۱.
تقریباً دو دهه است که بحث جامعه شناسی تشیع در ایران شکل گرفته است. با وجود این، تأملات نظری و تجربی نسبتاً اندکی درباره موضوع عزاداری ها ماه محرم صورت گرفته است. پژوهش حاضر تلاش می کند تا از منظر جامعه شناسی دین و مشخصاً جامعه شناسی تشیع به حوزه ای از عزاداری ها ماه محرم بپردازد که علی رغم عمق و گستره بسیاری که دارد تاکنون به آن پرداخته نشده است. عزاداری های ماه محرم در شهر یزد موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد. با استفاده از نظریه تشیع علی شریعتی، متن نوحه های یزدی که طی دهه 1390 اجرا شده اند، بررسی و تفسیر شد. چهار مقوله «تذکار ارزش های قیام عاشورا»، «نقد کنش های شیعیان»، «نقد پیوند دین و حکومت در ستمگری» و «نقد حکومت ستمگر» ازجمله مقوله های بودند که ذیل ایده تشیع علوی در نوحه های یزدی استخراج شدند. به نظر می رسد که سبک و محتوای نوحه خوانی در یزد تفاوت معناداری با سبک رایج (یا نوحه پاپ) دارد.
۲.
در دنیای امروز، علم و فناوری ابعاد گوناگونی یافته و هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود. نظام آموزش عالی به عنوان مرجع تولید علم برای پاسخ گویی به نیازهای جامعه در مسیر توسعه و پیشرفت نیازمند راهبردهایی است که با حرکت کلی جامعه متناسب و هماهنگ به سمت تحول پیش برود. لیکن در این مسیر با سه مسئله عمده سر و کار دارد؛ تناسب، کیفیت و عدالت که هر سه این مسائل زمانی اتفاق می افتد که نظام آموزش عالی متحول شود. همچنین رهبر معظم انقلاب در ترسیم مسیر پیش روی ملت بزرگ ایران در چهل سال دوم انقلاب، در «بیانیه گام دوم» برای نیل به آرمان بزرگ ایجاد تمدن نوین اسلامی بیش از هر موضوعی بر «جوانان» و «جایگاه علم و دانش» تأکید دارد. لذا این پژوهش با هدف شناسایی شاخص های مبتنی بر بیانیه گام دوم که منجر به تحول نظام آموزش عالی گردد انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده آمیخته (کمّی و کیفی) است که در بخش کیفی از تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان حوزه و دانشگاه و مدیران فرهنگی به صورت هدفمند با روش گلوله برفی انتخاب و استفاده شده است. در بخش کمّی نیز جهت تائید پذیری و برازش الگو از پرسشنامه استفاده گردیده است. دست آورد اصلی این پژوهش الگویی است که بر اساس آن، عوامل درونی و بیرونی در چهار بعد محتوایی، ساختاری، ارزشی و تکنولوژیکی دسته بندی شدند که تدوین راهبردهای هر یک از ابعاد در چارچوب الگوی مدیریت استراتژیک تفسیر و پیشنهاد شده است.
۳.
در پژوهش های جهانی، موضوع سیاست حافظه، موضوعی برجسته در مطالعات فرهنگی و رسانه ای محسوب می شود. از منظر سیاسی نیز، حافظه یکی از میدان های نزاع های هویتی است. رقابت های هویتی در سال های اخیر منجر به شکل گیری شکاف های هویتی در بین برخی افراد جامعه شده است. در سده گذشته، رسانه ها نقشی میانجی برای انتقال حافظه ایفا کرده اند به نحوی که امروزه برخی این تعبیر را به کار برده اند که رسانه، حافظه است. از این رو، تقاطع بین مطالعات حافظه و مطالعات رسانه ای، حوزه پژوهشی پرطرفداری محسوب می شود. این مقاله به مطالعه ابعاد مختلف مطالعه درباره روایت گری حافظه در تقاطع با رسانه ها، می پردازد. یکی از کارکردهای رسانه ها در زمینه حافظه، بازسازی حافظه جمعی و فردی است. این مقاله نشان می دهد که انتقال حافظه جمعی، اساساً، امروزه، عملی رسانه ای است. به همین منظور، از نظریه رسانه ای شدن استفاده شده است تا نشان داده شود رسانه ای شدن چه ویژگی هایی را به حافظ جمعی بخشیده است. به همین منظور، به سراغ 30 مقاله برگزیده در این زمینه رفتیم تا با استفاده از روش فراترکیب مشخص کنیم مطالعات حافظه و رسانه از چه روندها و کلان مولفه هایی پیروی می کند. بنابر یافته های پژوهش حاضر مطالعات حافظه رسانه ای شده در سطح جهانی، بر چهار مقوله اصلی و پُرتکرار تمرکز دارد: 1. عینیت بخشی به حافظه با استفاده از رسانه ها (ژانرهای حافظه رسانه ای شده و دیجیتالی شدن)، 2. ارجاع مندی و انضمامی بودن روایت حافظه (راه گشایی برای مشکلات و تأثیرپذیری و عاطفی)، 3. کارکردهای فردی و اجتماعی روایت حافظه (یادآوری جمعی و چارچوب بندی فردی) و 4. سیاسی-روانی بودن روایت حافظه (ضدروایت ها و الگوی ذهنی آشنا).
۴.
