۱.
توافق معنایی بر سر مفهوم منظر شهری از جانب نظریه پردازان و پژوهشگران وجود ندارد، درنتیجه پژوهش در آن نیز چالش های خود را دارد و نیاز به چارچوب روش شناختی به منظور مطالعه دقیق تر احساس می شود. اهمیت طراحی پژوهش را نمی توان نادیده گرفت یا ساده انگاشت. روند پژوهش در منظر شهری موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده و ضرورت پژوهش حاضر را مطرح می کند. پیاز پژوهش ساندِرز مدلی است که به طور عام در حوزه های مختلف زمینه محور شده است. این راهنمای طراحی پژوهش، ابزاری است که به سازمان دهی تحقیق و توسعه طرح تحقیق به دنبال لایه های خود به صورت مرحله به مرحله کمک می کند و محدوده پژوهش را نیز تعریف می کند. از آنجایی که این مدل در حوزه پژوهش به طور عام کاربرد دارد و تمامی روش ها / رویکردهای تحقیق در منظر شهری را در برنمی گیرد، این مقاله باهدف تدوین مدل «پیاز پژوهش منظر شهری» دست به تغییر و تکمیل این پیاز می زند. پس از انجام مرور سیستماتیک در مقالات منتشرشده در حوزه منظر شهری با به کار گرفتن روش کیفی و تحلیل محتوا فرآیند پژوهش پیش برده شده و ساختار روش شناختی مقالات حوزه منظر شهری موردبررسی قرار گرفتند. در انتها نتایج نشان داد که مدل پیاز پژوهش منظر شهری دارای هفت لایه به شرح زیر است: فلسفه (دولایه نخست)، رویکرد، انتخاب روش شناختی و فرآیند انجام، راهبرد، افق زمانی، تکنیک ها و رویه ها. در هر لایه تغییراتی اِعمال شده و مواردی افزوده شده است. با به کارگیری این مدل می توان مسیر پژوهش را متناسب با پرسش مطرح شده و مسئله پژوهش مشخص تر و هدفمندتر پیش برد.
۲.
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهم ترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهم ترین دغدغه های سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( به عنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و شناسایی تعیین کننده های آن در شهر ایلام است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 194 هزار و 30 نفر از شهروندان ایلامی بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخص های برازندگی قابل قبولی برخوردار است. نتایج آزمون بررسی میانگین نشان داد، سطح مشارکت شهروندان در محدوده مورد مطالعه با میانگین 62/2، پایین تر از حد متوسط قرار دارد. همچنین مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیرهای کیفیت زندگی (35/0= γ، 22/9 = t)، رضایت از عملکرد مدیران شهری (05/0= γ، 62/2 = t)، سرمایه اجتماعی (075/0-= γ، 44/2 = t)، رضایت شغلی (131/0= γ، 59/3 = t)، حکمروایی خوب شهری (372/0= γ، 81/11 = t) و تعلق مکانی (163/0= γ، 47/5 = t) تبیین کننده 8/75 درصد از تغییرات واریانس مشارکت شهروندان در مدیریت شهری هستند.
۳.
خیابان ها محل اتصال و ارتباط فضاها و فعالیت های شهری به یکدیگرند. یان گِل این بحث را مطرح می کند که فعالیت های موجود در فضای عمومی به طور خاص در درک این فضا مهم هستند. پژوهش حاضر سعی دارد به بسط نظری مفاهیم کلیدی یان گل در بستر مطالعات شهر ایرانی کمک نماید. روش پژوهش، ترکیبی_اکتشافی متوالی است. در مرحله نخست (بخش کیفی) از تحلیل مشاهده ای و برای تحلیل داده های آن از تحلیل تماتیک استفاده شده و مرحله دوم (بخش کمی) به روش پیمایشی انجام گرفته است. در بخش کیفی پنج خیابان شهر تهران با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده تعداد (302 نفر) به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. جمعیت تحقیق کلیه شهروندان شهر تهران با ضابطه سنی 15 سال و بالاتر هستند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و PLS3 استفاده شده است. یافته ها بیانگر وقوع بیشتر فعالیت های ضروری نسبت به فعالیت های انتخابی است که کیفیت منظر خیابان های شهر تهران را در هاله ای از ابهام قرار می دهد و به نوعی دلالت بر این مسئله دارد که خیابان های شهر تهران شرایط مساعد برای وقوع فعالیت های اجتماعی را ندارند؛ این مهم همان شرایط نامساعدی است که یان گل بدان اشاره نموده است. همچنین از نتایج قابل توجه دیگر در این زمینه، بحث وقوع فعالیت های انتخابی در میان ساکنان شمال تهران و وقوع فعالیت های ضروری در میان ساکنان جنوب تهران است که دلالت مبرهن بر نوعی تمرکزگرایی در کیفیت منظر خیابان های مناطق شمالی کلانشهر تهران دارد.
