شمایل شناسی پیکره حضرت مریم در نقاشی های دوره رنسانس و تطبیق آن با صفات حضرت مریم(س) در آیات سوره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
497 - 525
حوزه های تخصصی:
«شمایل شناسی» از منظر نشانه شناسی یکی از روش های مطالعات هنری اس ت که در قرن بیستم به آن توجه شده است. این مقاله با تأکید بر آرای اروین پانوفسکی به مطالعه تطبیقی شمایل های حضرت مریم با مفهوم آیات قرآنی می پردازد. هدف کلی آن خوانش شمایل شناسانه نقاشی های مریم(س) در دوره رنسانس و رمزگشایی از زبان تصویری قرآن در رابطه با زندگانی آن حضرت است. مقاله حاضر درصدد پاسخ گویی به تطبیق ویژگی های شمایل شناسانه نقاشی های مریم با تصویرسازی نمادین از صفات قرآنی ایشان است که امکان نقد موضوعی و محتوایی از داستان زندگی حضرت مریم(س) را فراهم می کند. مسئله اصلی تحقیق چگونگی تبدیل متن به تصویر است که در کتاب مقدس و قرآن کریم، هر دو، به تقدس و توصیف صفات او پرداخته شده است. در هنر رنسانس، این متن به تصویر کشیده شده، اما در اسلام همچنان متن باقی مانده است. این مقاله به دنبال تطبیق متون و تصاویر است. لزوم پیاده سازی مطالعات جدید در مطالعات نقاشی های مریم به منزله روشی برای شناخت ضرورت دارد. جامعه آماری شامل 20 نمونه از آثار نقاشی دوره رنسانس است که 8 نمونه از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شده است و جهت تحلیل بصری مطالعه می شود. یافته های تحقیق نمایانگر انعکاس سه گونه شمایل از باکره عذرا در سه دوره متوالی رنسانس است. دوره رنسانس آغازین شمایل حضرت مریم به لحاظ فرم و محتوا با مفاهیم مقدس قرآنی تطبیق بیشتری داشته است. در دوره میانی و رنسانس پیشرفته شمایل ها به تدریج تقدس زدایی شده و نمادهای مقدس و تجریدی آن به نمادهای انسان مدار و زمینی تبدیل شده اند.