یکی از وجوه مهم تغییرات فرهنگی در کشورمان که تا حدی در نتیجه تکنولوژی های جدید ارتباطی پدید آمده، نوعی تغییر در الگوی حجاب و پوشش ناشی از فرهنگ مصرفی است که از ارزش های اخلاقی، دینی و سنتی کشورمان فاصله گرفته است. هدف از این تحقیق، شناسایی و رتبه بندی میزان رابطه اینترنت و ماهواره بر انواع کنش های اجتماعی مرتبط با حجاب زنان است و به این منظور، از رویکرد نظری چهار کنش اجتماعی ماکس وبر استفاده شده است. در این راستا، سه منطقه 2، 10 و 18 شهر تهران که مناطق بالا، متوسط و پایین شهر هستند، انتخاب شده اند. جامعه آماری شامل زنان و دختران با حجم نمونه 358 نفر بوده و از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایش است و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل و رتبه بندی داده ها از تکنیک تاپسیس (TOPSIS) و آنتروپی شانون استفاده شده است. براساس یافته ها و نتایج به دست آمده از پژوهش، به ویژه ضریب رقابت پذیری، کنش ارزشی از لحاظ معیارهای آن (علمی- خبری و تفریحی- سرگرمی ماهواره و اینترنت)، در رتبه نخست قرار گرفت. رتبه های بعدی به ترتیب مربوط به کنش عقلانی، کنش سنتی و کنش عاطفی است. همچنین تأثیر معیارهای مختلف ماهواره و اینترنت بر روی کنش های مرتبط با سطح حجاب متفاوت بود.
هدف این پژوهش، بررسی رابطه شبکه های اجتماعی با هویت فرهنگی جوانان و خانواده های آنان است. سؤال اصلی پژوهش این است که شبکه های اجتماعی چه رابطه ای با هویت فرهنگی جوانان دارند و کدام یک از ابعاد هویت فرهنگی، از شبکه های اجتماعی اثر پذیرفته اند. در این پژوهش، از مبانی نظری مرتبط با هویت و رسانه استفاده شده و روش تحقیق نیز نظریه داده بنیاد (31 مفهوم و 4 مقوله) است. این تحقیق با استعانت از رویکردی کیفی و مبتنی بر روش نظریه مبنایی، می کوشد مدل پارادایمی از مفهوم هویت فرهنگی جوانان و نقش رسانه ها را براساس برداشت های ذهنی و تفاسیر و تعاریف کنشگران از این مفهوم به دست دهد. سوژه های موردمطالعه، 29 نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مرکز هستند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. براساس نتایج، شبکه های اجتماعی، بستری فرهنگی هستند که جوانان را با نقش ها و فرایندهای اساسی برای حضور مدنی آشنا کرده و به آنان کمک می کنند تا مشارکت اجتماعی را جزئی از هویت خود قراردهند. آگاهی و احترام به ارزش ها، مسئولیت پذیری، ارتقای مهارت های ارتباطی جوانان و حضور فعال در فعالیت های مدنی و اجتماعی، از دیگر فرصت های موجود در شبکه های اجتماعی است.
هدف این پژوهش کیفی، شناسایی مهم ترین چالش ها و فرصت های آموزش مجازی به کودکان 7 تا 11 ساله در مدارس، از منظر ارتباطات است. در این پژوهش، از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است. داده ها با پرسشنامه نیمه ساختاریافته گردآوری و با تحلیل مضمون، تحلیل شدند. جامعه آماری، معلمان، متخصصان حوزه آموزش، کودک، روانشناسی و ارتباطات هستند که با روش نمونه گیری هدفمند، حداقل 12 عضو تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پایایی و روایی تحقیق با کمک ضریب توافق کندال و کدگذاری مجدد، بررسی و تأیید شدند. براساس نتایج؛ بستر های ارتباط عاطفی، ارتباطات ادراکی، میزان ارسال و دریافت بازخورد بین معلم و دانش آموز، تعاملات دوسویه ارتباطی بین معلم و دانش آموز و همچنین بین دانش آموزان با یکدیگر، در آموزش مجازی نرم افزار شاد نسبت به آموزش حضوری کاهش پیدا کرده است. مهم ترین پیشنهادات لازم برای کاهش این چالش های ارتباطی در آموزش مجازی نرم افزار شاد در کشور، عبارت اند از: افزایش صمیمیت بین معلم و دانش آموز با بهره گیری از معلمین کارآمد، بهره گیری از روش های تخصصی و جدید آموزش مجازی، تلاش بیشتر معلمین برای گرفتن بازخوردهای کلامی و غیرکلامی لحظه ای از دانش آموزان در طول آموزش مجازی با نرم افزار شاد، استفاده از سبک ها و شیوه های نوین ارزشیابی و ارزیابی دانش آموزان و افزایش ارتباطات دوسویه بین معلم و دانش آموز به صورت حقیقی و مجازی. همچنین، ظرفیت کمک به برقراری عدالت آموزشی بیشتر در کشور با غلبه بر محدودیت های جغرافیایی و امکانات فیزیکی آموزشی در کشور و کمک به افزایش سواد رسانه ای و دیجیتالی دانش آموزان از مهم ترین نقاط مثبث آموزش مجازی در کشور است.
