مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی
مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی سال پنجم بهار 1399 شماره 1 (پیاپی 14) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه مبتنی بر معنویت و آموزه های دین اسلام بر اضطراب تحصیلی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 تشکیل می دادند. برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. برای این منظور تعداد 40نفر از دانش آموزان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس 10 جلسه آموزشی در مورد گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد و روال عادی خود را طی کردند. برای پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه های اضطراب امتحان و تاب آوری تحصیلی استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش برنامه مبتنی بر معنویت و آموزه های دین اسلام بر کاهش اضطراب تحصیلی و نیز افزایش تاب آوری تحصیلی دانش آموزان اثرگذار بوده است.
رابطه بین متغیرهای هوش معنوی والدین و معلمان و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی: نقش واسطه گری بهزیستی معنوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تأثیر میانجی گری بهزیستی معنوی دانش آموزان در رابطه بین هوش معنوی والدین و معلمان با شادکامی دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) کلاس پنجم و ششم ابتدایی شهر شیراز در سال تحصیلی 97-96 بود. نمونه پژوهش به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. معلمان و والدین به پرسشنامه هوش معنوی کینگ (King, 2008) و دانش آموزان به پرسشنامه های بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (Paloutzian and Ellison,1991) و شادکامی اکسفورد(Oxford, 2002) پاسخ دادند. روایی و پایایی ابزارها محاسبه و مطلوب بدست آمد. سؤالات پژوهش با استفاده از نرم افزار AMOS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل های آماری نشان داد هوش معنوی معلمان و والدین هر دو بر بهزیستی معنوی دانش آموزان تأثیر معنی دار دارد. همچنین هوش معنوی معلمان و والدین هر دو بر شادکامی دانش آموزان تأثیر معنادار نشان داد. علاوه بر این بهزیستی معنوی دانش آموزان بر شادکامی آن ها نیز تأثیر مثبت و معنی داری نشان داد. نتایج تحلیل میانجی نشان داد که اثر غیر مستقیم هوش معنوی معلم بر شادکامی دانش آموز معنی دار بود. هم چنین نتایج نشان داد که اثر غیر مستقیم هوش معنوی والدین بر شادکامی دانش آموز نیز معنی دار بوده است. درنهایت یافته های بدست آمده حاکی از تأثیر معنویت افراد تأثیرگذارهمچون معلمان و والدین بر بهزیستی معنوی دانش آموزان و همچنین شادکامی آنان است ونتایج لزوم توجه به معنویت در زندگی را مورد تأیید قرارداد.
طراحی مدل راهبردهای آموزش مذهبی کودکان پیش دبستانی در خانواده (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و برازش مدل راهبرهای آموزش مذهبی کودکان در خانواده ها انجام شده است؛ روش تحقیق به شیوه ترکیبی (آمیخته) با طرح کیفی-کمی است. جامعه پژوهشی تمام والدین دانش آموزان دوره پیش دبستانی شهرستان ارومیه بودندکه 14 نفر به صورت هدفمند و با رعایت قاعده اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه بود. بعد از کسب رضایت والدین مصاحبه ها به صورت کاملا ناشناس ضبط و پیاده گردید. در بخش دوم تعداد 222 نفر از والدین با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در تحلیل کیفی از روش چهار مرحله ای پاول و رننر (2003) و در بخش کمی از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نرم افزار مورد استفاده در بخش کیفی MAXQDA10 دربخش تحلیل کمی نرم افزارهای SPSS16 و AMOS21 بود. بر حسب نتایج تحقیق کیفی، والدین از چهار راهبرد عمده «الگوسازی»، «سبک زندگی اسلامی»، «رسانه های آموزشی» و «محیط ها و مناسبت های مذهبی» برای آموزش مذهب فرزندانشان استفاده می کنند. همچنین یافته های مدل معادلات ساختاری نشان داد که راهبردهای چهارگانه مدل مفهومی تحقیق بر متغیر شیوه های آموزش مذهبی والدین به کودکان برازش داشته و تاثیرگذار هستند؛ همچنین مولفه های «الگوسازی» و «سبک زندگی» در بیشترین سطح تاثیرگذاری قرار داشتند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود والدین در آموزش های مذهبی نسبت به تاثیرات این روش ها نیز آگاهی داشته و با توجه به اثرات این روش ها در تربیت دینی فرزندانشان بکوشند.