۴.
سنجش و ارزیابی ماتریکس ترجیحات بصری برگرفته از نظریه کاپلان ها در مناظر طبیعی و غیر شهری نشان داده مناظری برای مردم ارجح هستند که نیازهای مخاطبان را در چهار کیفیت ادراکی همچون انسجام، پیچیدگی، خوانایی و رازگونگی برآورده سازند. اما این نظریه در مناظر شهری به طور مؤثری مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به تثبیت این نظریه در مناظری همچون مرغزارها، جنگل ها و چمنزارها و از طرف دیگر وجود تراکم های ساختمانی در مناظر شهری و عاری بودن آنها از پوشش گیاهی مناسب و همچنین اهمیّت مناظر خیابان های مسکونی به واسطه در معرض دید قرار داشتن هر روزه برای شهروندان، این تحقیق بر آن شد تا با تأکید بر میزان شاخص سبزینگی به معنای سبزینگی قابل رؤیت برای شهروندان و قِرابت آن با مناظر طبیعی از آن قِسم، ماتریکس ترجیحات بصری را در چنان مناظر شهری مورد ارزیابی قرار دهد. به منظور آزمون این نظریه، تصاویر مناظر خیابانی مسکونی متعلق به پرتراکم ترین محلّه مسکونی شهر ساری (ناحیه بخش هشت) معیار قیاس برای قضاوت عموم گشت و نظرات مخاطبان به واسطه پرسشنامه های ساختار یافته در یک رویکرد کمّی گردآوری شد. در روش تحقیقی از نوع توصیفی_همبستگی، تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده به واسطه نرم افزار آماری spss نشان داد که ماتریکس ترجیحات بصری با وجود افزایش شاخص سبزینگی در مناظر شهری همانند مناظر طبیعی مؤثر واقع نشده و چهار متغیّر این ماتریکس بر ترجیح بصری نهایی عموم به طور معناداری مؤثر نبوده اند؛ هرچند آن ترجیح نهایی با افزایش شاخص سبزینگی به طور مستقل ارتباط نشان داده و افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد، عوامل ساختاری مناظر معابر مسکونی همچون عرض معابر بر نحوه اثر گذاری چهار متغیّر این ماتریکس بر ترجیح بصری نهایی مؤثر بوده، به گونه ای که معابر با عرض کمتر به طور مشخّص تابع قویتری از ماتریکس کاپلان ها هستند.
۵.
امروزه موضوع مدیریت تقاضای تخریب و ساخت به عنوان چالشی برای چگونگی حفاظت از ساختمان های بادوامی که همچنان قابل استفاده برای زندگی و فعالیت هستند، تبدیل گردیده است. اهمیت این موضوع از آنجایی است که بر بهره وری شهری مؤثر است. بهره وری شهری، مفهومی کلی است که شهر و تمامی کارکردهایش را در برمی گیرد. ساختمان از جمله عناصر کلیدی در ساختار اقتصادی و همچنین فضایی شهرهاست و نقش تعیین کننده ای در مدیریت و توسعه شهری دارد و بهره وری آنها در مفهوم مدیریت تقاضای تخریب و نوسازی به معنای بهره برداری از تمام ظرفیت های سازه ای و کالبدی آنها تعریف می شود. ساختمان همواره یکی از اولویت های سرمایه گذاری در شهر تهران بوده است. این در حالی است که الگوهای مدیریتی و نظام حقوقی حاکم، فاقد ضوابطی برای مدیریت تخریب و ساخت است. این مهم از آنجایی نشأت می گیرد که فواید سریع الوصول حاصل از تخریب و نوسازی، هزینه های بلندمدت ناشی از آن را پنهان نموده است. براین اساس، در این پژوهش با اتکا بر چند پیش فرض و بهره گیری از روش نمونه گیری چند مرحله ای،چهار هزار و 526 نمونه در سطح مناطق شهر تهران انتخاب و تحلیل روند تغییرات آن را با توجه به مبانی حقوقی و اقتصادی کلان، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که غلبه ارزش زمین بر ساختمان، اصلی ترین محرک تخریب و نوسازی ساختمان ها در شهر تهران است؛ به گونه ای که مناطق برخوردار از بافت فرسوده، لزوماً سهم بیشتری از صدور پروانه تخریب و نوسازی نداشته اند. همچنین دوام و سن ساختمان، مانعی از سوی ضوابط حقوقی مدیریت شهری به منظور جلوگیری از تخریب ایجاد نمی کند. این در حالی است که تخریب ساختمان های واجد ظرفیت نگهداشت الزاماً برای مدیریت شهری منفعتی ایجاد نمی کند. بنابراین ایجاد تغییر در تعاریف و ضوابط در ایجاد ارزش افزوده و افزایش تمایل به نگهداشت ساختمان از سوی مالک ضروری است.
