مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی

مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی

مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی سال هفتم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 23) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

الگوی مفهومی تغییر درونی مطلوب بر پایه قرآن کریم: استنتاج اصول تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیلی استنتاجی اصول تربیتی تغییر تغییر درونی مطلوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۹
هدف : گام نخستین در بهبودبخشی به وضعیت نامطلوب و نابسامان یک جامعه، تغییر در سیستم آموزش و پرورش آن جامعه و تحول در اساس آن سیستم یعنی انسان است. بدین منظور پژوهش حاضر به استنتاج اصول تغییرات درونی مطلوب در ساحات درونی شخصیت افراد (باورها، احساسات و خواسته ها) پرداخته است تا افراد بتوانند با دریافت این آموزش ها و قرار دادن آنها به عنوان راهنمای عمل خویش، وضعیت مطلوبی در سطح فردی و اجتماعی فراهم آورند. روش: این پژوهش با بکارگیری صورت بازسازی شده ی الگوی استنتاج عملی فرانکنا انجام شد. جامعه مورد تحلیل، منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن کریم به همراه تفاسیر (نور و المیزان) بود که پس از متن خوانی و فیش برداری اطلاعات مورد نظر هدفمندانه گردآوری شدند. یافته ها: مطابق یافته های حاصله، برپایه قرآن کریم انسان به عنوان موجودی آزاد و مختار قادر است با انتخاب آگاهانه و مشتاقانه مسیر تغییر خود در جهت مطلوب را فراهم آورد و به قرب الی الله (هدف غایی) نائل آید. نتایج: اصول مستخرج عبارتند از: باور به وجود خدای آگاه، اعتقاد به معاد، تغییر تدریجی و گام به گام، عاملیت معیارمند، آزادی، تکریم شخصیت انسان، مسئولیت پذیری، توجه جدی و فعالانه به فطرت، عبرت گیری، زمینه سازی برای تغییر و رشد مطلوب، بکارگیری ابزار معرفت
۲.

بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی بر آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش معنوی تعلیم و تربیت اسلامی آخرت نگری جهت گیری مذهبی دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۰
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی بر آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان در نیمسال اول تحصیلی 1400-1401 به تعداد 1830 نفر بود. 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های آخرت نگری ابراهیمی و بهرامی (1390) جهت گیری مذهبی بهرامی (1380) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و توسط نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی به طور معنا داری موجب افزایش آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان شد (001/0> P ). میزان این تاثیر براساس مقدار اندازه اثر بر آخرت نگری 58/0 و بر جهت گیری مذهبی 46/0 بود. نتیجه گیری: بر این اس اس می توان پیش نهاد کرد که در دانشگاه ها طرحی برای آشنایی اساتید و دانشجویان با محتوای هوش معنوی مبتنی بر آموزه های اسلامی در نظر گرفته شود تا موضوع تعلیم و تربیت اسلامی در آنان درونی شود.
۳.

تبیین فرایند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تأکید بر نقش مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ پذیری درونی سازی ارزش ها نهادینه سازی ارزش ها راهبرد فرهنگ پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۱۲۱
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین فرآیند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تاکید بر نقش مدارس انجام شد. روش: پژوهش کیفی از نوع هیبرید بود که در سه بخش تحلیل نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی انجام شد. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم از روش مصاحبه استفاده شد. بخش سوم نیز، تحلیل یافته ها در دو بخش بود. جامعه تحقیق در بخش اول ، قرآن کریم و در بخش دوم مدیران و معلمان مدارس متوسطه اول شهر تهران سال تحصیلی 1400 بود. نمونه ها به شیوه هدفمند تا رسیدن به اشباع مقولات با تعداد14 نفر به شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های جمع آوری شده تحلیل گردید. یافته ها: در بخش اول با استفاده از تحلیل محتوا به روش استقرائی-قیاسی، مولفه های فرایند فرهنگ پذیری از سیره پیامبران اولولعزم در قرآن در4 دسته مقوله شناسایی و هر کدام در سطحی بالاتر در سه حیطه (شناختی، عاطفی و عملی) دسته بندی شد. ازجمله: 1-راهبرد فرهنگ پذیری با تاکید برتوحیدباوری با شاخص های سلوک نبوی، 2-مقدمات؛ با زیرمقولات فرهنگ شناسی، مخاطب شناسی، نیروسازی و داشتن تشکیلات، زمانبندی مناسب ؛ 3-اصول از جمله استقامت و بردباری، حفظ کرامت انسانی، تعهد و الزام درونی، صراحت بیان و وضوح پیام؛ 4-روش های نهادینه کردن ارزش ها از جمله دعوت به تعقل و انگیزه بخشی. در بخش دوم بر اساس مولفه های احصا شده فرایند فرهنگ پذیری اسلامی و مصاحبه و کدگذاری، دو دسته نقش برای مدارس شناسایی شد. 1- نقش آموزشی شامل روشهای مستقیم ( تمرین و تکرار در فرایند تدریجی )، نیمه مستقیم (بحث و گفتگو، مناظره ) و غیرمستقیم (یادگیری مبتنی برتجربه وعمل) 2- انگیزه بخشی شامل روش های خودیاری فرهنگی، روش اقناع و ... نتیجه گیری: درمرحله آخربراساس تحلیل وترکیب داده های نظری و تجربی چنین نتیجه گیری شدکه معلم برپایه اصل محبت واقناع سازی الگوهای ارتباطی در فرایند فرهنگ پذیری، بایدضمن تقویت روحیه توحید باوری درخود و دانش آموزان، با تعامل موثر با متربیان، نقش آفرینی بیشتری در فرآیند فرهنگ پذیری نسل جدید داشته باشند.
۴.

بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زیسته مادران تکالیف عبادی مهیاسازی دختران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۰
هدف : پ ژوهش حاضر با هدف بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی صورت گرفته است. روش : روش تحقیق، پدیدارشناسی است. جامعه آماری، مادرانِ دختران نوجوان شهر قم می باشند، که از میان ایشان براساس روش نمونه گیری هدفمند، سیزده نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب، و برای گردآوری اطلاعات از ایشان از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها از روش کلایزی استفاده شده است. یافته ها : پس از تحلیل و تنظیم نتایج، مولفه های مربوط به مهیاسازی دختران برای انجام تکالیف عبادی، در قالب 7 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی مورد اشاره و تبیین قرار گرفته است که مضامین اصلی عبارتند از: بهره جویی از فضاها و مراسمات مذهبی، بهره گیری از سرگرمی ها و ابزارهای کودکانه، استفاده از مشوق ها، الگودهی و مراقبت بر الگوها، مشارکت طلبی و تکلیف سپاری ، تعلیم و تمرین، نظارت و اصلاح. نتیجه گیری : براساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مادران، سنین کودکی فرزندان شان را دریابند و تربیت عبادی دختران خویش را به تعویق نیندازند و برای تحقق این مهم، از راهکارهای تجربه شده بهره گیرند تا بعد از سن تکلیف، فرزندان شان با سهولت و تعهد بیشتری، پیگیر انجام وظایف عبادی خویش گردند.
۵.

رویکرد نواندیشی اسلامی در حوزه زنان، مبانی و اهداف تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسلام نواندیشی اسلامی زنان مبانی اهداف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۲۷
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه های نواندیشی اسلامی در حوزه زنان و استخراج مبانی و اهداف تربیتی آن است. روش: روش انجام این پژوهش تحلیلی- استنتاجی است. یافته ها: آنچه در این پژوهش بر اساس مبانی نظری نواندیشان اسلامی در حوزه ی زنان در زمینه تعلیم و تربیت استنتاج گردید عبارتند از: پنج مبنای تربیتی، یک هدف کلی و پنج هدف واسطی. مبانی تربیتی استخراج شده شامل: جایگاه والای عقلانیت در فهم دین ، عدالت به مثابه مفهومی سیال و پویا، رویکرد هرمنوتیکی به دین، تاکید بر تساوی بنیادین انسانها در حقوق، تاکید بر آزادی می باشد. اهداف نیز شامل یک هدف کلی یعنی تساوی بنیادی زن و مرد بر اساس کرامت ذاتی انسان ها و پنج هدف واسطی شامل: برابری حقوقی، برابری آموزشی، پرورش عقلانی، آزادی زنان و استقلال زنان می باشد. نتیجه گیری: نواندیشی اسلامی با عبور از تقسیمات جنسیتی، سیما، هویت، حقو ق زنان و تعلیم و تربیت آنها را بر اساس نشان ه هایی مانند اخلاق، انصاف، عرف گرایی، تأویل گرایی نصوص دینی، و تغییر بر اساس مقتضیات زمان ترسیم می کند.
۶.

بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم گذاری مبتنی بر هستی شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت پذیری و سازگاری دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی سهم گذاری مسئولیت پذیری سازگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف : پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم گذاری مبتنی بر هستی شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت پذیری و سازگاری دختران جوان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دختران جوان شهر تهران که 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری بل و مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا بود. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه در برنامه آموزش گروهی الگوی سهم گذاری شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. درنهایت داده ها، با استفاده از نرم افزار spss و در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین آزمودنی های گروه آزمایش که مورد آموزش الگوی سهم گذاری قرارگرفته اند و گروه کنترل که هیچ گونه آموزشی دریافت نکرده اند، در مقیاس مسئولیت پذیری (189/13= F و 001/0 P< ) و خرده مقیاس های سازگاری عاطفی ( 013/7= F و 05/0> P ) ، سازگاری اجتماعی (368/11= F و 01/0> P ) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنا که در گروه آزمایش با آموزش الگوی سهم گذاری، مسئولیت پذیری و سازگاری عاطفی و اجتماعی در دختران افزایش پیدا کرده است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش الگوی سهم گذاری بر ارتقای سطح سازگاری و افزایش میزان مسئولیت پذیری دختران جوان تأثیر معنی داری دارد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