فضای مجازی در سال های گذشته، به سمت استفاده هرچه بیشتر کودکان از آن حرکت کرده است، تا جایی که به نظر می رسد با شیوع بیماری کرونا در جهان، رابطه کودکان و فضای مجازی، از اساس، دستخوش تغییرات جدی و بنیادین شده است و شبکه های اجتماعی – برخلاف گذشته- تا حد زیادی به محل حضور کودکان تبدیل شده اند، به گونه ای که فضای مجازی و رسانه های اجتماعی، به ابزاری مهم برای آموزش کودکان بدل شده و ابزارها و دسترسی های اتصال به اینترنت، بیش از گذشته –البته بدون استقرار زیرساخت های فنی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی لازم- برای حضور و استفاده کودکان فراهم شده است. از این رو، برای حضور گسترده و ایمن کودکان در فضای مجازی، سیاست گذاری، تنظیم گری و قانون گذاری همگرا در بخش های مختلف، ضروری است. این مقاله درصدد است مضامین اصلی این حوزه را به صورتی جامع و مانع، معرفی کند. در پژوهش پشتیبان این مقاله، با هدف دستیابی به اصول اساسی نظام حقوقی فضای مجازی برای کودک، دو مسیر موازی طراحی شد؛ ابتدا با مشارکت 20 تن از خبرگان و فعالان فضای مجازی- اعم از اساتید دانشگاه، پژوهشگران و صاحبان کسب وکارهای مجازی در حوزه کودک- از طریق روش دلفی، الزامات سیاستی اساسی فضای مجازی مخصوص کودکان را در محیط فعلی ایران، شناسایی کردیم و پس از آن، با بررسی اسنادی و تحلیل مضمون اسناد سیاستی مرتبط با حضور کودک در فضای مجازی در ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا و مطالعه تطبیقی آنها، مبانی سیاستی قوانین وضع شده موجود، به دقت احصا شد. در نهایت، مضامین موجود در اسناد سیاستی فعلی با الزامات هفده گانه کشف شده از خروجی دلفی، مقایسه شد و نقاط مورد تأکید و موارد فراموش شده در حوزه سیاستگذاری در این حوزه به دست آمد.
روزنامه نگاری علم در عصر رسانه های دیجیتال از سویی گستره و سرعت پوشش اخبار علمی را افزایش داده و از سوی دیگر صحت و اعتبار اخبار این حوزه را با تردیدهایی همراه کرده است. هدف این پژوهش، طراحی و اعتبارسنجی الگوی روزنامه نگاری علم در عصر رسانه های نوین است. این تحقیق، از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای است. جامعه آماری شامل خبرگان حوزه روزنامه نگاری علم (در بخش ارائه مدل 20 نفر) و در بخش کمی، 169 نفر از روزنامه نگاران بوده اند. نمونه گیری خبرگان به روش هدفمند و نمونه گیری روزنامه نگاران به روش تصادفی انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. به منظور طراحی الگو از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری و برای اعتبارسنجی الگو از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. مؤلفه های آموزش و ارتقای روزنامه نگاری علم، عبارت اند از: ارتباط و اعتماد میان جامعه علمی با عموم، استفاده از رسانه های نوین، توانمندسازی روزنامه نگار علم، تولید محتوا متناسب با نیازهای عموم، رفع موانع رشد و توسعه روزنامه نگاری علم، زیرساخت های روزنامه نگاری علم، سیاست گذاری روزنامه نگاری علم در ایران، مشارکت و همراهی دانشگاهیان، نقش نظارتی و مطالبه گری روزنامه نگاران علم. با تقویت زیرساخت ها و رفع موانع رشد و توسعه روزنامه نگاری علم می توان بر آموزش و ارتقای روزنامه نگاری علم تأثیر گذاشت و به توانمندسازی روزنامه نگار علم دست یافت. از طریق توانمندسازی روزنامه نگار علم نیز می توان به تولید محتوای متناسب با نیازهای عمومی پرداخته و نقش نظارتی و مطالبه گری روزنامه نگاران علم را افزایش داد. رسانه های نوین نیز قادرند به تقویت ارتباط و اعتماد میان جامعه علمی با عموم پرداخته و مشارکت و همراهی دانشگاهیان با روزنامه نگاران علم را افزایش دهند.