۶.
آسیب های ناشی از بحران جهانی بیماری کرونا، شهرها و مدیریت شهری را با وضعیت دشواری رو به رو کرده است. درجه و شدت این آسیب ها در اسکان های غیررسمی به دلیل خصوصیات و ویژگی های کمی و کیفی پایین این مناطق بیشتر است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی نقش سازمان های مردم نهاد در ارتقای تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی شهر ارومیه در برابر پاندمی کووید- 19 است. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی با رویکرد کمّی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه سازمان های مردم نهاد فعال در شهر ارومیه با زمینه فعالیتی مقابله با کووید-19 بوده است. شیوه نمونه گیری تحقیق نیز به صورت تصادفی ساده و به روش قرعه کشی است. داده ها و اطلاعات گردآوری شده در این پژوهش، با استفاده از آمار توصیفی میانگین و آزمون های کولموگروف_اسمیرنوف و فریدمن در نرم ا فزار Spss تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد که میزان نقش و فعالیت سازمان های مردم نهاد برای ارتقای تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی شهر ارومیه در برابر کووید-19 در مؤلفه اجتماعی_فرهنگی با میانگین 3.66 متوسط رو به بالا، در مؤلفه اقتصادی_معیشتی با میانگین 2.95 متوسط رو به پایین و در مؤلفه کالبدی_محیطی با میانگین 3.11 در حد متوسط بوده است. بدین منظور پیشنهاد می شود با توجه به تأثیری که بیماری فراگیر کووید-19 بر اقتصاد و گسست سرمایه اجتماعی شهروندان ساکن در سکونتگاه های غیررسمی می گذارد، سازمان های مردم نهاد تمرکز خود را بر روی جذب حمایت های اقتصادی و اجتماعی بخش های دولتی، عمومی و خصوصی قرار دهند. همچنین لازم است توجه ویژه ای به ارائه مشوق ها و بسته های حمایت مالی برای حفاظت از سلامت و امنیت اقتصادی و اجتماعی مردم ساکن در این سکونتگاه ها شود.
۷.
زمانی که در یک محدوده زیستی، پدیده پراکنده رویی کالبدی پدیدار شود، می توان گفت که درون شهر فضاهای بلااستفاده، رها شده، ناکارآمد و فرسوده شکل می گیرد؛ از این روست که توجه و برنامه ریزی برای استفاده از این فضاها اهمیت پیدا می کند. در واقع رشد هوشمند شهری یکی از راهکارهای اساسی در پاسخ به پراکنده رویی است. بنابراین توجه به اصول توسعه میان افزا در محدوده های دارای ظرفیت شهر مانند بافت های فرسوده، مخروبه ها، اراضی بایر و بافت های ناکارآمد شهری می تواند به عنوان یکی از راهبرد های اساسی برای دستیابی به رشد هوشمند شهری کمک نماید. هدف پژوهش حاضر نیز شناسایی محدوده های با قابلیت توسعه درون زا با تأکید بر شاخص های قابل دستیابی از داده های دورسنجی شامل بخش های فرسوده و زمین های بایر در محدوده قانونی شهر اهواز است. برای این منظور پس از تهیه و استانداردسازی تصاویر ماهواره ای لندست (سنجنده ETM) و IRS (سنجنده 1D)، با استفاده از مدل های WS (تقسیم حوزه ای) و MLC (بیشترین همانندی) به طبقه بندی و استخراج بافت های مورد نظر پرداخته و سپس در GIS با ترکیب خروجی های پیشین، نقشه کلاسه بندی مناطق قابل پیشنهاد توسعه میان افزا ارائه گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد که از مساحت 18 هزار و 650 هکتاری محدوده قانونی شهر اهواز، بیش از شش هزار و 726 هکتار (شامل مناطق شناسایی شده بایر و بافت فرسوده) قابلیت توسعه میان افزا را دارند. این مقدار 36.2درصد از مساحت شهر را شامل می شود. همچنین از کل پهنه پیشنهادی برای توسعه میان افزای اهواز، در بافت های فرسوده و اراضی بایر، بیشترین مساحت متعلق به اراضی بایر با بیش از پنج هزار و 768 هکتار و کمترین مقادیر مربوط به قطعات بافت فرسوده با بیش از 958 هکتار، به ترتیب با 85.7 و 14.3 درصد از کل مناطق اختصاص یافته به توسعه میان افزای منطقه مورد پژوهش بوده است.