یکی از مهم ترین اجزای فرایند مدیریت راهبردی، مبحث کنترل راهبردی است. به طورکلی کنترل راهبردی شامل کنترل تمامی اجزای سازمان در سطح ذهنی و مفهومی است. موضوع کنترل راهبردی به نسبت سایر اجزای فرایند مدیریت راهبردی همچون تدوین، اجرا و همچنین در بحث سازمان های چندرشته ای کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر طراحی یک سیستم کنترل راهبردی برای سازمان های فرهنگی و هنری و ارزیابی اهمیت و عملکرد این سیستم در سازمان سینمایی سوره است. در این پژوهش از رویکرد کیفی و راهبرد مطالعه موردی استفاده شده است. به منظور شناسایی مکانیزم های کنترل مؤثر بر پیشبرد موفق راهبردهای این سازمان با 11 تن از خبرگان آشنا با صنعت فرهنگی و اداره سازمان های چندرشته ای با روش نمونه گیری گلوله برفی مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت که پس از انجام نهمین مصاحبه، پژوهشگران به اشباع نظری رسیدند. با این حال برای اطمینان از نتایج حاصل شده، مصاحبه ها تا یازدهمین نفر ادامه پیدا کرد. بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفته در نرم افزار مکس کیو دی ای 71 مکانیزم کنترل شناسایی شد و شبکه ی مضامین آن با بهره گیری از مدل ارزیابی سیپ (CIPP) ترسیم شد و در ادامه الگوی جامع کنترل راهبردی در سازمان سینمایی سوره طراحی گشت. این مدل دارای 5 جز اصلی یعنی کنترل بستر، کنترل ورودی، کنترل فرایند، کنترل خروجی و کنترل بازخورد است. نهایتاً تمامی اجزای این سیستم نیز در سه سطح کنترلی یعنی سطح ستاد مرکزی، سطح درون سازمانی و سطح بین سازمانی تقسیم شدند.
۵.
نظر به گسترش استفاده از رسانه های اجتماعی و تلاش سازمان ها برای بهره مندی از آن ها در جهت ارتباط مؤثر با ذینفعان و مخاطبان هدف، قوه قضائیه ایران نیز به عنوان یکی از بخش های حاکمیتی نیازمند استفاده از این رسانه ها برای ارتباط با جامعه است. هدف این پژوهش ارائه الگویی برای برنامه ریزی راهبردی رسانه ای قوه قضائیه در رسانه های اجتماعی با رویکرد ارتقای سرمایه اجتماعی است. رویکرد پژوهش، کیفی-کمی بوده و جامعه آماری مشتمل بر 11 نفر خبره از بخش های مرتبط سازمان می باشند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بوده و برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمونی استفاده شد. روایی پژوهش با روش روائی محتوا توسط خبرگان مورد تأیید قرارگرفت. پایائی پژوهش نیز با روش آلفای کرونباخ تأیید گردید. داده ها با روش تحلیل مضمونی، کُدنویسی گردیده و نتایج تحلیل مصاحبه ها ضمن تأیید ضرورت داشتن برنامه راهبردی و تعیین راهبردهای رسانه ای و ارتباطی در فضای مجازی برای ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه، نشان داد که ارتباطات قوه قضائیه با افکار عمومی در رسانه های اجتماعی ضعیف و یک سویه است. ابعاد مدیریت راهبردی رسانه در شبکه های اجتماعی همراه با راهبردهای رسانه ای مشخص مورد تأیید خبرگان قرار گرفت. طبق یافته ها و نتایج فرضیه های برازش مدل؛ بین عناصر شناختی، ساختار و ارتباطی و میزان اعتماد در رسانه های اجتماعی و مدیریت راهبردی رسانه برای ارتقای سرمایه اجتماعی سازمانی، بین ابعاد سرمایه اجتماعی و ابعاد مدیریت راهبردی رسانه برای ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه رابطه وجود دارد. درنهایت راهبردهای رسانه ای در رسانه های اجتماعی منجر به ارتقای سرمایه اجتماعی قوه قضائیه می شود.
۶.
پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسش های؛ چیستی، چرایی میزان تمایل/ گرایش دانشجویان به مشارکت سیاسی در پارادایم اثباتی و در حوزه بینشی جامعه شناسی سیاسی، با رویکرد کمی و به روشی پیمایشی در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی با حجم نمونه 380 نفر/ دانشجو، به سامان رسیده است. شیوه نمونه گیری تصادفی نسبتی(زنان و مردان)، سهمیه ای(دانشکده ها) و خوشه ای( دانشکده ها و گروه های آموزشی) بوده که با ابزار پرسش نامه پژوهش گرساخته در قالب 50 گویه و به شیوه خود تکمیلی، داده های لازم گردآوری شده است. پایایی و روایی ابزار گردآوری داده ها، به شیوه خبره گی و با آزمون آلفاکرنباخ(88 درصد) انجام و محاسبه شده است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که؛ میانگین سنی دانشجویان 24 سالاست که 52 درصدشان مرد، 91 درصد آنان مجرد، 89 درصدشان در مقاطع کاردانی و کارشناسی و 37 درصد آن ها در رشته های علوم انسانی تحصیل می کنند. میانگین میزان تمایل به مشارکت سیاسی دانشجویان 6/1، میزان اعتماد شان( اعتمادسیاسی و اعتمادبه نفس سیاسی)4/1، سطح جامعه پذیری شان 8/1 و احساس امنیت شان 2 از 5 می باشد. باتوجه به نتایج آزمون آماری( همبستگی، T و F، تحلیل رگرسیونی و تحلیل ضرایب مسیر) میان متغیرهای تبیین کننده( سطوح جامعه پذیری سیاسی، احساس امنیت و اعتماد) با متغیر تبیین شونده، رابطه معناداری وجود دارد و متغیرهای مستقل، به صور مستقیم/ غیرمستقیم حدد 82 درصد واریانس میزان مشارکت سیاسی دانشجویان را پیش بنی می کنند، ازاین روی می بایست سیاست های راهبردی براساس این یافته ها تدوین و کاربستی نمود.