از آنجاییکه در بازار پر رقابت امروز، کیفیت نویسندگان ورزشی عاملی مهمی در حفظ خوانندگان است و ورزشی نویسان با نوشتن درباره ی بازی های ورزشی، شرکت کنندگان، تحلیل عملکرد و جریان مداومی از اخبار و گزارش های خبری، اشتیاق خوانندگان را حفظ می کنند؛ هدف از این پژوهش کیفی، تحلیل و شناسایی شایستگی های اساسی مورد نیاز نویسندگان ورزشی بر مبنای ویژگی های شاغل، نیازمندی های شاغل، نیازمندی های تجربی، نیازمندی های حرفه ای، مشخصات و ویژگی های شغل و نیازمندی های خاص حرفه ای است. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی می باشد که از طریق پرسشنامه دلفی 69 سوالی بر اساس 6 مولفه مدل اُنت که روایی و پایایی آن مورد تایید خبرگان بود انجام شد. بر اساس روش دلفی فازی 10 نویسنده از طریق روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند که پس از اجرای سه مرحله نظرسنجی و دستیابی به اجماع میان خبرگان در نهایت تعداد 56 معیار مشخص شد. با وجود این معیارها می توان استانداردی برای پذیرش نویسدر بازار پررقابت امروز، کیفیت کار نویسندگان ورزشی، عاملی مهمی در حفظ خوانندگان است و ورزشی نویسان با نوشتن درباره بازی های ورزشی، شرکت کنندگان، تحلیل عملکرد و جریانی مداوم از اخبار و گزارش های خبری، اشتیاق خوانندگان را حفظ می کنند. با توجه به این مسئله، هدف این پژوهش کیفی، تحلیل و شناسایی شایستگی های اساسی موردنیاز نویسندگان ورزشی بر مبنای ویژگی های شاغل، نیازمندی های شاغل، نیازمندی های تجربی، نیازمندی های حرفه ای، مشخصات و ویژگی های شغل و نیازمندی های خاص حرفه ای است. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است که از طریق پرسشنامه دلفی 69 سؤالی براساس 6 مؤلفه مدل اُنت- که روایی و پایایی آن مورد تأیید خبرگان بود- انجام شد. براساس روش دلفی فازی، 10 نویسنده از طریق روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند که پس از اجرای سه مرحله نظرسنجی و دستیابی به اجماع میان خبرگان، در نهایت تعداد 56 معیار مشخص شد. با وجود این معیارها می توان استانداردی را برای پذیرش نویسندگان ورزشی در اختیار مدیران قرار داد. براساس نتایج، یک نویسنده ورزشی باید از خلاقیت خود برای تحریک و جذب خوانندگان استفاده کند. این ممکن است به معنای سفر به مسابقات، تحقیق درمورد رویدادهای جاری در ورزش، برقراری تماس برای دستیابی به اطلاعات داخلی یا ردیابی منابع باشد. نویسندگان ورزشی باید به دنبال اطلاعاتی باشند که در جاهای دیگر یافت نمی شوند و جنبه های ذهنی بازی را برای ارائه محتوای موفق، تحلیل ندگان ورزشی در اختیار مدیران قرار داد. نتایج نشان می دهد که یک نویسنده ورزشی باید از خلاقیت خود برای تحریک و جذب خوانندگان استفاده کند. این ممکن است به معنای سفر به مسابقات، تحقیق در مورد رویدادهای جاری در ورزش، برقراری تماس برای دستیابی به اطلاعات داخلی یا ردیابی منابع باشد. نویسندگان ورزشی باید به دنبال اطلاعاتی باشند که در جاهای دیگر یافت نمی شوند و جنبه های ذهنی بازی را برای ارائه محتوای موفق، تحلیل کنند.