۸.
هدف این مقاله ادراک پویایی گروه های اجتماعی_معیشتی در سکونتگاه های غیررسمی در پیوند متقابل با فضای اجتماعی_کالبدی آنهاست. در پژوهش های انجام شده در باره این محدوده ها رویکرد آسیب شناسی اجتماعی و روش های پیمایشی_کمی غلبه دارد. از این رو آگاهی از توان ها و چگونگی عاملیت ساکنان در مواجهه با موانع ساختاری اندک است. در طی چهار دهه گذشته، این گروه های اجتماعی پس از مهاجرت به این سکونتگاه ها، به سامان دادن زندگی روزمره خود پرداخته و فضای محروم از امکانات اولیه را به فرصتی برای ارتباط با بازار و ارتقای معیشت خود تبدیل کرده اند. محدوده مکانی این پژوهش هسته مرکزی نسیم شهر است که در سال 1375 با نام شهر اکبرآباد در سرشماری ثبت شده است. این شهر که با دسترسی مناسب در 15 کیلومتری غرب کلانشهر تهران واقع است، به دلیل متوسط نرخ رشد جمعیت بیش از41 درصد در 1375-1355 و داشتن پیشینه مطالعاتی در مقایسه با 11 سکونتگاه غیررسمی در منطقه شهری تهران برای مورد پژوهی انتخاب شد. این بررسی با رویکرد نظری پدیدارشناسی و طرح ریزی تجربی مبتنی بر تلفیقی از روش های کیفی شامل مشاهده، مصاحبه های عمیق و بررسی های اسنادی انجام شد. داده های ثانویه برای تدقیق بررسی های انجام شده، شامل عکس های هوایی از مراحل گسترش اکبرآباد و فضاهای شهری مردم ساخت طی سال های 1356 تا 1381، مصاحبه با مطلعین کلیدی در باره تاریخ مالکیت و آمار سرشماری کارگاه های سال 1381 مرکز آمار ایران و 1400 اتاق اصناف شهرستان بهارستان است. یافته ها نشان می دهد که گروه های معیشتی بازارهای متمایز و مستقلی را در ارتباط با فضای اجتماعی_ کالبدی اکبرآباد شکل داده اند. از جمله این بازارها تولید و دوزندگی لباس مرتبط با صنعت پوشاک است که از ابتدای دهه 1370 از تفکیک واحدهای مسکونی در اطراف معابر و استفاده از فضای سرپناه شکل گرفت. در سال 1400 حدود پنج هزار و 800 نفر در 800 کارگاه رسمی ثبت شده و در حال ثبت فعالند که با احتساب بخش غیررسمی نزدیک به 15 تا 18 هزار نفر را در بر می گیرد. درک پدیده فضا در نسیم شهر(اکبرآباد) بدون شناخت ساز و کار معیشت امکان پذیر نیست. پویایی اجتماعی نسیم شهر(اکبرآباد) حاصل در هم تنیدگی و ارتباط متقابل گروه های اجتماعی_معیشتی ساکن با فضای منعطف غیررسمی در اکبرآباد است. این ارتباط و تعامل با بازار تهران امید دستیابی گروه اجتماعی_معیشتی تولید لباس را به پایداری درون گروهی تقویت کرده است.