مطالعات راهبردی فرهنگ
مطالعات راهبردی فرهنگ سال دوم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 5) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه در هرکشوری عمدتاً با هدف انضباط بخشی و جهت دهی به فرایند توسعه انجام می شود و هدف اصلی آن سرعت و شتاب به حرکت توسعه در همه ابعاد است. برای این مهم از همه امکانات و ابزارها از جمله ظرفیت های میراث فرهنگی کشورها استفاده می شود. در نتیجه برنامه ریزی فرهنگی با اهداف توسعه ای یکی از ابعاد ثابت نظام برنامه ریزی است. با این حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر خواست توسعه و پیشرفت کشور خواسته دیگری نیز هم زمان و چه بسا با قوت و قدرت بیشتری مطرح شد: ارتقاء و اصلاح نظام فرهنگی کشور در چارچوب ارزش های دینی. از این منظر، نظام برنامه ریزی فرهنگی کشور با این امر مواجه شد که به جای توجه صرف و یک بعدی به توسعه و نقش فرهنگ در پیشبرد و شتاب به آن، باید به تحول و ارتقای هم زمان نظام فرهنگی در چارچوب ارزش های دینی نیز توجه کند. در پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ به پرسش ها هستیم که این خواست دوگانه و دو بعدی در نظام برنامه ریزی فرهنگی، چگونه تحقق یافته است؟ آیا امکان پیشبرد هم زمان این دو سیاست در قالب یک برنامه وجود دارد؟ تعارض های احتمالی این دو خواست، چگونه رفع شده است؟ آیا چنین الگویی از برنامه ریزی فرهنگی در برنامه های توسعه، قابل استفاده است؟ این بررسی ترکیبی از روش های اسنادی کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای کیفی است. همچنین سعی شده از دانش ضمنی و تجربی برنامه ریزی توسعه بهره گرفته و تجربه برنامه ریزی فرهنگی در برنامه های توسعه در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی، مبنای پاسخ به این پرسش باشد. یافته های مطالعه، برنامه ریزی فرهنگی چند بعدی در برنامه های توسعه، در پنج محور شامل سرمشق فرهنگی، رویکرد برنامه ای، قلمرو فرهنگی، اهداف فرهنگی و ابزارهای برنامه است. براساس نتایج این مطالعه، در الگوی برنامه ریزی توسعه فرهنگی، سرمشق فرهنگی حاکم بر برنامه های توسعه، توسعه گرایی و تعالی گرایی فرهنگی هم زمان، الگوی سیاست گذاری الگوی مسئله محور با محوریت دولت به جای الگوی جهت دهی با نظارت دولت، تلقی هنجاری از فرهنگ بر محور اهداف پنج گانه اصلاح نظام آموزش، اصلاح فرهنگ عمومی، اصلاح الگوی مصرف، کنترل جمعیت و مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان است.
تحلیل نظام مسائل فیلم ها با تأکید بر توابع تعلیقی (مطالعه موردی: چهلمین جشنواره فیلم فجر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت اصلی موضوع با مسئله این است که موضوع در مقام ارائه شاکله و دامنه اصلی متن است و مسئله ناظر به گره اصلی و محل اصطکاک و شاهراه توجه است. بنابراین زمانی که نظام مسائل فیلم های جشنواره بررسی می شود، به نطفه و ایده اصلی فیلم - که سبب شکل گیری دامنه موضوعی آن شده است - پرداخته می شود. فیلم های چهلمین جشنواره فیلم فجر به عنوان محمل بررسی این مقاله، با مشاهده مستقیم تمام فیلم ها در ایام جشنواره (12-22 بهمن 1400) ارزیابی شد و به روش تحلیل توصیفی بیان شده است. سه وجه بررسی فیلم ها عبارت است از: فضاسازی و نقطه ارتباط گیری فیلم، تعلیق و مسئله فیلم، نتیجه و القای فیلم که وجه مسئله و تعلیق به شکل ویژه ای مطرح شده است. تعلیق ماهیت اصلی مسئله است و هر چالشی ابتدا در مقام تعلیق فکری ظاهر می شود که نشانه آن گمشدگی و ابهام است؛ سپس به اعتبار فعلیت، در تعلیق توجیهی خود را نشان می دهد و نشانه آن توازن و عزم جدی نداشتن در انجام درست امور است و سپس در مقام رفتار، به صورت تعلیق عملیاتی جلوه می کند و نشانه آن سستی، تنبلی و بی حرکتی در رفتار است. توابع تعلیقی، بیانگر شیوه مواجه شدن یک پدیده با این سازوکار است. هر فیلمی دارای یک مسئله بنیادین است که نطفه شکل گیری همان فیلم خواهد بود. برآورد مسئله های تمام فیلم های این جشنواره، با عنوان نظام مسائل با تأکید بر هویت مسئله و همچنین فرایند مواجهه با آن مسئله و روش حل آن با عنوان توابع تعلیقی صورت گرفته است. چون تصویر و فیلم، شمایل آینده جامعه را بر روان مخاطب القا می کند، بررسی مسائل آن، جهت گیری و آداب اجتماعی فردای جامعه را روشن می سازد. از این منظر شناخت مسائل فیلم های جشنواره، به شناخت بهتر مسائل فردای جامعه منجر خواهد شد. با ارزیابی فیلم های جشنواره، این نتیجه حاصل شد: بیشتر مسائل فیلم ها در دسته بندی کلی یا دارای وجه خیالی منفکی از جامعه قرار دارد و با مسائل مردم جامعه سنخیتی پیدا نمی کند؛ یا آدرس نادرستی از آرمان ها و مشکلات جامعه ارائه می دهد که وجه مصلحانه ندارد و مخاطب را به شکل گیری و سوق به مسائل مطرح شده دعوت می کند؛ یا گزاره های مسئله محور درستی بیان می کند، اما فضاسازی و القای مناسبی برای ارتباط و اشتیاق مخاطب برقرار نکرده است.