بررسی میزان عمل به هنجارهای اسلامی توسط دانش آموزان پسر دوره متوسطه از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس و ارائه راهکارهای عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان عمل به هنجارهای اسلامی توسط دانش آموزان پسر دوره متوسطه از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس است. همچنین ارایه راهکارهای عملی جهت تشویق دانش آموزان بهعمل و رعایت هنجارهای اسلامی از اهداف دیگر پژوهش می باشد. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی است. از آنجا که این پژوهش ترکیبی بوده برای مرحله کیفی، نمونه ای به تعداد 16 نفر صاحب نظر و 15 نفر دانش آموز جهت انجام مصاحبه، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی شامل کلیه معلمان، مدیران و معاونان مدارس متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 95- 1394 بوده است که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 270 نفر ازمعلمان، مدیران و معاونان مدارس متوسطه دوم با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. ابزارهای جمع آوری داده های مورد نیاز در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو فرم (صاحب نظران، دانش آموزان) و در بخش کمی مقیاس درجه بندی معلمان، مدیران و معاونان بود که در بخش کمی با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی( آزمون t تک نمونه ای) و در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که از نظر معلمان، مدیران و معاونان مدارس، دانش آموزان پسر مدارس متوسطه دوم، در حد بالاتراز متوسط به هنجارهای اسلامی در ابعاد پوشش و وضع ظاهری، رعایت شعائر دینی، رعایت ادب و احترام به مدیر، معلمان و سایر کارکنان مدرسه، رعایت حسن اخلاق و رفتار با سایر دانش آموزان، رعایت بهداشت و پاکیزه نگهداشتن فضای مدرسه و عدم قصور و سهل انگاری نسبت به وظایف خود عمل می نمایند. همچنین یافته های حاصله نشان داد که از نظر معلمان، مدیران و معاونان مدارس، احترام گذاشتن معلمان و مدیران و کارکنان مدرسه به دانش آموزان به عنوان الگوی رفتاری، ترویج احترام به مقام معلم در خانواده و رسانه های محلی و ملی، افزایش آگاهی دانش آموزان در خصوص اخلاق اسلامی از طریق آموزش مداوم خانواده و مدرسه، آگاه نمودن دانش آموزان از وظایف خود توسط خانواده و مدرسه، از مهم ترین راهکارهای عملی تشویق دانش آموزانبه عمل و رعایت هنجارهای اسلامی بوده است.
الزامات حمایت سازمانی ادراک شده در مدرسه صالح در سند تحول آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق مدرسه در افق چشم انداز 1404 نیازمند مدیریت ادراک منابع انسانی به جهت ایجاد تعهد، وفاداری، اعتماد و بهره وری است. بنابراین پژوهش حاضر در سال 1396-97 با رویکرد ترکیبی از نوع لانه ای همزمان به تبیین الزامات حمایت سازمانی مدرسه ترسیم شده در سند تحول آموزش و پرورش پرداخته است. ابتدا با تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از مطلعان کلیدی و خبرگان نظام آموزشی الزامات حمایت سازمانی ادراک شده در زیرنظام های مدیریت منابع انسانی استخراج شد. به جهت عمق بخشی و نیز مطالعه عمیق پدیده و محک نتایج به دست آمده از شیوه کیفی، مجتمع آموزشی مفید، به عنوان نمونه ای در راستای اهداف چشم انداز انتخاب و از طریق پرسشنامه استاندارد آیزنبرگ (1986) نتایج حمایت سازمانی ادراک شده بین 118 نفر از کارکنان و معلمین نمونه انتخابی، بررسی شد. مطابق یافته های پژوهش در 4 زیرنظام مدیریت منابع انسانی (تأمین و تعدیل، بهسازی، نگهداری و کاربرد) اگر رهبری آموزشی مدرسه مبتنی بر احسان باشد، جوّ اخلاقی را در مدرسه ایجاد و تعهد اخلاقی در کارکنان که بسترساز حمایت سازمانی ادراک شده است را فراهم می کند. هرچند عدالت در جای خود اهمیت دارد و لازم است در سازوکارها، به خصوص مالی (در تأمین، تخصیص و مصرف) به آن توجه شود. در این میان، کرامت انسانی، راهبردی برای برقراری رابطه احسان و عدالت بین رهبری و فرد است. همچنین طراحی نظام جبران خدمت به گونه ای که بتواند با همه جانبه نگری و جامعیت رضایت عمومی اعضا را جلب نماید، نیازمند تنوع بخشی و تعهد است.
ارائه مدل برنامه درسی تربیت سیاسی بر اساس ساحت تربیت اجتماعی – سیاسی سند تحول بنیادین آموزش وپرورش برای دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل برنامه درسی تربیت سیاسی بر اساس ساحت تربیت اجتماعی-سیاسی سند تحول بنیادین برای دانش آموزان دوره متوسطه اول با رویکرد کیفی انجام شد. نمونه مورد مطالعه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس قاعده رسیدن به حد اشباع در تحقیقات کیفی، با حضور 14 نفر صاحب نظران حوزه برنامه ریزی درسی و تربیت سیاسی، 9 نفر اعضا گروه تألیف کتاب های درسی و 6 نفر از سرگروه های معلمان، صورت گرفت. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوای مقوله ای و مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد مبانی فلسفی برنامه درسی تربیت سیاسی رئالیسم اسلامی؛ نظریه مطلوب برنامه درسی، نظریه تحول گرا؛ ساختار مفهومی برنامه درسی تربیت سیاسی شامل عدالت، عزتمندی، قانون مداری، انتخاب، مسئولیت پذیری، شناسایی وظایف نهادهای سیاسی، مشارکت، میهن دوستی؛ ساختار سازمان دهی برنامه، تلفیقی (وحدت در درون یادگیرنده) و ساختار نحوی برنامه درسی تربیت سیاسی تفسیری و انتقادی است. به دنبال این یافته ها کیفیت عناصر نه گانه مورد بررسی و تائید صاحب نظران قرار گرفت و در نهایت نتایج نشان داد دروس مطالعات اجتماعی، فارسی، مهارت های نگارشی و فرهنگ و هنر از بیشترین پتانسیل برای پرداختن به برنامه درسی تربیت سیاسی در دوره متوسطه اول برخوردارند. در نتیجه می توان گفت که جامعیت و توجه به عناصر مؤثر برنامه درسی فوق الذکر می تواند به بهبود سطح دانش، نگرش و بینش سیاسی دانش آموزان متوسطه اول کمک کند.