دینی فرزندان در دو بعد احساسی (6/21=M) و مناسکی (5/21=M) از میانگین بعد احساسی (4/20=M) و مناسکی (5/20=M) والدین خود بالاتر و والدین نیز در بعد اعتقادی (2/22=M) نسبت به فرزندان (5/16=M) در سطحی بالاتر قرار دارند. به علاوه نمرات میانگین جوانان در دو بعد فکری (5/16=M) و پیامدی دین داری (9/19=M) از والدین خود در بعد فکری (1/13=M)، و پیامدی (4/18=M) برتر و والدین نیز در بعد اعتقادی (3/20=M) در مقایسه با فرزندان (6/16=M) در سطحی بالاتر قرار دارند. نتیجه گیری: به طور کلی والدین پژوهش حاضر با فرزندان شان فضای فکری متفاوتی که بتوان شکاف نسلی خواند را تجربه نمی کنند.
تبیین چیستی و چرایی تربیت هنری اسلامی در بستر نظریه اسلامی تعلیم و تربیت هنری (با تکیه بر آرای ابن عربی و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه ، طراحی شاکله نظریه تربیتی متلائم و متناسب با فرهنگ بومی جامعه با تمرکز بر تبیین مبانی ، چیستی و چرایی تربیت هنری با تاکید بر آرای ابن عربی و ملاصدرا است . حال، با عنایت به اینکه علم اسلامی، مبانی خود را از آموزه های اسلامی اتخاذ می کند؛ باید دید که قرآن کریم (به مثابه متقن ترین منبع اسلامی) در راستای تدوین مبانی نظریه چگونه زایا است؛که به جهت اتخاذ رویکرد گزیده گویی در قرآن، می بایست به سراغ علومی رفت که در راستای تبیین مبانی مذکور قدم برداشته اند؛ که این علوم، دو علم عرفان و فلسفه اسلامی است. روش: روش این پژوهش کیفی از نوع نظری است که به تناسب بحث، از روشهای توصیفی تحلیلی (تحلیل محتوا)، استنتاجی و تلفیقی استفاده شده است . یافته ها:یافته های حاصله در بعد چیستی تعلیم و تربیت هنری حاکی از این است که نظریه اسلامی تعلیم و تربیت هنری متشکل از سه رویکرد مجزا می باشد که هر رویکردی نسخه بدیلی برای نظام تعلیم و تربیت کشور دارد. این سه رویکرد عبارتند از: رویکرد اول: تربیت هنری از رهگذر برنامه درسی هنر تحقق می بابد؛ رویکرد دوم از رهگذر قلمداد کردن تربیت هنری به منزله رویکرد حاکم بر تمام ابعاد برنامه درسی تحقق می یابد؛ و رویکرد سوم که سراسر حیات آدمی را در بر می گیرد، از رهگذر زیست و سلوک هنری آدمی به سوی خداگونگی تحقق می یابد که این رویکرد تبیین کننده چرایی و ضرورت طرح و تبیین تربیت هنری اسلامی، به ویژه اصل وجودی ساحت و کارکرد تربیت هنری در بستر اسلامی و متعاقب آن پر کردن این خلأ از منظر دلالتهای منتج از این کارکرد می باشد. نتیجه گیری : نظریه تربیت هنری در نظام تعلیم و تربیت رسمی می تواند دست مایه برنامه درسی در سایر حوزه ها قرار گیرد .
واکاوی رویکرد «گفت وشنود میان فرهنگی» در اندیشه علامه طباطبایی و ارائه دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، واکاوی و تبیین رویکرد «گفت وشنود میان فرهنگی» در اندیشه علامه طباطبایی و ارائه دلالت های تربیتی آن است. روش: روش به کاررفته در این پژوهش توصیفی – استنتاجی است. یافته ها: پس از تبیین رویکرد گفت و شنود میان فرهنگی، نخست به مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی، به عنوان پشتیبانان نظری این رویکرد، اشاره شده، و سپس به اصول و روش های تربیتی برآمده از این مبانی به عنوان دلالت های تربیتی رویکرد گفت وشنود میان فرهنگی پرداخته شد. مبانی انسان شناختی رویکرد گفت وشنود میان فرهنگی در آثار و نگاه علامه از این قرار هستند: انسان موجودی است استخدام گر و کمال گرا، و در ذیل مبنای معرفت شناختی رویکرد نیز به اعتبار سازی انسان اشاره شده است. اصول و روش های تربیتی که از این مبانی استنتاج شده اند همه معطوف به رویکردی هستند که از آن با عنوان "گفت وشنود میان فرهنگی" نام برده ایم. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در دین مبین اسلام و در اندیشه ی متفکران اسلامی از جمله علامه طباطبایی نگاه به دیگری، به خرده فرهنگ ها و فرهنگ های متکثر در جهان نگاهی مبتنی بر انسانیت انسان هاست و ازاین رو جهت زیست مسالمت آمیز، روابط صلح- محور و مبتنی بر گفت وشنود نیازمند مبانی، اصول و روش های تربیتی منتج از اندیشه ی این متفکران می باشیم و در این بین نظام آموزش و پرورش به عنوان نهاد متولی تربیت در جامعه نیازمند بهره گیری از این رویکرد انسانی در سیاست گذاری های تربیتی می باشد.