منشاء سیاست ها در سیاستگذاری برای سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر نظام سیاست گذاری درپی دستیابی به اهدافی در سطوح کلان و بخش مربوطه است. این اهداف برآیندی از خواسته ها و ارزش های مادی و معنوی جامعه و یا سیاست گذاران است. یکی از وظایف اصلی سیاست پژوهی، شناسایی و تبیین این خواسته ها و ارزش ها در هر حوزه ای حتی سینما خواهد بود؛ زیرا از این راه می توان منشاء فکری در سیاست های پیرامون بخش سینما را شناخت. فهم و درک این امر در سینمای ایران، هدف این نوشتار را شکل داده است. با بهره گیری از مفهوم و رهیافت «مرجعیت» در سیاست گذاری، به این پرسش پاسخ می دهیم که «مرجعیت های مربوط به سیاست های سینمایی در سینمای ایران کدام است؟» برای پاسخ مناسب باید با رهیافت نهادی و روش «تحقیق ثانویه» از روش تحقیق اکتشافی به شناسایی و تحلیل محمل های مرجعیت در پارادایم دولت مدرن پرداخته شود و در این مسیر مرجعیت در سیاست های سینمای ایران شناسایی گردد. با مقایسه ابعاد سیاست گذاری در آنها درمی یابیم مرجعیت سیاست گذاری در بخش سینمای ایران به شکل چشمگیری متأثر از مرجعیت کلان سیاست گذاری عمومی در کشور است؛ که به دلیل فقدان ثبات سیاستی، ابهامات بسیاری دارد و سینما نیز در این شرایط، حیات بسیار وابسته ای به دولت داشته و به جای ابتناء بر رابطه با مخاطب، متأثر از سیاست های تقویت کننده مراقبت دولتی است.
سیاست بازنمایی؛ تحلیل گفتمان تحریف دفاع مقدس در مستندهای شبکه های فارسی زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هشت سال جنگ تحمیلی که از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد می شود یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است که در پی ایستادگی و مقاومت ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره) تمامیت ارضی ایران حفظ و تبدیل به منبعی برای انسجام و هویت یابی ملی شد. طی دهه گذشته هم زمان با جریان تحریم و نیز رشد روزافزون رسانه های فارسی زبان خارجی (ماهواره ای و اینترنتی) شاهد تولید مستندهای متنوع درباره وقایع و رویدادهای تاریخی پس از انقلاب اسلامی ایران از جمله دوران پرافتخار 8 سال جنگ تحمیلی هستیم. اینکه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان درباره جنگ تحمیلی ایران و عراق، چه گفتمانی را برای «ساخت واقعیت» و «کنترل اذهان مخاطبان» می سازند، سؤال اصلی این مقاله است. برای پاسخ به این سؤال 10 مستند «کودتای خزنده در سپاه، داستان دو سرباز، ماشین روز قیامت، جام زهر، اولین خاکریز، ایران کنترا، فاو، کربلای 5، جنگ برای اروند 1 و 2» که در شبکه های فارسی زبان تولید و پخش شده است، با هدف «شناخت گفتمان تحریف و مؤلفه های آن»، با روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، مطالعه شده است. بر اساس یافته ها «برجسته کردن شکست ها»، «پنهان کاری»، «نالایق بودن مسئولان جنگی»، «سواستفاده از احساسات مردم»، «تقدس زدایی از جنگ» «تدبیر و خدمات محمدرضا پهلوی» برای تثبیت مرزها، مدیریت تنش با عراق و کشورهای منطقه و تقویت بنیه نظامی، «غرب خوب»، «پرداختن به آسیب های جنگ» و «دیپلماسی دربرابر جنگ طلبی» دال های اصلی گفتمان مستندهای شبکه های فارسی زبان خارجی درباره جنگ تحمیلی است که حول دال مرکزی «ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی» مفصل بندی شده است.
بررسی روش های بهبود و تحول اساسی در اجرای مناسبت های رسمی (مذهبی، اجتماعی، ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقویت آئین ها و مناسبت های مذهبی، اجتماعی و ملی و انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر رسالتی است که بر دوش مسئولان سازمان ها و نهادهای رسمی و غیررسمی (خانواده) جامعه گذاشته شده است. با توجه به گستردگی ابعاد جوامع و تنوع مشاغل، تخصص و در نتیجه گوناگونی نگرش ها، ساماندهی و اجرای مطلوب آئین ها و مراسم که جزء مهم ترین ابزارهای فرهنگی هستند، از رویکردهای گوناگونی متأثر می شود که گاه کارکردها و اثرگذاری های فرهنگی را مخدوش می سازد. لذا سازمان ها و نهادهای متولی همچون شهرداری ها، صداوسیما، مطبوعات، مسئولان انتظامی، وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و ... در این زمینه مسئولیت عمده اطلاع رسانی، جلب مشارکت ارادی همراه با مداخله نسبی را به عهده دارند. در این مطالعه کوشش شده است تا یک پژوهش کاربردی جهت اجرای مناسب آئین ها و مراسم ها ارایه گردد. به همین منظور در بررسی پیش رو ضمن مرور ادبیات مرتبط، اقدام به طراحی یک چارچوب نظری و سپس ارائه فرضیات و در نهایت آزمون تجربی آنها گردید. جامعه آماری پژوهش پیش رو شامل جوانان 15 تا 29 ساله مقیم مناطق 22 گانه تهران و حجم نمونه برابر با 400 نفر از این افراد بود که بر اساس شیوه های نمونه گیری انتخاب گردیده اند. نتایج نهایی رگرسیون چند متغیره برای تاثیر مشترک متغیرهای مستقل بر بهبود اجرای آئین ها نشان داده است که مجموع متغیرهای مستقل مورد استفاده این پژوهش تنها توانسته در حدود 19 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کند و مابقی تغییرات ناشی از متغیرهای دیگری خواهد بود که در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته اند. همچنین این نتایج نیز نقش پراهمیت جامعه پذیری را در بهبود اجرای آئین ها نسبت به سایر متغیرها برجسته تر نمایان ساخته است.
ایران، چین جدید و افق گشایی کمربند- راه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشاره ای به چیستی ایده کمربند راه، اشاره ای است که در این مقاله کتابخانه ای، شناخت چین مدرن را به عنوان مبدع آن ضروری می سازد. درنتیجه، سرگذشت چین مدرن در دو مرحله کمونیست و توسعه اقتصادی شتابان، مرکز توجه قرار می گیرد. یکی از پیامدهای داخلی چنین روندی ایجاد شکاف توسعه ای میان برخی مناطق کشور است که دولت را به اجرای برنامه هایی برای رفع این بی توازنی وامی دارد. پیدایش طبقه متوسط دیگر پیامد این روند است که به مصرف محصولات فرهنگی غربی گرایش دارد. این مسئله، بستر چالش های «تله طبقه متوسط» و «دموکراسی خواهی» را در عرصه های اقتصاد و سیاست پدید می آورد. توسعه اقتصادی شتابان چین، افزون بر پیامدهای داخلی، پیامدهای خارجی ویژه ای دارد که شکاف اقتصادی سیاسی شرق و غرب نظام بین الملل، یکی از آثار آن است. تجربه متفاوت چینی ها در توسعه، به تحول نظریه های توسعه ختم می شود؛ زیرا مقایسه نسبت هم سازی میان دموکراسی و توسعه اقتصادی در تجویز ذهنی امریکایی ها با تجربه عینی چینی ها در تباین قرار دارد. به این مسئله می توان حواشی چشم انداز جهانی توسعه چین و طرح ابرقدرتی آن را افزود که بعضاً از سوی امریکایی ها تولید و ترویج می شود؛ و از قضا، مفاهیم راه، جهانی سازی و ابرقدرتی، ظرفیت های مهمی برای پیشبرد این بحث است. از این منظر، امروزه ما با دو دیدگاه مختلف درباره راه ابریشم مواجهیم: راه ابریشم جدید چینی، راه ابریشم نوین امریکایی. درنهایت نیز مسئله ایران و راه ابریشم از جهات مختلف بررسی خواهد شد.